چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مستند «بیوه‌مرد»، سندی از خشونت علیه مردان



      مستند «بیوه‌مرد»، سندی از خشونت علیه مردان
منیژه غزنویان

بیوه‌مرد، عنوان یکی از مستندهای مهرداد اسکویی است که در سال 1381 در یکی از روستاهای جنگلی منطقه طالش فیلم‌برداری شده و سعی دارد زندگی یک مرد روستایی که همسرش را مدتی پیش از دست داده، به تصویر بکشد؛ مردی که اطلاق عنوان «بیوه» به او، خود اولین شوک را به مخاطب وارد می‌کند. به نظر می‌رسد نای که اسکویی برای این اثرش انتخاب کرده، کل پیام داستان را به شکلی بسیار خلاصه و صریح مطرح می‌کند چرا که حداقل در فرهنگ فارسی‌زبان، لفظ بیوه کمتر در مورد مردان به کار می‌رود و عمدتا کلمه‌ای با بار جنسیتی زنانه است. به طوری که حتی دانش‌نامه آزاد ویکی‌پدیا نیز در توضیح آن آورده: «بیوه به انسان مؤنث گفته می‌شود که همسرش مُرده است.» بنابراین مستند قصد دارد از همان ابتدا، ضربه نهایی را زده و تمام کلیشه‌های ذهنی مخاطب را به چالش بکشد. از این‌رو بسیار می‌تواند برای کسانی که در مقابل جریان‌های فمنیستی و طرفداری از حقوق زنان، بحث حقوق مردان و خشونت علیه مردان را مطرح می‌کنند جالب توجه باشد. جریانی که معتقدند توجه بیش از اندازه به زنان و تاکید بر حقوق تاریخی ضایع‌شده آنان، محصول نوعی تقلیل‌گرایی در تحلیل است. آن‌ها چنین استدلال می‌کنند که زنان، تاثیر عملکرد خود بر مردان را نادیده می‌گیرند و خشونت زنانه، خشونتی است که گرچه به لحاظ عناصر ظاهری، با خشونت مردانه تفاوت دارد ولی به لحاظ عملکردی، همان نقش را بازی کرده و باعث آزار و شکنجه مردان می‌گردد. اسکویی در این مستند، خواسته یا ناخواسته، چنین جریانی را بازنمایی می‌کند.

میرعلم روشنی، پیرمرد دامدار طالشی است که در اولین صحنه فیلم، درحالی که دارد فضای جلوی خانه روستایی‌اش را جارو می‌زند با او آشنایی می‌شویم، صحنه‌ای از فعالیتی زنانه که در ترکیب با سایر صحنه‌های پس از خود (مانند آشپزی در مطبخ، دوشیدن شیر و...) خیلی سریع به مخاطب می‎‌فهماند که بیوه‌مرد سوژه فیلم، همین اوست ولی چیزی که مخاطب را در همان ابتدا سردرگم می‌کند اظهارنظرهای مختلف اهالی روستا در مورد اوست: «میرعلم، دل و جرات نداره... استقامت بدن نداره... پول نداره و خسیسه... شانس نداره....» مردان هم‌روستایی او از پیر گرفته تا جوان، چنین روایتش می‌کنند و بهترین جمع‌بندی را یکی از همین مردان، چنین مطرح می‌کند: «بیچاره است... بدبخته... یک خانواده که زن نداره، اون مرد هم بمیره بهتره!» و سپس میرعلم بعد از این معارفه نه چندان دلچسب دیگران از او، خودش را چنین به مخاطب معرفی می‌کند: «گوسفند دارم... گاو دارم... زندگی دارم... زن ندارم، چه فایده؟!»  

داستان، روایت روزمرگی‌های این مرد است و نشان می‌دهد که چه‌طور کارهای بیرون و داخل خانه را خودش انجام می‌دهد. او به کرات، سر قبر همسرش (خورشید خانم) می‌رود، کسی که هم خود میرعلم از محاسنش می‌گوید و هم دیگران درباره او چنین قضاوتی دارند. کسی که در جایی از فیلم و از زبان خود میرعلم می‌شنویم که در زمان حیاتش به دخترشان وصیت کرده که بعد از مرگ خودش، میرعلم بدون زن نماند. حرف زدن با خورشید بر سر مزارش، نوازش کردن دام‌ها، گوش کردن به موسیقی یا گپ زدن با هم‌سن‌وسال‌ها، این‌گونه تنهایی میرعلم پر می‌شود.

او در اجتماعی زندگی می‌کند که از یک طرف وی را بابت ضعف‌هایش سرزنش می‌کند و از طرف دیگر، شماتت که چرا دوباره ازدواج نمی‌کند؟ نمونه‌ای از این شرایط دوگانه را در صحنه‌ای می‌توان دید که او دارد جلوی خانه‌اش را جارو می‌زند که یکی از زنان روستا سر می‌رسد، جارو را از دستش می‌گیرد و خودش مشغول تمیز کردن می‌شود، درحالی که از میرعلم می‌پرسد که چرا ازدواج نمی‌کند؟ و وقتی پاسخ می‌شنود که :«شما یکی را برام پیدا کن.» زن، عقب‌نشینی می‌کند که: «می‌ترسم نتوانی مدیریتش کنی، ناراحت شود.» و دوباره خطاب به او تاکید می‌کند: «پول خرج کن و یه زن بگیر برای خودت.»

ماجرا ادامه دارد تا وقتی که میرولی چوپانی، دوست هم‌سن‌وسال میرعلم، وادارش می‌کند که خجالت را کنار گذاشته و به خواستگاری از یکی از بیوه‌زنان روستا رضایت دهد و قول می‌دهد که خودش میرعلم را در این کار همراهی کند. بالاخره راضی می‌شود و به انتخاب میرولی، دو نفری به خواستگاری «روح‌انگیز» می‌روند، همان «فرشته»‌ای که میرولی، وصفش را برای میرعلم می‌کند و در پاسخ او که می‌پرسد: «خوشگله؟» سه بار می‌گوید: «خیلی». تنها یک مشکل وجود دارد و آن 4 فرزند صغیرش است. قرار می‌شود به خواستگاری بروند و در این مورد هم راه‌حلی بعدا پیدا کنند.

یکی از سخت‌ترین صحنه‌های فیلم، ماجرای همین خواستگاری است که ترور شخصیتی میرعلم به نهایت می‌رسد. روح‌انگیز خانم که تجربه دو ازدواج ناموفق را داشته و حالا 4 فرزند صغیر روی دستش هست، همان ابتدا «نه» را می‌گوید و خیلی صریح می‌گوید: «من این میرعلم را اصلا می‌بینم ناراحت می‌شوم.» و وقتی میرولی علتش را می‌پرسد او توضیح می‌دهد که میرعلم، همسری داشته زیبا و مومن و لیاقت‌مند داشته ولی خیلی اذیتش کرده است. ضمن آن‌که خسیس است و مرد خوبی نیست. میرعلم توضیح می‌دهد که «خسیس‌گیریش رفع شده و الان مرد خوبی است» ولی مشاجره بین آن‌ها بالا می‌گیرد  و هر یک، دیگری را متهم به دروغگویی می‌کنند. درنهایت میرعلم، از گاو و گوسفند و سرمایه‌اش می‌گوید و حتی راضی می‌شود که بچه‌های روح‌انگیز را سرپرستی کند و پول هم در اختیارش قرار دهد ولی او باز نمی‌پذیرد و می‌گوید: «آدم باید اخلاق داشته باشد...گوسفند، آدم را چی می‌کند مگر؟» و نتیجه می‌گیرد که با ماهی 12 هزار تومان کمک دولتی، می‌سازد و بچه‌هایش را بزرگ می‌کند. میرعلم پیشنهاد مبلغی بیشتر را می‌کند و وقتی باز روح‌انگیز نمی‌پذیرد، بیوه‌مرد داستان، شاکی از دولتی می‌شود که به بیوه‌زن‌ها پول می‌دهد تا ازدواج نکنند! خواستگاری، نافرجام می‌ماند و در تیتراژ پایانی می‌خوانیم که میرعلم همچنان زن نگرفته است...

مستند بیوه‌مرد، در قرائت جنسیتی، خشونت علیه مردان را تصویر کرده و می‌گوید که برخلاف پنداره‌های رایج، این تنها زنان نیستند که با بیوه شدن، شرایط سختی را تحمل می‌کنند و همین ماجرا در مورد مردان نیز صادق است. علاوه بر این، مستند را به شیوه دیگری نیز می‌توان خوانش کرد و آن، درک عمیق و تاثیرگذار مفهوم «اجتماع» است که در ادبیات فردیناند تونیس، به آن «گمن‌شافت» گفته شده و در مقابل مفهوم «گزل‌شافت» قرار می‌گیرد. این مستند به خوبی روستا را تصویر می‌کند، جایی که ارتباطات محدود است و همه هم را می‌شناسند، حتی به یک شیوه لباس می‌پوشند (کلاه و بلوز و سرهمی مردان روستا را نگاه کنید، حتی تسبیح‌هایی که دست اغلبشان هست) در گمن‌شافت، افراد حتی سوابق هم را به خوبی می‌دانند و تغییر کردن، کار سختی است. در گمن‌شافت، ، هویت افراد خیلی زود ضایع و بدنام می‌شود و به ادبیات اروینگ گافمن «داغ ننگ» می‌خورند و این داغ، گاه برای تمام عمر بر پیشانی آن‌ها باقی می‌ماند و فرار از آن‌را شاید باید علت گروهی از مهاجرت‌ها دانست.

 

پرونده ی »مهرداد اسکوئی» در انسان شناسی و فرهنگ 
anthropology.ir/node/5941

 

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید.

http://anthropology.ir/node/11294



همچنین مشاهده کنید