دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

جنسیت و خشونت



      جنسیت و خشونت
عباس محمدي‌اصل

«جنسیت و خشونت» عنوان کتابی است که به وسیله نشر گل آذین در 1388 منتشر شده است و ناشر برای معرفی آن فهرست مطالب و  مقدمه کتاب را در اختیار «انسان شناسی و فرهنگ» قرار داده است. کتاب همانگونه که از عنوان آن مشخص است عمدتا به پدیده خشونت  علیه زنان اختصاص دارد.

 

 

 

فهرست

سخنی با خواننده  .......................................................................................................   9
پیش‌گفتار  ................................................................................................................. 13
مقدمه  .....................................................................................................................   17
تعریف خشونت ........................................................................................................  23
چهارچوب نظری خشونت  ........................................................................................  27
روان‌شناسی خشونت جنسی  ......................................................................................  31
جامعه‌شناسی خشونت جنسی  ....................................................................................  35
پرخاشگری جنسی  ...................................................................................................  41
خشونت جنسی و جامعه مدنی  ..................................................................................  45
خشونت اجتماعی علیه دختران  .................................................................................  49
خشونت جنسی و زنان قربانی  ....................................................................................  55
خشونت جنسی و پایگاه اجتماعی  .............................................................................  61
خشونت جنسی در فضای مجازی  .............................................................................  69
خشونت جنسی و بازدارندگی  ..................................................................................  77
دانشجویان و خشونت جنسی  ...................................................................................  81
خشونت از نوع نزدیک  ...........................................................................................  87
خشونت جنسی  و بی‌نظمی اجتماعی  .......................................................................  95
باز تولید خشونت جنسی  ..........................................................................................  99  
خشونت جنسی و عدالت اجتماعی  ..........................................................................  107
خشونت جنسی و حمایت قانون  ..............................................................................  111
خشونت جنسی و بهزیستی اجتماعی  ........................................................................  115
خشونت جنسی و فرهنگ  .......................................................................................  121
ابعاد اجتماعی خشونت جنسی  .................................................................................  127
خشونت جنسی و گرایش به آن  ..............................................................................  135
خشونت جنسی و جریان زندگی  .............................................................................  141
خشونت جنسی و بارداری  ......................................................................................  147
خشونت جنسی و ختنه دختران و زنان  .....................................................................  151
تعرض جنسی  .........................................................................................................  155
منع خشونت جنسی  .................................................................................................  159
موخره  ...................................................................................................................  163
منابع  ......................................................................................................................  173
 
