جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

جایگاه اهل بیت‏علیهم السلام در جوامع اسلامی


جایگاه اهل بیت‏علیهم السلام در جوامع اسلامی
چنانچه بخواهیم دورنمایی از موضع اهل بیت‏علیهم السلام و ذریه پیغمبرصلی الله علیه وآله، وبه طور كلی سادات در جوامع اسلامی، ترسیم كنیم لازم است كتابها و مآخذمربوط به موضوعات ذیل را مد نظر قرار دهیم:
الف) كتب انساب و مشجرات كه تعداد آنها زیاد است، و من بر سه كتاب‏كه فهرست طبقات نسابین را در بردارد، اطلاع یافته‏ام:
۱) اول، كتاب منیهٔ الراغبین فی طبقات النسابین نوشته سید عبدالرزاق كمونه‏حسینی ط نجف به سال ۱۳۹۲ه . وی ۵۱۸ تن از نسب‏نویسان را نام برده‏است. در آغاز كتاب اصطلاحات علم نسب را ذكر كرده، آن گاه آنان را قرن‏به قرن به ترتیب حروف تهجی معرفی نموده است.
۲) دوم، كتاب طبقات النسابین از ابوبكر زید ط ریاض به سال ۱۴۰۷ه . وی‏كه از كتاب اول اطلاع داشته ۵۸۸ تن را نام می‏برد.
۳) سوم-طبقات النسابین از نسابه عصر ما، آیهٔ‏الله مرعشی كه نام آن درمقدمه آن دو كتاب و نیز در مقدمه سید محمد صادق بحرالعلوم بر كتاب‏عمدهٔ‏الطالب آمده است، ولی من آن را ندیده‏ام و ظاهرا به طبع نرسیده باشد.
این حجم ضخیم از كتابها و علمای انساب كه غالبا در شناخت‏سلسله‏سادات است كه به نحوی به رسول اكرم(ص) منتهی می‏شوند و برخی از آنهابه انساب عرب یا قریش یا طوایف دیگر مربوط و یا شامل همه انساب است،خود حاكی از گسترش موضوع سادات است.
در این جا لازم است دانسته شود كتابهای انساب دو نوع است: مشجر ومبسوط.
مبسوط، هر یك از سلسله‏ها را از بالا به پایین، از جد اعلا تا پدرخانواده ذكر می‏كند، در حالی كه مشجر از پایین آغاز می‏كند و به اصطلاح از(بطن اسفل) آغاز و تدریجا پدران را تا جد اعلا نام می‏برد. (۱)
ب) بررسی خاندانهای نقابت و نقبای سادات یا نقیب الاشرافها كه درسراسر كتب تاریخ و تراجم رجال نامی اسلام، این عنوان به چشم می‏خورد،ولی اكنون حضور ذهن ندارم كه آیا كتابی درباره نقابت و سلسله نقبا تالیف‏گردیده است‏یا نه؟
در هر حال تاریخ پیدایش این سمت و سیر آن در كشورهای اسلامی درادوار مختلف، به شناخت موقعیت‏سادات در جهان اسلام كمك شایانی‏می‏نماید.
۱) مطالعه سلسله‏های ملوك و امرا و حكومتهایی كه از میان خاندان‏پیغمبرصلی الله علیه وآله در تاریخ اسلام جابجا تاسیس گردیده و یا تاكنون وجود دارد. این‏بخش را می‏توان در كتابهای مربوط به طبقات سلاطین اسلام از جمله كتابی‏به همین نام و كتابی به نام سلسله‏های اسلامی ملاحظه كرد.
۲) سیری در زندگی مشایخ فرقه‏های تصوف و طرق عرفانی و ارباب‏سیر و سلوك در گذشته و حال كه اكثرا خود را از نسل پیغمبرصلی الله علیه وآله می‏دانند وگویا این امر را ملاك مشروعیت رهبری خود به شمار می‏آورند.
۳) بررسی سلسله طریقت صوفیان كه تقریبا همه آنان سرانجام به‏علی‏علیه السلام می‏رسند، و این بحث‏بسیار گسترده، و مبتنی بر رسیدگی سلسله‏مشایخ همه فرقه‏های تصوف است در سراسر كشورهای اسلامی كه سهم آنان‏در اهل نت‏خیلی بیشتر از شیعه است، و اصولا در مناطق سنی‏نشین‏طریقه‏های مختلف وجود دارد و كمتر كسی است كه پیرو یكی از این طریقه‏هانباشد و همه آنان عواطف خاصی به اهل بیت‏علیهم السلام نشان می‏دهند.
