سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

مطانیوس ناعسی:در جستجوی مدینه ی فاضله



      مطانیوس ناعسی:در جستجوی مدینه ی فاضله
نذیر رضا ترجمه ی هدی بصیری

به زبان مردم آشناست و با زبان حال آنها می نویسد.نویسنده لبنانی مطانیوس ناعسی چنان در جزئیات زندگی واقعی مردم وارد می شود که به حق می توان او را صاحب سبکی غیر تقلیدی در میان سایر رمان نویسان دانست.مجموعه های داستانی بسیاری را به رشته ی تحریر در آورده که تعدادی از آنها منتشر شده اند. نوشته هایی که سرشار از غم و شادی لحظه های زندگانی ست.او سعادت را در قناعت می داند اما همچنان در جستجوی مدینه ی فاضله ی خویش است .شهری بر بال فرشتگان.نوشته های او گاه به واقعیت نزدیک می شود و گاه به تخیلات...آخرین کتاب منتشر شده از وی "نیمه ی دومم" نام دارد که در آن حالتی اجتماعی را به تصویر می کشد که بیشتر مردم جهان آن ره به گونه ای تجربه می کنند.او در این کتاب میان جهان واقعی و عالم مثل تقارنی بی مثیل ایجاد می کند.سبک او در نگارش ترکیبی از سبک داستان نویسی ادبیات اروپایی و رعایت اصول زبان متین عربی است.
در ادامه گفت و گویی را با این نویسنده ی عرب می خوانیم.

از چه زمان نوشتن داستان را آغاز کردید؟

از زمان کودکی و مشخصا در سن یازده سالگی.در همین سن بود که سه داستان نوشتم که تاکنون نیز آنها را نگه داشته ام.از همان دوران آثار و نوشته های نویسندگان بزرگ جهان را می خواندم فکر می کردم که آنها آدمهایی خیالی و از سیاره ای دیگر در فضا هستند.اگر بخواهیم از رابطه ام با نوشتن سخن بگوییم بهتر آن است که از رابطه ام با خواندن شروع کنیم.در شش سالگی بود که با خواندن رمان های جبران خلیل جبران آغاز کردم و همین مقدمه ای برای شکل گیری ذهنیت من در نوشتن  گشت و استعدادم را در این راستا پرورش  داد و مرا به نوشتن در همان دوران کودکی تشویق کرد.

تا چه حد مطالعات شما در سبک نوشتاریتان تأثیر گذار بوده است؟

آثار زیادی  را از نویسندگان عرب و غیر عرب خوانده ام و همین باعث شد سبکی متفاوت اتخاذ کنم که ترکیبی از سبک داستان نویسی غربی و زبان با متانت عربی بود.این نمط نوشتاری باعث خوشامد طیف گسترده ای از خوانندگان عرب به طور عام و خوانندگان لبنانی به طور خاص گشت چرا که آن را سهل و ممتنع یافته بودند.از نویسندگانی که همواره تحت تأثیر نوشته هایشان بوده ام می توانم از این افراد نام ببرم:مارون عبود،توفیق یوسف عواد و میخائیل نعیمه.نویسندگانی که به حق درباره ی زندگی مردم می نویسند.زندگی و فضایی که داستان آنان در متن آن پرورش می یابد بسیار شبیه زندگی خودم در دوران کودکی بود.من دوران کودکیم را در روستا گذرانده ام. فضایی که سنت و فرهنگ عربی در آن برجسته است.

بنابراین شما در باره ی واقعیتها می نویسید و منتقل کننده ی حقایق به مردم هستید؟

البته.سبک نوشتاری خود را همچون روزنامه نگاران می دانم که واقعیت را آنچنان که هست منتقل می کنند. با این تفاوت که در نوشته هایم عناصر زیبایی شناسی و تخیلی ادبی را هم وارد می کنم و داستان را در ظرف عناصر ادبی پرورش می دهم.در حقیقت داستان انعکاس فضا و روابط اجتماعی است که نویسنده آنها را بالفعل تجربه کرده.در کنار این که من در نوشته هایم توجه خاصی به خواننده دارم.خواننده برای من به قول "غسان توینی"به مثابه جوهری است برای قلمم.و نویسنده ورق سفیدی است که داستان بر روی آن نگاشته می شود.رابطه ی میان نویسنده و خواننده را آن چنان که توینی می گوید این چنین توصیف می کنم."برخی جوهرند و برخی قلم و این لاجرم است"

این یعنی این که شما خود را اسیر چارچوبهای جامعه و میل خواننده می کنید؟

 جامعه پدید آورنده خط عریضی در سبک درام داستان نویسی ام است. و من خود را پایبند به نوشتن از جامعه و برای جامعه می دانم. اما اگر لازم باشد در باره ی حقیقتی تلخ بنویسم که حتی مردم نیز آن را نمی پذیرند لحظه ای تردید نخواهم کرد.چرا که خود را وابسته به سبک نوشتار حرفه ای می دانم که بدون جرأت جسارت کردن  برچارچوب عرف ، بیان حقایق موجود محقق نمی گردد.

طونی،آیا تمایلی به پرداختن به امور غیر عادی و وارد آمدن به جهانی مرموز و نا آشنا فراتر از زندگی روزمره را داری؟


امور عادی و همیشگی همان زندگی روزمره مردم است.اما زمانی که به سبک سوررئال می نویسم بالطبع از چارچوب امور مألوف و عادی خارج می شوم و به بخش ناخودآگاه ذهن خود اجازه خودنمایی می دهم.

بنابراین با این مقوله ی رایج که ادبیات را فرزند زندگی می داند مخاف هستی؟

باید بدانیم که امور غیر عادی نیز بخشی از زندگی روزمره ما هستند. تمام تصاویر و رویدادها در حافظه و تخیل من موجود است و منتهی کاری که من می کنم ترکیب خود آگاه و ناخودآگاه است.تا تصویر جدیدی که در ذهنم باز پردازش شده پیاده کنم.زمانی که از نیمه ی دومم می نویسم در واقع در حال نوشتن از آن ناخود آگاهی هستم که در آن زیسته ام.

چرا عنوان «کتاب را نیمه ی دوم» من قرار دادی؟

نیمه ی دوم هر انسانی در زندگی یا شریک اوست و یا نیمه ناخود اگاه ذهن اوست.

و اما...با توجه به آنچه تاکنون گفتید رابطه ی شما با نوشتن بسیار قدیمی است و به دوران کودکی باز می گردد پس چرا بسیاری از آثار خود را تاکنون منتشر نکرده اید و آثار منتشر شده نیز بسیار دیر منتشر شده اند؟


این مسأله کاملا درست است اما از این امر اصلا پشیمان نیستم  زیرا صبر کردم تا نتیجه ی کارم رسیده و پخته  شود و خواننده از آنچه تقدیمش کرده ام کمال لذت را ببرد.

بنابراین تو برای شخص خودت نمی نویسی بلکه برای خوشامد خواننده به عنوان گزارشگر واقعیت در ظرف عناصر ادبی می نویسی؟

چنانچه از پیش گفتم من فقط برای لذت شخصی خود نمی نویسم  بلکه آثارم پیش کشی است تقدیم به خواننده .ضیافتی که از دست دادنش باعث تأسف است.من برای مردم و درباره ی مردم می نویسم.و تمام دردها و شادی هاشان را از خلال زبان حال خودشان منتقل می کنم. من نیز جزئی از مردم هستم و با نوشتن از درد مشترکمان آن را بین خودمان تقسیم می کنم.

شما درباره ی شمار زیادی از خوانندگان سخن می گویید در حالی  که آمار نشان می دهد شهروند عرب اهل مطالعه نیست...این را چگونه توجیه می کنید؟

بله درست است که می گویند مردم از مطالعه روی گردانند در حالی که حقیقت خلاف این را نشان می دهد.خواننده های ما گزینشی هستند و از خیل عظیم آثار منتشر شده در بازار کتاب تعداد محدودی را که واقعا تمایل به خواندن آن دارند انتخاب می کنند و در واقع مردم آن کتابی را می خوانند که دارای زبانی ساده و قابل فهم است. زبانی که آن را در زندگی روزمره استفاده می کنند . این مسأله در قالب دو کتاب اخیرم یعنی «نیمه ی دوم من »و «حرف زائد» برای خودم ثابت شد.

واقعا مردم چه زبانی را دوست دارند ؟آن زبانی که در آن واژگان خارجی استفاده می شود؟

این حقیقتی است که وجود دارد بنابراین اشکالی ندارد که نویسنده هم از این واژه ها در قالب داستانش استفاده کند.هر چند که من از این واژگاه بسیار کم و تنها در مواقع ضروری بهره می برم.

اما کاربرد این لغات در آثار نوشته شده بحث و گفتگوهای فراونی را در میان صاحبنظران بر انگیخته است چرا که این مسأله باعث رسیمت یافتن ورود واژگان خارجی در زبان عربی است؟

امروزه کاربرد واژگان خارجی در زبان روزمره ی مردم امری کاملا عادی و پذیرفته شده است.و این حقیقتی لاجرم است که باید با آن فراتر از درست یا غلط بودنش روبرو شد. برخی از واژگان و اصطلاحات قدیمی جای خود را به لغات جدید داده است.امروزه بسیاری از واژه های قدیمی برای مردم قابل فهم نیست. زبان هم فرزند واقعیت است و بر نویسنده لازم است که زبانی را به کار گیرد که برابر با اصل حقیقت اجتماعی و فضایی ست که نویسنده از آن برخاسته.

در «رمان نیمه ی دوم»  با زبانی سهل و ممتنع جهان برتر ذهنی خویش را به واقعیت نزدیک کرده ای  آیا واقعا در جستجوی این جهان هستی؟

بله البته. من همچنان در جستجوی این مدینه فاضله ام و معتقدم هر انسانی باید به این مدینه ی فاضله ایمان داشته باشد تا آن شادی و سرور حقیقی را که در فطرتش پنهان است کشف کند نشاطی که در او را به جستجوی کمال مطلوب وا می دارد.در پایان لازم است بگویم که من خوشبختی را حاصل شادی و نشاط و قناعت و آرزو برای بهتر بودن می دانم.

منبع:
 رضا،نذیر(2010)،مطانیوس ناعسی:أبحث عن عالم مثالی،المرأۃ الیوم،أسبوعیۃ منوعۃ،العدد479،دبی.
از هدی بصیری در انسان شناسی و فرهنگ بخوانید:
تألیف:
گونه شناسی زبان تعارف در میان عرب زبانان مقیم در تهران
http://anthropology.ir/node/7214
خانواده و زناشویی به مثابه فراگرد مبادله
http://anthropology.ir/node/7540
فرهنگ توده ای و تخریب محیط زیست
http://anthropology.ir/node/7815
ساختار گرایی ،نشانه شناسی و فرهنگ عامه
http://anthropology.ir/node/8001
گزارش هم اندیشی نشانه شناسی: سخنرانی دکتر امیر علی نجومیان
http://anthropology.ir/node/7651
آشفتگی عقل بشری
http://anthropology.ir/node/8050
هویت جنسی از بیولوژی تا فرهنگ
http://anthropology.ir/node/8391
دوزبانگی و کدگردانی در میان زنان معاود مقیم در تهران
http://www.anthropology.ir/node/8908
تاریخ افغانستان به روایت بادبادک باز
http://www.anthropology.ir/node/8864
ترجمه:
علی وردی پیشگام جامعه شناسی معاصر در جهان عرب
http://anthropology.ir/node/7457
قیس نعمت نوری پایه گذار انسان شناسی در دانشگاه بغداد
http://anthropology.ir/node/7709
عبدالفتاح ابراهیم فتاح:جامعه شناسی در عراق
http://anthropology.ir/node/7576
رنگ خدا و زبان سینمای ایران
http://anthropology.ir/node/8117
عبدالجلیل طاهر:جامعه شناسی در قطر
http://anthropology.ir/node/8479
فؤاد البعلی:وحدت و پراکندگی عرب
http://anthropology.ir/node/8479
گفتگویی با د. یوسف زیدان برنده جایزه ادبی پوکر
Anthropolology.ir/node/9260
أحمد أبوزید: مطالعه میدانی از آفریقا تا ایران
Anthropology.ir/node/9578
نگاهی انتقادی به جریانهای بنیادگرایی و روشنفکری دینی در کشورهای عربی
http://anthropology.ir/node/9775

صفحه ی نگارنده در سایت انسان شناسی و فرهنگ:
http://anthropology.ir/node/7710