چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

بنیان نمایشهای مذهبی


بنیان نمایشهای مذهبی

از میان انواع نمایشهای ایرانی, چهار گونه از دیگر گونه ها متمایز شده و هر کدام تعریف و ویژگیهای خود را دارند

از میان انواع نمایشهای ایرانی، چهار گونه از دیگر گونه ها متمایز شده و هر کدام تعریف و ویژگیهای خود را دارند. گونه های اصلی عبارتند از؛ نقالی، شبیه خوانی (تعزیه)، خیمه شب بازی، تخت حوضی. با توجه به موضوع مورد بحث در این نوشتار، نقالی و شبیه خوانی، نمایشهایی مذهبی هستند که دوام و بقای خود را تا کنون حفظ کرده و قابلیت ارزیابی و سنجش دارند.

● نقالی

نقالی یکی از اشکال نمایشی است که معمولا یک بازیگر دارد. این شکل اجرایی مستقل، بنیان شکلهای نمایشی دیگر نیز به شمار می رود. مثلا در شبیه خوانی، دو شیوه نقالی، توامان به کار می رود؛ نقل مذهبی برای اولیاء خوانها که بیان آوازی دارند و نقل حماسی برای اشقیاء خوانها که گفتار خود را نه به آواز، بلکه با صدای غرا و تاکیدگذاری بر کلمات می خوانند.

نکته مهم اینجاست که یک نقال مجرب می بایست صدای خوبی داشته باشد و با دستگاههای موسیقی کاملا آشنا باشد.

اما نقالی چیست؟ نقالی عبارت است از نقل یک واقعه یا قصه به شعر یا به نثر با حرکات و حالات و بیان مناسب در برابر جمع. منظور از نقالی، سرگرم کردن و برانگیختن هیجانها و عواطف شنوندگان و بینندگان است به وسیله حکایت جذاب، لطف بیان، تسلط روحی بر جمع، و حرکات و حالات القا کننده و نمایش نقال، به آن حد که بیننده، او را هر دم به جای یکی از قهرمانان داستان ببیند و به عبارت دیگر بتواند به تنهایی، بازیگر همه اشخاص بازی باشد. آنچه پژوهشگران عرصه نمایش ایرانی در باره نقالی می گویند همان مواردی است که امروزه نیز می تواند در اجرای نقالی به عنوان محک و ابزار سنجش به کار برد. بنا بر این مهمترین ویژگیهای نقالی عبارتند از؛

۱) بیان قوی و استوار

۲) صدای خوش

۳) بدن چابک و آماده

۴) توانایی به کار بردن وسایل و ابزاری چون چوبدستی، چهارپایه و نیزه.

۵) حفظ و دانستن داستانها و اطلاعات به نحوی که در هر مجلس بتواند به تناسب وقت و نوع جمعیت، آنها را به کار ببرد.

شبیه خوانی (تعزیه): پیش از هر چیز باید اذعان نمود که «شبیه خوانی» اصطلاح مناسبتری برای نامگذاری بر مهمترین گونه نمایش ایرانی یعنی تعزیه است، زیرا که تعزیه منحصرا یادآور سوگواری و عزاداری برای سرور و سالار شهیدان، امام حسین (ع) است، در حالی که در سیر تطور و تحول تعزیه، اشکالی از این گونه مهم نمایشی مد نظر است که در این صورت تاکید بر تعزیه است. تعزیه، قدمتی طولانی در کشور ما دارد و به لحاظ ریشه های پیدایش حتی مربوط به دوران قبل از اسلام می شود.

برخی از راویان اهل نمایش معتقدند که تعزیه در ایران ریشه ای غربی و مسیحی دارد و به دلیل رقابت سیاسی بین صفویه و دولت عثمانی، در ایران ریشه گرفته و نشو و نما پیدا کرده است. چنین نیست. بر اساس مدارک و شواهد دقیق تاریخی، این دو، مراحل تکوینی متفاوتی دارند. میسترها در اروپا از دل مراسم آیینی و اعیاد و ذکر مصائب مسیح در کلیساها برون آمده اند، در حالی که تعزیه ریشه و پیوستگی تام و تمام با مراسم آیینی تاریخی ایرانی با قدمت سه هزار ساله دارد.

از بحث ریشه ها و قدمت این شکل نمایشی که بگذریم، نظرات و نکات بسیاری در خصوص شیوه اجرای شبیه خوانی بیان شده است که البته مهمترین آنها دارای اشتراکات زیادی بوده و در این شکل نمایشی نیز اختلاف نظر چندانی وجود ندارد.

آگاهی از موسیقی و شناخت دستگاهها و مقامها و گوشه های موسیقی ایرانی، دانستن چند دانگ صدای خوش، شعردانی و بیان درست اشعار، ایهام را در تعزیه خوانی، دو چندان و اثر آن را روی تماشاچیان تشدید می کرد. تعزیه خوانانی که صاحب این هنرها و ویژگیها بودند، می توانستند در تعزیه خوانی بدرخشند و روی احساسات آنان اثر ژرف بگذارند و به سادگی به هدف خود که ابلاغ پیام رنج و مصیبت است، برسند.

هم در نقالی و هم در شبیه خوانی، اجراگران به شیوه سنتی زیر نظر افراد مجرب تعلیم دیده و معمولا از سنین کودکی، آموختن را آغاز می کرده اند. در واقع روش یادگیری، سینه به سینه و عموما موروثی بوده است.

شبیه گردانی یا شبیه خوانی یا تعزیه، نمایشی بوده است در اصل بر پایه قصه ها و روایات مربوط به زندگی و مصائب خاندان پیامبر اسلام (ص) و خصوصا وقایع و فجایعی که در محرم سال۶۱ هجری در کربلا برای امام حسین (ع) و خاندانش پیش آمد ولی بزودی گسترش یافت و همه جنبه های داستانی و تفننی فرهنگ توده را شامل شد. هم در نقالی و هم در شبیه خوانی، آنچه به عنوان متن وجود دارد، در واقع تومارها و نسخه های دست نوشته ای از اجراگرانی است که عموما سواد کافی برای درست و دقیق نوشتن نداشته اند و معمولا دست نوشته های موجود دارای اغلاط پر تعداد انشایی و املایی است. بنا بر این از حیث ادبیات چندان قابلیت نقد و بررسی ندارد و بیشتر مناسب تصحیح انتقادی است.

اما از باب اجرا، شبیه خوانان نیز مانند نقالان می بایست صدای خوش داشته و با دستگاههای موسیقی آشنا باشند و در بعضی دستگاهها به تناسب نقش خود مهارت پیدا کنند.

دانستن و توانایی در اجرای دستگاههای موسیقی، یکی از ارکان پر اهمیت شبیه خوانی بوده و هست و از رهگذر همین اهمیت، موسیقی ایرانی نیز تا حدود زیادی حفظ شده است. موسیقی آوازی در تعزیه خوانی رفته رفته به همت تعزیه خوانانی که در موسیقی و آواز، ورزیدگی و مهارت داشتند، تحول یافت و در دوره ناصری از لحاظ وسعت و تنوع در نغمه ها و گوشه ها به اوج شکوفایی رسید. بنا بر نظر روح الله خالقی، موسیقی از راه آواز در تعزیه خوانی حفظ شد و استمرار یافت و خوانندگانی از مکتب تعزیه درآمدند که در فن آوازخوانی به مقام هنرمندی رسیدند و موسیقی ملی را از نابودی رهانیدند.

ذکر این نکته ضروری است که موسیقی در تعزیه در آغاز از تنوع و گستردگی چشمگیری برخوردار نبود. تنوع نغمه ها و آهنگها و استفاده از مقامها و گوشه های باشکوه و نسبتا شاد، مانند «راست پنجگاه»، «ماهور»، «همایون» و آهنگهای ضربی برای خواندن ترانه و نوحه و پیشخوانیها و آواز بچه خوانها و حتی استفاده از آهنگها و مارشهای نظامی به تدریج، تقریبا از دوره ناصرالدین شاه به بعد در تعزیه باب شد.

بنابراین در سنجش و ارزیابی شبیه خوانی، شناخت و تسلط بر موسیقی و آواز یکی از مهمترین ابزارهای منتقد است. همچنین تعیین و گزینش نغمه ها و گوشه های گوناگون برای هر یک از تعزیه خوانان در حالات و موارد مختلف، موضوعی مهم و در خور توجه است. همچنین آگاهیهای تاریخی در خصوص واقعه کربلا و شناخت سمبولیسم رنگ در خصوص دو طرف مبارزه حق و باطل، از پیش شرطهای مهم تحلیل و بررسی

شبیه خوانی است. برای تبیین نظریه های نقد و تحلیل نمایشهای ایرانی، آنچه در وهله نخست مورد ارزیابی و سنجش قرار

می گیرد؛ اجرای اثر است و نه متن آن. برای ارزیابی اجرا نیز قواعد و اصول و شگردهای هر اجرا از زمان شکل گیری تا عصر حاضر تقریبا تغییر اساسی نکرده است. بر اساس همین فرض، اجراگران نقالی و شبیه خوانی می بایست دارای شرایطی باشند که مهمترین آنها عبارتند از؛

۱) داشتن صدای خوش و نافذ

۲) آشنایی با دستگاههای موسیقی ایرانی

۳) داشتن بدن ورزیده و چالاک

۴) تسلط بر تومارها و نسخه های موجود نقالی و تعزیه

بنا بر این برای سنجش و ارزیابی نقالی و تعزیه که دو گونه مهم و اصلی نمایشهای مذهبی ایرانی به شمار می روند، مهمترین مقوله، اجراست که در این حیطه نیز اجرا کننده نقش که در نقالی، «مرشد» و در تعزیه، «شبیه» نامیده می شوند، عامل اصلی به حساب می آیند.

یعنی اکنون که دو گونه نقالی و تعزیه به مناسبت و یا در همایشها و جشنواره ها به اجرا در می آید، اجراگران، سنجش و ارزیابی می شوند و قوت هر اجرا بستگی به این عامل مهم دارد. همچنین مطالعه در آراء و نظرات در سنجش و ارزیابی نمایشهای مذهبی - ایرانی نشان می دهد که قواعد اصلی و اساسی چنین سنجشی از دوره صفویه تا کنون تقریبا ثابت مانده است و به این ترتیب ارزش و اعتبار اثری همچون «فتوت نامه»، دو چندان جلوه می کند، به گونه ای که می توان باب ششم کتاب فتوت نامه را همچون بوطیقای نمایشهای میدانی (معرکه گیری) کشورمان به شمار آورد.

ایران محسنی