                          مقدمه

    خشونت، سلامت و رفاه زنان را به مخاطره می‌اندازد. به‌علاوه خشونت خانوادگی، آزار جنسی، تحقیر و تجاوز خصوصاً در غیاب فرایندهای توانمندسازی زنان موجبات بروز هزینه‌های سنگین اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و روانی را فراهم می‌آورد؛ زیرا این زنان بایستی در جایگاه تربیت نسل آتی و جامعه‌پذیری آنان بنشینند و این، خطر انتقال خشونت به نسل آینده را دوچندان می‌کند و بر میزان اختلالات اجتماعی می‌افزاید.
    تغییر چنین وضعیتی به اصلاح نظام آموزش، دگرگونی افکار قالبی نسبت به نقش‌های جنسی، نوسازی گرایش‌ها و رفتارهای معطوف به پایگاه‌های جنسی و دریافت مزایای تحقق برابری جنسیتی از حیث توزیع قدرت میان زنان و مردان باز می‌گردد. نوسازی نهادهای اجتماعی نظیر رسانه‌ها، هنر و تفاسیر دینی و فلسفی نیز به نفی خشونت جنسی یاری می‌رساند. مبادله دستاوردهای بین‌المللی در زمینه افزایش آگاه‌سازی جوامع نسبت به عواقب خشونت جنسی هم به تنها به اصلاح رویکردهای فرهنگی و مناسک آیینی در این خصوص می‌کشد؛ بلکه شرایط قانونی برابرسازی جنسی را در تعهدات و ضمانت‌های اجرایی ملی و بین‌المللی لحاظ می‌کند.
    تأثیر فرهنگ بر خشونت جنسی چنان بارز است که هرگونه تمایل به توانمندسازی زنان و مردان در مواجهه با این پدیده قاعدتاً به شالوده‌ای فرهنگی نیازمند می‌افتد. در چهارچوب فرهنگ است که معلوم می‌شود آیا زنان زمینه‌ساز خشونت جنسی هستند با قربانیان آن به شمار می‌روند. به‌علاوه در این عرصه مشخص می‌گردد خشونت جنسی چگونه علاوه بر نعامل زنان و مردان از مناسبات خرده نظام‌های اجتماعی نیز متاثر می‌گردد. این دریافت فرهنگی از خشونت جنسی نیز برهه‌ای از خودآگاهی در مواجهه با آن و بهینه‌سازی شرایط تحقق توسعه پایدار اجتماعی به شمار می‌آید.
    اعمال خشونت علیه زنان، نوعی مسئله اجتماعی است و اخیراً تحقیقات گسترده‌ای در زمینه فراوانی و سطح خشونت جنسی در جوامع را زا حیث تاثیر بر بهزیستی اجتماعی برانگیخته است. این امر خصوصاً به واسطه فشارهای سازمان ملل وسازمان‌های غیر دولتی زنان بر دولت‌ها، جلوه گسترده‌تری گرفته است. یک جنبه این تلاش عبارت از آگاه‌سازی ذهنی سیاستمداران و بلکه کل جامعه از سنجش عینی خشونت جنسی و عواقب آن است. سنجش عینی خشونت جنسی به فرضیه‌سازی نظری، نمونه‌گیری بهینه، جمع‌آوری بدون سوگیری داده‌ها و تجزیه و تحلیل آماری متکی است و واقعیت‌هایی پیچیده از این پدیده به نمایش می‌گذارد. به دیگر سخن خشونت جنسی از این چشم‌انداز نه تنها زمینه‌ساز طلاق و فرار از خانه و قتل‌های خانوادگی می‌گردد؛ بلکه از موانع مشارکت واقعی اقتصادی و اجتماعی زنان نیز پرده بر می‌دارد. پیچیدگی خشونت جنسی هنگامی افزوده می‌شود که مشخص گردد احساس خشونت جنسی بسته به شرایط اجتماعی - فرهنگی تمایز می‌پذیرد. قوانین حقوقی نیز گاه علیرغم و جاهت ظاهری به اعمال خشونت بر زنان در سطوح اقتصادی و آموزشی می‌کشند. در این صورت بخش گسترده‌ای از خشونت جنسی می‌تواند ناخواسته از سوی تحصیل کرده‌گان دانشگاهی نسبت به مادران و خواهران و همسران و دخترانشان اعمال گردد یا هر کارفرمایی مجوز استفاده ابزاری از زنان را به اتکای همین قوانین به دست آورد.
    تحصیلات پایین و درآمد اندک، به احتمال زیاد زنان را بیشتر در معرض خشونت‌های جنسی و عاطفی و اقتصادی قرار می‌دهد؛ زیرا آنان را در برابر آزارها و سوء‌استفاده‌های شوهران و مدیران بی‌پناه می‌گذارد. از این رو هرگونه برنامه‌ریزی رفاهی بدون تمهید شرایط و مکانیسم‌های رفع خشونت جنسی باز می‌ماند. تعمد و تاکید برنامه‌های رفاهی در حفظ وابستگی زن و شوهر نیز می تواند خشونتی پنهان در این عرصه را تداعی کند که مؤیّد بی‌مسئولیتی شوهر در برابر زن هم جلو می‌نماید.  
    مطالعه خشونت جنسی در آغاز راه است و لذا مسائل مختلفی چون مقایسه نمونه ها، حیای زنان در گزار برخی خشونت‌ها به واسطه هنجارهای اجتماعی و نیز تغییر تعریف خشونت در این عرصه وجود دارد. مثلاً نبود مردسالاری در این در عین وجود پدرسالاری در آن می تاند تناقض حفظ حرمت زنان ایرانی در عین آسیب‌پذیری آنان از انواع خشونت‌های جنسی را توضیح دهد. اگر در این جامعه پایگاه اقلیت‌ها نیز مشروعیت نداشته باشد؛ مسائل اجتماعی جدیدی بروز می‌کند. تجربه خشونت جنسی، زنان را در معرض انواع آسیب‌های روانی نظیر اضطراب و تنش و افسردگی قرار می‌دهد که نسخه‌پیچی روان‌کاوانه برای آنها به لحاظ سوگیری جنسیتی این دیدگاه، بر مسائل زنان می‌افزاید. مسئله آن‌گاه حادتر می‌شود که شاکیان و گزارش‌گران آسیب‌های روانی زنان هم مردان یا زنان متعهد به مردسالاری باشند و اینان اعم از شوهر و پزشک معالج، باهمان افکار قالبی نتظر به خشونت جنسی حکم دهند.
    دختران و زنان بیش از پسران و مردان در معرض خشونت جنسی قرار دارند و آسیب‌پذیری دختران و زنان بیش از آسیب‌پذیری پسران و مردان به تخریب شدیدتر نظم اجتماعی یاری می‌رساند. این در حالی است که روان‌شناسان و روان‌پزشکان و روان‌کاوان هنوز آموزش خاص مواجهه با خشونت جنسی نمی‌بینند و برنامه‌ریزان و مجریان اجتماعی نیز از هزینه‌های این خشونت‌ها بی‌خبرند. پیوند حمایت‌های اجتماعی و طبی و حقوقی برپایه خودکفاسازی اقتصادی زنان اما نه تنها زنان را از خشونت جنسی دور می‌سازد، بلکه فرایند توسعه پایدار اجتماعی را نیز تقویت می‌نماید؛ زیرا اگر همدلی و عزت‌نفس زن با خشونت جنسی تخریب شود، چگونه می‌توان به حفظ بنیادهای نظم اجتماعی امیدوار بود؟.
    وانهادن کنترل اقتصادی و روانی زن به کارگزاران خشونت جنسی علیه او اعم از شوهر و نهادهای مقنن و قضایی و مجریه در غیاب هرگونه آموزش توانمندسازی جنسی به هر دوی زنان و مردان و زندگی ترسناک زنان در این پرتو، جایی برای رابطه زنان فقیر و کم‌سواد باهم باقی نمی‌گذارد و همین انزوا نیز چونان نوعی خشونت جنسی جلوه می‌کند. اگر زنان فقیر به مدد سواد در فرار از فضای خشونت‌آمیز خانه به محیط کار پناه ببرند؛ باز هم به لحاظ نبود قوانین و هنجارهای حامی، جلوه‌های جدیدی از خشونت جنسی را تجربه می‌کنند. آنان از چاله خانه به چاه محیط کار می‌افتند و در شرایط برابر با مردان، تحرک و درآمد شغلی کمتری به دست می‌آورند. اینک مردنه با برخورد فیزیکی که امتیازات اجتماعی، زن را تحقیر می‌کند و این در حالی است که در ضرورت اشتغال زن نمی توان تردید روا داشت.
    سوال مهمی که برای هرگونه خشونت‌زدایی جنسی مطرح می‌شود آن است که زنان چرا مجبور به تحمل خشونت می‌گردند؟. در پاسخ به این سؤال است که تمهیداتی چون استقلال اقتصادی، تامین سرپناه مناسب، حضانت فرزندان و مواردی از این دست در برنامه‌ریزی‌های رفاهی زنان ضرورت می‌یابد؛ زیرا نباید فراموش کرد که زنان نیز کنشگرانی معقولند و با احتساب هزینه – فایده کنش‌ها وارد عرصه زندگی می‌شوند. بدین‌سان مطالعه سنجیده خشونت جنسی، خدمات‌رسانی حمایتی، اعتلای عزت‌نفس، بهبود شرایط حقوقی وآموزش زنان و مردان و تقویت حقوق اقلیت‌های اجتماعی می‌تواند زمینه‌ساز رفع خشونت جنسی نه صرفاً از زنان که از کل جامعه باشد.