یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

اکتاویو پاز: سیاستمدار هندشناس/ نگاهی به دیدگاه‌های پاز در هندشناسی (1)



      اکتاویو پاز: سیاستمدار هندشناس/ نگاهی به دیدگاه‌های پاز در هندشناسی (1)
جبار رحمانی

عموما تصویری که از اکتاویو پاز هست، او را ادیبی می دانند، اهل شعر و نوشتن. مردی که ذوق و تخیل خلاق ادبی او، مایه اصلی شهرتش محسوب می شود. اما در کنار این چهره شناخته شده از پاز، در ایران کمتر به وجوه دیگر او توجه می شود. شاید در تجربه متاخر ما ایرانیان، داشتن سیاستمداری اهل شعر و هنر و ادب و فرهنگ، اندکی دیریاب و دشوار باشد. شاید تجربه سه دهه اخیر سیاست مداران و نمایندگان فرهنگی ما ، تجربه مناسبی نبوده که ما هنوز تفکیک اهل سیاست و اهل فرهنگ را مهم و معتبر می شناسیم، چراکه به تجربه آموخته ایم این دو با هم همنشین نیستند. اما حضور متفکران و اهل سیاستی مانند اکتاویو پاز که البته ما پیشتر در ساختارهای فرهنگی خودمان نمونه های مشابه را داشته ایم، می تواند بیانگر نه یک تجربه، بلکه یک ضرورت برای سیاست خارجی ما و همچنین فرآیندهای تربیت اهل سیاست در ایران باشد. پاز مردی بود به شدت کاوشگر و همیشه در حال دانستن و فهمیدن. او نماینده ای سیاسی در پاریس بود، و البته خوشحال از اینکه نماینده ای میان مایه بود و دلخوش به اینکه فرصت کافی برای گشتن پاریس دارد؛ شهری که به تعبیر خودش، " شاید زیباترین نمونه نبوغ تمدن ما باشد: استوار است بی آنکه ستگین باشد؛ عظمت دارد بی آنکه غول آسا باشد؛ پایبند زمین است و میل پرواز دارد... لذتی برای دیدگان و ذهن" (پاز، 1378:8). اما این مرد ادب و شعر که همنشین آلبر کامو و ماریا کاسارس بود، ناگاه به سرزمین دیگری فرستاده می شود. هرچند در آغاز به شدت ناراحت است که این مرکز فرهنگی تمدن مدرن را از دست می دهد، اما دلخوش است به یک سرزمین و تمدن پر راز و رمز می رود؛ سرزمینی که برای او "یادآور حکایات شگفت بود". او ماحصل تجربیاتش در مورد هند را در کتابی با عنوان "پرتوی از هند Vislumbres de la India" منتشر می کند (پاز، اکتاویو (1378) پرتوی از هند، کاوه میرعباسی، تهران: مرکز) . اما آنچه که در این نوشتار بدان تاکید خواهیم داشت، رابطه مرد سیاست و مرد فرهنگ در تجربه ای مانند نمایندگی سیاسی است. نیازی نیست که این بحث را با منطقی آماری دنبال کنیم که چند درصد از مردان سیاست اهل فرهنگ هستند، مساله ضرورت وجود موارد نادر در این زمنیه است، زیرا همان موارد نادر کاری که بایدانجام شود را به سرانجام می رسانند. اما نکته اصلی آنست که این ترکیب مرد سیاست اهل فرهنگ، پیامدهای مثبت بسیاری دارد. موقعیت و منزلت بالایی که این افراد در کشور میزبان دارند، به آنها فرصت خاصی برای فهم و تجربه فرهنگ میزبان می دهد. آنها به راحتی به مراکز فرهنگی و بزرگان فرهنگ دسترسی دارند، ضمن اینکه هزینه و پول کافی نیز را نیز برای تجربه و گشتن در این فرهنگ و تمدن میزبان دارند. هرچند استفاده فرهنگی از این فرصت، خود مستلزم بینش خلاق و درکی عمیق از فرهنگ است، اما این تجربه های ناب و عمیق می توانند گام مهمی در شناخت فرهنگ و ارتقای دانش فرهنگی یک جامعه از دیگران باشد. شاید در تجربه تمدن اسلامی، مهمترین نمونه آن، ابوریحان بیرونی باشد، که البته بسیار عمیق تر از پاز و دیگر محققان به هند پرداخته، او نیز فرصت همراهی با شاهی مقتدر والبته حاکم بر سرزمین های هند را داشت، اما به جای اینکه دلخوش کند به دربار و نعمات درباری، راه تحقیق را انتخاب کرد و سانسکریت آموخت و عمیقا به مطالعه فرهنگ هند پرداخت،  مطالعه ای که هنوز هم ارزش علمی اش را حفظ کرده و خود به مثابه یک سنت علمی در هندشناسی عمل کرده است. بحث این نیست که همه اهل سیاست، اهل فرهنگ باشند، که مدعایی محال است، اما صحبت آنست که این فرصت باید گاهی قدر دانسته شود، و گاهی این دم را مردانی غنیمت بشمرند، تا متونی تولید شود که هنوز سنت های علمی در مطالعات منطقه‌ای وامدار آن هستند، مانند کار ابوریحان. در دروه قبل از انقلاب در روابط سیاسی ایران و هند این اهل فرهنگ و اهل قلم حضوری معنادار داشتند، مانند علی اصغر حکمت، فتح الله مجتبایی. مردانی که خاطرات آنها بیانگر تمایلی عمیق در آنها برای شناخت این جامعه جدید است. فارغ از دلالت های حضور سیاسی آنها و همچنین ماموریت سیاسی آنها در این کشور، مساله اصلی آنست که از دل این اهل سیاست هندشناسان مهمی سربرآوردند که هنوز هم سنت هندشناسی در ایران (سنتی که تا حد زیادی به رکود رسیده و امروز جیره خوار همان تلاش هایی است که تا سه دهه قبل انجام شده اند) وامدار آنهاست.

از این منظر پاز به عنوان یک محقق هند شناس قابل بحث است. او می تواند در مطالعات تطبیقی هند شناسی با محوریت مطالعات انتقادی آثار هندشناسان مورد توجه باشد. میتوان با مقایسه پاز با نمونه های ایرانی این مردان سیاسی اهل فرهنگ، به نقش زمینه های فرهنگی این اهل سیاست در فهم آنها از هند و به عبارتی هندشناسی آنها پرداخت. پاز را هم باید در این منطق دید، منطقی که با توجه به اهمیت نهادهای فرهنگی در ماموریت های سیاسی ما، و تاسیس رایزنی‌های فرهنگی و صرف بودجه‎‌های کلان در این حیطه، برای ما بسیار ضرورت دارد، تا هم بهتر بشناسیم و شاید بتوانیم آن را کاربردی کنیم. شاید مروری بر برخی فعالان سیاسی در رایزنی های فرهنگی ایران در هند و همچنین نمایندگان مذهبی در این حیطه، به خوبی ضعف عمیق و ساختاری ما برای داشتن مردانی (هرچند بسیار اندک) از جنس سیاسیون اهل فکر و فرهنگ واهل نوشتار را نشان دهد، مساله ای که امروز ضرورتی کلیدی در رایزنی های فرهنگی است.

پاز هرچند در آغاز از پایان ماموریتش در پاریس ناراحت است، اما فرصت هند را غنیمتی می داند که ببیند و بفهمد و حس کند و در نهایت بنویسد. همانطور که گفته شد ماحصل این نوشتار کتابی در هند شناسی است، کتابی که هر چند قابل نقد است و در برخی زمینه ها همچنان بازتولید گفتمان های شرقشناسی در باب هند است، اما تجربه ای فرهنگی از شناختی یک مرد سیاسی از یک تمدن کهن شرقی است. لذا به نظر می رسد می توان این کتاب را در سنت هند شناسی و مطالعات تطبیقی پیرامون هندشاسان مورد توجه قرار داد. تجزبه پاز از هند، آنقدر برای او مهم است که خودش می نویسد: "هند نه از راه اندیشه و تفکر که بواسطه بینایی و شنوایی و دیگر حواس به وجودم رخنه کرد"، رخنه ای که به بینشی عمیق از ماهیت و ساختارهای بنیادین این تمدن می دهد. در نوشتارهای بعدی به دیدگاه های هندشناختی پاز خواهیم پرداخت.

 

اوکتاویو پاز: چهره سال 2014، به مناسبت یک صدمین سال تولد
http://anthropology.ir/Octavio_Paz