دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

گورکن های اروپا


گورکن های اروپا
تونی بلر، نخست وزیر بریتانیا با سخنرانی اش در اجلاس بروكسل نشان داد قصد دارد كشتی اتحادیه اروپا را به عمد به گل بنشاند. وی اصرار ورزید هرگونه چانه زنی درباره سهم بریتانیا از مالیات این اتحادیه منوط و مشروط به اصلاحات در سیاست كشاورزی مشترك یا CAP است. به این ترتیب معلوم شد كه بلر تلاش می كند روابط دوستانه گذشته كشورش را با كشورهای شرق اروپا از سر بگیرد.
به نظر می رسد اكنون رژیم های استالینی به متحدان بلر درجنگی تبدیل شده اند كه بریتانیا علیه اتحادیه ای به راه انداخته است كه از هژمونی آلمان و فرانسه در حوزه اقتصاد و سیاست شكل گرفته است. به نظر می رسد این كشورها (در شرق اروپا) موافق بازار آزاد فاقد ناظرند كه به عنوان نوشدارو از سوی بلر و وزارت خارجه اش مطرح شده است.اما به هرحال كشورهای اروپای شرقی به لحاظ اقتصادی به یارانه های اتحادیه اروپا متكی شده اند و انتظار دارند سهم بزرگتری از سرمایه گذاری های حاصل از سیاست كشاورزی مشترك را به كشور خود اختصاص دهند. اگرچه مبالغ این تخصیص بودجه قابل ملاحظه نیست، اما برای اقتصاد بیمار این كشورها بسیار حیاتی است و پروژه های مربوط به زیربنای اقتصادی این كشورها به این سرمایه گذاری ها و تخصیص یارانه ها محتاج است.
بلر بخوبی می داند سهمی كه برای انگلیس در نظر گرفته شده، غیر قابل دفاع است. او در سخنرانی خود این پرسش را مطرح كرده كه چرا باید ۴۰ درصد از یارانه اتحادیه اروپا به سرمایه گذاری در كشاورزی اختصاص یابد، در حالی كه كمتر از دو درصد از خروجی اتحادیه اروپا محصولات كشاورزی است. اما آمار و ارقامی كه او مطرح كرده گمراه كننده است، چون به هر حال بودجه اتحادیه اروپا یك درصد كل تولید ناخالص داخلی است و كشاورزی، تنها حوزه ای است كه از بودجه های ملی كشورها به بودجه اتحادیه اروپا انتقال یافته است. یارانه كشاورزی در گذشته از ۷۰ درصد به ۴۰ درصد كاهش یافته بود.
برای ژاك شیراك، رئیس جمهور فرانسه كاهش بیشتر این یارانه، یك خودكشی سیاسی محسوب می شود، چون حزب حاكم در فرانسه بیشترین حمایت های مردمی را از سر تبلیغ همین یارانه های كشاورزی به دست آورده و یكی از مهمترین ابزارهایی است كه به وسیله آن از فشارهای قشر كارگری بر بورژواهای فرانسه می كاهد.
گویی تونی بلر فرصت را غنیمت شمرده است و ظاهرا اهمیتی هم به خطرات موجود از جمله تحریك یك انفجار اجتماعی نمی دهد. به هر حال او بخوبی به مشكلات و معضلاتی كه شیراك با آن روبه رو است، واقف است. رای منفی در هلند را نظاره گر بوده و می بیند كه در آلمان حزب سوسیال دموكرات حاكم به رهبری گرهارد شرودر، صدر اعظم آلمان، بازی سیاسی را به حزب رقیب باخته و نشانه آن انتخابات زودهنگام ماه مهر است. بنابراین طبیعی است كه بلر فرصت را مناسب بیابد. به عبارت كاملا واضح، دولت بریتانیا شكوفایی و رونق خود را در تغییر رژیم های آلمان و فرانسه می بیند. از سویی به شكست سوسیال دموكرات ها در آلمان در انتخابات مهر چشم دوخته كه متعاقب آن آنجلا مركل دبیر كل حزب دموكرات مسیحی (حزب راستگرا در آلمان)، زمام حاكمیت را در این كشور در دست می گیرد. مركل دراین ماه های اخیر كه برای انتخابات تلاش می كند، از سیاست های اقتصادی بلر طرفداری كرده و گرایش خود را به ایالات متحده به وضوح علنی ساخته است. از سویی دیگر بلر به این امید بسته كه نیكولا ساركوزی در سال ۲۰۰۷ زمام امور را از چنگ شیراك بیرون آورد. ساركوزی اعتقاد دارد كه اتحاد كهنه فرانسه با آلمان بیش از حد دوام آورده و دیگر فایده ای برای آن متصور نیست. او در آخرین اظهارنظرهایش گفته است: شكست اجلاس بروكسل نشان داد كه اتحادیه اروپا نباید به گسترش ادامه دهد و برای بقا و پیشرفت این اتحادیه، باید به ترفند جدیدی مجهز شود كه اساس آن را بریتانیا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، لهستان و كشورهای بنه لوكس (بلژیك، هلند و لوكزامبورگ) تشكیل می دهد.دشمنی میان قدرت های عمده اروپایی شدت بیشتری پیدا كرده و از نشانه های آن، جبهه گیری و اظهارنظر احزاب در بریتانیا ست. به عنوان مثال محافظه كاران انگلیس كه همیشه موضع ضد اتحادیه اروپا داشته اند، این بار متفق القول از بلر حمایت كرده اند. مایكل هاوارد، رهبر محافظه كاران انگلیس می گوید: برای اولین بار بیش از پیش فرصت رسیدن به توافق به وجود آمده است. چارلز كندی، رهبر لیبرال دموكرات ها نیز تاكید دارد كه اكنون بیش از پیش باید از دولت (بلر) حمایت كرد. این مسئولیت ماست كه اجماعی جدید را به وجود آوریم...
رسانه های بریتانیا نیز به تایید تصمیم های بلر پرداختند، اما واقعیت ممكن است چیز دیگری باشد. درحالی كه بلر مانند همیشه لفاظی كرده و هدف اصلی از تصمیم هایش را منافع مردم اروپا توصیف كرده، به نظر می رسد كه او به این حقیقت توجه ندارد كه اكثر جمعیت اروپا با تقاضای بلر موافق نیستند. از نظر مردم اروپا، تقاضای تجدیدنظر و اصلاحات در سیاست های اتحادیه اروپا به معنی كاهش دستمزدها و خدمات اجتماعی به مردم است. سیاست های بلر، توافق های سیاسی - اجتماعی پیچیده ای كه بعد از جنگ جهانی دوم به دست آمده است را به چالش خواهد كشاند.از زمان شكست اجلاس بروكسل (كه سران اروپایی دور هم جمع شده بودند تا درباره تخصیص بودجه در سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۳ تصمیم بگیرند) اتحادیه اروپا با بحران عمیقی مواجه شده كه تاكنون سابقه نداشته است. حتی كار به جایی رسید كه رهبران اروپایی به یكدیگر دشنام نثار كردند. این وضعیت از زمان جنگ جهانی دوم تاكنون بی سابقه بود.گرهارد شرودر و ژاك شیراك، دیپلماسی، ادب و نزاكت را نادیده گرفتند و تمام تقصیرها را به گردن دولت های بریتانیا و هلند انداختند. شرودر گفت: توافق ممكن بود، اگر تمام طرفین درگیر نیت پاك می داشتند. معامله جوش نخورد، چون انگلیس و هلند سرسختانه و غیر قابل انعطاف بر مواضع خود پافشاری كردند. شرودر از این شكست به عنوان یكی از عمیق ترین بحران های سیاسی یاد كرد كه اروپا تجربه كرده است. شیراك هم بدون ملاحظه كردن و رعایت دیپلماسی گفت: خودخواهی دو یا سه كشور ثروتمند مسئول شكست اجلاس بود. او هم به وضوح موضع بریتانیا را زیر سئوال برد. برداشت سایر كشورها هم این بود كه دیدگاه سازش ناپذیر بلر باعث شد سایر كشورها نیز بر موضع خود تاكید ورزند، حتی اگر به قیمت از دست رفتن اتحادیه اروپا باشد. ژان كلود یونكر، نخست وزیر لوكزامبورگ كه ریاست دوره ای اتحادیه را برعهده دارد، تمام تقصیرها را به گردن بریتانیا انداخت و گفت دو طرز تلقی درباره اروپا به وجود آمده است: كسانی هستند كه فقط یك بازار بزرگ می خواهند و به اروپا به چشم یك بازار بزرگ نگاه می كنند و عده ای دیگر اروپایی می خواهند كه به لحاظ سیاسی یكپارچه است. در سال ۲۰۰۳ پیش از پیوستن ۱۰ عضو جدید به اتحادیه اروپا، آلمان بیشترین پرداخت را داشت (۷/۷ میلیارد یورو)، مقام دوم از آن انگلیس بود (۸/۲ میلیارد) و هلند و فرانسه با ۹/۱ میلیارد مقام سوم را داشتند. سهم فرانسه از آلمان و انگلیس كمتر بود، چون فرانسه بزرگترین دریافت كننده یارانه در زمینه كشاورزی بود. در سال ۲۰۰۳ فقط چهار كشور دریافت كننده این یارانه بودند: ایرلند (۶/۱ میلیارد)، یونان (۴/۳)، پرتغال (۵/۳) و اسپانیا (۷/۸ میلیارد یورو). با پیوستن ۱۰ عضو جدید در سال ۲۰۰۴ اكنون تعداد كشورهایی كه یارانه دریافت خواهند كرد، افزایش یافته است. هیچ یك از اعضای قدیمی اتحادیه اروپا حاضر نیست سهم خود را افزایش دهد و از سویی هیچ یك از پرداخت كنندگان، مایل نیستند به اعضای جدید، یارانه تعلق بگیرد.ختلاف نظرها در مورد تخصیص بودجه، سابقه طولانی تری از اجلاس بروكسل دارد. كمیسیون اتحادیه اروپا از آغاز، تقاضای تخصیص بودجه بالای یك تریلیون (هزار میلیارد یورو) كرده بود. بعد از مذاكرات فراوان، سر آخر با ۸۷۰ میلیارد توافق شد.
مارگارت تاچر در سال ۱۹۸۴ برای انگلیس جنگید و تخفیف گرفت. بدون این تخفیف بریتانیا مجبور بود سالانه ۶/۴ میلیارد یورو اضافه تر بپردازد. بیشترین سود در این اتحادیه نصیب آلمان می شود و بسط و گسترش اتحادیه اروپا به نفع آلمان است. در سال ۱۹۸۴ مارگارت تاچر فریاد زد: پولم را پس بدهید. و این فریادش باعث شد كه اتحادیه اروپا به مصالحه بیندیشد و برای بریتانیا تخفیف قائل شدند، اما این بار وضع فرق كرده است. روزنامه Die Presse چاپ وین، برلوسكونی، نخست وزیر ایتالیا، شیراك و شرودر را گوركنان اروپا توصیف كرد و نوشت این رهبران سیاسی گور اروپا را می كنند.شواهد نشان می دهد كه بحران اروپا صرفا جنبه اقتصادی ندارد و اختلاف نظرها فقط در بحث بودجه نیست. آنچه اتحادیه اروپا را به فروپاشی نزدیك می كند، رقابت در تامین منافع مالی است كه هریك از دولت ها و كشورهای قدرتمند برای آن تلاش می كنند.علاوه بر این فاكتورهای داخلی كه به فروپاشی اتحادیه اروپا دامن می زند، نقش ایالات متحده در ایجاد شكاف میان قدرت های كلیدی در اروپا قابل تامل است. دونالد رامسفلد، وزیر دفاع ایالات متحده یكی از كسانی است كه به این شكاف با به كار بردن لفظ اروپای قدیم و اروپای جدید دامن زد. منظور از اروپای جدید در كلمات رامسفلد، كشورهای اروپایی است كه به ایالات متحده گرایش پیدا كرده و از جنگ آمریكا در عراق حمایت كرده اند. منظور از اروپای قدیم هم آلمان و فرانسه و تمدن آنهاست كه در فكر ایجاد قدرت اروپایی بزرگی هستند كه قادر باشد در مقابل آمریكا دوام بیاورد. طبیعی است كه آمریكا، انگلیس را - كه در جنگ عراق متحد آمریكا بود - در برابر فرانسه و آلمان علم كرده است.
منبع : روزنامه همشهری