جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

عرفات ، مبارزی خسته یا کهنه سربازی ور شکسته ؟


دهه ۶۰ میلادی به عنوان دهه‌ای که همه ساز و کار‌های دو کشور ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق در اوج جنگ سرد جهت رقابت دیوانه‌وار و دهشتناک تسلیحات کشتار جمعی و موشک‌های دور برد و بالستیک بسیج شده بود و جنگ شکست خورده اعراب با اسراییل همه معادلات و قواعد بازی را به نفع حامیان غرب تغییر داده بود وحکومت‌های سلطنتی منطقه خاورمیانه توانسته بودند در کمتر از یک دهه خود را به عنوان دژ و سپر بلای غرب در برابر کمونیسم نشان دهند و با توجیه قرار گرفتن در خط مقدم مبارزه با سوسیالیسم خانمان برانداز، حمایت‌های بی شائبه آمریکا را از آن خود سازند ، ابو عمار از میانه مبارزات ملت فلسطین سر برآورد . وی از یک سو به عنوان مجاهد عرب علیه اسراییل در جبهه شرق قرار می‌گرفت و از یک سو با گرایش‌های خاص عربی حمایت سلاطین عرب را طلب می‌کرد. مردی که در دو سوی بازار سیاست دکان دو نبشی داشت که هر مشتری وطالب کالای دیپلماسی را با شخصیت دوگانه خود متوقف می‌نمود و با مشتریان خود آنچه که در سر پرسودای خود داشت در میان می‌گذاشت. ابوعمار با سابقه‌ای فعال در جبهه ناسیونالیسم و پان عربیسم فردی بود که از نخستین روز‌های تعارض عبدالناصر رهبر کاریزماتیک مصرو جهان عرب با دنیای غرب از حامیان و هوادارن او شده بود. در جنگ اعراب به عنوان کارشناس عالی رتبه تخریب و انفجارات شرکت داشت و پس از آن با چفیه‌ای بر سر و لحنی سرشار از حرارت علیه امپریالیسم و اسراییل غاصب رهبری سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) را بر عهده گرفت. سازمانی که با شعار‌های کاملاً اسلامی ـ عربی اما با شیوه‌هایی در نهایت چپ گرا و سوسیالیست مآب حرکت خود را به صورتی منسجم با رهبری یاسر عرفات برای رهایی فلسطین از دژخیمان اسراییل آغاز نمود.
در پایان دهه شصت میلادی عرفات اوج چهره یک چریک و مبارزه ضد اسرائیلی را از خود به نمایش گذاشته بود . دهه‌ای که نزاع‌های گروه‌های انقلابی چپ و راست در فراز خود قرار داشت. در این عصر عرفات الگو و چهره مسلمان چپی بود که جمع بین سیره «ارنستوچگوارا» و «عزالدین قسام» نموده بود. چریک چپ گرایی که نماز می‌خواند و از عربیت علاوه بر لهجه غلیظ، چفیه و عقالی نیز بر سر داشت که بیانگر مقابله دنیای عرب و مقاومت آن‌ها در برابر صهیونیسم بود. صهیونیسمی که آهنگ فتح سرزمین‌های خاور میانه از نیل تا فرات را داشت و بر این هدف مصمم بود.عرفات دردهه ۷۰ توانست در میان همه گروه‌های چریک و مبارز مسلمان به عنوان الگویی هم تراز با چگواراو کاستروی جوان قرار گیرد. از هم این رو رسانه‌ها و مطبوعات تحت حمایت دنیای شرق از حکومت دیوار آهنین مسکو تا امپراطوری پرده خیزران پکن، همه و همه او را ستودند. این ستایش‌ها و تعریف و تمجید‌ها، توده‌های مبارز و انقلابی کشور‌‌های اسلامی را به جایی رساند که نام «یاسر» و «عمار» بر کودکان و فرزندان علاقه‌مندان به عرصه جهاد و مبارزه با ستم و زور و بی عدالتی انتخاب می‌شد و حتی گروه‌های مخفی چریکی، از این نام‌ها به عنوان رمز و کد عملیاتی خود بهره می‌گرفتند.پیروزی انقلاب اسلامی در ایران همه معادلات آمریکا و بسیاری از طراحی های آنها علیه جنبشهای اسلامی را برهم ریخت عرفات می‌دانست که دیر یا زود جنبش اسلامی درایران همه دیده‌ها را به سمت خود خواهد برد و نام عرفات از ردیف اول به ردیف‌های بعدی منتقل خواهد شد ، تلاش نمود تا خود را به همراهی با آن وانمود کند . در همین راستا بود که در نخستین روز‌های پیروزی انقلاب تصویر مرحوم حاج سید احمد خمینی و عرفات در صفحه نخست روزنامه‌های دنیا منتشر شد. ابوعمار دست بیعت با پرچمدار و سردار انقلاب اسلامی داده بود. اما به سرعت دریافت که در مرام خمینی سرسپردگی و تسلیم و باج‌دهی به دیگران و بالابردن جایگاه‌‌های بی مورد برای افراد، معنایی ندارد. از هم این‌رو طناب دوم در دست عرفات همراهی با سازمان‌های چریکی الحادی و التقاطی در ایران بود اما حضور امام خمینی مهمترین مانع بود و مانع مهم‌تر دیگر شیوه انقلابی مبتنی بر اسلام ناب نه متکی بر عقاید چپ. این موضوع زمینه جهت گیری های بعدی او در دهه های ۸۰ و ۹۰ میلادی را پایه ریزی کرد یعنی روی آوری مطلق به پان عربیسم و ناسیونالیسم عربی . این جهت گیری کار را به آنجا کشاند که در نخستین روز‌های هجوم صدام به ایران، یاسر عرفات در سلک یاران و حامیان او قرار گرفت و در جریان حمله عراق به کویت نیز جزو حامیان اصلی این اقدام قرار گرفت و حمایت جهان عرب را از دست داد . آنها از جهاتی به همدیگر شبیه بودند هر دو از اعراب ناسیونالیست افراطی بوده‌اند که آرزوی رهبری جهان عرب را در سر می‌پروراندند و داعیه‌دار مبارزه با امپریالیسم و صهیونیسم بودند و گرایش رسمی آنان نیز در بلوک شرق خلاصه می‌شد اما در دل و نهان سر و سرّی نیز با بلوک غرب داشتند. ابوعمار دست دوستی و حمایت صدام حسین را فشرده و پس از اندک زمانی نیز با منافقین ( سازمان مجاهدین خلق ) طرح دوستی و آشنایی ریخت. آشنایی ادامه داری که بعد‌ها برای او مایه آبرو ریزی و بی حیثیتی در میان بسیاری از مجاهدان و مبارزان اسلامی دنیا شد.و چنین شد که نام مردی که روزی لرزه بر دنیا می‌انداخت، می‌رفت که در فهرست اهل تجارت و معامله سیاسی قرار گیرد و چنین شد. او حتی به اندازه شیخ احمد یاسین مبارزه ویلچر سوار و برخاسته از میان محرومین فلسطین نیز نتوانست در جریان مبارزه برای آزادی قدس نقش بیافریند: مردی که بعد‌ها بلای جان اسراییل شد. سال‌های پایانی دهه ۸۰ او را به نقطه‌ای بسیار پایین‌تر از نقطه‌های پیشین کشاند . جایی که حتی برای دیدار و ملاقات با سران آمریکا و اسراییل نیز بر سر راه می‌نشست و لحظه شماری می‌نمود و اصرار و علاقه نشان می‌داد. او به پایان فلاکت باری نزدیک می‌شد که با در اختیار گرفتن قسمتی کوچک از فلسطین اشغالی به عنوان حکومت خود‌گردان آغاز شد. حکومتی که نه می‌توانست نیروی انتظامی و نظامی مستقل داشته باشد و نه فرودگاه و نه اداره و نه کارخانه‌‌ای. حکومتی عروسکی و یک بار مصرف که با رفتن عرفات نیز تاریخ مصرف آن به کلی از بین می‌رود.
اینک او در اوج تنهایی و در زمانی جان می‌سپرد که نه تنها هیچیک از سران عرب او را همراهی نمی کنند که بسیاری از فلسطینیها و ملتهای مسلمان نیز از او روی گردانده اند . آنها از یاد نبرده‌اند که در جنگ کویت، چگونه عرفات برای افسران عراقی پیام‌های حماسی صادر می‌کرد. عرفات بازی را باخته است و این سرانجام محتوم همه کسانی است که با آرمان‌های ارزشمند توده‌ها که بر پای آن جان و خون رفته است، معامله می‌کنند. سرانجام همه آنانی که با دروغ و فریب و شعارهای زیبا از احساسات پاک مردمی برای صعود از ارتفاعات شهرت و قدرت بهره می‌گیرند و در نهان با قدرت‌مندان و زورگویان شرق و غرب رفیق گرمابه و گلستانند!
منبع : خبرگزاری قرآنی ایران


همچنین مشاهده کنید