شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

منتخب متن شهادت امام حسن عسکری


متن‌های شهادت امام حسن عسکری زبان حال شیعیان و ارادتمندان آن حضرت به زبانی ادبی و شاعرانه است. در این متن‌ها به مظلومیت امام، ظلم و ستم خلیفه عباسی، نحوه شهادت آن حضرت و آغاز امامت امام زمان (عج) پس از شهادت امام حسن عسکری (ع) اشاره دارند. در مطلب حاضر تعدادی از این متون غمناک را بخوانید.


	منتخب متن شهادت امام حسن عسکری | وب


متن شهادت امام حسن عسکری (ع)

شهر سامرا چند سالی بغض کرده بود. اینک این بغض ترکید. غم در کوچه‌های این شهر بیداد می‌کند. باد در میان نخل‌های سر به آسمان سوده می‌چرخد و گویی با صدای خود نوحه و مرثیه می‌خواند. نخل‌ها چونان عزادارانی مو پریشان کرده‌اند و سوگوارانه به خون گریه کردن دجله می‌نگرند.

چند سالی بود که همه سامرا بغض داشت. از همان وقت که خانه تحت محاصره امام در محله عسکر اسیر اختناق بود. کسی وارد خانه امام نمی‌شد مگر اینکه بیگانگان او را تحتنظر می‌گرفتند.

از امروز این خانه شاید این چنگال‌های اختناق شر خود را از اطراف این خانه مهجور بردارند اما چه برداشتنی؟ که همراه است با رفتن آقا و مولای خانه. اهل خانه دیگر جمال زیبای حسن بن علی را نمی‌بینند. این خانه در ماتم فرو رفته است و حرامیان بیرون در می‌خندند. حرامتان باد این خنده! این بی‌شرمان که می‌خندند مزدوران بنی عباس هستند. درست همان‌گونه که سال‌ها پیش جماعتی از بنی امیه در برابر مظلومیت اهل بیت قهقهه زدند و دیدند آنچه دیدند.

امام حسن عسکری در سامرا غریب است همانگونه که امام حسن مجتبی در مدینه غریب بودند. گوئیا تاریخ تکرار می‌شود که دو حسن، دو امام معصوم این‌گونه مظلومانه و غریبانه با سم به شهادت می‌رسند. و این تاریخ است که گواهی می‌دهد جد و جهد در تخریب گنبد و بارگاه حرمین عسکریین کمتر از جد و جهد در تخریب بقیع نبوده است و چه شباهت غم‌انگیزی است این.

بجز مزدوران و عمال حکومت، بقیه شهر در ماتم فرو رفته است. سرمایه شیعه و یازدهمین امام دارد از دست می‌رود. مردم برای تسلیت سر می‌رسند و برای باغ خزان‌زده سامرا چه دردی از این بالاتر که باغبان شهر دیگر نیست؟ باغبانی که دل‌های مردم را پُرگل، پُر از گل‌های معرفت و تدین و آگاهی کرد.

چشمان سامرا خون گریه می‌کند و این اندوهی است جانگزا که با امامت فرزند ایشان بلکه اندکی التیام یابد. اگرچه این داغ بر دل شیعیان آتش می‌زند، آخرین حجت خدا بر روی زمین آبی بر این آتش و مرهمی بر دل‌های سوخته است.


***


دشمنی و عداوت با اهل بیت رسول الله که هر زمان خود را به رنگی و شکلی درآورده است؛ اکنون در وجود معتمد عباسی به صورت زهرآگین خود را نشان می‌داد. نه این چند روز که چندین سال در تمامی 28 سال عمر شریف حسن بن علی (ع). این چه مسلمانان و چه پیروانی هستند که احترام فرزندان پیامبرشان را نگاه نمی‌دارند؟ چه رذل مردمانی هستند و چه نمک‌ناشناسانی. مگر همه برکت خود را از این خانواده ندارند؟

28 سال غریبانه و تحت کنترل زیست تا زمانی که خورشید هشتمین روز ربیع الاول سر از مشرق بیرون آورد. آنگاه بود که یازدهمین خورشید آسمان امامت و ولایت غروب نمود. حسن بن علی یازدهمین خورشید هدایتگری بود که حق باری تعالی برای روشن نمودن راه شیعه برایشان درنظر گرفته بود.

معتمد عباسی به کسوف و پوشاندن چهره این آفتاب در پناه اختناق خودش راضی نشد. تنها غروب این خورشید بود که او را راضی می‌کرد و او... و امام حسن عسکری... و آه.


***


زمین و آسمان سوگوارانه در عزای فرزند ارجمند پیامبر اسلام (ص) داغدار و گریان هستند. خجل و سرافکنده با تمامی وجود به عرض تسلیت به تنها فرزند این امام همام اهتمام می‌ورزند. بادها از زمانی که امام حسن عسکری مسموم شدند، خشک و مسموم سرفه می‌کنند.

آه از انسان‌ها اگر به اندازه آسمان و زمین اندوهگین نباشند. آه اگر به اندازه آسمان و زمین منتظر نباشند تا تنها فرزند امام حسن عسکری (ع) برای دادگستری و ستاندن حق اهل بیت به پا خیزد.

به جان عهد می‌بندیم با تو که مرثیه تو را بسراییم و پشتیبانی از نایب تو را در دل‌های خود بکاریم. ما منتظر منتقم هستیم.


	منتخب متن شهادت امام حسن عسکری | وب


حسن بن علی عسکری (ع) روزها را روزه می‌گرفت و شب‌ها را به عبادت و شب‌زنده‌داری می‌پرداخت. سال‌ها به حبس خبیثان و بدسیرتان در قفس محله عسکریه شهر سامرا اسیر بود؛ وقتی از حبس و اسارت درآمد، دیگر نه در این دنیا بلکه مرغ وجودش به ملکوت اعلا پرکشید. روزهای آخر که تشنه لب از سم دشمن، به خود می‌پچیچید، فرشتگان لقای الهی و پایان اسارت را مژده می‌دادند.

این رهایی برای جناب امام حسن عسکری سوگ ندارد، که رفتن ایشان شهادت است و فور عظیم. سوگ از آن آن است که تنها و بی‌کس می‌شود؛ این شیعیان هستند که پدری مهربان را از دست می‌دهند. شیعیان! تسلیت.

شیعیانی که این سال‌ها زیاد هم نمی‌توانستند امام را ببینند. مگر اندکی از آنها با واسطه‌ای و این مگر می‌توانست دلیلی داشته باشد جز آشنا شدن با دوران غیبت؟ ما شیعیان بی‌تابانه در انتظار دیدن روی ولی و جانشین هستیم.


***


دل سامرا تنگ است و دل جهان تنگ است و آسمان و زمین دلتنگ است. اماممان حسن با علی العسکری (ع) جهان را وداع می‌گوید بعد از 28 سال زیستن و 6 سال امامت که با درد و رنج سپری شد و این همه مهربانی پنهان را چگونه می‌توان به عزاداری نشست؟ چگونه می‌توان برای دل حجت بن حسن مرهمی شد؟ پسری که در مصیبت پدر است و بار ولایت را نیز بر دوش دارد و از امروز نبض عالم هستی را به دست او داده‌اند؟

پسر چهار ساله شاهد است که پدر بزرگوارش از تب و دردی که از اثرات زهر است، می‌سوزد. می‌داند که این زهر دشمنانی است که اکنون بیرون از خانه در کمین هستند تا خبر شهادت امام حسن عسکری را به معتمد خلیفه عباسی برسانند و مژدگانی بگیرند. اهل خانه ضجه می‌زنند.

نرجس بانو همسر امام و حکیمه خاتون عمه ایشان، مغموم و سر در گریبان دست به دعا برداشته‌اند. باید پنهان بود. باید منتظر بود. منتظر روزی که پسر چهار ساله 313 یار خود را بیابد و همه این غم و غصه‌ها را از بین ببرد. جهان زنده و قائم است تا آن قیام وعده داده شده.


***


دشمنان خدا حلقه حلقه دور خانه اهل بیت عصمت و طهارت را گرفته‌اند. گوش به زنگ. یکی یکی می‌شمارند. نفس‌های امام، ذکرهای امام، نمازهای امام و ناله‌های امام را. فضای سامرا همانقدر مسموم است که جگر امام.

آسمان و زمین همانقدر تنگ است که حلقه محاصره منزل امام.

حتی حرف زدن با اطرافیان دشوار است که دیوارهای خانه گویا چشم و گوش دشمنان هستند.

چشم و گوش دشمنانی که شاید خود نیز علت این عداوت را ندانند.

کور و بی‌مقدار هستند که نمی‌دانند انکه در محاصره گرفته‌اند و آرزوی شهادتش را می‌کشند، مهربان‌ترین انسان روی زمین است.

اگر قدم پیش بگذارند و چیزی از امام طلب کنند، سخاوتش را خواهند دید.

هزاران افسوس که نمی‌خواهند ببینند.

نمی‌دانند بهار رد پای امام را می‌جوید تا سبز شود.

نمی‌دانند وب ‌ها به امید درخشیدن بر بام خانه آن حضرت است که سوسو می‌زنند.

نمی‌دانند و دشمنی از همین ندانستن است که آغاز شده و قرن‌ها ادامه دارد.

نادانی که غربت امام حسن عسکری را رقم زد، سال‌هاست غربت و تنهایی امام حجت بن الحسن را ادامه می‌دهد.


گروه فرهنگ و هنر وب



همچنین مشاهده کنید