جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

محورهای سیاست خارجی ترکیه


محورهای سیاست خارجی ترکیه
از وقتی والری ژیسكاردستن در نوامبر ۲۰۰۲ در یك مصاحبه جنجالی بیان كرد كه اكثر دیپلمات های اروپایی معتقدند كه تركیه هیچگاه نباید به اروپا بپیوندد، زیرا آنها با فرهنگی متفاوت و روش زیست دیگری خو گرفته كه اروپایی نیست و با اروپا پیوندی ندارد تا اكتبر امسال (۲۰۰۵) كه اتحادیه اروپایی پذیرفت كه مذاكرات الحاق تركیه را آغاز كند، ۳ سال پر از تحولات در روابط اروپا و آمریكا گذشت.
ژیسكاردستن در پاسخ به «ولفوویتز» معاون وقت وزارت دفاع آمریكا كه تركیه را یك دموكراسی و سمبلی برای الگوگیری منطقه خاورمیانه پس از فروكش كردن بحران عراق معرفی می كرد و نیز در جواب حمایتهای انگلیس از پیوستن تركیه به اتحادیه اروپایی می گوید: «آنها كه به دنبال عضویت تركیه هستند خودشان مخالفین بزرگ اتحادیه اروپایی هستند.» در آن زمان اروپا و آمریكا در بحران ناشی از برنامه ریزی یكجانبه آمریكا برای حمله به عراق قرار داشتند و از نظر سنتی های اروپا ورود تركیه به اتحادیه به معنی سنگین كردن گرایش های آمریكایی در این اتحادیه محسوب می شد. اما آمریكا بالاخره توانست سیاست های آتلانتیكی را به نفع خود به طور نسبی ساماندهی كند و پیوستن تركیه به اتحادیه را باید در جهت تحقق چنین استراتژی مدنظر قرار داد.رئیس كمیسیون اروپا به تركیه اعلام كرد كه برای مذاكرات عضویت در اتحادیهاروپایی خود را آماده كند اما خوزه مانوئل باروسو این تذكر را برای دلخوشی مخالفین تركیه نیز ضمیمه كرد كه این عضویت نه اتوماتیك و نه تضمین شده است. اتریش و فرانسه جداگانه اعلام كردند كه پذیرش تركیه را به رفراندوم خواهند گذاشت و شیراك با گفتن این كه تركیه باید مسیر طولانی انقلاب فرهنگی را برای پیوستن به اروپا طی كند، نارضایتی ضمنی خود را از این روند بروز داد. ناگفته نماند كه مواضع شیراك با مواضع دوگل كه معتقد بود اروپا باید تا اورال پیش برود و تركیه را نیز شامل شود قدری مغایرت داشت.
توصیف «تونی بلر» از این الحاق دقیقاً منطبق با نظر «ولفوویتز» در ۲۰۰۲ بود. وی می گوید: «من شك ندارم كه از این الحاق نفع زیادی به دست می آید، كشور بزرگ و سكولاری به اتحادیه خواهد پیوست كه اتفاقاً اكثر جمعیتش مسلمان است.»لذا ۸۲ سال پس از قرارداد صلح لوزان و اعلام تشكیل جمهوری تركیه بر قسمتی از خرابه های امپراطوری عثمانی و ۴۲ سال پس از اولین درخواست تركیه برای الحاق به اروپا كه بسیار بعید می نمود این پیروزی نصیب دیپلماسی دولت فعلی تركیه كه از قضا اسلام گرا نیز است، شد.
البته مذاكرات الحاق كه در ۳۵ زمینه از استاندارد مواد غذایی تا رعایت حقوق اقلیتها با كلیه كشورهای عضو اتحادیه اجباراً صورت خواهد گرفت ممكن است تا ۱۵ سال نیز ادامه یابد اما نفس این پیروزی در سیاست خارجی تركیه برای این كشور تحولی مثبت به ارمغان خواهد آورد.تركیه با پیگیری مستمر این درخواست از اتحادیه و با اتخاذ تصمیمهای جدی برای همگون سازی مقررات خود با مقررات اتحادیه خصوصاً از سال ۲۰۰۰ با همكاری صندوق بین المللی پول و بانك جهانی و اعلام سیاست «اصلاحات ملی» با تهیه ۲۰۰ فقره طرح و لایحه كه در دستور ۴ ساله دولت و مجلس این كشور قرار گرفت، این روند را مدیریت كرد؛ به طوری كه به نظر می رسد توانسته باشد مسئله قبرس را كه مانع اصلی پیوستن به اتحادیه می شد در سایه قرار دهد.
