یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

عدالت اصلی, قناعت و رضایت است


عدالت اصلی, قناعت و رضایت است

در این مطلب, بر اساس مستندات طبیعی خلقت خداوند, ثابت می کنم که عدالت, همانا قناعت و رضایت است

«من به عدالت خداوند یقین دارم و از این که روزی اعمالم به عدالت سنجش شوند، نمی‌هراسم.»

به یقین می‌گویم از روزی که بشر زاده شد تا به امروز، تمامی اساتید، علما، فیلسوفان، روحانیون و ... در تفسیر و معنی و مفهوم عدالت درمانده‌اند و از روی جهالت و پرده ای که در قالب و شکل و ظاهر عدالت داشتند، از تفسیر و معنی و مفهوم عدالت حقیقی دور مانده‌اند.

امروزه بشری نیست که مشابه این جمله را بیان نکند : «خداوندا! به رحمتت اعمال ما را مورد مؤاخذه قرار بده نه به عدالتت». حتی علما و روحانیون و فیلسوفان در این جمله مانده‌اند که خداوندا اعمال ما را به عدالتت نسنج.

این جمله در خود من چنان ترس و وحشتی انداخته بود که از این ترس و وحشت به یقین رسیده‌ام که عدالت خداوند هیچ کدام از اعمال من را نخواهد پذیرفت. تا اینکه در تفکر ساده به حقیقت طبیعت، به نکته‌ی شگرفی پی برده‌ام که باعث شد نه تنها هیچ گونه ترسی از عدالت خداوند نداشته باشم، بلکه از سنجش اعمالم به عدالت خداوند، هم بیم نداشته باشم.

به جرئت می‌گویم که بشر حرف‌هایی در زندگی خود جاری کرده است، که بیشتر آن‌ها را می‌توان با تجزیه و تحلیل خود طبیعت انکار کرد و معنی و مفهوم و تفسیر واقعی آن‌ها را به دست آورد و از ترس و رعب و اضطراب‌هایی که از این قبیل جملات ساختگی خود بشر، به بشر اعمال می‌شوند، دوری کرد.

ذهن و یاد و حافظه و گوش مردم به این پر شده است که خداوند به عدالتش با ما رفتار نکند؛ و این جمله تبدیل به غولی شده است که مردم همه ترسان از این که هیچ کدام از اعمالشان به عدالت مورد قبول خداوند قرار نگیرد، در راز و نیاز با خداوند، از او می‌خواهند تا با رحمتش اعمال آنان را بسنجد.

اما من کسی هستم که به جرئت می‌گویم «به عدالت خداوند یقین دارم، و از این که روزی اعمالم با عدالت خداوند سنجیده شوند، نمی‌هراسم.»

شاید به نظر شما بیان این جمله بسیار اغراق آمیز و به لف و کلک باشد. اما اگر صبوری خرج دهید و با ما همراه باشید، نه تنها به عدالت حقیقی پی خواهید برد، بلکه می‌فهمید که عدالت خداوند آنچنان که تصور می‌شد، کاهی نیست که کوه شده باشد. عدالت خداوند هم مانند بقیه صفاتش می‌باشد مانند رحمتش، حکمتش.

برای این که بتوانیم به راحتی معنی و مفهوم و تفسیر عدالت خداوند را به راحتی بفهمیم، و از آن برای مؤاخذه‌ی اعمالمان بیم و ترس و وحشتی نداشته باشیم و به عدالت و انصاف خداوند متعال اعتماد و یقین داشته باشیم، باید نگاهی فکورانه به خلقت خداوند در زمین و آسمان‌ها و هر چه در آن‌هاست بیندازیم. نگاهی ساده به شب و روز، به فصل‌های زمستان، بهار، تابستان و پاییز، به روزهای روزه داری در زمستان و روزهای روزه داری در تابستان.

می‌بینید که بین شب و روز چه اختلافاتی وجود دارد، و این را می‌بینید که در بهار، تابستان، پاییز و زمستان این اختلافات به حداکثر و حداقل خود می‌رسند. شاید بهترین گواه این اختلافات، روزهای روزه داری در این فصل‌ها باشد. مثلاً در تابستان تعداد ساعات روزه داری، بیشتر از ساعات روزه داری در پاییز است.

آیا این عدالت است که میزان شب و روز اختلاف دارند!؟ یا این عدالت است که در روز زمستان و در روز تابستان اختلاف چند ساعتی برای روزه داری داشته باشیم!؟ یا این عدالت است که در زمستان هیچ محصولی و سرسبزی در زمین نباشد و در بهار همه جا سرسبز بشود!؟

وقتی به خود اجرام آسمانی نگاهی بیندازیم می‌بینیم که تمامی اجرام آسمانی دارای اختلاف‌های بسیاری هستند که هیچ کدام نور و اندازه و شکل و ترکیب یکسانی ندارند و همه با هم اختلاف دارند و هیچ عدالتی از نظر اندازه و شکل و نور و ترکیبات، بین آن‌ها رعایت نشده است.

در میزان شب و روز هم همین گونه است که به یک اندازه نیستند و در فصول مختلف ساعات ان‌ها متغیر است و عدالتی که معنی برابری و یکسانی باشد، بین آن‌ها نیست.

در بین خود انسان‌ها هم عدالتی به معنی و مفهوم برابری و تساوی نیست و هرگز نمی‌توان این عدالت را برای انسان‌ها یا حیوانات یا دنیا قائل شد چرا که در غیر این صورت، تمام انسان‌ها همه شبیه هم شده و در اصل یکی می‌شوند و تشخیص دادنشان مشکل می‌شود.

در مورد حیوانات هم همین طور، اگر عدالت به معنی و مفهوم یکسانی و تساوی و برابری باشد، تمام حیوانات شبیه هم شده و تشخیص دادنشان مشکل می‌باشد.

وقتی به نکته های بیان شده‌ی بالا با دقت و تفکر بیندیشیم، متوجه می‌شویم که عدالت به معنی تساوی و برابری و یکسانی نیست، بلکه عدالت رضایت به چیزی است که شکل و اندازه و ترکیبات و ظاهر و باطن هر چیز را تشکیل می‌دهد. اگر بخواهم درست‌تر صحبت کنم، عدالت همان قناعت و رضایت است؛ قناعت و رضایت به آنچه هستیم و داریم و خواهیم داشت. شب به شب بودن خود در هر زمانی قانع است. روز به روز بودن خود در هر زمانی قانع است. حال چه در زمستان باشد، یا در تابستان. خورشید به خورشید بودن خود قانع است و زمین به زمین بودن خود.

اگر قرار است عدالت به معنی تساوی و برابری باشد، پس دیگر زمینی وجود ندارد که نورش را از خورشید بگیرد و به دور خورشید بچرخد.

اگر قرار است عدالت به معنی برابری و یکسانی و تساوی باشد، حیوان و گیاهی وجود ندارد که انسان بتواند از آن‌ها استفاده کند.

پس معنی و مفهوم و تفسیر حقیقی عدالت همانا رضایت و قناعت می‌باشد. چرا که هر مخلوق خداوندی با قانع بودن به آنچه که بود و هست و خواهد بود، راضی است و این رضایت و قناعت، عدالت حقیقی است.

یعنی عدالت این است که شب، شب باشد، روز، روز باشد، مرد، مرد باشد، زن، زن باشد، زمین، زمین باشد، خورشید، خورشید باشد و ... هر چند که بین آن‌ها در زمان‌های مختلف و مکان‌های مختلف و قالب‌های مختلف، ترکیبات مختلف، اختلافات فراوانی وجود دارد.

پس سخن این که عدالت راضی و قانع بودن به آنچه هستیم و داریم و خواهیم داشت می‌باشد. حال می‌خواهد این داشته‌ها و بودن‌ها با داشته‌ها و بودن‌های دیگران هزاران اختلاف داشته باشد. مهم رضایت و قناعت از آنچه داریم و هستیم هست و این عدالت حقیقی است. نه برابری و یکسانی و تساوی.

عدالتی که برابری و تساوی و یکسانی برای آن قائل می‌شویم، بخشی از عدالت کلی است و متعلق به امتیازاتی است قراردادی که در جامعه، ما خود نصیب همدیگر می‌کنیم و خواهان تساوی برابری و یکسانی این امتیازات هستیم.

سید احسان راستگو سوق