جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

گزیده‌ بهترین اشعار شهریار به زبان ترکی


سیدمحمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، شاعر پارسی‌گوی آذری‌زبان، در سال 1285 هجری شمسی در روستای خشکناب در بخش قره‌چمن آذربایجان متولد شد. مهم‌ترین اثر شهریار منظومه حیدربابایه سلام (سلام به حیدربابا) است که از شاهکارهای ادبیات ترکی آذربایجانی به‌شمار می‌رود و به بیش از هشتاد زبان زنده دنیا ترجمه شده است. از غزلیات معروف او می‌توان به «علی ای همای رحمت» و  «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟» اشاره کرد. شهریار در 27 شهریور 1367 در تهران درگذشت و بنا به وصیت خود در مقبره الشعرای تبریز مدفون گشت. 27 شهریور سالروز درگذشت شهریار را «روز شعر و ادب فارسی» نام‌گذاری کرده‌اند.


	گزیده‌ بهترین اشعار شهریار به زبان ترکی | وب


بهترین اشعار ترکی شهریار با ترجمه فارسی


صبح اولدی هر طرفدن اوجالدی اذان سسی
گـــویا گلیــــر ملائـکه لــــردن قــــرآن سسی

بیر سس تاپانمیـــرام اونا بنزه ر، قویون دئییم:
بنزه ر بونا اگـر ائشیدیلسیدی جـــان سسی

سانکی اوشاقلیقیم کیمی ننیمده یاتمیشام
لای لای دئییر منه آنامیـــن مهربـــان سسی

سـانکی سفرده یم اویادیــرلار کی دور چاتاخ
زنگ شتر چالیر، کئچه رک کـــاروان سسی

سانکی چوبان یاییب قوزونی داغدا نی چالیر
رؤیا دوغـــور قوزی قولاغیندا چوبـــان سسی

جسمیم قوجالسادا هله عشقیم قوجالمیوب
جینگیلده ییـر هله قولاغیمدا جـــوان سسی

سانکی زمان گوله شدی منی گوپسدی یئره
شعریم یازیم اولوب ییخیلان پهلـــوان سسی

آخیر زماندی بیر قولاق آس عرشی تیتره دیـر
ملت لرین هــارای، مددی، الامـــان سسی

انسان خـزانی دیر تؤکولور جـان خزه ل کیمی
سازتک خزه ل یاغاندا سیزیلدار خزان سسی


ترجمه فارسی:

صبح شد و از هر سمت، صدای اذان بلند شد
گویا که از فرشتگان، صدای قرآن می‌آید

صدایی مثل آن نمی‌یابم، بگذارید بگویم که
اگر صدای جان شنیده می‌شد، به آن شبیه بود

گویا بسان دوران کودکی‌ام که در گاهواره آرمیده‌ام
صدای مهربان مادرم برایم لالایی می‌گوید

یا اینکه در سفر هستم و بیدارم می‌کنند که برخیز تا به مقصد برسیم
زنگ شتر نواخته می‌شود که کاروان دارد عبور می‌کند

یا اینکه چوپان، گوسفندان را پراکنده است و در کوه نی می‌زند
و این صدای چوپان در گوش گوسفندان رویا می‌آفریند

اگر جسمم هم پیر شده باشد، هنوز عشقم پیر نشده است
و در گوشم هنوز صدای جوانی طنین انداز است

یا اینکه زمان با من کشتی گرفته و مرا به زمین کوبیده است
و شعر و نوشته‌هایم همانند صدای پهلوان به زمین خورده است

آخرالزّمان شده و گوش فرا دهید که
فریاد کمک‌خواهی مردم، عرش را به لرزه درمی‌آورد

پاییز انسانی است و جان ها همانند برگ پاییزی به زمین می‌ریزند
برگ‌های پاییزی وقتی می‌ریزند، پاییز همانند ساز، ناله سر می‌دهد


	گزیده‌ بهترین اشعار شهریار به زبان ترکی | وب


اشعار عاشقانه ترکی شهریار


قطعه شعر زیبایی از استاد شهریار در رثای همسر مرحومه‌اش عزیزه خانم که در سنین جوانی بر اثر سکته قلبی در تهران دار فانی را وداع گفت و در گورستان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.


نه ظریف بیر گلیــــــن عزیزه سنی
منه لایق تــــــــاری یــــاراتمیشدی

بیر ظریف روحه بیر ظریف جسمی
ازدواج قدرتیـــــــــله قـــــاتمیشدی

عشقیمین بولبولی سنی دوتموش
هرنه دونیـاده گول وار، آتمیشدی

سانکی دوستاق ایکن من آزاددیم
ائله عشقون منی یاهـــاتمیشدی

سؤیدوگیم سانکی هم نفس اولالی
قفسیمدن منی چیخـــارتمیشدی

جنّت ائتمیــش منیم جهنّمی می
یانماسین یاخماسین آزاتمیشدی

قــــاراگون قارقاسی قونـاندا منیم
آغ گونوم وارســـادا قــاراتمیشدی

آدی بـــــاتمیش اجل گلنده بیـــزه
من آییم چیخدی گونده باتمیشدی


ترجمه فارسی:

عزیزه! خداوند تو را یک عروس ظریف
که لایق من بود خلق کرده بود

و ازدواج یک روح ظریف را با قدرت
به یک جسم ظریف پیوند داده بود

بلبل عشقم هر چه گل در دنیا بود را
رها کرده بود و تنها تو را انتخاب کرده بود

عشقت بقدری مرا بیخود کرده بود که
گویا من از زندان در حال رها شدن بودم

گویا آنکه او را دوست داشتم با من
هم نفس شده و از قفسم خارج کرده بود

و دوزخ مرا مبدّل به بهشت نموده
و آتش و سوزاندنش را کاسته بود

کلاغ سیاه بختی من وقتی به پرواز درآمد،
اگر روز سپیدی هم داشتم آنرا سیاه کرده بود

مرگ که اسمش محو شود وقتی به منزل ما پا گذارد،
ماه من درآمده و خورشید هم غروب کرده بود


	گزیده‌ بهترین اشعار شهریار به زبان ترکی | وب


شعر حیدر بابا دنیا یالان دنیادی با ترجمه


«حیدر بابایه سلام» در 76 بند و به زبان ترکی آذربایجانی سروده شده است. بهروز ثروتیان آن را به فارسی ترجمه کرده و نام فارسی آن را «سلام بر حیدر بابا» نهاده است. ترجمه‌های دیگری نیز از این شعر در دست است اما این ترجمه شاعرانگی بیشتری دارد. تعدادی از زیباترین بندهای این منظومه را به انتخاب گروه فرهنگ و هنر وب بخوانید.

حیدربابا ایلدیریملار شاخاندا
حیدربابا چو ابر شَخَد، غُرّد آسمان

سئللر سولار شاققیلدییوب آخاندا
سیلابهای تُند و خروشان شود روان

‫قیزلار اوْنا صف باغلییوب باخاندا
‫صف بسته دختران به تماشایش آن زمان

سلام اولسون شوْکتوْزه ائلوْزه
‫بر شوکت و تبار تو بادا سلام من

‫منیم دا بیر آدیم گلسین دیلوْزه
‫گاهی رَوَد مگر به زبان تو نام من

...

‫‫حیدر بابا، داغین، داشین، سره سی
حیدربابا، ز صخره و سنگت به کوهسار

‫کهلیک اوْخور، دالیسیندا فره سی
کبکت به نغمه، وز پیِ او جوجه رهسپار

قوزولارین آغی، بوْزی، قره سی
از برّه سفید و سیه، گله بی شمار

‫بیر گئدیدیم داغ-دره لر اوزونی
‫ای کاش گام می زدم آن کوه و درّه را

‫اوْخویئدیم : «چوْبان، قیتر قوزونی»
‫می خواندم آن ترانه «چوپان و برّه» را

...

‫‫یاز قاباغی گوْن گوْنئیی دؤیَنده
پیش از بهار تا به زمین تابد آفتاب

‫کند اوشاغی قار گوْلله سین سؤیَنده
با کودکان گلوله برفی است در حساب

‫‫کوْرکچی لر داغدا کوْرک زوْیَنده
پاروگران به سُرسُره کوه در شتاب

‫منیم روحوم، ایله بیلوْن اوْردادور
گویی که روحم آمده آنجا ز راه دور

‫کهلیک کیمین باتیب، قالیب، قاردادور
‫چون کبک، برفگیر شده مانده در حضور

...

‫حیدربابا، آغاجلارون اوجالدی
حیدربابا، درخت تو شد سبز و سربلند

‫آمما حئییف، جوانلارون قوْجالدی
لیک آن همه جوانِ تو شد پیر و دردمند

‫توْخلیلارون آریخلییب، آجالدی
گشتند برّه‌های فربه تو لاغر و نژند

کؤلگه دؤندی، گوْن باتدی، قاش قَرَلدی
‫خورشید رفت و سایه بگسترد در جهان

‫قوردون گؤزی قارانلیقدا بَرَلدی
چشمانِ گرگها بدرخشید آن زمان

...

‫حیدربابا، دوْنیا یالان دوْنیادی
دنیا همه دروغ و فسون و فسانه شد

‫سلیماننان، نوحدان قالان دوْنیادی
‫کشتیّ عمر نوح و سلیمان روانه شد

اوغول دوْغان، درده سالان دوْنیادی
‫ناکام ماند هر که در این آشیانه شد

‫هر کیمسَیه هر نه وئریب، آلیبدی
‫بر هر که هر چه داده از او ستانده است

‫افلاطوننان بیر قوری آد قالیبدی
‫نامی تهی برای فلاطون بمانده است


	گزیده‌ بهترین اشعار شهریار به زبان ترکی | وب

اشعار کوتاه ترکی شهریار


ياز گئجه سى چايدا سولارشاريلدار
داش-قَيه لر سئلده آشيب خاريلدار
قارانليقدا قوردون گؤزىپاريلدار
ايتر، گؤردوْن، قوردى سئچيب، اولاشدى
قورددا، گؤردوْن، قالخيب، گديکدن آشدى


ترجمه فارسی:

شبها خروشد آب بهاران بهرودبار
در سيل سنگغُرّد و غلتد ز کوهسار
چشمانِ گرگ برق زند در شبانِتار
سگها شنيده بويِ وى و زوزه مى کشند
گرگان گريخته، به زمين پوزه مى کشند

***

گؤيرچينلر دسته قالخيب، اوچاللار
گوْن ساچاندا، قيزيل پرده آچاللار
قيزيل پرده آچيب، ييغيب، قاچاللار
گوْن اوجاليب، آرتارداغين جلالى
طبيعتين جوانلانار جمالى


ترجمه فارسی:

پرواز دسته دسته زيبا کبوتران
گويى گشاده پرده زرّين در آسمان
در نور، باز و بسته شود پرده هر زمان
در اوج آفتاب نگر بر جلال کوه
زيبا شود جمال طبيعت در آن شکوه



گروه فرهنگ و هنر وب



همچنین مشاهده کنید