۴) بررسی قبور و بقعه‏های متبركه امامزاده‏ها و سادات در سراسر جهان‏اسلام كه نزد همه مسلمین احترام دارند.
۵) بررسی خاندانهای سادات از بزرگان علمای اسلام از طبقات فقها،مفسرین و متكلمین كه هر كدام از این خاندانها در جامعه خود برجستگی‏داشته‏اند و نسب به اهل بیت‏علیهم السلام می‏رسانیده‏اند.
علاوه بر اینها كه از منابع مهم بحث ماست، در لابلای كتابهای تاریخ وبخصوص تاریخ شهرها مانند تاریخ بیهق، تاریخ بغداد، تاریخ دمشق و یاخطط مقریزی و كتابهای مربوط به شهرهای مغرب و اندلس و شبه قاره هندو جز آن، می‏توان به منابع ذیقیمتی دست‏یافت.
به هر حال، جایگاه ذریه پیغمبرصلی الله علیه وآله در اسلام به قدری گسترده است كه‏شاید هیچ موضوع دیگری چنین وسعت نداشته باشد.
حال كه اجمالا روشن شد مساله مورد بحث ما به چه موضوعاتی ارتباطدارد و اجمالا جهت‏بحث در آن، به چه منابعی باید رجوع كرد، به طورپراكنده از هر یك از آن موضوعات، فهرستوار مطالبی را می‏نگارم تا شاهدعرضم باشد (و مشت نمونه‏ای از خروار).
● فضایل اهل بیت‏علیهم السلام در كتاب و سنت
ظاهرا نیاز به توضیح نباشد كه در قرآن در چند مورد از جمله آیات‏مربوط به اولی‏القربی، آیه مباهله، آیات خمس و انفال، آیه تطهیر صریحا، ودر آیاتی دیگر ایماء، قرآن راجع به اهل بیت‏علیهم السلام سخن گفته است.
در روایات مسلمین اعم از شیعه و اهل سنت‏به طور اعجاب‏آور،روایات در فضیلت اهل بیت‏علیهم السلام و محبت آنان آمده است كه در این‏باره‏كتابهای فراوان مستقل و نیز بخشهایی از صحاح سته و دیگر مجامع حدیثی‏اهل سنت و شیعه تالیف شده است.
ما از طرح مساله اهل بیت‏علیهم السلام در كتاب و سنت، این نكته واضح رایادآور می‏شویم كه با وجود این همه نصوص فراوان در كتاب و سنت و درروایات مروی از همه طرق اسلامی، هیچ فرد مسلمانی نمی‏تواند از اظهاردوستی و محبت‏به اهل بیت‏علیهم السلام شانه خالی كند، زیرا در قبال یك امر قطعی‏و تردیدناپذیر قرار خواهد گرفت.
بنابراین به طور قطع محبت و فضل اهل بیت پیغمبرصلی الله علیه وآله از ضروریات‏اسلام است; مانند نماز و روزه و حج و دیگر ضروریات اسلام. به نظرمی‏رسد كمتر موضوعی در اسلام و در كتاب و سنت‏به این درجه از اهمیت‏باشد. و چه خوب گفته است‏یكی از دانشمندان درباره علی‏علیه السلام : «دوستانش‏از ترس و دشمنانش از روی عداوت، فضایل علی‏علیه السلام را پنهان كردند،مع‏الوصف، فضایل او جهان را پر كرده است‏».
شاید در كمتر موضوعی به این اندازه كتاب و مقاله و شعر و مدیحه ومرثیه وجود داشته باشد.
● كثرت ذریه رسول اكرم‏صلی الله علیه وآله
به طور حتم در اسلام و شاید پیش از اسلام، حتی در تیره‏های دوازده‏گانه‏بنی‏اسرائیل، خاندانی به این گستردگی و حجم ضخیم از لحاظ كمی و كیفی‏كه در خاندان پیغمبرصلی الله علیه وآله بوضوح دیده می‏شود، سابقه نداشته است.
اما از لحاظ كمی و كیفی و تعداد نفوس و كثرت تیره‏ها، كافی است‏یك‏نظر اجمالی به كتابهای انساب و مشجرات بیندازیم. ما از باب نمونه به طوراجمال كتاب معروف عمدهٔ‏الطالب فی انساب آل ابی‏طالب نوشته احمدبن‏علی‏بن حسین... ابوالعباس جمال‏الدین ابن عنبه داوودی طالبی حسنی (م‏۸۲۵ ه) نسابه عراقی را ذكر می‏كنیم.
وی به هدف تصحیح نسب سادات و شناخت نسبهای جعلی به خواهش‏یكی از سادات صاحب قدرت عصر خویش، این كتاب را در اعقاب ابی‏طالب‏نوشته و پس از ذكر اولاد عقیل و جعفر، برادران علی‏علیه السلام، در (اصل ثالث) به‏ذكر اولاد آن حضرت می‏پردازد و راجع به علی‏علیه السلام و فرزندانش، شرح حال‏جامعی آورده است و تنها پنج تن از پسران علی‏علیه السلام را دارای عقب می‏داند:حسن و حسین‏علیهما السلام از نسل فاطمه سلام‏الله علیها، عباس، محمدبن حنفیه،عمرالاطرف از دیگر همسران علی‏علیه السلام. آنچه در این جا برای ما اهمیت داردذریه امامین حسن و حسین‏علیهما السلام است.
وی در بحث از اعقاب سبطین می‏گوید: اعقاب حسنین‏علیهما السلام دوازده‏سبط‏اند: شش سبط از حسن و شش سبط از حسین. و آن گاه حدیث نبوی راكه فرمود: «سیكون من ولدی عدد نقباء بنی اسرائیل‏» بر آن دوازده سبطمنطبق دانسته است. در فصل اول، اعقاب حسن‏علیه السلام را از دو پسرش زید وحسن (مثنی) در دو مقصد به تفصیل ذكر كرده است. عقب زید یك سبط ازفرزندش حسن بن زید و عقب حسن مثنی از پنج فرزند: عبدالله محض،ابراهیم عمر، حسن مثلث، داود و جعفر، جمعا شش سبط اعقاب امام حسن‏علیه السلام‏می‏باشند، كه تا صفحه ۱۹۱ كتاب تفصیلا همراه شرح حال ذكر شده‏اند.
آن گاه در فصل دوم، اعقاب حسین‏علیه السلام را در شش سبط بدین كیفیت‏شمرده است: از میان فرزندان حسین تنها فرزندش علی‏بن الحسین‏زین‏العابدین‏علیه السلام پس از شهادت پدر زنده ماند، و از او شش سبط از شش‏پسر: محمد الباقرعلیه السلام، عبدالله الباهر، زیدالشهید، عمر الاشرف، الحسین‏الاصغر و علی الاصغر، باقی ماند كه طی شش مقصد ذكر شده‏اند. این بخش ازصفحه ۱۹۱ تا آخر كتاب را فرا گرفته است.
حال آنچه در كتاب عمدهٔ‏الطالب آمده فرزندان علی‏علیه السلام وفاطمه سلام‏الله‏علیها تا قرن هشتم و اندكی از قرن نهم است زیرا مؤلف در سال‏۸۲۸ ه ۰ق درگذشته است. اگر آن تیره‏های دوازده‏گانه را تا عصر حاضرحساب كنیم مسلما چند برابر نفوس مذكور در آن كتاب خواهد شد.
ضمنا باید دانست كه بیشتر نسابه‏ها مانند صاحب این كتاب، خود سیدبوده‏اند و ابن عنبه در این كتاب جای جای آنان را نام می‏برد و از ایشان نقل‏می‏كند از جمله: الشریف الفاضل فی النسب و الطب و الشجاعهٔ و الحجهٔ شیخ‏العمری و ابوالغنایم و دیگران.
ابن عنبه در پایان كتاب می‏گوید: این كتاب مختصر من فوائدی رادربردارد كه كتابهای مبسوط ندارد، و هم ضوابطی را كه در خلال مطولات‏متفرق است.
نكته دیگر آن كه رسم نسب‏نویسان است كه اعقاب دختران را ذكرنمی‏كنند و تنها به ذكر دختران بلافصل افراد اكتفا می‏كنند. حال اگردودمانهایی كه از طرف مادر سید هستند به حساب آوریم، مثنوی هفتاد من‏كاغذ شود.
● اینك اشاره‏ای به خاندانهای سادات در كشورهای مختلف می‏كنیم:
۱) سادات در مغرب
تعداد نفوس سادات علوی در مغرب اقصی (مراكش) بسیار زیاد است وشاید متجاوز از یك ملیون تن باشند. زیرا در اواخر قرن دوم دقیقا در سال‏۱۷۲ ه ق كه ادریس بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی‏بن ابی‏طالب‏علیه السلام ،برادر كوچك محمدبن عبدالله بن الحسن معروف به (نفس زكیه) (۱۴۵ه ق)در مغرب قیام كرد و سلسله (ادراسه) را تشكیل داد، سادات فراوانی از نسل‏او و برادرش یحیی، در مغرب پدید آمدند كه تاكنون وجود دارند.