از نظر اقتصادی پیوستن تركیه به اتحادیه را می توان با این ارقام به سادگی نشان داد. با هر یورو كه تركیه در بودجه اتحادیه مشاركت داشته باشد، ۵۸/۳ یورو اتحادیه به تركیه كمك خواهد كرد. این نرخ در سال ۹۸ برای یونان ۶۸/۴ یورو و برای پرتغال ۷۳/۳ یورو و برای ایرلند ۰۷/۴ یورو بوده است.
طرفداران تركیه در اتحادیه معتقدند كه یك سوم جمعیت تركیه زیر ۱۵ سال قرار دارند كه ۷۰ درصد آن ها ساكن شهرها هستند. بنا بر این با اتخاذ سیاست های همگون سازی می توان مدلی اروپایی را به جمعیت ارائه و از گسیختگی فرهنگی در آینده اروپا جلوگیری كرد.سیاست خارجی تركیه محورهای مشخصی را دنبال می كند. این اولویتها یا ناشی از مسئولیتهای بین المللی این كشور در عرصه جهانی و یا حفظ منافع ملی و سنتی است.مهمترین این محورها تلاش برای عضویت در اتحادیه اروپایی است، كه اولین گام آن برداشته شد. سپس:
۱- آمریكا : رابطه تركیه با آمریكا براساس دكترین ترومن و عضویت این كشور در ناتو برقرار شده است كه در دوران جنگ سرد توانست نقش ارزنده ای در امنیت بین الملل بازی كند. پس از جنگ سرد نیز دو كشور تقریباً در كلیه تحولات منطقه «اوراسیا» و خاورمیانه و خلیج فارس و در مدیریت بحرانهای این مناطق همكاری و اتحاد داشته اند.
۲- قبرس: حمایت از بخش ترك نشین قبرس از حساسترین موضوعات در سیاست داخلی این كشور محسوب می شود كه هزینه های زیاد بین المللی را نیز برای تركیه دربر داشته و تركیه در كنار مذاكرات خود با اتحادیه همواره شرط عدم الحاق قبرس به ناتو را نیز پیگیری كرده است. به گفته دیپلمات های انگلیسی آنها تركها را متقاعد كرده اند كه این اتفاق هرگز صورت نخواهد گرفت.
۳- یونان:یونان مهمترین رقیب یا دشمن تركیه محسوب می شد. حل این معضل در سیاست خارجی تركیه كه از یك طرف با یونان اجباراً همزیستی را در «ناتو» تجربه می كرد و از یك طرف در قبرس و مرزهای خود در آماده باش نسبی در مقابل یونان قرار داشت و با توجه به مخالفت یونان با پیوستن تركیه به اتحادیه، مهمترین دغدغه محافل قدرت و سیاست تركیه بود.با جدی تر شدن درخواستهای تركیه برای ورود به اتحادیه روند نزدیكی این دو كشور نیز سرعت گرفت و پس از زلزله ۴ سال پیش تركیه كه یونان كمك قابل توجهی به آن اختصاص داد، ۲۵ قرارداد شامل تجارت، توریسم، محیط زیست، فرهنگ ، انرژی، حمل و نقل و امنیت بین دو كشور بسته شد.
۴- بالكان : بالكان با سابقه حضور فرهنگی و سیاسی امپراطوری عثمانی هنوز یكی از بسترهای حضور این كشور در اروپای مركزی است. سیاستمداران ترك به سیاق سابق بالكان را دروازه ورود خود به اروپا می دانند و هنوز علاقه مند هستند كه با استفاده از حضور مسلمانان در این منطقه برای خود نقشی دست و پا كنند، تركیه در كلیه درگیری های ۲ دهه گذشته در بالكان نقش فعال بین المللی و منطقه ای را بازی كرد. از جمله حضور در نیروهای پاسدار صلح KFOR در بوسنی UNMIK در كوزوو و مقدونیه به عنوان پلیس بین المللی.
۵- خاورمیانه: تركیه به خاطر پذیرفتن نقش اسرائیل در خاورمیانه همواره اثرات منفی تحولات این منطقه را دریافت داشته است. به همین منظور این كشور خود را با سیاستهای كلی آمریكا در طرح خاورمیانه بزرگ هماهنگ كرده و از آن حمایت می كند و در سیاست های اعلامی خود وجود ۲ كشور اسرائیل و فلسطین در كنار یكدیگر با مرزهای مشخص و استفاده به قطعنامه ۱۳۹۷ سازمان ملل را بیان می دارد.
