جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

مقایسه امپراتوری‌های فروپاشیده انگلستان و روسیه


مقایسه امپراتوری‌های فروپاشیده انگلستان و روسیه
صعود فاشیسم به دایره قدرت در قلمرو گیتی، نمایشگر این واقعیت بود كه امپراتوری انگلستان در مسیر گریز ناپذیر درهم فروریزی قرار گرفته است. ضرورت دخالت آمریكا برای متوقف كردن توسعه طلبی قدرت چالشگر در وهله اول و شكست آن در مرحله نهایی، سقوط امپراتوری انگلستان را مهر تائید زد.
مستعمرات از دست رفتند و جایگاه اقتصادی و نظامی كاملاً دچار تغییر گشتند و انگلستان به یك بازیگر در سایه آمریكا تبدیل شد. از ۱۹۴۵ این واقعیت كاملاً بر همگان محرز بوده است. پایان جنگ دوم كه آغازگر پایان امپراتوری انگلستان بود در عین حال تائید كننده انسجام و یكپارچگی امپراتوری شوروی بود. آنچه از دوران تزار، وسیع ترین جغرافیای جهان در جهت تحقق آن گام برداشته بود با پایان دوران عظمت امپراتوری های سنتی حقیقت یافت. مرز های جنوبی تا آب های دریای خزر، مرز های غربی تا دریای بالتیك و محدوده شرقی تا جزایر كوریل گسترش یافت. آنچه برای روسیه از قرن یازدهم به دنبال شكل گیری، هدف نهایی شده بود سرانجام بعد از انتقال مركز ثقل قدرت از اروپا به آمریكا در اختیار قرار گرفت. امپراتوری انگلستان حتی در دوران اوج خود یعنی قرن نوزدهم، قدرت های هم طراز و حتی در بعضی مواقع قدرت های برتر را در رقابت تنگاتنگ با خود می یافت.امپراتوری شوروی از زمان اوج نمایی كه به دنبال شكست فاشیسم آغاز شد تنها یك قدرت را در برابر داشت.
امپراتوری در شرایطی در طول دوران جنگ سرد بود كه تنها آمریكا توان چالش با او را داشت. امپراتوری شوروی هرچند كه از نظر گستردگی جغرافیایی شاید جغرافیایی هم اندازه با انگلستان را در اختیار نداشت اما بدون هیچ گونه شبهه ای از چنان قدرتی برخوردار بود كه تنها یك كشور و آن هم آمریكا را قابلیت مقابله با او بود. اما امپراتوری شوروی هم مانند امپراتوری های قبل از خود سقوط كرد و سرنوشت امپراتوری انگلستان را پیدا كرد.
اگر ۱۹۴۵ را باید تاریخ قطعی سقوط امپراتوری انگلستان قلمداد كرد، سال ۱۹۹۱ را نیز باید تاریخ سقوط رسمی شوروی در نظر گرفت. امپراتوری انگلستان نزدیك به شش دهه است كه وجود قابلی ندارد در حالی كه امپراتوری شوروی كمتر از دو دهه است كه از نقشه جغرافیا حذف شده. اما آنچه كاملاً بارز و آشكار است این نكته است كه انگلستان به شدت تاثیرگذارتر و بااهمیت تر در معادلات بین المللی در مقام مقایسه با روسیه است. این گزاره ممكن است با مخالفت و ابراز نظرات مخالف مواجه شود.
پس از این زاویه به تفاوت نگاه نمی كنیم و توجه را به سویی دیگر معطوف می كنیم. انگلستان در بین مردم جهان از اعتبار و پرستیژ فزاینده ای برخوردار است و حتی در بسیاری از جغرافیاها به طور مثال خاورمیانه تاثیرگذاری و نفوذ انگلستان از اصالتی غیرقابل چالش برخوردار است. در مقام مقایسه روسیه در جایگاهی بسیار پایین قرار دارد. تصویر ذهنی كه مردم از مستعمرات قدرت های تاثیرگذار دارند انگلستان را در موقعیتی شامخ قرار می دهد.
این كشور با وجود اینكه جزیره ای بیش نیست و فاقد منابع طبیعی است، نه تنها در صحنه جهانی یك بازیگر تعیین كننده در معادلات قدرت است بلكه در تصویر ذهنی مردم كشورهای گیتی از اعتبار برخوردار است. از مردم هند و پاكستان گرفته تا ساكنین آفریقای جنوبی، آداب و رسوم زندگی انگلیسی، ارزش ها و سمبل های انگلیسی و از همه مهمتر چگونگی تعریف صحنه جهان و پدیده ها به سبك انگلیسی در بین مردم و بالاخص نخبگان از اعتبار فراوان برخوردار است. انگلستان از نظر نظامی در رده های میانی قدرت های بزرگ قرار دارد و از نظر اقتصادی نیز در سطح چند بازیگر اول نیست.
با وجود این انگلستان از چنان اعتباری برخوردار است كه قادر به شكل دهی افكار عمومی و جهت دادن به آنها در صحنه جهانی است. روسیه با وجود اینكه از منابع گسترده طبیعی برخوردار است و از نقطه نظر نظامی تنها آمریكا از او برتر است و با وجود اینكه گستره جغرافیایی وسیعی را در اختیار دارد، از نظر توانایی در شكل دادن به تصورات، ایده ها و چشم اندازهای مردم گیتی و بالاخص نخبگان كشورهای دیگر در مقام مقایسه با انگلستان جایگاه حقیری دارد. جمهوری های قفقاز بعد از اینكه دهه ها تحت سلطه شوروی بودن را تجربه كردند، امروزه هیچ نشانه ای را در سرزمین های خود به نمایش نمی گذارند كه حكایت از حضور طولانی شوروی داشته باشد. كشورهای شرق اروپا كه در بستر خون و آتش حضور شوروی را تجربه كردند امروزه آنچنان همگرایی با غرب اروپا را دنبال می كنند كه این گمان پیش می آید كه اصولاً شاید شوروی در شرق اروپا حضور نداشته است.هیچ ارزش روسی نیست كه در سرزمین های تحت كنترل شوروی، امروزه قابلیت داشته باشد.
روسیه فاقد هر گونه تاثیرگذاری چشم اندازی در سرزمین های تحت كنترل سابق است. زبان روسی تبدیل به زبان نیمه رسمی نشده است و كمتر كسی در مستعمرات سابق به یادگیری زبان روسی می پردازد. فرهنگ روسی در كمتر جغرافیایی تعیین كننده و جهت دهنده به افكار و رفتارهای نخبگان و مردم است. حالا سئوال پیش می آید كه چرا مردم مستعمرات سابق انگلستان و روسیه و در سطحی وسیع تر مردم جهان اعتباری متفاوت برای این دو امپراتوری سابق اعطا كرده اند. اعتبار ارزشی، اقتدار هنجاری، مرجع نگرشی و دست یافتن به پرستیژ ذهنی برای كشورهای برآمده از قدرت نظامی، تعداد بمب هسته ای و توپ و تانك آنها نیست. وجه تمایز روسیه و انگلستان ناشی از ویژگی های داخلی و ارزش های مستتر در آنها است. نهادها و ساختارها در انگلستان از مشخصاتی برخوردار هستند كه آنها را برای دیگران از مطلوبیت برخوردار می كنند در حالی كه در روسیه همچنان شاهد حضور چشم اندازها، ارزش ها و نهادهای سنتی غیرپویای گذشته در رنگ و لعاب امروزی هستیم.دوران امپراتوری از میان رفته است. با این حال كشورها همچنان دارای جایگاه ذهنی متمایزی در بین مردم گیتی هستند. تاثیرگذاری و نفوذ در چارچوب این تصویر ذهنی شكل می گیرد. امپراتوری شوروی درهم فروریخته است ولیكن انگلستان همچنان در ذهن ها اعتبار دارد.
دكتر حسین دهشیار
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید