شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

پی.آر.ای.، مشارکت و جنسیت



      پی.آر.ای.، مشارکت و جنسیت
رژیس گوابا ترجمه معصومه صالحی
 در این مقاله نویسنده تاملی دارد برتجارب خود درکار با زنان طی  اجرای روش ارزیابی مشارکتی روستایی(PRA)وتوضیح می دهدکه چگونه بافکر و تلاش بسیار در طی تعامل با زنان و مردان روستایی می آموزد که چگونه جنسیت ومشارکت را تلفیق کند. او در کار با زنان جامعه مورد مطالعه و تلاش در جلب مشارکت زنان وتشویق ایشان در به عهده گرفتن رهبری مباحث با چالش هایی مواجه می شود.مواجه با این مشکلات جان تازه ای به علاقه او به مشارکت می بخشد واین باور را در او تقویت می کند که هر فردی می تواند از طریق مشارکت «حق وتوان خود در تصمیم گیری »را تجربه کند.

درست مثل یادگیری مراحل یک روش بود. یکی از دوستان من، که مدتهاست مشغول پژوهش‌های کشاورزی است از یک روش جدید پژوهش که نیازی به آماده ساختن پرسشنامه‌های از پیش تعیین شده و انعطاف‌ناپذیر ندارد، با من صحبت کرد. او به من پیشنهاد کرد به یک گروه پژوهشی که مشغول آماده شدن برای سنجش «تأمین نیازهای کشاورزی تحت‌تأثیر تعدیل ساختاری با یک رویکرد جنسیتی» بودند، بپیوندم. وارد شدن در مدیریت مالی تولیدات کشاورزی، یک موقعیت جالب بود که من شیوة جدید پژوهش را تجربه کنم و مفهوم اجتماع در بازاریابی کشاورزی را تحت‌تأثیر تعدیل ساختاری درک کنم. به این ترتیب ارتباط من با روش ارزیابی مشارکتی روستایی (PRA) و علاقه‌مندی به مشارکت و جنسیت آغاز شد.
پی.آر.ای. به چه معناست؟ من این شانس را داشتم که پیش از مطالعه متون، کاربرد ابزارها و تکنیک‌ها را مشاهده کنم. این برای من، بدین معنا بود که به همه افراد اجازه دهیم نقش فعالی داشته باشند. پیش از آنکه به بررسی و کندوکاو در این مورد بپردازم، بهتر است نگاهی به آنچه که بعداً فهمیدم و آن عبارت بود از مفهوم «مشارکت از نقطه‌نظر اکثر اعضاء اجتماع» بیاندازم آنچه از آن تأثیر پذیرفتم.

فهم مشارکت از نقطه‌نظر اجتماع
در یکی از زبانهای زامبیایی، مشارکت به عنوان «عضو بودن در آنچه که در حال انجام است» ترجمه شده است. با این تعریف، مشارکت عبارت است از اینکه همه اعضاء اجتماع عضوی هستند یا خود را در اختیار آنچه که در اجتماع در جریان است قرار می‌دهند. با مبنا قرار دادن تعریف اجتماع از مشارکت، حرفه‌ایها مشارکت همه افرادی را که در طول روش ارزیابی مشارکت روستایی با آنها سروکار دارند، تشویق و حمایت می‌کنند. البته، برای اینکه همه اعضاء جامعه در فرآیند پژوهش مشارکت و همکاری کنند، لازم است که تسهیل‌گران زمینة مشارکت را فراهم کنند. این امر همچنین مستلزم این نکته است که تسهیل‌گر در ارتباط با مردمی که با آنها کار می‌کند، دارای سطوح مختلفی از فهم متقابل باشد.