من در مغرب به افراد و شخصیتهای متعددی از اساتید دانشگاه و دیگران‏برخوردم كه ملقب به لقب «ادریسی‏»اند و نسب به ادریس بن عبدالله،سرسلسله خاندان ادریسی می‏رسانند. سلسله نسب شاه كنونی مغرب به خودمحمدبن عبدالله (نفس زكیه) می‏رسد كه اجداد وی در حدود قرن نهم هجری‏از حجاز به مغرب رفته‏اند و از «ادراسه‏» مغرب نیستند بلكه از بنی اعمام‏ایشان و از اشراف مكه محسوب می‏شوند.
علاوه بر این، شخصیتها و خاندانهای فراوانی با لقب «العلوی‏» در آن‏دیار وجود دارند و از احترام خاصی در بین مردم برخوردارند، مردم به آنها«سید» یا به تعبیر محلی «سیدی‏» می‏گویند. در حدود ۲۳ سال پیش از این درسفر اول خود به كشور مغرب، در نماز جمعه رسمی دولتی در «جامع الحسن‏الاول‏» جد شاه حسن كه او را حسن ثانی می‏گویند، شركت كردم. راهنمای‏من كه یك دانشجوی ایرانی بود گفت: نمازگزاران دو صف مقدم، از«علویین‏» هستند كه به لحاظ احترام، جلو می‏ایستند.
اتفاقا در آن روز خطیب جمعه كه از روی نوشته خطبه می‏خواند، پس ازحمد و ثنای الهی و درود بر پیغمبرصلی الله علیه وآله و آل و اصحاب و خلفای راشدین‏گفت: «و علی ابنته فاطمهٔ الزهراء و علی امها خدیجهٔ الكبری و علی ابنیهاالحسن و الحسین رضی‏الله عنهم‏» این جمله در خطبه‏های جمعه دیگر مناطق‏اهل سنت ذكر نمی‏شود، و خطبا به همان درود بر آل و اصحاب و خلفای‏راشدین اكتفا می‏كنند.
باری، سادات در كشور مغرب از تعداد بیشتر و از احترام بالاتری‏برخوردارند.
۲) سادات در اندونزی
در كشور بزرگ اندونزی كه اینك از لحاظ كثرت نفوس مسلمانها،برترین كشور اسلامی است و در حدود ۱۵۰میلیون جمعیت دارد، خاندان‏بزرگی با عنوان (علوی و علویها) زندگی می‏كنند كه در طول تاریخ و تاكنون‏از احترام خاصی برخوردارند و بیشتر پستهای بالا را در دست دارند. یكی‏از افراد برجسته آنان آقای «اسد شهاب‏» است كه اینك پیرمرد شریف ومجللی است، دارای تالیفات، و آشنا به مسائل اسلامی جهان اسلام و زبان‏عربی است. و برخی از كتابهای خود را به عربی نوشته است.
وی منشی مخصوص دكتر احمد سوكارنو، اولین رئیس جمهور اندونزی‏بوده و كتابی هم در زندگی آن مرد نوشته كه پرده از اعمال و عقاید وتمایلات او ب مسلك كمونیستی، برداشته است، و در حدود ۲۳ سال پیش ازاین در لبنان در اولین برخورد من با او، آن كتاب را به من اهدا فرمود.
بار دیگر در سال ۱۳۴۴ شمسی او را در مكه در دفتر مؤسسه‏«رابطهٔ‏العالم الاسلام‏» دیدم كه نماینده كشور خود در آن مؤسسه بود. واینك از سه سال پیش از این به لحاظ سمت من در «مجمع جهانی تقریب‏مذاهب اسلامی‏» دوباره ارتباط ما برقرار گشته و در این مدت دوبار به‏ایران آمده است، یك بار برای شركت در ششمین كنفرانس وحدت كه ازسوی آن مجمع برگزار گردید. دیگر بار برای شركت در كنفرانس جهانی اهل‏بیت‏علیهم السلام، و مكاتبه بین ما ادامه دارد.
باری، از ایشان پرسیدم شما از كدام یك از تیره‏های سادات هستید؟
گفت: از اعقاب علی بن جعفر عریضی، فرزند حضرت صادق‏علیه السلام و اصل‏ما از ناحیه (حضرموت) ساحل دریای هند است كه اجداد ما از آن جا به‏اندونزی هجرت كرده‏اند و در اصل شیعه بوده‏اند اما به لحاظ دوری از مراكزعلمی شیعه، سنی شافعی شده‏اند. اینك تدریجا دارند مستبصر می‏شوند.خود او نیز شیعه است.بنا به گفته وی علویون آن دیار مانند خود او، شجره نسب خود را حفظكرده‏اند و از این علویون در حضرموت اكنون نیز هستند و برخی از آنان درسلطان نشین عمان به مقام وزارت هم رسیده‏اند. سید محمد بن عقیل صاحب‏كتاب النصایح الكافیهٔ لمن یتولی معاویهٔ از همین سلسله است. یك نویسنده‏جوان با لقب «السقاف‏» در اردن، كتابهایی در رد «شیخ محمدناصرالدین‏آلبانی‏»، عالم سلفی معروف عصر ما نوشته است. و نیز عالمی به نام سیدعبدالله علوی در لاذقیه زندگی می‏كرده كه خاندانش هم اكنون هستند. و هردو از همین خاندان‏اند.
باری، تعداد نفوس علویین دراندونزی و حضرموت و عمان، دقیقا معلوم‏نیست و شاید به صدها هزار برسند. شخصیتهای معروفی از میان آنهابرخاسته‏اند، از جمله خاندان معروف علمی «حبشی‏» از همین تیره از علویین‏می‏باشند.
۳) سادات در یمن
در بین زیدیهای یمن، خاندانهای متعددی از اولاد امام حسن و امام‏حسین‏علیهما السلام در یمن از حدود ۱۲۰۰ سال پیش اقامت كرده‏اند و در معرفی وشرح حال سلسله‏های آنان كتابها نوشته‏اند. سادات در یمن هم اكنون نیز كه‏دستگاه امامت از آن دیار برافتاده است، از احترام خاصی برخوردارند، چه‏آنها كه به مذهب زیدی وفادار مانده‏اند، و یا به مذهب شافعی گرایش پیداكرده‏اند ولی عواطف و احساسات آنان مانند همه یمنیها عواطف شیعی است.یمن نیز مانند عراق و ایران از آغاز، كشور اهل بیت‏علیهم السلام بوده‏است.
زیدیه در امام، شرط می‏دانند كه یكی از فرزندان فاطمه سلام‏الله علیها وعلی‏علیه السلام و از ذریه امام حسن یا امام حسین‏علیهما السلام و فقیه و عادل و قائم به‏سیف باشد، در حالی كه شیعه اثنی عشریه افراد مشخصی از نسل امام حسین‏را با شرایطی از جمله اعلم و اتقی و اشجع با وصف «عصمت‏» امامان خودمی‏دانند.
۴) سادات در عراق
از عصر علی‏علیه السلام به بعد، خاندانهای سادات در شهرهای عراق و از جمله‏در بغداد، نجف، كربلا، كاظمین، حله، بصره، سامرا و دیگر جاها سكنی دارند.سادات كربلا و نجف و كاظمین، اكثر از خاندانهای علمی معروف هستند;مانند خاندانهای بحرالعلوم، طباطبائی، شیرازی، قزوینی، طالقانی، صدر،حكیم و جز اینها.
سادات محترمی هم در كربلا، نجف، كاظمین و سامرا كلیددار اعتاب‏مقدسه‏اند، اما كلیدداران سید سامرا سنی هستند. یكی از عراقیهای ساكن قم‏گفت ما سادات سامرا از اولاد جعفر كذاب، برادر حضرت عسكری هستیم.وی بعد از پدر، مدعی امامت‏بود و گویا بعدا توبه كرد و در سال ۲۷۱ه .ق‏درگذشت.
در بغداد نیز از سادات سنی خاندانهایی وجود دارند; از جمله خاندان‏آلوسی; كه صاحب تفسیر مهم روح المعانی است.
۵) سادات در عربستان
شرفای مكه كه بیش از هزار سال در آن شهر امارت داشته‏اند، از اولادحضرت امام حسن مجتبی‏علیه السلام هستند و آخرین امیر ایشان، شریف حسین،پدر ملك فیصل پادشاه عراق و ملك عبدالله، پادشاه اردن بود كه بعدا این دوخاندان در عراق و اردن، سلسله سلطنت تشكیل دادند. آخرین پادشاه عراق‏نوه ملك فیصل اول، ملك فیصل دوم بود. و آخرین پادشاه كشور هاشمی‏اردن، ملك حسین نوه ملك عبدالله است.
در ساحل خلیج عقبه در ینبع خاندانهای سادات حسنی زندگی می‏كنند،در مدینه سادات معروف به نخاولی هستند كه نمی‏دانم حسنی هستند یاحسینی.
به هر حال در مكه و مدینه و دیگر نقاط عربستان، هم اكنون خاندانهای‏سادات فراوانند، اما از ترس وهابیها خیلی خود را افشا نمی‏كنند.
در مكه خاندان «السید العلوی المالكی‏» هستند. بزرگ این خاندان،سیدعباس العلوی المالكی بود كه من او را دیده‏ام. او مورد توجه ارباب‏طریقت‏بود و مریدانی در افریقا و شام داشت و مدرس رسمی مسجدالحرام‏هم بود. و هم اكنون فرزندش دكتر محمد العلوی المالكی همان سمت را داردو مریدان پدر را دستگیری می‏نماید.
۶) سادات در مصر
خاندانهای سادات و نقیبان در كشور مصر فراوانند. مشایخ طریقت درمصر غالبا یا عموما از سادات هستند. در مصر علیا بالاخص در شهر اسوان‏طایفه‏ای به نام «جعافره‏» زندگی می‏كنند با اقتدار و شجاع و مورد عنایت‏دولت مصر. آنان خود را از فرزندان جعفربن محمدالصادق می‏دانند.
در اسوان شبی در یك قهوه‏خانه با عده‏ای از آنان برخورد كردم كه گفتندما شجره نسب در دست داریم، عجیب است كه برخی از آنان، از لحاظ قیافه‏و نحوه حركات دست و صورت هنگام صحبت، به فرزندان مرحوم آیهٔ‏الله‏قمی شباهت داشتند.
در ساحل طرف مقابل شهر اسوان جزیره‏ای است كه اكثر ساكنان آن همین‏جعافره هستند. یكی از افراد سرشناس ایشان، نویسنده معروف مصری،عباس عقاد است كه علاقه خاندانش را به اهل‏بیت‏علیهم السلام در كتاب فاطمه‏الزهراء و هم در كتاب انا كه شرح زندگی خود اوست، یاد كرده است. گرچه دراین كتاب از سید بودن خود نام نبرده، اما نوشته است «در بین خویشان من‏كمتر كسی است كه به نام پیغمبرصلی الله علیه وآله یا خاندانش و یا یكی از انبیاء دیگرمسمی نباشد، چه از زنها و یا از مردهای ایشان‏».
در كتاب فاطمهٔ‏الزهراء می‏نویسد هنگام عید میلاد زهراء سلام‏الله علیها،مادرم از فرط عشق و علاقه به آن حضرت نمی‏دانست چطور انواع شیرینی‏برای ما تهیه كند!!
جنازه عباس عقاد را در میدانی واقع در سر بالایی سد اسوان، دفن‏كرده‏اند و در راه رفت و برگشت از سد اسوان ماشینها آن میدان را دورمی‏زنند. در كنار آن میدان در دامنه كوه، بقعه‏هایی به چشم می‏خورد كه گفته‏می‏شد مردم آنها را به یاد افرادی از اهل بیت‏علیهم السلام (مانند امام باره‏های هند)ساخته و به زیارت آنها می‏روند.
به هر حال، جعافره مصر، خود موضوع قابل بحثی است و احتمالاتیره‏هایی از آنان از اعقاب جعفربن ابی‏طالب باشند. در این خصوص به كتاب‏عمدهٔ الطالب رجوع شود. این نكته مسلم است كه مصریان عموما نهایت‏عشق و علاقه را به اهل بیت‏علیهم السلام دارند و از دفتر تلفن قاهره به دست می‏آیدكه نامهای خاص اهل بیت‏علیهم السلام بیش از نامهای دیگر است، علاوه بر نام حسن‏و حسین، نام حسنین در مصر فراوان است و خاندانهای معروفی مانندخاندان حسنین هیكل نویسنده مصری در مصر یافت می‏شوند. ولی رابطه‏مصریها با اهل بیت‏علیهم السلام همه‏اش اظهار محبت و برگزاری جشنهاست نه‏عزاداری. من در روز عاشورا به حرم امام حسین‏علیه السلام (راس الحسین) رفتم،مردم مثل كسی كه از حادثه آن روز خبر ندارد مانند همیشه، اظهار محبت‏به‏اهل بیت‏علیهم السلام می‏كردند و ابدا اثری از عزاداری در آنان و نه در شهر قاهره به‏چشم نمی‏خورد و چنین بود در شهر قاهره. آقای سیدطالب رفاعی عالم‏شیعی كه در آن هنگام در قاهره اقامت داشت‏با من در حرم حسینی بود، به‏مردم می‏گفت: «مردم می‏دانید امروز چه روزی است؟ روز عاشورا است كه‏امام حسین‏علیه السلام را شهید كرده‏اند» اما مثل این كه تاثیری در مردم نداشت.بلی در مصر شنیدم تكیه‏ای از آن شیعیان از قدیم به جای مانده كه ظاهرا درآن هنگام در آن تكیه، مراسم عزاداری برگزار نمی‏شد و اگر می‏شد، من‏خبردار نشدم.
مرحوم سید محسن امین جبل عاملی در كتاب معادن الجواهر ج ۲/۳۳۰در شرح دیدار دوم خود از مصر، سال ۱۳۴۱ هجری قمری نوشته است:«شیعیان در قاهره دو تكیه دارند; یكی از آن ایرانیها و دیگری از آن تركهااست. و در ایام عاشورای حسینی در هردو تكیه مراسم عزاداری و اطعام‏برقرار است. و علاوه بر شیعیان، سنیهای مصری و سیاحان فرنگی هم در آن‏مراسم شركت می‏كنند. اما گویندگان صلاحیت‏سخن گفتن و مصیبت‏خواندن‏ندارند ومطالب واهی و دروغ و موهن برای مردم می‏گویند كه جای تاسف‏است.
بعدا می‏گوید: «از كارهای لازم آن است كه مدرسه‏ای تاسیس و عده‏ای‏مرثیه‏خوان در آن تربیت كنیم، زبان عربی و صرف و نحو و ادبیات را به آنان‏بیاموزیم تا روضه را صحیح بخوانند.» خود آن مرحوم در شام چنین مجلس‏دلخواه خود را برگزار می‏كرد.
مرحوم عاملی درهمان كتاب از این كه جماعت انبوهی از ایرانیان، درمصر زندگی مرفهی دارند اما به فكر یادگرفتن احكام و فرائض خود نیستنداظهار تاسف می‏كند. بلی من هم در مصر برخی از تابلوهای مغازه‏ها را دراطراف حرم حسینی دیدم به نام اصفهانی یا خراسانی، اما گویا ایرانیان درمصریها تحلیل رفته‏اند و از ایرانی بودن و تشیع جز همین عناوین اصفهانی‏یا خراسانی چیز دیگری برای آنان باقی نمانده است.
مرحوم عاملی در صفحه ۳۳۲ همین كتاب در پاسخ یك جوان مصری،معرفی بسیار جالبی از شیعه كرده است كه از بحث ما خارج است.
۷) سادات در سودان
در سودان تیره‏هایی از سادات زندگی می‏كنند كه من از سلسله نسب آنهابجز سلسله «میرغنی‏» اطلاع ندارم.این سلسله را بعدا معرفی می‏كنیم.
هنگامی كه به زیارت بقعه المهدی یا به قول ما متمهدی سودانی رفتم،امام جماعت آنجا كه خود را به لحاظ عقیده به مهدویت مهدی، شیعه‏می‏دانست و هنگام بحث من درباره تقریب مذاهب، می‏گفت‏شیعه هستیم ازدیگران نام نبر!! بعدا معلوم شد خود او از خاندان خلیفه مهدی است. وی‏شجره نسب مهدی را به من نشان داد كه ظاهرا صحت نداشت زیرا با وسائطكمی به حضرت امام حسن عسكری‏علیه السلام می‏رسید و نام كسانی در آن آمده‏بود كه در میان اولاد و اعقاب امام حسن عسكری‏علیه السلام وجود ندارند.به نظر می‏رسید می‏خواسته‏اند مهدی را به نحوی با امام عسكری، والد امام‏مهدی صلوات‏الله علیه مرتبط كنند.
در كنار قبر مهدی زیر همان بقعه و در یك صندوق قبر دو خلیفه مهدی‏قرار داشت، شجره خلیفه اول مهدی را هم به من دادند كه نسبتا می‏توانست‏صحیح باشد. من از این دو شجره عكس گرفتم. پرچمی را كه مهدی درجنگهایش با انگلیسیها در سپاه خود بر می‏افراشته، بر دیوار بقعه نصب‏كرده‏اند.
مهدی هم اكنون در سودان محترم و اسوه مبارزات با بیگانگان است.بقعه او در بخشی از خارطوم به نام جزیره از همه جای شهر خارطوم دیده‏می‏شود. آقای صادق المهدی هم اكنون شاخص‏ترین فرد قبیله است و مریدان‏مهدی به او اظهار ارادت می‏كنند. وی حزبی دارد به نام حزب امت كه مدتی‏نخست وزیری سودان را نصیب وی كرد.
۸) در افغانستان و آسیای وسطی و تركیه
در این بلاد خاندانهای بسیاری از سادات اعم از شیعه و اهل سنت ازقدیم تاكنون زندگی می‏كنند. خاندان اسدآبادی كه به غلط، سید جمال‏الدین‏اسدآبادی معروف به افغانی را به آن منسوب می‏دارند، در دهی به همین نام‏تاكنون به سر می‏برند. در میان افغانستان و ایران نیز خاندانهای سادات‏فراوانند و نیز در سمرقند و بلخ و بخارا و دیگر جاها. همچنین در تركیه دربین اهل سنت از خاندانهای سادات فراوانند. علویون تركیه كه در اصل شیعه‏اثنی‏عشری بوده‏اند و فعلا طایفه جدا به شمار می‏آیند، و لقب علویون به‏لحاظ علاقه خاص آنان به علی‏علیه السلام و غلو برخی از تیره‏های آنان درباره آن‏حضرت است و نه به واسطه ارتباط نسبی با آن حضرت; مانند علویون‏مغرب و اندونزی و دیگر جاها، گر چه در بین آنان علوی نسب هم وجوددارد.
۹) در شبه قاره هند
اما در هند سلسله‏هایی از سادات زندگی می‏كنند و در میان آنان‏شخصیتهای معروفی پیدا شده‏اند. سادات «پتنه‏» سادات صحیح النسبی‏هستند كه اصل آنان از علویین نیشابور نشات گرفته; یعنی اجداد آنان ازنیشابور راهی هند شده‏اند. از میان آنان خاندانهای معروفی برخاسته‏اند:خاندان (صاحب عبقات)، خاندان ابوالاعلای مودودی، خاندان امام خمینی‏رضوان‏الله تعالی علیه، و بنابر مسموع خاندان ابوالحسین ندوی نویسنده‏مشهور هند همه از سادات پتنه‏اند. در این رابطه هنگام دیدار من از هند، چندسال پیش از این به زیارت كتابخانه معروف صاحب عبقات رفتم و ازمشاهده آن همه نسخ خطی نادر یا منحصر به فرد لذت بردم و هم تاسف‏خوردم كه غالبا موریانه آنها را به سرعت‏به پودر تبدیل می‏كرد و هرقفسه‏ای را كه باز می‏كردیم كتابهای آن در حال انهدام بود.
باری، در آنجا جوانی در سن ۱۶-۱۷ سالگی را دیدم كه از نوادگان‏صاحب عبقات بود و با فاصله چند پشت‏با اجداد امام خمینی از فرط شباهت‏به فرزندان امام، گویا برادر كوچك آنان است؟
برخی از سلسله سادات حسینی هند از اولاد امام زین‏العابدین‏علیه السلام‏هستند. یكی از آنان استاد عالیمقام دانشگاه دهلی و دانشگاه علیگر پرفسورعابدی به من گفت: ما خاندانهای متعددی هستیم كه هر كدام لقب خاصی‏اتخاذ كرده‏ایم. من (عابدی)، برخی زین‏العابدینی و برخی دیگر سجادی لقب‏داریم.
سلسله‏های سادات رضوی و نقوی كه در هند و پاكستان پراكنده‏اند و ازاولاد حضرت هادی‏علیه السلام هستند، به كثرت در بین علما و شخصیتها به چشم‏می‏خورند.
اخیرا توفیق ملاقات با علامه سید عبدالله امام بخاری امام جمعه وجماعت مسجد بزرگ دهلی دست داد، ایشان اظهار داشتند: «در حدودچهارصد سال پیش از این هنگامی كه شاه‏جهان مسجد دهلی را بنا كرد جداعلای ما (سید عبدالغفور شاه سلطان) را از بخارا جهت امامت آن مسجددعوت كرد. و از آن هنگام تا كنون امامت مسجد در خاندان ما ادامه دارد ومن دوازدهمین امام مسجد هستم‏».
منبع : مجمع جهانی شیعه شناس


همچنین مشاهده کنید