جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

فاجعه ای به نام دارفور


فاجعه ای به نام دارفور
هنگامی که در فوریه سال ۲۰۰۳ میلا دی درگیری شورشیان دارفور با سربازان دولتی سودان آغاز شد، کمتر کسی پیش بینی می کرد این نزاع، به خونین ترین وقایع سالهای اخیر قاره سیاه بدل شود. اما متاسفانه با مرور زمان، این حدس و گمان تلخ به حقیقت پیوست و ناآرامی پراکنده دارفور سر از یک فاجعه تاریخی درآورد. منطقه دارفور، غربی ترین بخش کشور سودان (پهناورترین سرزمین آفریقا) است. بنابر آمار رسمی سازمان ملل، درگیری های چهارساله اخیر در این منطقه (دارفور)، بیش از ۳۰۰ هزار کشته و چند میلیون آواره بر جای گذاشته است. این در حالی است که آمار غیر رسمی، تلفات این فاجعه را چندبرابر این تعداد برآورد می کند. همان طور که اشاره شد، روزها و لحظه ها بر مردم جنگ زده دارفور به کندی می گذرد.
هر اندازه ناآرامی ها و درگیری ها شدید می شود اوضاع معیشتی مردم نیز وخیم تر می شود. چندی است سازمان ها، رسانه ها و افکار عمومی جهان، رخدادهای دارفور را مصرانه دنبال می کنند و سیاستمداران صحنه بین المللی وعده یافتن راه حل جدید برای این بجران را داده اند. اما آیا به راستی طلسم نسل کشی در دارفور می شکند؟
● کنفرانس های بی نتیجه
تابه حال کنفرانس های مختلفی برای پایان دادن به فاجعه دارفور برگزار شده است. اما نتیجه ای در بر نداشته و هنوز زنان و کودکان در این منطقه در بدترین وضعیت به سر می برند. ازمیدان داری فرانسه گرفته تا مصر و حتی اقدامات میانجی گری لیبی، هیچ کدام نتوانسته دارفور را از بحران رها کند.
آخرین اقدام به کنفرانس بین الملل «دارفور» در طرابلس مرکز لیبی بر می گردد.
اجلا سی که به ابتکار سازمان ملل و اتحادیه آفریقا و با حضور سودان، همسایگانش و پنج عضو شورای امنیت اتحادیه اروپا و کشورهای کمک کننده، برگزار شد. در این اجلا س، طرح سه مرحله ای که توسط سازمان ملل و اتحادیه آفریقا برای حل مناقشه دارفور تنظیم شده بود، بررسی شد.
«بان الیاسون» فرستاده سازمان ملل به دارفور و «سلیم احمد سلیم» همتای آفریقایی وی ریاست این کنفرانس را عهده دار بودند.
نکته جالب آنجاست که همه از بحرانی بودن اوضاع دارفور سخن به میان می آورند ولی گویا حل این مسئله به این سادگی، امکان پذیر نیست.
سازمان ملل تصمیم دارد موافقت شورای امنیت را برای تامین بودجه عملیات اعزام نیروهای چند ملیتی به دارفور به دست آورد.
براساس برنامه ریزی های سازمان ملل، قرار است یک نیروی چند ملیتی ۲۰ هزار نفره برای اعزام به دارفور جایگزین نیروی ۷ هزار نفری اتحادیه آفریقا شود.
البته این در حالی است که پیش از این رییس جمهور سودان تاکید کرده بود که کشورش هرگز اجازه استقرار نیروهای غربی در خاک دارفور را نمی دهد.
عمرالبشیر رییس جمهور سودان، در گفت وگو با روزنامه الشرق الاوسط - چاپ لندن - اظهار داشت: دولت سودان هرگز اجازه نمی دهد که نیروهای عربی در منطقه دارفور مستقر شوند.
وی بر این موضوع که نیروهای مستقر در دارفور باید نیروهای آفریقایی باشند تاکید کرده و عنوان داشت: هرگز نمی گذاریم سودان مستعمره شود.
وی هم چنین عنوان داشت: سودان با حضور نیروهای آفریقایی تحت فرماندهیآفریقا و حمایت فنی و لجستیکی سازمان ملل متحد موافقت کرده است و هرگز اجازه نمی دهد که مسوولیت نیروهای آفریقایی در دارفور به نیروهای سازمان ملل تحویل داده شود.
البته دولت سودان آمادگی خود را برای انجام مذاکرات با شورشیان دارفور اعلام کرده است.
السمانی الوسیله وزیر کشور در وزارت امور خارجه سودان تاکید دارد: خارطوم آمادگی مذاکره با گروه های شورشی سودان را دارد.
وی افزود: سودان راه را برای تمامی گروه های شورشی دارفور باز گذاشته تا در صورت تمایل به مذاکرات صلح بپیوندند، زیرا معتقد است بدون حضور گروه های سودانی تحقق صلح ممکن نیست.
الوسیله تاکید کرد: در عین حال چنانچه هر گونه حمله ای از سوی نیروهای شورشی صورت گیرد، نیروهای ما نیز دست بسته نخواهند نشست و به این حملات پاسخ خواهند داد.
پیش از این نیز لام آکول وزیر امور خارجه سودان، در گفت وگو با رادیو بی.بی.سی اعلام کرده بود که دولت به دنبال برگزاری نشست با گروه های شورشی جهت انجام مذاکرات صلح است.
از سوی دیگر، صادق المهدی نخست وزیر سابق سودان پذیرش استقرار نیروهای حافظ صلح بین المللی در دارفور را براساس شروط سودان خواستار شد.
وی شروط سودان را برای این مساله انتخاب نیروهای حافظ صلح از بین کشورهای منتخب دولت خارطوم از جمله برخی از کشورهای عربی، آفریقایی، آسیایی و کشورهای اسکاندیناوی دانست.
وی در ادامه عنوان داشت که آمریکا و غرب در تلاش هستند تا طرح اسلامی در سودان را با شکست رو به رو سازند.
در همین حال، دیوان کیفری بین المللی حکم بازداشت یک وزیر دولت سودان و یکی از رهبران شبه نظامیان جنجاوید را که به ارتکاب جرایم جنگی در دارفور مظنون اند، صادر کرد.
خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش می دهد: صدور این حکم بازداشت از سوی دیوان کیفری بین المللی گام سرنوشت ساز در جهت محاکمه عاملان جنگ و خشونت در دارفور سودان تلقی می شود. این حکم در شرایطی از سوی دیوان لاهه صادر شده که پیشتر در گذشته مقامات سودان از دستگیری مظنونین به ارتکاب جرایم جنگی در منطقه دارفور و تحویل آنان به دیوان کیفری بین المللی خودداری می کردند.
لوییس مورنو اوکامپو از دادستانهای دیوان لاهه، طی بیانی های اظهار داشت: قضات دیوان کیفری بین المللی حکم دستگیری این افراد را صادر کرده اند. دولت سودان به لحاظ قانونی موظف است که احمد هارون و علی قشیب را بازداشت کند.
این تصمیم دیوان کیفری بین المللی است و دولت خارطوم باید به آن احترام بگذارد.
مورنو اوکامپو در ماه فوریه احمد هارون وزیر امور بشردوستانه دولت سودان و علی قشیب رهبر شبه نظامیان جنجاوید را به ارتکاب ۵۱ فقره جرایم جنگی و جنایت علیه بشریت از جمله قتل، تجاوز به عنف، شکنجه و اذیت و آزار غیر نظامیان در دارفور متهم اعلام کرد.
اتهامات اصلی این افراد که در آگوست ۲۰۰۳ و مارس ۲۰۰۴ انجام گرفته است، شامل کشتارهای جمعی، شکنجه های گروهی و تجاوز است. احمد هارون یکی از وزیران سودانی و محمدعلی عبدالرحمن معروف به علی قشیب فرمانده شبه نظامیان است.
هارون مسوول اصلی ارائه سلا ح به گروه جانجاوید و حمایت مالی و نظامی گسترده از این گروه است و شاهدان بسیاری دررابطه با حضور شخص وی هنگام ارائه سلا ح و پول به نیروهای جانجاوید وجود دارد، قشیب خود شخصا بسیاری از حملا ت علیه شهروندان را رهبری کرده و دستور کشتار بسیاری از آنان را شخصا صادر کرده است. اما دولت سودان با انتقاد از اقدام دادگاه بین المللی لا هه برای اعلا م لیستی از متهمان و مظنونان جنایات جنگی در دارفور اعلا م کرد خارطوم این دادگاه را به رسمیت نمی شناسد. دولت سودان اعتنایی به هیچ یک از لیست های ارائه شده از سوی دادگاه نمی کند، به خصوص آن که خارطوم توافقنامه و معاهده رم را که براساس آن دادگاه بین المللی لا هه تشکیل شده، امضا نکرده است.
● تقویم یک فاجعه
تقویم دارفور با جنگ بین گله داران که در جست وجوی آب و چراگاه هستند و دهقانان که از مزارع و اموال ناچیز خود دفاع می کنند، ورق خورده است. از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۸، جنگ خونینی بین فورها و قبایل عرب سرگرفت که طی آن از طرفی، فورها در رفت وآمدهای خود بین چاد و دارفور، به قبایل عرب حمله کرده و از طرفی دیگر لژیون اسلا می لیبی و حزب امت به رهبری صادق المهدی منطقه را به آتش و خون کشاندند. در آغاز، این جنگ به یک واکنش غیرمنتظره ناشی از دوره خشکسالی شبیه بود. اما به تدریج وسعت و شدت بیشتری یافت.
در طول سالهای ۱۹۹۰، جنگ های بی شماری در سه ایالت دارفور درگرفت که از چشم جهانیان پنهان ماند، در سال ۱۹۹۰ بین فورها، که از ارتش آزادیبخش مردم سودان به رهبری کلنل جان گرنگ طرفداری می کردند و سپاهیان «اعراب» بنی حلباس، در سال ۱۹۹۶، در جنوب، بین ریزه گات ها و رعواها، در سالهای ۱۹۹۷ تا ۱۹۹۹ در منطقه غربی، بین دهقانان مسلیت و اعراب ام جلول،در اغلب موارد، این قبایل عرب بودند که درگیری ها را به راه می انداختند. برای نامگذاری میلیشیای خود، کلمه خوفناک جدیدی به اسم «جانجاوید» بر سر زبان ها افتاد که مفهوم تقریبی آن اسم مرکبی است از «سپاهان شیطان» و «ارتش کلا شینکف».
گزارش پنج پژوهشگر منتخب سازمان ملل حاکی از آن است که در حمله گروه های شبه نظامی جانجاوید، نیروهای ارتش سودان و نیروی دفاع خلق، قتل غیر نظامیان، ناپدید شدن آنان، نابودی روستاها، تجاوز و ارتکاب جرایم جنسی، غارت و آواره کردن اهالی دارفور در سرتاسر این منطقه روی داده است. به دلیل حملا ت صورت گرفته به کاروان های حامل خوراک، ارائه غذا به مناطق روستایی دارفور تنها ۶۰ درصد موردنیاز را تشکیل می دهد که نتیجه آن، سو»تغذیه به ۲۲ درصد کودکان زیر پنج سال و نابودی صدها نفر در جریان گرسنگی ها بوده است. امدادگران مستقل بین المللی نیز گزارش داده اند که زنان آواره مورد تجاوز به عنف قرار گرفته و تجاوز جنسی در میان آنان شیوع نگران کننده ای یافته است.
اما مقامات سودانی که از پذیرش ابعاد فاجعه خودداری کرده اند، آوارگان سودانی بی اعتمادی به دولت را عامل عدم بازگشت به خانه های خود می دانند و جانجاویدها هم در حال سوزاندن روستاهای غرب دارفور هستند.
مساله دارفور که دیگر باید از آن به عنوان «فاجعه» یاد کرد، قریب ۵ سال به درازا کشیده است و دلیل اصلی آن، درگیری میان گروه های شورشی غرب سودان(از جمله «جنبش آزادی بخش سودان» و گروه «عدالت و مساوات» ) با دولت مرکزی خارطوم است. بحران دارفور نه تنها اثراتی سو» برای دولت و ملت سودان در بر داشته، بلکه جامعه جهانی را نیز بی نصیب رها نکرده است.
بنابر آمار رسمی سازمان ملل متحد حدود ۶ میلیون نفر ساکن منطقه دارفور هستند که از این عده، بیش از یک میلیون نفر در اردوگاه ها زندگی می کنند. علا وه بر آن، از آغاز درگیری ها تاکنون نزدیک ۴۰۰ هزار نفر جان خود را از دست داده و بیش از ۱/۹ میلیون نفر نیز آواره گشته اند. مشکلا ت ناشی از جنگ، تنها به این موارد ختم نمی شود، حدود ۴ میلیون نفر از اهالی دارفور، بدون غذا و کمک های بین المللی با معضل تامین معاش دست به گریبان هستند.
پس از آنکه گروههای شورشی غرب و دولت سودان، تفاهم نامه صلحی در ماه مه و در شهر «ابوجا» امضا کردند، انتظار می رفت روند صلح شتاب بیشتری گیرد. اما چنین نشد. از آنجا که هیچ یک از طرفین، مفاد تفاهم نامه را به صورت جامع و کامل قبول نداشته و تنها به دلیل فشارهای بین المللی به پذیرش آن تن دادند، جدیت چندانی در اجرای آن از خود نشان ندادند.
در تاریخ ۳۱ آگوست ۲۰۰۶ شورای امنیت قطعنامه ۱۷۰۶ را درباره بحران دارفور صادر کرد. در این قطعنامه تاکید شده بود نیروهای امنیتی اتحادیه آفریقا در دارفور (AMIS) باید هر چه سریع تر منطقه را ترک کرده و کنترل اوضاع را به صلح بانان سازمان ملل واگذار نمایند. دولت سودان بی درنگ مخالفت شدید خود با قطعنامه را ابراز و آن را رد کرد. حکومت خارطوم، قطعنامه ۱۷۰۶ را وسیله نفوذ هر چه بیشتر آمریکا در منطقه دانسته و اعلا م کرد هرگز اجازه ورود نیروهای سازمان ملل به دارفور را نخواهد داد. مدتها پیش از صدور قطعنامه، سودان مخالفت خود را با اعزام نیرو های بین المللی ابراز کرده بود. براین اساس «عمرالبشیر» رئیس جمهور سودان ضمن مخالفت با استقرار نیروهای بین المللی، نسبت به این مساله که منطقه تبدیل به گورستان این نیروها خواهد شد، هشدار داد. هر زمان که از تصویب قطعنامه می گذشت، نزاعها نیز افزایش می یافت. از یک سو، جامعه جهانی (درصدر همه، ایالا ت متحده آمریکا) خواستار استقرار هر چه سریعتر نیروهای سازمان ملل در دارفور شدند و از دیگر سو، سودان نیز حاضر به پذیرش نیروهای غیرآفریقایی نبود.
سرانجام با میانجگیری اعضای ارشد اتحادیه آفریقا و کشورهای با نفوذ جامعه بین الملل، راه حل میانه ای ارائه شد: اتحادیه آفریقا ماموریت نیروهای خود در دارفور (AMIS) را تا آخر دسامبر ۲۰۰۶ تمدید و سازمان ملل نیز حمایت خود از این اقدام اتحادیه را اعلا م کرد. از سوی دیگر مقرر شد از ژانویه ۲۰۰۷ میلا دی، ۲۳ هزار نیروی سازمان ملل در دارفور (UNMIS)، جایگزین ۷۵۰۰ سرباز اتحادیه آفریقا شده و کنترل منطقه را در دست گیرند، حکومت خارطوم با آن که رضایت کاملی از این تصمیم نداشت، اعتراض جدی نیز ابراز نکرد. اما هیچ کدام از این توافقات عملی نشد.
● مطالبات مردم قبل از هر کنفرانس
احمد عمرابی، تحلیل گر روزنامه البیان با اشاره به نقش مردم با ارائه تحلیلی درباره دارفور می نویسد:
"کشورهای غربی در راس آن آمریکا به گونه ای با قضیه دارفور برخورد می کنند که گویا گروه های مسلح دارفوری تنها طرف مشروع و منتخب مردمی در این منطقه هستند و باید از زبان حال این گروه های مسلح و خارج از دولت سخن گفت و بحران آنها را با دولت سودان حل کرد، در حالی که گروه های مسلح دارفوری چون الزغاوه و گور تنها نمایندگی قسمتی از مردم آفریقایی این منطقه را بر عهده دارند اما بسیاری از دیگر قبایل این منطقه بحران زده همچنان خواهان همکاری با حکومت مرکزی سودان می باشند."
«بیش از آنکه هر کنفرانس برای حل بحران دارفور تشکیل شود بهتر آن است که مشخص شود مطالبات دقیق مردم دارفور برای حل بحران خود با پدیده گروه های مسلح و شورشی چیست و از آن سو خواسته های دولت مرکزی سودان برای حل بحران مردم این منطقه بر چه اساسی متمرکز شده است. طبیعتا اولین راهکار و راه حل مناسب برای بحران دارفور که اکثریت مردم منطقه نیز خواستار آن هستند، تعیین نمایندگان منتخب و مشروع به واسطه یک انتخابات آزاد در این منطقه است. بسیاری معتقد هستند که عملی کردن این راه حل پیشنهادی که خواسته اکثریت دارفوریهاست باید پس از امضای توافقنامه صلح در تمام منطقه دارفور انجام گیرد اما پاسخ ما به این عده آن است که در هر شرایطی تنها زمانی نمایندگان منتخب دارفوری از سوی مردم این منطقه مورد تایید و مورد قبول خواهند بود که در انتخاب این نمایندگان ترکیب مختلف قبایلی منطقه دارفور رعایت شده باشد.»
در ادامه این مقاله آمده است: "تا به امروز هیچ کس صدای این نمایندگان منتخب دارفوری را به نشانه اعتراض بر وضع موجود نشنیده است زیرا اساسا نمایندگان منتخبی در دارفور وجود ندارند و تنها صدایی که به گوش می رسد صدای گروه های مسلحی است که با سلاح خود و سیاست های کشورهای غربی حمایت می شوند. کشورهای غربی می گویند، قبایل آفریقایی دارفور مرتبا از سوی قبایل عرب این منطقه مورد هجوم قرار می گیرند، به ادعای نمایندگان این کشورهای غربی در سودان، این قبایل عرب دارفوری; زنان، کودکان، پیران و جوانان دیگر قبایل آفریقایی دارفور را قتل عام می کنند. این موضع گیری کشورهای غربی می تواند به مثابه اعتراف رسمی این کشورها به نامشروع بودن گروه های مسلح فعلی در دارفور باشد، گروه هایی که خود را نماینده مردم دارفور معرفی می کنند در حالی که تنها نماینده عده مشخصی از قبایل آفریقایی در دارفور هستند. کشورهای غربی به گونه ای از بحران دارفور سخن می گویند که دارفور متعلق به عده ای از قبایل آفریقایی است و خبری از قبایل عرب و دیگر قبایل دارفوری در آن نیست."
عمرابی می نویسد: "این امر نشان می دهد که سیاست غربی ها در قبال دارفور سیاست هدفداری است و این کشورها استراتژی مشخصی در قبال بحران دارفور اتخاذ کرده اند. استراتژی که این کشورها در قبال بحران دارفور اتخاذ کرده اند همان استراتژی است که در قبال کل غرب آفریقا اتخاذ کرده بودند. استراتژی این کشورها بر به حاشیه کشاندن اعراب مسلمان غرب آفریقا و برجسته کردن قبایل آفریقایی مسیحی غیر عرب متمرکز است. به طوری که دیدیم این سیاست کشورهای غربی از دارفور آغاز شد و به قبایل عربی منطقه چاد و پس از آن قبایل عربی محامید در نیجریه انتقال یافت.
نویسنده : محمد دادخواه
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید