جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


در اوج ماندن دشوارتر از اوج گرفتن


در اوج ماندن دشوارتر از اوج گرفتن
فیلم «اتمام حجت بورن» با بازی هنرپیشه توانا «مت دمون» این روزها برای پنجمین هفته متوالی همچنان صدرنشین جدول پرفروش ترین فیلم های خارجی در دنیاست. این تریلر جاسوسی تاکنون با نمایش در بیش از ۴۰ کشور مختلف به ۱۴۵‎/۲ میلیون دلار فروش جهانی دست یافته است و بزودی با اکران در ۱۱ کشور دیگر از جمله چین که یکی از بزرگترین بازارهای جهان برای اکران فیلم های هالیوودی است به فروش بسیار بیشتری دست خواهد یافت. اتمام حجت بورن سومین فیلم از مجموعه فیلم های پلیسی - جاسوسی «بورن» در کشورهایی نظیر هند، پرتغال، بلژیک، فرانسه، آلمان، هلند، سوئیس و اتریش پرفروش ترین فیلم خارجی روز بوده است و این موفقیت و استقبال بی نظیر برای بازیگری مانند «مت دمون» که این روز ها یکی از محبوب ترین بازیگران سینماست به معنای بخت واقبالی است که شاید «یک شبه» نصیب او شده است. او این روزها جیمز باند جدید سینماست و کسی است که کمپانی های بزرگ فیلمسازی در هالیوود بر سرداشتن او با یکدیگر شرط بندی می کنند. مطلبی که در پی خواهید خواند درباره صعود یکباره این هنرپیشه و همان فیلمنامه نویس قدیمی «شکار خوب» است.
در بیست و سوم مارس،۱۹۹۸ مت دمون بی هیچ پیش بینی یا انتظار قبلی ای یک شبه به یک ستاره در قلمرو هالیوود تبدیل شد. به او و دوست دوران کودکی اش «بن افلک» به طور مشترک تندیس اسکار بهترین فیلمنامه نویس برای فیلم «شکار خوب» در سال۱۹۹۷اهدا شد. کسی که این جایزه را تسلیم او کرد «بیلی کریستال» بود و جک نیکولسون لبخند به لب به همراه تماشاگران اسکار آن سال و میلیون ها بیننده ای که این مراسم زنده را از صفحه تلویزیون دنبال می کردند برای آنها دست زدند. این ۲ یار قدیمی به غیرممکن ها رنگ و بویی از واقعیت بخشیده بودند. دمون و افلک همچون سیلوستراستالونه پیش از آنها دوبازیگر جویای کار بودند که با نوشتن یک فیلمنامه درخشان از دل گمنامی بیرون آمده بودند تا همه حتی خودشان را متعجب زده و غافلگیر کنند. ده سال پس از گذشت آن روز طلایی در سرنوشت دمون این هنرپیشه گیشه ساز می گوید: «یک چیز سوررئال بود. مردم معمولاً از موفقیت یک شبه من حرف می زنند اما باید بگویم که من، پیش از فیلم «شکار خوب» که با گرفتن اسکار سر و صدای زیادی راه انداخت، یازده سالی در این حرفه کار می کردم. با این حال این جهش و ارتقای حرفه ای غیرقابل توصیف است. «شکار خوب» برای من در حکم یک سکوی پرتاب بود که مرا از دل گمنامی بیرون کشیده و تبدیل به یک ستاره کرد؛ کسی که با راه رفتن در یکی از خیابان های نیویورک نگاه های کنجکاو و دوربین های پاپارازی ها را دنبال خودش می کشد و وقتی به یک جمع شلوغ در یک اتاق می پیوندد متوجه تغییر محسوس جو آن جا می شود.»
دمون هم اکنون ۳۶ سال دارد، مقیم میامی است و از ازدواجش با یک پیشخدمت سابق کافه «لوسیانا بوزان» یک دختر یکساله به نام «ایزابلا» دارد که به نظر می آید که از او سرماخورده باشد. دمون با لبخند می گوید: «وقتی مریضند خوب نمی خوابند و در نتیجه شما هم نمی توانید بخوابید.» او پیراهن آستین کوتاه مشکی رنگ و یک شلوار زغالی پوشیده و هم اکنون برای تبلیغ سومین قسمت از مجموعه فیلم های جاسوسی بورن با نام «اتمام حجت بورن» در لس آنجلس است. با توجه به مشغله های بسیارش در این روزها و بی خوابی های شبانه تصور می شود که او همچون بسیاری دیگر از ستارگان با رخوت برای این مصاحبه حاضر شود اما برعکس خیلی سرحال است. او به شوخی می گوید: «شما یک خبرنگار از روزنامه گاردین هستید پس بهتر است بیشتر هوای خودتان را داشته باشید.» این حرف او کنایه ای به سکانس اول فیلم جدید اوست که در آن یک خبرنگار از روزنامه گاردین «حبسون بورن» را از مخفیگاهش بیرون می کشد و هر دو هدف گروهی از آدمکش های سازمان سیا قرار می گیرند. دمون توضیح می دهد: «قضیه روزنامه گاردین ایده کارگردان (پل گرین گراس) بود.»
با وجود بازی در ۳ فیلم از مجموعه فیلم های «بورن» دمون از نقش خود دلزده نشده است و برعکس از بازی در مجموعه فیلم های بورن بخصوص قسمت اول به عنوان گام مؤثر دیگری برای مرحله دوم موفقیت های حرفه ای اش یاد می کند. او می گوید: «پس از بازی در قسمت اول یعنی «برتری بورن» من واقعاً آزاد بودم که در هر فیلمی که دلم می خواست بازی کنم. در نتیجه در سیریانا بازی کردم و بعد در مرحوم و چوپان خوب. البته تصمیم من برای بازی در این فیلم منوط به فیلمنامه هایشان و کارگردانانشان بود. در مورد ما بازیگرها این تمام اختیاری است که در مورد حرفه مان داریم «نقش هایی که انتخاب می کنیم و فیلم هایی که برای بازی برمی گزینیم.» دمون که پدر و مادرش وقتی که او تنها دوسال داشت از همدیگر جدا شدند در کمبریج، ماساچوست بزرگ شد و در شانزده سالگی وارد عرصه بازیگری شد. او به دانشگاه هاروارد رفت اما کمی مانده به فارغ التحصیلی ترک تحصیل کرد تا حرفه مورد علاقه اش یعنی سینما را دنبال کند. او در تمام این مدت به همراه دوستش افلک به نوشتن فیلمنامه «شکار خوب» مشغول بود و با افرادی مثل ادوارد نورتون، برندان فریزر و کریس اودنل نشست و برخاست داشت. او در سال۱۹۹۶ بازی در نقش اصلی در فیلم «ترس اصلی» را به ادوارد نورتون باخت و در عوض با دنزل واشنگتن در فیلم «شهامت زیر آتش» همبازی شد.
او می گوید: «در مورد فیلم «ترس اصلی» می دانستیم که این نقش به هر کسی که برسد مسیر زندگی اش را در عرصه بازیگری برای همیشه عوض خواهد کرد. با چنگ و دندان برای به دست آوردن این نقش رقابت می کردیم و تازه این اول کار است چون همین که نقش خوبی به شما برسد باید آنچنان بازی درخشان و خوبی ارائه دهید که دیگران تحت تأثیر قرار گیرند تا بتوانید در آینده یک نقش خوب دیگر شکار کنید!»
با موفقیت فیلم «شکار خوب» و اکران گسترده آن خیلی چیزها به نفع دمون تغییر کردند تا از او بازیگر مشهوری بسازند او با بازی در فیلم هایی از کاپولا(باران ساز) و اسپیلبرگ (نجات سرباز رایان) جایگاه خود را در هالیوود مستحکم کرد و از سوی دیگر سعی کرد با بازی در کمدی «دگما» برای کوین اسمیت قابلیت های حرفه ای خود را در نقش های متفاوت نشان دهد. او در همان حال با همکاری بن افلک کمپانی فیلمسازی خودشان با نام «Project Greenlight» را تأسیس کردند و بدین ترتیب دست بسیاری از بازیگران جوان را در پیمودن و فتح قله های موفقیت حرفه ای شان گرفتند. او برای آنتونی مینگلا (کوهستان سرد) یکی از بهترین و قوی ترین نقش آفرینی هایشان را به عنوان یک قاتل حرفه ای در فیلم «آقای ریپلی با استعداد» ارائه داد و به نظر می آمد که در بهشت آرمانی دمون در دنیای فیلمسازی همه چیز بر وفق مراد باشد که البته همین طور نیز بود تا آن که ورق برگشت. او پس از بازی در سه فیلم متوالی به نام های «افسانه بگرونس»، «همه اسبان زیبا» و «یافتن فورستر» که نتوانستند با مخاطب ارتباط برقرار کنند خیلی زود متوجه تغییراتی شد. دمون می گوید: « غرق شدن در کار، چشمانم را بر روی شکست های متوالی حرفه ای ام بست و تقریباً همان وقت بودکه به تنگنای کاری برخوردم. نقش هایی که فکر می کردم در فیلم های جدید به من پیشنهاد خواهند شد به بازیگران دیگر داده شد. اوایل به روی خودم نمی آوردم و قضیه را شخصی نمی دیدم اما درست همین قضیه بود. دوران طلایی «شکار خوب» به پایان رسیده بود. من خودم خبر نداشتم. این هنرپیشه ادامه می دهد: « این مقطع کسادی کار تا اکران نخستین فیلم بورن ادامه داشت و پس از آن بود که این کابوس به پایان رسید. همان موقع داشتم در یک نمایش در لندن به نام «این جوانی شماست» بازی می کردم و درست در همان هفته اول اکران افتتاحیه هویت بورن تقریباً ۲۰ پیشنهاد بازی به من شد و این در حالی بودکه برای چندماه حتی یک پیشنهاد هم نداشتم آن موقع بودکه به راستی از آن خواب خوش بیدار شدم این قاعده بازی در هالیوود است: اگر فیلم تان در گیشه ها خوب بفروشد به شما فیلم های بیشتری پیشنهاد خواهد شد. مهم نیست که شخصاً آدم خوب و خوش برخوردی هستید یا یک بازیگر عبوس و غرغرو. اگر فیلم هایتان با استقبال مواجه شوند همیشه به دنبال شما خواهند آمد. فکر نمی کنم این قاعده پیچیده ای باشد.»
در سال ۲۰۰۲ موفقیت تجاری و در عین حال واکنش مثبت منتقدان به فیلم «هویت بورن » برای ناظران این صنعت هم کمی غافلگیرکننده بود. دمون می گوید: «در مورد نخستین فیلم بورن همه فکر می کردند که بی تردید شکست خواهد خورد. فیلم با یک سال تأخیر به بازار آمد و فکر می کنم«تونی گیلروی» تنها فیلمنامه نویس تاریخ هالیوود بودکه نمی خواست به عنوان تنها فیلمنامه نویس این فیلم شناخته شود. همه اینها نشانه هایی دال بر یک فاجعه واقعی بود.»
شاید تنها فرد خوش بین به کل ماجرا خود «دمون» بود. دو فیلم اول بورن به بیش از ۵۰۰ میلیون دلار فروش در گیشه ها و ۲۰ میلیون دلار فروش دیگر از دی وی دی ها در آمریکا دست یافتند. دمون این روزها شهرت و اعتبار خودرا از نو یافته است و برای بازی در هر فیلم، ۲۰ میلیون دلار دستمزد می گیرد. فیلم های بورن حیات تازه ای به ژانر یکنواخت فیلم های جاسوسی بخشیدند به طوری که حتی برخی ها معتقدند جیمز باند جدید دانیل کریگ تا حد زیادی از بورن تأثیر پذیرفته است.
حضور دمون در فیلم های بورن به جزیی از شناسنامه این فیلم ها تبدیل شده است؛ بازیگری که نگاهش گویاتر از یک دیالوگ است و بازی اکشن اش با ارزش تر از هر جلوه تصویری کامپیوتری. دمون که موفقیت فعلی اش را مدیون ثابت قدمی و بی تردید شانس خوب می داند بر خلاف دوست قدیمی اش بن افلک چندان علاقه ای ندارد که مجلات زرد و پر زرق و برق هالیوود عکسش را روی جلد بزنند. او می گوید: «این حرفه یعنی بازیگری همچنان به طرزی باورنکردنی بی ثبات است. اگر روزی این مجله های زرد عکستان را روی جلد بزنند کارتان تمام است. دوشنبه اینجا هستید و دارید در یک کافه قهوه می نوشید، سه شنبه آنجا هستید و از یک کتابفروشی کتاب می خرید و تا به روز جمعه برسد مردم آنقدر شما را در عکس های مختلف دیده اندکه دیگر علاقه ای به دیدن فیلم تان ندارند چون هیچ رمز و رازی برای تماشاگر ندارید. این دقیقاً همان بلایی بود که سر بن افلک آمد و عهدی که او با خودش پس از فیلم گیلگی بست نشان می دهد که او واقعاً تا قبل از این فیلم نقش های خوبی نداشت و برای مردم هم کلیشه ای شده بود.»
دمون و افلک علی رغم این اختلاف نظر هنوز هم دوستان خوب هم هستند و در وفاداری آن دو به یکدیگر تردیدی نیست. این دو اگرچه تصمیم دارند در آینده مجدداً با یکدیگر همکاری کنند اما در حال حاضر بر روی هیچ فیلمنامه ای کار نمی کنند. فیلم بعدی دمون هنوز کاملاً مشخص نیست. او در دو فیلم که در انتظار اکران هستند بازی کرده است و بر روی دو پروژه نیز مشغول کار است . او در مورد فیلم اخیرش «چوپان خوب» به کارگردانی رابرت دنیرو و داشتن علاقه ای ویژه به او می گوید و امیدوار است در دو فیلم دیگر نیز بازی کند تا سه ضلع این مثلث در باره تاریخ سازمان سیا تکمیل شود. او همچنین بزودی سومین همکاری اش را با پل گرین گراس در فیلم «زندگی مجلل در شهر زمردی» که اقتباسی از یک کتاب در باره وضعیت درمنطقه سبز عراق است آغاز خواهدکرد. او و گرین گراس در حال حاضر مشغول هماهنگ کردن برنامه کاری فشرده شان برای شروع تولید این فیلم در اواخر امسال هستند. در مورد مجموعه فیلم های «بورن» دمون به ساخت قسمت چهارم آن امیدوار است اما مهم تر از همه این است که دیگر می داند از این حرفه چه می خواهد:«کار در سطحی که امروز دارد» او می گوید: «حفظ کردن هر جایگاه رفیعی دشوار است.» دمون باز هم می داندکه از این حرفه چه چیزی نمی خواهد و از همین رو تأکید می ورزد :«به اوج می رسید و قسم می خوریدکه در اوج بمانید در نتیجه به سراغ انتخاب های بی خطر می روید. من نمی خواهم این کار را انجام دهم!»
مترجم: شیلا ساسانی نیا
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید