چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
آزار مخاطب در شبانه روز
▪ نویسنده و کارگردان: کیوان علیمحمدی- امید بنکدار
▪ بازیگران: مهناز افشار- مهتاب کرامتی- نیکی کریمی- حامد بهداد- محمدرضا فروتن
شبانهروز از زمره فیلمهایی بود که در بیست و هفتمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، سر و صدای زیادی به راه انداخت و بسیاری بر ساختار و نوع قصههایی که در فیلم بدان پرداخته شده بود، تاکیدی اساسی داشتند و همچنین حضور بازیگران مطرحی همچون محمدرضا فروتن- مهتاب کرامتی- مهناز افشار- نیکی کریمی- حامد بهداد- لادن طباطبایی و چند تن دیگر، بر این حساسیت افزوده بود، اما آن گونه که باید مورد توجه مخاطبان واقع نشد و بعد از دیدن فیلم، نظر کارشناسان و منتقدان تغییر کرد و حساسیتها کاهش یافت. کیوان علی محمدی و امید بنکدار که پیش از این در ساخت فیلمهای مستند همکاری داشتند و شبانه آخرین اثر آنها بود، این بار به سراغ مضمون مستند داستانی دیگری به نام شبانهروز، رفتند.
این فیلم با همکاری مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تولید شده و بیشک علیرغم حضور چهرههای مطرح سینمای ایران، با شکست فاحش اقتصادی مواجه خواهد شد و دریافتگران سینمای ایران آن را نخواهند پسندید. با وضعیت ساختاری حاکم در فیلم و نوع تصاویر کلوزآپ از چهرههای بازیگران زن، شاید هم به اکران عمومی در نیاید و به سرنوشت فیلم قبلی این دو کارگردان (شبانه) دچار شود و از اکران عمومی محروم گردد. هرگز کسی با تجربهگرایی در صنعت سینما مخالف نیست، اما این امر باید به گونهای صورت گیرد که مخاطبان را از سینما گریزان نسازد. ساختار فیلم شبانهروز به گونهای است که در فراری دادن دریافتگران از سالنهای سینما نقشی اساسی دارد. چهار قصه متفاوت با چهار فضای گوناگون در فیلم حاکم است که ارتباطی منطقی نیز در بعضی اپیزودها نمیتوان یافت، معمولا فیلمی که به صورت اپیزودیک ساخته میشود، اپیزودها به نوعی آرام آرام همچون حلقههای زنجیر به هم میپیوندند و معنای واحدی را ارائه میدهند. در فیلم شبانهروز، نیز تلاش دو کارگردان بر این مبنا استوار بوده اما در فضای کار، تصاویری ظهور مییابد که به ارتباط درستی ختم نمیشود و دریافتگران در سردرگمی فرو میروند و به معانی نهفته در درون فیلم پی نمیبرند.
نوگرایی در ساختار به گونهای است که ابهام فیلم در حد غیر قابل وصفی افزایش یافته و قصهها، آن گونه که باید در اذهان جای نمیگیرد. دریافتگران هنوز با یک قصه ارتباط برقرار نکرده، وارد فضای قصه دیگری میشوند و به یک کسالت غیر قابل انتظار میرسند. چنین امری شاید برای این دو کارگران تجربهای مفید قلمداد شود اما هرگز دریافتگران امروزین سینمای ایران، با چنین ساختاری ارتباط درست و منطقی برقرار نخواهند کرد. گسستگی و پاره پاره بودن اپیزودها و عدم ارائه یک مفهوم واحد در معنای فیلم، شبانهروز را به یک فیلم کسالت بار و آزار دهنده تبدیل کرده و کارگردانان سعی داشتهاند در قالب تجربهای باسمهای آن را ارائه دهند که در این برهه از زمان، مورد پسند جامعه سینمایی نخواهد بود. واقعیت این است که اکران عمومی فیلم شبانهروز با چنین ساختاری مقبول مخاطبان عام واقع نخواهد شد، مگر اینکه در تدوین فیلم تجدید نظری جدی صورت گیرد و برخی از تصاویر حذف گردد. کیوان علی محمدی و امید بنکدار با چنین ساختارشکنی، هرگز نظر مخاطبان را به صورتی گسترده تامین نخواهند کرد و اگر بر این امر اصرار ورزند، باید از اکران عمومی تولیدات خود صرفنظر نمایند و منتظر اکران فیلم در مجالس و محافل خصوصی باشند.
داستانهایی که در چهار اپیزود مطرح میشوند، داستانهایی بدیع و بکر نیستند و چه نیکو میبود که سازندگان فیلم شبانهروز که مدعی تجربهای نو در سینمای ایران هستند، از قصههایی نوین بهره میگرفتند. کیوان علیمحمدی در بولتن جشنواره به فضا و تم فیلمنامه اشاره کرده و میگوید؛ اگر بخواهیم ربط قصهها را به هم پیدا کنیم، میتوانیم یک بحث شماتیک داشته باشیم و یک بحث تماتیک، در یک لایه پنهان فیلم، تم دروغ جاری است، آدمها یک دروغی را میگویند و بعد ماجرا از دستشان در میرود و پیامد آن گریبانشان را میگیرد. در بحث شماتیک، نقاشی است که این چهار قصه را به هم پیوند میدهد.
آنچه را که یکی از کارگردانان در مورد مضمون فیلم بیان میکند، در متن اثر به درخشندگی مطلوبی نمیرسد و مخاطبان به وضوح به چنین نتیجهای نایل نمیشوند. آثار هنری همچون خط و نقاشی و موسیقی به تصویر در میآید، تاج السلطنه با نواختن ساز، خود را سرگرم میسازد و خاطرات نه چندان دلچسب خود را با استاد نقاشی مطرح میسازد. مرجان زن شکست خوردهای که دچار بیماری صعب العلاجی است و میکوشد با پرستاری از مادر بیمارش، حرکتی جدید را آغاز کند.
فوژان زن دیگری که با طراحی لباس روزگار میگذراند، قصد دارد با پسر داییاش ازدواج کند، اما ورود مرد دیگری بنام بابک، او را از این امر باز میدارد و مسیر دیگری را برای او میگشاید و سرانجام، زندگی نقاشی که در خود فرو رفته و هرازگاهی با بیان چند کلمه شعر گونه خود را همچون فیلسوفی معرفی میکند، پس از فوت همسرش، دختری فراری را پناه میدهد و تغییری اساسی در زندگی دختر شهرستانی پدید میآورد.
هر یک از این قصهها اگر به درستی پردازش میشدند، قادر به ساخت یک اثر سینمایی مستقل بودند، اما در شبانهروز، گسستگی و به هم ریختگی اپیزودها و نارسایی دیالوگها و نامفهومی تصاویر به گونهای است که فیلم را به اثری باسمهای تبدیل کرده، هر چند که کارگردانان بر این باورند تجربهای نو را در سینمای ایران به کار گرفته و کوشیدهاند قالبهای کهن سینمای ایران را در قالبی نو ارائه دهند و طرحی نو در اندازند. آنها از توانمندیهای خود آن گونه که باید نتوانستهاند به نحو احسن و اکمل استفاده نمایند و دانش درونی و ذهنی را به عین درآورند. حضور بازیگران مطرح سینمای ایران نیز تنها به منظور فریب تماشاگران انجام شده و بدیهی است که مخاطبان فهیم امروزین با تحقیق و پژوهش، اسیر چنین فریبی نخواهند شد.
کامل نوروزی
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست