دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا

تاریخ جغرافیایی و اجتماعی لرستان



      تاریخ جغرافیایی و اجتماعی لرستان
سارا قیطاس زاده
 حسین ایزد پناه یکی از نویسندگان و پژوهشگران برجسته در حوزه  لرستان شناسی است . تاریخ ، جغرافیا ، آداب و رسوم  و فرهنگ لرستان از حیطه های مورد علاقه ایشان است . در این کتاب نویسنده  ابتدا به معرفی موقعیت طبیعی و  افلیم لرستان پرداخته است .او استان لرستان را چنین معرفی می کند :اقلیمی که امروز مشهور به لرستان است ، سرزمینی است پهناور که مساحت تقریبی آن نزدیک به 50470 کیلومتر مربع و محدود

نگاه و نظری بر کتاب تاریخ جغرافیایی و اجتماعی لرستان[i](جلد نخست)

سارا قیطاس زاده[ii]

 حسین ایزد پناه یکی از نویسندگان و پژوهشگران برجسته در حوزه  لرستان شناسی است . تاریخ ، جغرافیا ، آداب و رسوم  و فرهنگ لرستان از حیطه های مورد علاقه ایشان است . در این کتاب نویسنده  ابتدا به معرفی موقعیت طبیعی و  افلیم لرستان پرداخته است .او استان لرستان را چنین معرفی می کند :اقلیمی که امروز مشهور به لرستان است ، سرزمینی است پهناور که مساحت تقریبی آن نزدیک به 50470 کیلومتر مربع و محدود است از شمال به نهاوند و از شمال باختری به استان کرمانشاهان ، از باختر به خاک کشور عراق ، از جنوب و جنوب غربی به استان خوزستان ، از شرق به استان اصفهان ، از شمال شرقی به رشته کوههایی که ملایر و بروجرد را دور می گیرند. نویسنده کوه های لرستان را یک به یک معرفی کرده موقعیت جغرافیایی هر یک را به طور دقیق بیان می کند. در این بخش همچنین رود ها و آب و هوای لرستان به طور کامل وبرحسب منطقه و مسیر حرکت رود معرفی می کند. طبقه بندی لرستان به دو بخش گرمسیری و سردسیری  بر اساس ایل راه های موجود و همچنین مناطق پشتکوه و پیشکوه ، نیز در این بخش به صورت مختصر بیان شده است.

پیشینه تاریخی استان لرستان بخش مهم دیگری از کتاب که در بدو نویسنده به لرستان پیش از تاریخ می پردازد. او اشاره می کند که در سالهای 1342 و 1343 خورشیدی ، گروهی از باستان شناسان به سرپرستی آقای دکتر فرانک هول با همکاری آقای فلانری ، از سوی دانشگاه رایس آمریکا ، در لرستان (پیشکوه و پشتکوه) در زمینه زندگی در پیش از تاریخ ، به کاوش و تحقیق پرداختند. نتیجه آن بررسی ها در سال 1967 (1346) به صورت جزوه ای چاپ شد (F.Hole,The prehistory of south…) که نسخه ای از آن را آقای دکتر «اسپت Speth» به نگارنده داد. در سال 1352 و زمانی که مسئولیت فرهنگ و هنر لرستان را عهده دار بودم ، برگردان فارسی آن گزارش که به وسیله آقای دکتر سکندر امان الهی انجام شده بود ، چاپ و منتشر کردم.

مؤلف در مقدمه گزارش خود می نویسد : پیشرفت تحقیقات درباره پیش از تاریخ در خاورمیانه ، پس از دوره طلایی باستان شناسان که تا اندکی پیش از جنگ جهانی دوم ادامه داشت ، بی نظیر است. ایران به علت وجود آثار باستانی فراوان و ثبات و آرامش سیاسی ، برای تحقیقات باستان شناسی مورد توجه تازه ای قرار گرفت.

هیأتهای اعزامی از آمریکا ، بریتانیا ، دانمارک ، فرانسه و ژاپن هر یک به نوبه خود ، نسبت به شناسایی دوره پیش از تاریخ ایران خدماتی انجام داده اند.

وی اضافه می کند : درباره دوره پیش ار تاریخ در جنوب غربی ایران ، تحقیقهای پراکنده ای در مناطق مختلف آن ، صورت گرفته است. در این کاوشها ، سه دوره مختلف سازش انسانها با محیطشان که یکی پس از دیگری به وقوع پیوسته ، مشخص شده است :اولین دوره سازش که تا 10000 یا 8000 سال پیش از میلاد ادامه داشت ، مربوط به زمانی است که انسانها از راه شکار و جمع آوری خوراک ، امرار معاش می کردند. دومین دوره سازش که تا سال 5500 پ.م ادامه داشت ، مربوط به زمانی است که انسان شروع به کشاورزی و اهلی کردن حیوانات از قبیل بز و میش کرد.

سومین دوره سازش با شروع کشت نباتات مانند گندم و جو ، ماش و عدس آغاز می شود. لرستان در میان کوههایی که هنوز دارای درختان بلوط و پسته کوهی[1] هستند ، قرار گرفته در آنجا گندم و جو و بز و میش کوهی وحشی یافت می شود. ما علاقه مندیم درباره زندگی انسانها از 40 هزار سال تا 4 هزار سال پ.م بررسی کنیم.

به هر صورت سه نوع اقامتگاه در لرستان شناخته شده است که از نظر جغرافیای زیستی و نیز دانستن قدیمترین نحوه معاش و تداوم آن تا امروز که به نام «کوچ» مشهور است ، بسیار مهم است. انسانهای پیش از تاریخ با ساختن افزار سنگی برای کارگیری و کاربردهای گوناگون روشهای مختلفی داشته اند که در محلهای اقامتگاهها یافت شده اند.

نویسنده در بخش دیگری از کتاب به نخستین کوچ ها در لرستان می پردازد و تداوم آن در طی دوره های تاریخی بعدی می پردازد. او بر این باور است که اولین اقامتگاههای فصلی بیشتر غارهایی بوده اند که دیدگاههای مناسب در محل عبور شکارها داشته اند . در ادامه این مبحث اشاره ای به اسکان و معیشت لرستان می شود که طبیعتا تابعی از دو عنصر دامپروری و زراعت دیم است. بر این اساس سه نوع محل سکونت در این منطقه قابل طبقه بندی است:

  1. دهکده های دایمی : که از چینه و دیوارهای گلی و یا خشت خام ساخته می شدند و در تمام سال مسکون بودند و جمعیت آنها نیز بین 50 تا 100 نفر بود. اینان به زراعت و جمع آوری گیاهان دانه دار وحشی می پرداختند. آثار این گونه محلهای مسکونی تا پیش از کشت غله در لرستان کم بود.
  2. دهکده ها یا اقامتگاههای نیمه دایم : این محلها و اقامتگاهها نیز جمعیتی بین 50 تا 100 نفر داشتند که در موقع کشت و برداشت محصول ، به طور فصلی در آنجاها سکونت می کرده اند. در این زمان هم چنین اقامتگاههایی وجود داشت و معمول بود. کوچ نشینان گله چران در فصل زمستان هنگام اقامت در «زمگه zemga یا زمستانگاه» در زمینهای خود یا مالکان دیگر کشت می کردند و یا موقع برداشت محصول ، عده ای از آنان به «زمگه» باز می گشتند.
  3. اردوگاههای چوپانی :که به وسیله چوپانان و دامدارانی که از دهکده های دایمی برای یک فصل معین گرمسیری یا سردسیری در حرکت بودند ، استفاده می شد.

اردوگاههای نوع چهارمی نیز وجود داشته است که دامداران در مسیر راه کوچ و عبور از درهای به مکان و دره دیگر ، از آن استفاده می کردند. ولی مدرکی از زندگی کوچ نشینی با حشم «nomad ism» به دست نیامده و شاید آثار آن از بین رفته باشد.

نژاد کاسی ها یکی از بحث برانگیزترین مباحث در کتاب است.کاسی ها که در زبان های فرنگی کاسیت نامیده می شوند ، قومی قدرتمند بودند که زندگی ساده کوچ نشینی داشتند. برخی از محققان ، مسکن اصلی آنان را نواحی جنوب غربی دریای مازندران دانسته اند. عده ای دیگر از دانشمندان ، بر پایه مدارک تاریخی و کتیبه ها و مهرها و اشیای یافت شده به وسیله محققان باستان شناس و یا در کاوشهای خودشان ، عقیده دارند که کاسی ها از جمله ساکنان منطقه زاگرس اند که از پیش از آغاز تاریخ در این قسمت از آسیا سکونت داشته اند و آن ها را از جمله گروه های آسیایی «Asianiques » می دانند که در آن جا می زیسته اند و موجب همه دگرگونی های تمدنی و تاریخی شده اند. بر پایه آن چه از دیرینه شناسی و تاریخ جغرافیایی در صفحات پیش آمد ، نظریه دوم به حقیقت نزدیکتر بوده به طور کلی تطبیق می کند .گرچه کتاب تاریخ جامعی از قوم کاسیت در اختیار خواننده قرار نمی دهد اما به هر روی مبحث پر طرفداری را پیش روی مخاطبان قرار می دهد.

در بخش دیگری از کتاب نویسنده به آثار مهری بازمانده از دوران کهن در لرستان می پردازد . ایشان معتقد است  نشانه های گفتاری و رفتاری و مکانی ، حتی تا امروز ، بر جای مانده است :

  1. نام شهر مهرگان کده دوره ساسانیان که تازیان آن را مهرجان قذق می گفتند.
  2. شهر مهران در پشتکوه که اینک جزو ایلام محسوب می شود.
  3. کوه افسانه ای مهراب «Ko mehrow» در شمال باختری لرستان که جزو دلفان و در دامنه آن محلی است به نام «سرکشتی Sarkesti» که مردم معتقدند کشتی نوح در آنجا به گل نشسته است. «مهروکو Mehrow ko» یا مهراب کوه یکی از کوههای لرستان است که آن را طلسم می دانند و درباره آن افسانه ها نقل می کنند. گویا در غاری است که بالاتر از آن دژ بزرگی وجود دارد که تنها از دو معبر کوهستانی می توان به آنجا رفت و اگر این دو معبر پاسداری شوند ، دست یافتن به دژ و غار به آسانی میسر نیست.
  4. دو رود مهم لرستان به نامهای «کشکو Kasko» و «صیمره Symera» که از پیش از تاریخ تا کنون نقش زیادی در زندگی ساکنان لرستان و در مسیر خود داشته اند ، در مکانی به نام «چم مهر Camemer» در جنوب غربی پلدختر ، بر سر راه «دره شهر» کنونی یا مهرگان کده باستانی به هم می ریزند و از آن پس تنها با نام صیمره روان می شوددرباره «چم مهر» نیز داستانهایی بر سر زبانهاست.
  5. نفوذ اشکانیان در سرزمین پهله یا پهلوی که لرستان نیز بخشی مهم از آن محسوب می شود ، در گسترش آیین مهر موثر بوده است.
  6. آثار معبد مهری دره «بوواس Bowas» یا باباعباس در جنوب غربی خرم آباد بر سر راه اصلی که به باختر می رفته است قرار دارد که در فصل مربوط به خرم آباد معرفی شده است.
  7. نفوذ اعتقادی در گفته ها و آداب و رسوم همگانی است. مثلاً مردم در گذشته به شعاع خورشید ، سوگند راستین یاد می کردند و می گفتند : «ولیسک افتو Veliske aftow» یا سوگند به شعاع خورشید. در آیین اعتقادی پیروان «یارسان» یا اهل حق وجوه مشترکی از کنش و منش با آنچه به آیین مهر نسبت می دهند .

آثار ساختمانی باقی مانده از دوره کاسی نیز در مرکز توجه نویسنده بوده است . او می نویسد از کاسیان گورستانهایی خارج از نواحی مسکونی آنان پیدا شده است و تمام یا بیشتر اشیای مفرغی نیز از همان گورها به دست آمده اند. خانه های مسکونی در نقطه ای از دشت ساخته می شدند. این خانه ها در روزگاران پیش از آن ، بر روی تپه ها به وجود می آمدند. این تپه ها که هنوز در دشتها وجود دارند ، از چندین طبقه و دوره تشکیل شده اند که هر طبقه به هزاره و یا قرنهایی با آثار فرهنگی زیستی دوره خود مربوط می شود. سابقه بعضی از آنها به دوره پیش از تاریخ می رسد ، دوره ای که دیواره های گلی یا چینه یا خشت معمول بوده است. برخی دیگر از خانه ها از پیش از هزاره اول پ.م محل سکونت بوده اند. پروفسور گیرشمن می گوید : «در کار مطالعه خود ابتدا به موضوعی برمی خوریم که بی اهمیتی نیست و آن این است که تا کنون هیچ خانه مسکونی از کوه نشینان لرستان کشف نشده است. بنابراین ، آنچه ما از انسان ساکن در نواحی مزبور و امور مربوط به زندگی روزانه آنها می دانیم ، کامل نیست. چون اطلاعات ما از زندگی ساکنان قدیم لرستان فقط از منابع غیرمستقیم به دست آمده است. ولی از سوی دیگر ، تعداد اشیایی که در قبرها همراه مردگان دفن کرده اند ، مانند آلات و ابزار کار و اشیای مربوط به زندگی در خانه و سلاحهای جنگی و زینت آلات ، به قدری زیاد و متنوع است که کمبود اطلاعات دیگر ما را در این مورد جبران می کند» (هنر ایران ، گیرشمن ، ترجمه عیسی بهنام ، ص 42 و 43).

اگر بخواهیم زندگی کوچ نشینی کاسیان را امروز بررسی کنیم باید گفت که مانند و مشابه آن تا چند دهه پیش وجود داشته است. در زندگی کوچ نشینی همه چیز موقتی است. اما موقتی که تکرار می شود و مشقت به بار می آورد. در واقع با اطمینان می توان گفت که هنوز هم چرخه زندگی کوچ نشینان لرهای لرستان و بختیاری همان مشخصات و ممکنات دوره ها و سده ها و هزاره های گذشته را دارد.

لرستان در دوران هخامنشیان و مقدونیان نیز بخش دیگری از کتاب را تشکیل می دهد.نویسنده بر این باور است که کاسیان یا به گفته ایشان پدران کهن و اجداد قدیم لرها با دولت ایرانی و پارسی نژاد هخامنشی در حفظ و پاسداری ایران و یا رزم با دشمنان همگام و همراه شدند و در حراست از راه ها برای پیشرفت بازرگانی و داد و ستد ، سهمی بر عهده گرفتند. به پاداش این کار ، کاسیان در زمان هخامنشیان همه ساله از شاهان این سلسله ، انعام و هدایایی دریافت می کردند.همچنین کاسی ها از طوایفی بودند که در سپاه شاهی خدمت می کردند و یکی از چهار قومی محسوب می شدند که پاسداری و نگاهبانی کشور به آن ها سپرده شده بود.هنر لرستان در دوران هخامنشی نیز حایز اهمیت است. از نقاشی های غار دره میرملاس تا تغییر شکل آن در دوران صنعت مفرع و پرداخت هنری این اشیا تا مجسمه هزار چشم و گوش همچون مهر و حلقه ابرته یا مقدس که داریوش از اهورا مزدا دریافت می کرد. اما اشیا و ظروف نقره ای عهد هخامنشی که اخیراً از «کلماکره Kalmakarrah» به دست آمدند ما را به دگرگونیهایی در نفس هنر و نقش آفرینی و نوپردازیهایی که هنوز رابطه خود را با هنر لرستان قطع نکرده است ، آشنا ساختند.

لرستان در دوران اشکانی و جنگ ها کاسیان با اسکندر مقدونی و آثار فراوان به جا مانده از این دوره ، همچنین موقعیت و وضعیت این منطفه در دوره ساسانی نیز بخش مهم دیگری از کتاب را تشکیل می دهد. نویسنده در مورد دوره ساسانی می نویسد :گرچه در این دوره از دیار لرستان به عنوان محدوده ای مستقل نشانی نداریم ، اما در مجموع حیطه و حدود جغرافیایی ، پزو پهله یا «پهلو» یعنی خطه و پهنه ای که از دوره اشکانیان به این نام مشهور بوده ، به شمار می آمده است. در دوره ساسانیان نیز این نام باقی بود و ظاهراً همان محدوده است که یونانیان آن را «زاگرس» می گفتند. این پهنه در دوره اسلامی به دلیل آنکه بیشتر نواحی آن کوهستانی است ، «جبل» یا «جبال» نام گرفت.غرب لرستان در دوره ساسانیان بیشتر اهمیت داشت و شامل دو بخش مهم ماسبذان ، یا ماسپتان و مهرجان قذق یا مهرگان کده بود که امروز آنها را جزو پشتکوه به حساب می آورند.

در ادامه این مبحث نویسنده به معرفی آثار و بناهای باقی مانده از این دوره در منطقه می پردازد : هشت پل کوچک و بزرگ بر رودهایی مانند سیمره و کشکان ، به اهمیت پل سازی و اوج هنر معماری این دوره اشاره دارد. سکه ها و غارها و آثار هنری باقی مانده از این دوره نیز به صورت فهرست وار در این بخش ذکر شده است.

نویسنده تاریخچه مختصری از زبان لری و تقسیمات لر کوچک و بزرگ ارائه کرده به آیین ها و باورهای مردم این منطقه نیز می پردازد. یارسان ها یا همان اهل حق موضوع مورد توجه نویسنده در این بخش است. ازدواج ، روابط قدرت در ساختار خانواده ، انواع ازدواج های سنتی ، آیین های نوروزی ،ساختار چهارطاقی ها و انواع نان های سنتی  نکات مورد توجه نویسنده در این بخش است . هم چنین دین و مذهب مردم لرستان از دیر باز تا کنون نیز اشاراتی می شود تاکید بر اهل حق به عنوان یک فرقه مذهبی که ترکیبی از کیش های کهن ایرانی و باورهای اسلامی است و طوایف و تیره هایی که به این باورها اعتقاد و باور دارند ، به شدت مورد توجه نویسنده بوده است. باورهای نجومی و گاهشماری استان نیز به شیوه های سنتی کهن در این مبحث به طور مفصل بیان می شود.

لرستان در دوران اسلامی نیز از نظر نویسنده بازنمانده است. او به تاریخ لرستان در دوران حکومت های اسلامی می پردازد . در دوران معاصر نیز تمرکز نویسنده بر معرفی شهر خرم آباد است. ساختار معماری شهر ، محلات قدیمی و بافت سنتی به صورت جامع معرفی می گردد.نویسنده در بخش پایانی کتاب نگاهی به باورها و اعتقادات و رسوم مردم لرستان دارد و انواع سبک های موسیقی هم چنین پوشاک مردم منطقه را معرفی می کند.

به طور کلی کتاب اطلاعات عمومی در مورد استان لرستان به خواننده می دهد گرچه این اطلاعات تخصصی و با جزییات نیست اما نیازهای اولیه پژوهشگران را برای بررسی های بعدی بر آورده می کند.

 

 

دوست و همکار گرامی
چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد.
کمک های مالی شما حتی در مبالغ بسیار اندک، می توانند کمک موثری برای ما باشند:

شماره حساب بانک ملی:
0108366716007

 شماره شبا:
 IR37 0170 0000 0010 8366 7160 07

 شماره کارت:
6037991442341222

به نام خانم زهرا غزنویان


[1] در زبان لری «کلنگ» Kolang


[i] -   اطلاعات کتابشناختی : مقدمه ای بر آثار باستانی و تاریخی لرستان

مولف : حسین ایزدپناه

ناشر :انجمن آثار و مفاخر فرهنگی

نوبت چاپ : اول 1376

 

[ii] - دانشجوی مدیریت جهانگردی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد

------------------