۶- عراق: عراق دومین همسایه تركیه است كه تحولات آن به خاطر جمعیت نسبتاً بزرگ كردها تأثیر مستقیم در داخل تركیه دارد. با اشغال كویت توسط عراق موضوعات امنیتی و بین المللی محور اصلی سیاست تركیه در عراق شد.تركیه به موازات هماهنگی با سیاستهای آمریكا در عراق با انفعالی نسبی تلاش دارد از قدرت گرفتن اكراد كه می تواند باعث تهییج كردهای تركیه شود، ممانعت به عمل آورد.
۷- روسیه: رابطه تركیه با روسیه در داخل سیاستهای كلان آمریكا و ناتو طراحی و اتخاذ می شود. تركیه نقش مهمی در جداسازی كشورهای قفقاز از اتحاد شوروی بازی كرد و هم اكنون ارتباط این كشور با گروه های ناراضی این منطقه از جمله چچنی ها برقرار است.انتقال گاز روسیه به تركیه از موضوعات مهم سیاست خارجی تركیه به شمار می آید كه این مسئله از یك سو و رقابت ایران و روسیه در فروش گاز از سوی دیگر قدرت چانه زنی تركیه را در مقابل هر دو كشور افزایش داده است.
۸- قفقاز: با اعتقاد به اینكه ارتباطات تاریخی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی تركیه با این منطقه به آن ارزشی در حد منافع ملی به تركیه می دهد، این كشور به طور مستقیم و غیرمستقیم در اكثر تحولات از گرجستان گرفته تا آذربایجان و مرزهای روسیه دخالت دارد. این اقدامات در حوزه وسیعی تابع وظائف بین المللی و در جهت اعمال سیاستهای آمریكا و ناتو بوده است كه مابه ازای آن را نیز در سیاستهای اروپایی تركیه می توان دید.روابط بسیار نزدیك تركیه و آذربایجان و سیاستهای اتخاذ شده تاكنون حساسیت های زیادی برای روسیه از یك طرف و ایران از طرف دیگر به وجود آورده است. تنها مانع تركیه قفقاز ارمنستان است كه با داشتن لابی گسترده اروپایی و آمریكایی و با اشغال قره باغ، فشار قابل توجهی به پرستیژ تركیه وارد می آورد.
۹- ایران: نگاه تركیه به ایران تحت تأثیر سیاستهای منطقه ای آمریكا است. حل مسائل مرزی اولویت اصلی تركیه و سپس تنظیم رابطه ای مناسب برای خرید انرژی از ایران محورهای این سیاست است. روابط دو كشور در آسیای مركزی پس از تحولات اولیه آن در یك رقابت تقریباً سالم قرار دارند.
۱۰- آسیای مركزی:محور بعدی در اولویت های سیاست خارجی تركیه است. تركیه با اعتقاد به این كه این منطقه ادامه جغرافیایی فرهنگی و اجتماعی تركیه است برای خود حقوق زیادی ادعا می كند. تركیه تلاش كرد با ارائه الگو و روش های موردنظر خود پس از استقلال این كشورها به تثبیت منافع به دست آمده بپردازد اما نمی توان گفت كه سیاست خارجی تركیه در این مناطق موفق بوده است.
۱۱- افغانستان:این كشور نیز جزو موضوعات مطرح در سیاست خارجی تركیه است. اگرچه تركیه از زمینه محدودی برای حضور در افغانستان برخوردار است، اما اشغال آن توسط آمریكا و برنامه ریزی های ناتو به تركیه اجازه داد كه نقش فعالتری در امنیت و سیاست افغانستان بازی كند. تركیه در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ رهبری نیروهای بین المللی برای امنیت امنیت (ISAF) را در افغانستان به عهده داشت كه بار دیگر این مسئولیت را در سال ۲۰۰۵ به عهده گرفت.و سئوال آخر اینكه آیا تركیه با جمعیتی حدود ۷۰ میلیون و مسلمان كه رشد اسلام گرایی در آن از شتاب ویژه ای برخوردار بوده است، می تواند به این سیاست مورد نظر غرب كه می خواهد «دموكراسی» تركیه پلی باشد بین اروپا و شرق مسلمان جامه عمل بپوشاند؛ و آیا ورود تركیه به اروپا واقعاً بر بنیادگرایی اسلامی تأثیر منفی دارد؟پاسخ به این سئوال ها بدون هرگونه قضاوت عجولانه حتماً منفی است. بحثی كه به جای دیگری موكول خواهد شد.
م. ملائك
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید