جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

فقط جسارت کافی نیست


فقط جسارت کافی نیست
لیرشاه شکسپیر چه چیزی دارد که پس از گذشت قرنها هر بار که آن را اجرا می‌کنی باز حرف تازه‌ای در آن می‌یابی؟ لیرشاه طوری نوشته شده که در هر عصری و در هر زمانی و در هر مکانی قابل اجراست و در هر مقطع، حرفی برای گفتن دارد. اما لیرشاهی که ما دیدیم با اصل، خیلی فاصله داشت. در سالهای اخیر این یک اپیدمی شده است که ما خود را پشت نویسندگان بزرگ پنهان کنیم، و به اسم برداشت شخصی، اقتباس نو و... یا هر آنچه که به ذهنمان می‌رسد ارائه دهیم، لیرشاه پادشاهی است که می‌خواهد قلمروش را قبل از مرگ، بین دخترانش تقسیم کند. از هر کدام سؤالی می‌کند و ک‍ُردلیا که با کمال صداقت و صمیم قلب حقیقت قلبی‌اش را بیان می‌کند، از ارث محروم می‌شود و در آخر، زمانی که لیرشاه توسط دو دخترش طرد می‌گردد این، ک‍ُردلیاست که او را می‌پذیرد.
اما در این نمایش ما، لیرشاه‌ را دیوانه و ک‍ُردلیا را دیوانه‌تر می‌بینیم. دخترانی را می‌بینیم که بدون هیچ دلیلی دراماتیک و منطقی سر هم داد می‌زنند و یکدیگر را می‌درند. جیغ و داد و فریادهای بی‌مورد و اعصاب‌خ‍ُردکن می‌کشند. اصلاً به محتوای داستان و پرداخت شخصیتها توجهی نشده است.
اگر قرار بر اقتباسی از نمایشنامه‌ای و یا داستانی باشد باید ابتدا، اصل آن درک شود و جزءجزء آن مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرد. تا از پس این بررسیهای عمیق به تأویلی نو برسیم، و بتوانیم آن را با وضعیت روز منطبق کنیم با لباس امروزی تن شخصیتها کردن نمی‌توان نمایشی را به‌روز کرد.
به جای لباس پادشاهی از همان اول کیسه‌های زباله را تن شاه می‌کنیم. مثلاً می‌خواهیم بگوییم که حکومت زباله‌دانی است. به این موقعی می‌توان گفت «مهم»، که به ک‍ُنه ماجرای شکسپیر دست یابیم. اصلاً موقعیت اجتماعی افراد در نمایش لیرشاه مهم است والا که دیگر مسئله مهمی برای گفتن نداریم.
در ابتدای نمایش، لیر با دخترانش هندوانه می‌خورند آن هم به طرز فجیعی. آنها هندوانه را تکه‌تکه کرده‌اند و چون انسانهای اولیه به نیش می‌کشند و تکه‌های آن را به سوی هم پرت می‌کنند لابد این هم کنایه‌ای از تکه تکه کردن سرزمین لیر است.
اما تمهیدی دم دستی و سخیف. در اقتباس باید به زبان، توجه خاصی شود اما در این نمایش، گاهی بازیگران به زبان ادبی صحبت می‌کنند و گاهی به محاوره. این دوگانگی نه فقط به‌روز بودن متن را موجب نمی‌شود، بلکه لطمهٔ بزرگی به کل نمایش می‌زند. به‌راستی چرا آن دو دختر این‌گونه با پدر رفتار کردند و ک‍ُردلیا به صورتی دیگر؟
باید نویسنده، قبل از اقتباس شخصی، به این موارد توجه ویژه‌ای می‌کرد و به بررسی عمیق در خصوص نمایشنامه لیرشاه می‌پرداخت و بعد دست به اقتباس می‌زد. لیرشاهی که ما شاهد آن بودیم، به لحاظ محتوایی هم، فاصلهٔ زیادی با اصل داشت.
در خصوص کارگردانی همین بس که، بازیها تصنعی، و در حد ادا درآوردن بود. شاید این کار در حد یک نمایش درجه ۲ یا ۳ دانشجویی برای اجرا در دانشگاه مناسب بود، نه تئاترشهر. باید یادمان باشد که هر چقدر هم بخواهیم کار کلاسیکی را به‌روز کنیم، باید زمان، مکان، موقعیت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و رفتار آدمها را در مقطع خاص خود در نظر بگیریم. بازیگران متن شکسپیر را خیلی معمول و ایرانی بازی می‌کردند.
توجه به این نکات جزء تکنیکهای کارگردانی و بازیگری است یک کارگردان اگر به این نکات توجه نکند پس چه کار باید بکند. یک بازیگر اگر از خلاقیت و هوش و استعداد خود در این خصوص استفاده نکند پس بهتر است که بازیگری را ببوسد و کنار بگذارد. این ضعف‌ِ اکثر کارهای عزیزان تئاتری است.
کوچک‌ترین حرکت باید مورد بررسی قرار گیرد. میزانسنها هم چیزی خاص نداشت در واقع همان میزانسهایی بود که در هر متنی می‌توان به صورت ابتدایی دید و پیدا کرد. در خاتمه نکته قابل توجه این است که جسارت گروه، اعم از نویسنده، کارگردان و دیگر عوامل در سعی و کوشش برای ارائه تأویلی امروزی از متنی کلاسیک ستودنی است.
اما این کافی نیست. «فقط شرط لازم است نه کافی» اگر چنانچه گروه می‌خواهد این راه را ادامه دهد، باید با صرف وقت به پژوهش و بررسی دقیق علمی و عملی بپردازد. و با تلاش و به‌کارگیری خلاقیت، به درک عمیق از موضوع مورد نظر بپردازد.
تا از این طریق به منطق دراماتیک قابل قبولی در تمامی سطوح برسند و در صحنه، تأویلی صحیح و درست ارائه دهند.

سید علی تدین صدوقی
منبع : سوره مهر


همچنین مشاهده کنید