«اجتماع» در روش ارزیابی مشارکتی روستایی
تجربه من این بوده است، که هنگامی که کسی در مورد «اجتماع» صحبت می‌کند، تلویحاً به معنای یک گروه است. در «ایدة یک گروه» تصور همگن بودن جامعه مستتر است. در واقع، بسیار آسانتر است که از اجتماع چنین تلقی داشته باشیم. البته، واقعیت این است که تفاوت‌های چشمگیری در درون هر اجتماع معین وجود دارد، که هنگام بکارگیری ابزار و تکنیک‌های پی.آر.ای. باید مورد توجه قرار گیرد.
در یک محیط شهری افراد از زمینه‌های گوناگون با علائ)ق و ارزشهای متفاوت می‌آیند. آنها تنها به موجب مجاورت در یک محله «اجتماع» نامیده می‌شوند. این بدین معناست که حوزه‌های مشترکی در این اجتماعات وجود ندارد. البته، شهر به سبب تنوع پیشینة اعضایش تفاوت‌های چشمگیرتری دارد، بویژه نسبت به حوزه‌های روستایی که به سبب خویشاوندی، زبان و فرهنگ دارای انسجام بیشتری است. در محیط‌های روستایی و شهری، اجتماع گروه ناهمگنی است، متشکل از مردان، زنان، جوانان و بچه‌ها. اجتماعات مختلف ممکن است بین اعضای خود با توجه به سطح ثروت و رفاه، وضعیت ازدواج و بسیاری دیگر از معیارها تمایز قائل شوند.

جایی برای تفاوت ایجاد کردن
یکی از تجارب مبتنی بر تلقی اجتماع به عنوان یک گروه همگن در طول اجرای یک پژوهش با روش پی.آر.ای. در ایالت شمالی زامبیا بود. هدف پی بردن به طرز تلقی جامعه در مورد تأثیر آزادسازی بازار کشاورزی بر معیشت اجتماعی بود که تاکنون برای تولید کشاورزی بیشتر به یک نظام بازاریابی کنترل شدة مرکزی وابسته بوده است. استراتژی ما ادارة گفتگوهای گروهی متمرکز (Focus group discussions) و بکار گرفتن دیگر ابزار در گروههای کوچک مرکب از هر دو جنس بود. در طول گفتگو ابتدا باید مردها دیدگاههایشان را طرح کنند، سپس زنان آنرا تأیید خواهند کرد. هرچه ما تلاش کردیم که زنان رهبری مباحثی را که طرح می‌کردیم به عهده بگیرند، موفقیتی حاصل نشد. برای مثال، مردها تأکید کردند که مشکل اصلی کمبود بازار برای محصولات آنهاست. زنان این را تأیید کردند، ولی هیچ مشکلی را داوطلبانه مطرح نکردند مگر مواردی که قبلاً از سوی مردها طرح شده بود. مشکل بازاریابی به عنوان مشکل شمارة یک جامعه دسته‌بندی شد.
در موردی دیگر، ما تمام مراحل را در گروههای مرکب از هر دو جنس به اجرا درآوردیم، گرچه متوجه شدیم که مسائل و مفاهیم عمده‌ای در گروه وجود دارد که به نظر می‌رسد مانع تجارت آزادند. این مسئله را مورد تأمل قرار دادیم که آیا باید گروههای جداگانه از زنان و مردان داشته باشیم یا اینکه بحث را ادامه دهیم و سعی کنیم مشارکت زنان را جلب کنیم. مشکل ما زمان بود. این یک پژوهش بود. بالاخره تصمیم گرفتیم با سه گروه جدا کار کنیم و یک جلسه ارائه گزارش با یک گروه بزرگتر برگزار کردیم، که در طول آن به هر گروه اجازه داده شد آنچه را که متوجه شده‌اند مشکلات اجتماع است مطرح کنند و این مشکلات را رتبه‌بندی کنند. در طول جلسه، همچنین تلاش کردیم نشان دهیم که آیا بین مشکلات شناسایی شده توسط گروههای مختلف ارتباطی وجود دارد یا خیر.
گفتگو در جلسه عمومی نیز منجر به مشارکت بیشتر زنان شد. اولین مانع نحوة نشستن بود. زنان هنگامی که می‌آمدند به مردان که پیش از این تشکیل یک نیم دایره داده بودند ملحق می‌شدند. اگرچه این عادت شکسته شد، زنان کمی از تسهیل‌گر فاصله داشتند. زنان هنگام صحبت کردن به منظور اینکه تسهیل‌گر را ببینند، باید یک چرخش نیم دایره انجام می‌دادند. مانع بعدی این بود، که زنان در اقلیت بودند، تقریباً نصف تعداد مردان. مانع سوم زمان بود. جلسه عمومی، در ساعت 2 بعدازظهر برگزار شد و نشست تا ساعت 10 پیش از ظهر (روز بعد) ادامه یافت.
ما سعی کردیم ابتدا با تمرکز بر مواردی که زنان در گروهشان مطرح کرده‌اند، زنان را در مشارکت توانمند سازیم. یکی از این مسائل کمبود کارکنان زن در مراکز بهداشتی بود. زنان گفته بودند، آنها خجالت می‌کشند که در طول زایمان توسط پرستاران مرد مورد مراقبت قرار گیرند. با تمرکز بر تأثیرات این مشکل، امیدوار بودیم که زنان شروع کنند و حرف خود را بزنند و با افزایش اعتماد به نفس سایر مسائل همه‌گیر اجتماع را مطرح کنند. البته، به علت محدودیت وقت ما قادر نبودیم به این هدف دست یابیم. هرچند مقداری اطلاعات در شناسایی مشکلات از زنان کسب کردیم، زمان بیشتر به ما کمک می‌کرد که تبادل اطلاعات پرباری داشته باشیم.

آموختن از تجارب
با آموختن از تجارب مشکلات توانمندسازی تمام افراد و برای مشارکت، هنگامی که با گروههای متشکل از مردان و زنان کار می‌کردیم، یک روش متفاوت کار با مردم را آزمودیم. این نتیجة جداسازی اجتماع براساس معیاری است، که آنها تعیین کرده‌اند و در مورد آن توافق دارند. در یک اجتماع، معیارهای زیر برای تشکیل گروهها مورد توافق قرار گرفته‌اند:
1. ابتدا براساس جنس (دو گروه از مردان و زنان)؛
2. براساس سن (این معیار جوانان را از بزرگسالان جدا کرد و درون گروه بزرگسالان تمایزی بین مسن‌ترها و جوان‌ترها صورت گرفت)؛
3. سومین معیار برای تمایز جوانان براساس وضع تأهل بود (حاصل 4 گروه از جوانان بود: دختران جوان مجرد، پسران جوان مجرد، زنان جوان متأهل و مردان جوان متأهل).
پی بردن به این مسئله جالب بود که هنگامی که این معیارها برای شکل‌گیری گروه بکار گرفته شدند، سطح مشارکت از سوی اعضاء گروهها بالا بود. بطوری که یکی از جوانان اظهار کرد: «صحبت کردن در حضور پیرمردانی که بعضی از آنها بدجنس‌اند و می‌توانند شب تو را اذیت کنند، مشکل است. این مسئله به موضوعی مربوط می‌شد که بین جوانان شایع بود که برخی از مردان بزرگسال جادوگری می‌کنند. گفتگو با جوانان در بین همتایانشان با رضایت بالا همراه بود. میزان مشارکت زنان نیز خیلی بالا بود. البته، برای زنان بزرگسال سطح اولیه مشارکت کند بود. این فقط بعد از مشارکت مکرر تعداد کمی از زنان، افزایش یافت و سایر زنان آغاز کردند به یافتن اعتماد به نفس در صحبت کردن.
گروهی که برای این مرحله با آنها کار کردیم تنها چند کیلومتر از گروه اول فاصله داشت. گروهی که بازاریابی محصولات کشاورزی را به عنوان بزرگترین مشکلی که با آن مواجه هستند برجسته ساخته بودند. در مقابل، در گروههایی که براساس معیار تشکیل شده بودند، مسائل متفاوت دیگر بدست آمد. در بین پسران جوان بزرگترین مشکل، افزایش حاصلخیزی خاک بود و مسئله بازاریابی کشاورزی در درجه دوم قرار داشت. برای زنان مسئله سرکوب شدن توسط مردان عمده‌ترین مشکل بود، مسئله‌ای که موجودیت هر روزة آنها را متأثر می‌کند، به طوری که آنها نمی‌توانند بدون اجازة یک مرد تصمیمی بگیرند.
براساس اظهارات زنان، تمام بهترین قسمت‌های غذا بدون توجه به دسترسی خانواده به امکانات غذایی به مردان داده می‌شود، زنان و بچه‌ها باقی مانده را می‌خورند. براساس گفته یک زن: «اگر همسر شما خوب باشد، به شما و بچه‌ها مقداری از غذای خوب را تعارف خواهد کرد». البته او این مسئله را پنهان می‌کند وگرنه به عنوان فردی ضعیف شناخته خواهد شد و دوستانش به او خواهند گفت که همسرش درست تربیت نشده است. زنان خاطرنشان کردند، که مسئلة تقسیم غذا مشکل اصلی است که موجب می‌شود بچه‌هایشان از مقادیر کافی غذای خوب و سالم برخوردار نشوند. در جلسه عمومی، مردان این مسئله را تأیید کردند، البته ادعا کردند که این مسئله در سنت‌ها ریشه دارد و در تمام موارد این مردان هستند که مجبورند کار سنگین و یدی انجام دهند، بنابراین نیازمند غذای بهتر هستند.
این مسئله نشان داد اگر گروهها تفکیک نشوند، طرز تلقی‌های اجتماع می‌تواند متفاوت باشد. تفکیک گروهها همچنین تشویق تمام اعضاء به مشارکت را در گروهی که آنها در آن احساس راحتی می‌کنند و ویژگی‌های مشترک دارند را تسهیل می‌کند.

چالش‌های کار با گروههای مختلف
در طول کار با گروههای مختلف، زنان و جوانان تقاضا کردند آنچه که آنها مطرح کرده‌اند بهتر است در جلسه عمومی که با گروه بزرگتر برگزار می‌شود، مطرح نشود. آنها از این مسئله ترس داشتند که به عنوان منشأ مسائل جدل برانگیز شناخته شوند و از عواقب احتمالی در غیاب گروه پی.آر.ای ترس داشتند.
این مسئله نشانگر ضرورت تفکیک گروههای مختلف مردم درون هر اجتماع، به منظور پی بردن به برخی از دیدگاههایی است که در حالت معمول بدست نمی‌آیند. برخی از نکات که آنها مایل نبودند مطرح شود در توسعه بلندمدت اجتماع تأثیر حیاتی داشت. برای مثال، جوانان از مطرح شدن مسئله مشارکت جوانان در سازمان مبتنی بر اجتماع (CBO) در جلسه عمومی بسیار احساس ناراحتی می‌کردند. جوانان احساس می‌کردند که آنها اشتیاق و انرژی برخی از کارها را دارند که با وجود بزرگترها در جامعه‌اشان نمی‌توانند انجام دهند. آنها از این ترس داشتند که به عنوان سرکش شناخته شده و طرد شوند.
در طول جلسة عمومی، ما شانس طراحی یک استراتژی برای چگونگی اجابت چنین تقاضاهایی و همچنین جویا شدن نظر جمع در مورد مسائل مطرح شده را داشتیم. در طول یکی از جلسات ارائه گزارش که بر برنامه‌ریزی خانواده متمرکز بود، یک گفتگوی جالب درگرفت. طبق اظهارات مردان گروه، مشکل عدم فاصله‌گذاری بین بچه‌ها ناشی از شکست زنان در پیروی از آموزش سنتی در خصوص برنامه‌ریزی خانواده است. در این مورد جویا شدیم و توانستیم پاسخ زنان را بدست آوریم. طبق اظهارات زنان، این مشکل به مردان برمی‌گردد که از زنان انتظار دارند به تنهایی نیازهای برنامه‌ریزی خانواده را به عهده بگیرند. این یک روش برای سهیم شدن در یک مسئله نسبتاً حساس زنان بود.
در طول این گفتگو مردها به انکار و مخالفت با آنچه زنان گفتند، ادامه دادند. در پایان روز توانستیم مردها و زنان را متوجه ضرورت به اشتراک گذاشتن تلقی‌ها و برداشت‌هایشان و ضرورت کار با یکدیگر در خصوص مشکلات برنامه‌ریزی خانواده، سازیم.
نکته مهم این است که اگر با یک گروه مختلط کار کرده بودیم، همچون نمونه ایالت شمال غربی، تا حدی به عنوان نتیجه میزان مشارکت تولید شده در طول گفتگوهای گروه، مشارکت زنان و جوانان به طور قابل توجهی بیشتر بود. نکته چالش‌برانگیز در این مورد تسهیل گفتگو در مورد تفاوت‌ها و ایجاد تعادل در عین حفظ میزان مشارکت است.

تعیین خط‌مشی برای مشارکت
یکی دیگر از تجارب من توان ابزار مشارکت در فراهم ساختن روشی برای زنان است که نظراتشان را در مورد مسائلی که روی آنها تأثیر می‌گذارد، مطرح کنند. در هر دو موردی که من در بالا مورد تأکید قرار دادم، مشاهده کردم که در گروهی که متشکل از یک جنس است، زنان عموماً خیلی با احتیاط و با اعتماد به نفس کمی آغاز می‌کنند، و اکثریت آنها پس از مدتی طولانی به طور کامل مشارکت می‌کنند و نظراتشان را بیان می‌کنند. در شرایطی که زنان با مردان در یک گروه هستند، برخی از آنها تمایل دارند صرفاً آنچه را که مردان می‌گویند تأیید کنند، بدون اینکه نظر خودشان را در مورد مسائل مطروحه بیان کنند.
سرعت مشارکت افراد متفاوت است. برخی در بیان آنچه که فکر می‌کنند سرعت عمل دارند و برخی کند. تجارب من نشان می‌دهد، این مسئله دلایل متفاوتی دارد. در یک اجتماع در ایالت شمالی، رهبران اجتماع (با موقعیت‌های متفاوت از کدخدای روستا تا رهبران گروهها)، ثروتمندان، مردان و همسران رهبران در مقایسه با سایر اعضا گرایش دارند، که سریعاً حرف خود را بزنند. من قصد دارم این مسئله را تحت عنوان «پدیدة تنظیم سرعت» شرح دهم. مسئله تنظیم سرعت با توجه به زمان محدودی که یک تسهیل‌گر پی.آر.ای درون اجتماع صرف می‌کند، اهمیت حیاتی دارد.
در مورد ایالت شمال غربی، واداشتن تمام اعضاء به مشارکت مشکل بود. رهبران و افراد سرشناس سرعت گفتگو را در جامعه تعیین می‌کنند و تغییر آن مشکل می‌شود، از آنجا که وقت نیز یک محدودیت بزرگ بود. ما کم و بیش با نظرات تعداد کمی از اعضاء کار را به پایان رساندیم. در هر دو مورد فوق‌الذکر، یکی از عمده‌ترین مشکلات چگونگی مدیریت زمان برای تسهیل مشارکت از سوی اعضاء گروهی بود که با آنها تعامل داشتیم.

اطمینان یافتن از اینکه جنسیت مورد توجه قرار گرفته است
جنسیت یک مسئله بسیار مهم است، که در طول پی.آر.ای. مورد توجه قرار می‌گیرد. آگاهی نسبت به مسائل جنسیت می‌تواند با فهم عمیق اجتماع ایجاد شود. برای طرح کامل و رسمی جنسیت ما باید چگونگی طراحی و انجام پی.آر.ای را مورد بازبینی قرار دهیم. براساس تجارب من چند سؤال مهم باید پاسخ داده شودند. از جمله:
● آیا ابزارها و تکنیک‌هایی که ما استفاده می‌کنیم نسبت به جنسیت عدالت را رعایت می‌کنند؟
● آیا ما وقت کافی برای بررسی مسائل جنسیت از دیدگاههای مختلف که افراد در آن احساس راحتی خواهند کرد و قادر به مشارکت خواهند بود، می‌گذاریم؟
● آیا زمان جلسات ارائه بازخورد برای افزایش مشارکت و بررسی بیشتر مسائل جنسیتی از سوی گروههای مختلف کافی است؟
با تمرکز زیاد بر جنسیت در چند سال گذشته، این امر اهمیت اساسی می‌یابد که ما به عنوان حرفه‌ایهای پی.آر.ای. بیشتر بر گنجاندن جنسیت در پی.آر.ای از طریق به اشتراک گذاشتن تکنیک‌هایی که در آشکارسازی مسائل جنسیت موفق بوده‌اند متمرکز شویم.

منبع:
Reflecting on PRA, Participation and Gender; Regis M. Gwaba, chapter 13.

salehiparvin@yahoo.com




 



همچنین مشاهده کنید