سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
گفتگو با جان ریز دربارهی دموکراسی و عصر جنبشهای تودهای

دیوید جیمسون: اساساً عصر جنبشهای تودهای چه عصری است؟
جان ریز: این عصر صرفاً توصیفگر الگوی مبارزة طبقاتی از زمان نقطة عطف تظاهرات ضد-سرمایهداری سیاتل در 1999 به بعد است. پس از آن زمان، الگوی بسیج مردم شامل اعتراضات گستردة خیابانی به عنوان خصلت اساسی سیاست رادیکال میشده که به طور چشمگیری در واکنش به جنگ در افغانستان و عراق بوده اما منحصر به آن نشده است. اعتراضات و تحرکات مشابهی به کرات حول محور مباحث اقتصادی رخ داده که در وهلة نخست در قالب جنبش ضد-سرمایهداری جلوه یافت و به تازگی هم در واکنش به رکود اقتصادی. ویژگیهای یکسانی را میتوان در جنبش دانشجویی 2010 بریتانیا نیز مشاهده کرد.
البته این جنبشها تنها شکل مبارزة طبقاتی نبودهاند. در این بین، هر چند عمدتاً در غرب، اما اعتصابهای گستردة یکروزه هم بودهاند که با فراخوان بوروکراسی اتحادیههای کارگری شکل گرفتند. جالب توجه این که جنبة اصلی این اعتصابها تأثیر اقتصادیشان نیست، زیرا یک اعتصاب یکروزه تأثیر چندانی ندارد، بلکه ظرفیت آنها برای وارد کردن کارگران به تظاهرات گسترده است که بسیار شبیه خود جنبشهای تودهای است. این اعتصابها همچنین برخلاف شورش سال گذشته در لندن، به میزان کمتری شاهد طغیان خشم بودهاند.
جیمسون: تحت چه شرایطی این وضعیت پدیدار شد؟
ریز: عوامل تعیینکنندة این مرحله از مبارزه به شرح زیر هستند:
نخست، در طول چند دهه به واسطة شکست اقتصاد نئولیبرالی که از اواخر دهة 1970 به بعد نهادینه شد، یعنی زمانی که نخبگان سیاسی، اجماع نظر دولت رفاه در مورد جهش عظیم و طولانی مدت پس از جنگ را نادیده گرفتند، خشمی به وجود آمد.
دوم، با پایان جنگ سرد در 1989 مرحلة نوینی از مبارزة امپریالیستی آغاز شد. ویژگی اصلی این مرحله مخمصة راهبردی آمریکا به منظور تلاش برای جلوگیری از افول نسبی اقتصادی خود با استفاده از تفوق نظامی پرقدرتاش در جهت وحشتزده کردن رقبا و حفظ کنترل امپریالیستی بر منابع و بنیانهای ژئوپولیتیک بهرهبرداری، به ویژه در خاورمیانه است.
سوم، شکافی که بین طبقة حاکم و اکثریت مردم در مورد بسیاری از مسائل مهم اقتصادی و سیاسی ایجاد شد، بعدها «کمبود دموکراتیک» نام گرفت. البته این اصطلاح حاکی از کاهش اطمینان مردم به بعضی از نهادهای اصلی جامعة سرمایهداری مانند دولت، پارلمان، انتخابات، شرکتها، رسانهها، پلیس و غیره است.
چهارم، اتحادیههای کارگری، احزاب اصلاحطلب اصلی و چپ رادیکال دچار ضعف هستند. تغییرات ساختاری در اقتصاد، حملات متوالی طبقة حاکم و ناتوانی رهبران اتحادیههای کارگری موجود در مواجهه با این حملات منجر به تضعیف اتحادیهها شده است. احزاب اصلاحطلب دستکم در سطح رهبران، سیاست-های اقتصادی و اجتماعی نئولیبرالی و سیاستهای خارجی نومحافظهکارانه اتخاذ کردهاند که تمییزناپذیر از جریان غالب محافظهکاری است. چپ رادیکال ناتوان از پر کردن خلأیی بوده که به واسطة بحران در سازمان-های جریان غالب جنبش کارگری ایجاد شد.
پنجم، مجموعة این عوامل- بحران اقتصادی و امپریالیستی، کمبود دموکراتیک و ضعف سازمانهای کارگری و اصلاحطلب- منجر به ایجاد جنبش تودهای به عنوان پاسخی مشخص به کسانی شده که قصد مبارزه با نظام سرمایهداری را دارند. احزاب کارگری قویتر میتوانند پاسخی دهند که شامل سطوح عظیمتری از کنش صنعتی شود. احزاب اصلاحطلب نیرومند نیز میتوانند جریانهای اصلاحطلب چپ پرجاذبهتری را ایجاد کنند. اما در غیاب این بدیلها بسیاری از مردم به خیابانها سرازیر میشوند و جنبشهای اعتراضی مبتنی بر این نوع عمل یا اَشکال کنش مستقیم را شکل میدهند.
جیمسون: آیا شرایطی که وصفشان میکنید تنها مختص بریتانیا و کشورهای غربی است یا جهانشمولاند؟ اگر جهانشمولاند چگونه امکانپذیر میشوند؟
ریز: این شرایط جهانشمولاند اما آشکارا با توجه به شرایط محلی انواعی گوناگونی مییابند. در بعضی جاها کنش اتحادیههای کارگری مهمتر است، در جاهای دیگر اصلاحطلبی خریدار بیشتری دارد.
مهمترین تفاوت در مواردی یافت میشود که این عوامل در عوض آنکه منجر به جنبشهای اعتراضی شوند، تبدیل به تحولاتی انقلابی شدند. پس از 1989، شکل سنخنمای انقلاب در جهان مدرن، انقلاب دموکراتیک بوده است. چه به خود انقلابهای 1989 فکر کنیم یا سقوط رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی، یا انقلاب 1998 اندونزی، یا انقلاب 2001 صربستان، یا انقلابهای عربی شاهد الگوی عموماً متشابهی هستیم. اگر از ترمینولوژی انقلاب روسیه استفاده کنیم، الگو یک انقلاب «فوریه»ی ابتدایی است که رژیم خودکامهای را به زیر میکشد که متعاقب آن مجموعهای از منازعات به میان میآیند که کم و بیش به طور آگاهانه در پی فراتر رفتن از وضعیتیاند که محدود است به یک اقتصاد سرمایهداری و دموکراسی پارلمانی. این امر اساساً در یک بستر انقلابی مسئلهای یکسان را مطرح میکند که توسط جنبشهای تودهای در سایر کشورها به میان کشیده شده است. حال سوال این است که چپ چگونه باید هم در جنبشهای کنونی مشارکت نماید و هم فراتر از آنها سازماندهی کند تا تغییری بنیادیتر را در کل نظام سرمایهداری به وجود آورد؟
جیمسون: امروز درک چپ از نظریه چیست؟
ریز: برخی از چپها، مخصوصاً بریتانیاییهایی که از نزدیک با ائتلاف پایان جنگ و متعاقباً با ائتلاف مقاومت در ارتباط بودند، این مسائل را به طرقی کاملاً یکسان متوجه شدند. اما اکثریت چپ سازمانیافته یا به طور طبیعی در این جنبشها مشارکت نداشته یا تنها به مدت بسیار کوتاهی مشارکت کرده پیش از آنکه به اَشکال آشناتر کنش سکتاریستی رو آورد.
قاطعانه میتوان گفت که تا کنون تأمل چندانی در معنای کنش در زمانة رادیکالسازی گستردة سیاسی که فاقد هماوردطلبی صنعتی به عنوان مهمترین شکل نمود آن باشد، نشده است. همچنین فکر چندانی هم در این مورد نشده که معنای زندگی در عصری که انقلاب دموکراتیک، دست کم در وهلة نخست، شکل غالب تجربة انقلابی است، چیست.
جیمسون: این رویکردها چگونه ماهیت اکتیویسم چپ را دگرگون میکنند؟
ریز: اینها فرضیة اصلی مارکسیسم را تغییر نمیدهند، اینکه دگرگونی بنیادی در سرمایهداری تنها از خلال خود-رهاییبخشی طبقة کارگر محقق میشود. این رویکردها به ما میگویند که باید کارمان را از نقطه و جایی آغاز کنیم که کارگران در واقع در آنجا مبارزه میکنند و نیز راهبردی مبتنی بر همان تجربه ایجاد نماییم، نه بر مبنای تصوراتی که فکر میکنیم کارگران بایستی بر اساس آن مبارزه کنند، تصوراتی که از نخستین اصول یا یک عصر طلایی خیالین در گذشته ناشی شدهاند.
باید راهی در مورد استفاده از رادیکالسازی سیاسی به منزلة شیوة بازیابی و بازسازی اتحادیههای کارگری، تقویت صنعتی و سیاسی جنبش طبقة کارگر بیابیم. این امر محقق نخواهد شد مگر با غوطهوری عمیق و مداوم در جنبشهای اعتراضی کنونی که اینجا و اکنون سر بر میآورند.
جیمسون: چرا دموکراسی در میان جنبشهای نوین تبدیل به خواستهای قاطع شده و چپ چگونه باید آن را فهم کند و با آن ارتباط یابد؟
ریز: مطالبة دموکراسی سر بر میآورد زیرا نئولیبرالیسم و نومحافظهکاری لزوماً باید از دست عناصر محدود کنترل دموکراتیک (و نیز قوانین رفاهی و حقوق اتحادیهها)، که در زمان جهش اقتصادی طولانی مدت پس از جنگ پذیرفته شده بودند، خلاص شوند. انقلابهای عربی خواستار دموکراسی حقیقیاند، معترضان یونان و جنبش جهانی تسخیر هم همینطور. ما باید تماماً با این انگیزه همذاتپنداری کنیم و همچنین توضیح دهیم که دموکراسی و سرمایهداری اساساً ناسازگارند. دیکتاتورییی که اِعمال میشود (سرمایهداری) و دموکراسییی که از آن خبری نیست، همواره در تعارض خواهند بود. اگر خواهان دموکراسی حقیقی هستیم خواستة ما باید شامل دموکراسی اقتصادی نیز بشود. سوسیالیسم مساوی است با دموکراسی سیاسی به علاوة دموکراسی اقتصادی.
جیمسون: آیا چپ نیازمند تغییر شیوة برهمکنش خود با جنبشهای تودهای است؟ منظور من مشخصاً در مورد نحوة ارتباطگیری چپ با این جنبشهاست، اینکه چپ چگونه خود را به جنبشهای گستردهتر معرفی می-کند؟
ریز: بله، 1917 تمام نشده اما 1968 پایان یافته است. به بیان دیگر، پروژة انقلاب کارگران همچنان معرّف عصر ماست، اما اَشکال مشخص سازماندهی که ناشی از احیای چپ انقلابی در 1968 بود، منسوخ شدهاند. لنین میگفت که باید شبکة سازمانیافتهای از مبارزان انقلابی ایجاد کنیم، و این شبکه میبایست به شکلی سازمانیافته با سایر طبقات در ارتباط قرار گیرد و در پی تأثیرگذاری بر سطح مبارزهجویی و آگاهی آنها باشد. او نمیگفت که همواره باید چهارشنبه شبها جلسهای حزبی داشته باشیم و یکشنبهها از ساعت 12 تا 1 بعد از ظهر جزواتی شانزده صفحهای بفروشیم و در طول چندین دهه پیوسته از این الگو پیروی کنیم!
زمانهای مشخصی وجود دارند که اَشکال سازماندهی سیاسی در حیطة تکنولوژی ارتباطی با انقلابها سروکار پیدا میکنند. برابریخواهان (Levellers) دهة 1640 میلادی تنها هنگامی سازمان یافتند که تکنولوژی چاپ (هر چند در شکل آن زمانیاش صد سال پیشتر ابداع شده بود) برای استفاده در چاپ عریضهها، جزوات و روزنامهها در دسترس قرار گرفت. برابریخواهان این تکنولوژی را اقتباس کردند و اگر این کار را نمیکردند سازمانی کمبنیه باقی میماندند. به همین نحو، در دهههای پس از ظهور چارتیستها و احزاب سوسیال دموکرات تودهای، انتشار عمدة روزنامهها صورت گرفت. اما روزنامة نورثرن استار چارتیستها و روزنامههای احزاب انترناسیونال دوم (از جمله وُروارتز و پراودا) رابطة میان سازمانها و طرفدارانشان را تغییر دادند. امروزه چپ با همین چالش مواجه است. چپ تنها به واسطة پذیرش و توسعة وسایل نوین ارتباطات به خاطر اهداف خود میتواند از پس این چالش برآید.
جیمسون: عصر جنبشهای تودهای چگونه با تحولات در سرمایهداری مدرن تطابق مییابد؟ با فرض چیزی که در باب نئولیبرالیسم گفتید، عصر جنبشهای تودهای آیا تحت تأثیر تمرکز و مرکزیتیابی فزایندة سرمایه و رابطة بیش از پیش نزدیک میان سرمایه و دولت خواهد بود؟
ریز: حس بیواسطه و مشهودی وجود دارد مبنی بر اینکه نئولیبرالیسم بر ماهیت مسلط اعتراضات تأثیر گذاشته است: نئولیبرالیسم، سوسیال دموکراسی و ساختارهای دموکراتیک را به مثابة یک کل از درون تهی کرده است. این سلب حق یکی از انگیزههای جنبشهای تودهای بوده که از انقلابهای عربی گرفته تا جنبش-های تسخیر، خواستار پاسخگویی دموکراتیک و «دموکراسی حقیقی» بودهاند.
و البته عنصر ضد-سرمایهداری اعتراضات مدرن، پاسخی مستقیم به عصر نئولیبرال است. از این رو، بله، حال و هوایی فزاینده و گسترده وجود دارد مبنی بر اینکه دولت مدرن بازوی قدرت بنگاهی است که توسط موانع دموکراتیک و رفاهی که در طول جهش اقتصادی طولانی مدت در جای خود بودند، محدود نشده است.
وجهة بحرانیتری هم در مورد پیدایش جنبشهای تودهای وجود دارد. پس از دهة 1980 شاهد افول اتحادیه-های کارگری سنتی و سازمانهای سوسیال دموکرات بودهایم که بیشتر محصول شکستهای سیاسی بودهاند تا دگرگونیهای ساختاری در اقتصاد، هر چند برخی از این تغییرات اقتصادی تأثیر شکستها را تقویت کردند. این افول از بدو امر «جنبشگرایی» را به مثابة شکل غالب اعتراض به واسطة تقلیل دادن اهمیت کنش صنعتی در ترکیب کلی اعتراضات، مغفول گذاشت. این روال میتواند و باید تغییر کند. سازمان و مبارزهجویی کارگری درست همانند دهة 1880، میتواند بازسازی شود. بهترین امیدمان برای انجام این کار استفاده از رادیکالیسم جنبشهای سیاسی به عنوان شیوة درگیر ساختن و اطمینان بخشیدن به مبارزان صنعتی در جهت بازسازی بنیانی در محل کارشان است. اساساً تظاهراتهای گستردة مربوط به درگیریهای حقوق بازنشستگی و اعتصابهای یکروزه، شکل ابتدایی اعتراض سیاسیاند، چیزی که نشاندهندة آن است که چه میتوان کرد. اما هنگامی که فراخوان این تظاهراتها به رهبران اتحادیههای کارگری سپرده میشود، حاکی از محدودیت-های چنین کنشهایی نیز هستند.
جیمسون: بالقوگی این دوره در چیست؟ ما شاهد انقلابهای عربی بودهایم- آیا در زمانة «انقلاب اجتماعی» به سر میبریم؛ هنگامی که مردمان عادی میتوانند قدرت را در دستان خود بگیرند؟
ریز: بله، ما دوران تاریک رکود اقتصادی در پس دهة پیش را پشت سر گذاشتهایم. اکنون عصر جنبشهای تودهای است، عصر انقلابهای دموکراتیک که میخواهیم آن را تبدیل به عصر انقلابهای اجتماعی نماییم. هر چند که اکنون زمان پیشرفت سیاسی به سبب اندیشههای رادیکال است، اما تمامی ویژگیهای مبارزهجویی که از جانب چپ ضروری تلقی میشود، حاضر نیستند. این چالش چپ است. و البته چنین دورههای پیشرفتی همواره نیروهای متناقض را دربر میگیرند و مخالفان ارتجاعی آن پیوسته تهدیدش میکنند. باید در برابر چنین امکانهایی موضعگیری کنیم. چپ سازمانیافته نیاز دارد بر ضعفهایش غلبه کند. چپ کارگری نمیتواند مانند تماشاگری که انتظار وقوع مجدد دهة 1970 را میکشد، کنار بنشیند. تاریخ هرگز خود را به این شکل تکرار نمیکند. سازمانهای کارگری تنها به واسطة درگیر شدن با حال و هوای نوین اعتراض و با مبارزه برای آوردن این حال و هوا به درون سازمانها میتوانند بازسازی شوند. و این امر محقق نمیشود مگر آنکه چپ به طور سازمانیافته و مجدّانه، خود متعهّد به شکلدهی جنبشها شود. با این حال، به رغم تمام نقاط ضعف، چپ همچنان پیش میرود. ما سالها میبایست خلاف جریان آب شنا میکردیم، اما اکنون با چالشهای شدت یافتن جریان آبی مواجهیم که سیلگونه است.
8 می 2012
*جان ریز فعال سیاسی، خبرنگار و نویسندة کتابهای متعددی از جمله امپریالیسم و مقاومت و به تازگی سیر زمان: تاریخ سیاسی جهان مدرن است. او یکی از بنیانگذاران ائتلاف پایان جنگ و نایب رئیس کمپین بینالمللی علیه تجاوز ارضی آمریکا است که در سال 2002 در قاهره شکل گرفت. ریز همچنین عضو شورای سردبیری سایت کانترفایر است.
**از جان ریز تا کنون یک کتاب به مشخصات زیر به فارسی برگردانده شده است:
جبر انقلاب: دیالکتیک و سنت مارکسیستی کلاسیک، ترجمه اکبر معصومبیگی، 1387، نشر دیگر
منبع:
http://www.counterfire.org/index.php/articles/41-interview/15760-john-rees-on-democracy-and-the-age-of-mass-movements
دوست و همکار گرامی
چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید
http://anthropology.ir/node/11294
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست