جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

مقاومت، ضرورتی فرهنگی و عملی است


مقاومت، ضرورتی فرهنگی و عملی است
استاد دکتر اسعد السحمدانی مسئول بخش دینی کنگره مردمی و استاد عقاید و ادیان در دانشگاه «الام الاوزاعی» بیروت است که باتوجه به حضورش در این کشور آنهم در زمانی که لبنان توسط رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۸۲ مورد اشغال قرار گرفت و از نزدیک هم شاهد تهاجم دشمن بود و هم در سال های اخیر شاهد مقاومت های جانانه حزب الله در این کشور بوده است، توانسته مقاومت و فرهنگ حاکم بر آن را بدرستی تبیین کند. از آن رو که در آستانه تحولات لبنان و همچنین سوم خرداد اسطوره مقاومت ملت ایران برای آزادسازی خرمشهر قرار گرفته ایم، این مقاله می تواند تداعی کننده ارزش هایی باشد که در عین باور به آن، بعضاً کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
● چرا فرهنگ مقاومت
جهان، طی سال های نخست قرن بیست و یکم میلادی، شاهد حرکتی امپراتور مآبانه و گرایشی سلطه ای و برتری جویانه و استکباری است که براساس ادعای ملت برتر نزد سران ایالات متحده آمریکا و دعوی ملت برگزیده صهیونیسم یهودی است که براساس آن، طرح استعماری اشغالگرانه شهرک نشینی صهیونیستی- آمریکایی، شکل گرفت و تمامی جهان و بویژه جهان اسلام و امت عرب را به آتش آزمندی های خود می سوزاند.
این طرح های استعماری، نام ها و عناوین متعددی به خود می گیرند از جمله: حق ادعایی یهودیان و بویژه صهیونیست ها در سرزمین فلسطین، شعارهای جهانی شدن، نظم نوین جهانی، نظم خاورمیانه ای، نظام جدید یورو- مدیترانه ای و غیره که خطری است که به طور جدی، امت عرب و جهان اسلام را به لحاظ دینی، مقدساتی، ملی ، سرزمینی ، حقوقی ، ارزشی ، اقتصادی و هنری و ... تهدید می کند، پاسخ به این یورش ددمنشانه ای که منجر به غصب سرزمین و اهانت به مقدسات و قتل و اسارت و آوارگی ملت و غارت ثروت ها و زیرپا گذاردن همه حرمت ها شده است، با امیدواری یا التماس و تمنا یا گدایی از دشمنان، امکان پذیر نیست، باید آمادگی و تدارک رویارویی و هرگونه فداکاری را داشت.
● فرهنگ و مقاومت
دقت در این اصطلاح ها و بیان دلالت آنها، از نکات اصلی حرکت فکری که قرار است عمل و اجرا را به دنبال داشته باشد، به شمار می رود. حقیقت فرهنگ، پیش از آن که به حرکتی نسبت داده شود باید روشن گردد تا انسان بتواند آن را در راه اهداف خود، به کار گیرد. فرهنگ، هویت است، ویژگی های شخصیتی - اجتماعی امت و افراد آن است، هیچ امتی، بدون فرهنگ ویژه خود نیست، هیچ کس نمی تواند برکنار از فرهنگ، در محیط خود پویایی داشته باشد، «مالک بن نبی» می گوید: «فرهنگ، بیان عینی پیوند فرد با این جهان یعنی با گستره معنوی (noosphere) است که وجود روانی اش را در آن رشد می دهد و بنابراین نتیجه همین پیوند با آن فضاست. لذا اگر فردی پیوند خود را با گستره حیاتی اش بگسلد، می گوییم به لحاظ مادی، مرده است. اگر پیوندش را با گستره فرهنگی بگسلد نیز به لحاظ فرهنگی مرده است، یعنی که فرهنگ- در حالتی که به مسئله بعد اجتماعی بدهیم- زندگی و حیات جامعه است و بدون آن، جامعه می میرد.»«فرهنگ» هویت امت و صفات «ثبات» و «ویژگی» آن است. از جمله وظایف فرهنگ شکل بخشیدن به نظام تربیتی و انواع گفتمان ها بر پایه «چالش ورزی و پاسخ گیری» است، این قاعده، شالوده اساسی حرکت تمدن در میان هر امتی است و اگر امت عربی و اسلامی- همچنان که می دانیم- در معرض چالش های استعماری گوناگونی است که در همه عرصه ها خود را نشان می دهد، قاعده «چالش ورزی و پاسخ گیری» مستلزم تربیت و تدارک همه گروه های جامعه و بخش های آن بر پایه فرهنگ مقاومت برای پاسخ گویی به چالش ها و رهایی سرزمین و مقدسات و پایان بخشیدن به هر نوع دست اندازی و استکبار و برتری جویی های صهیونیستی - آمریکایی است. «مقاومت» عمل مشروعی است که فطرت بشری که مبتنی بر عشق به زندگی و تداوم نوع است، آن را اقتضا دارد. همچنان که مسیر روابط ملل نیز براساس درنظر گرفتن مقاومت- به مثابه راهی برای رویارویی با تجاوزگری ها- شکل گرفته است.
«فرهنگ مقاومت» استثنا نیست، ویژه یک امت یا شرایط یا مرحله معینی هم نیست بلکه نیازهای ضروری است، برهمین اساس بوده که برخورداری از ابزارهای دفاعی و آموختن شیوه های دفاع در رأس اولویت های انسان در هر موقعیت و شرایطی بوده است. فرهنگ مطلوب برای گسترش اندیشه مقاومت، مبنی بر بهره برداری نامشروع و ستمکارانه از زور نیست و بیشتر براساس بازداری تجاوز و گسترش عدالت و ممانعت از ستمگری است.
● آیا مقاومت، مشروع و حقانی است
با نگاهی به تاریخ ملل آشکارا روشن می شود که مقاومت در برابر تجاوز، ضرورتی است که همواره و در تمامی مراحل و موقعیت ها با انسان همراه بوده است از جمله: مقاومت در برابر دگرگونی های طبیعی (زلزله ها، سیل ها، آتش فشان ها و غیره)؛ تا دفاع از سرزمین و حقوق، متفاوت و گوناگون بوده است.
جهاد برای دفاع از وطن در برابر اشغال سرزمین و چپاول ثروت ها و علیه استعماری که مردم را از دیار خود بیرون می کنند و علیه کسانی که در کار اخراج مردم از سرزمین خود با ستمکاران همکاری دارند و علیه آنانی که پیمان خود را نقض می کنند و به منظور رفع فتنه انگیزی های دینی علیه مسلمانان یا سلب آزادی ایشان در دعوت مسالمت آمیز به اسلام، تشریع شده است و هرگز نمی توان تروریسم و خشونت طاغوت هایی را که سرزمین مردم را غصب می کنند و به عزت و کرامت مردم اهانت روا می دارند و مقدسات را مورد توهین قرار می دهند و ثروت ها را غارت می کنند، با حق دفاع مشروعی که مستضعفان برای احقاق حقوق خود در تعیین سرنوشت دارند، مقایسه کرد.»
«جهاد اسلامی»، به دنبال کوشش و یاری حق و دفع ظلم و ستم و تأمین عدالت در دو حالت تحقق پیدا می کند.
۱) دفاع از وطن در برابر اشغال سرزمین و چپاول ثروت و علیه استعمار شهرک نشینی که مسلمانان را از خانه و دیار خود بیرون می کند و علیه آنانی که به این اخراج یاری می رسانند و از آن حمایت می کنند و نیز علیه کسانی که پیمان خود را نقض می کنند.
۲) دفع فتنه های دینی از مسلمانان و مقابله با وادار ساختن ایشان در تغییر عقیده یا سلب آزادی های خود در دعوت مسالمت آمیز به اسلام که در این موضع به همان دو آیه پیش گفته از سوره ممتحنه، استناد کرده و به آن تأسی می جوئیم . راه شهادت باید از پیش تدارک شده باشد و تدارک نیز تنها در صورتی است که فرهنگ مقاومتی - که مقاومت را تشویق کند و انسان را به جای تن دادن به تسلیم و پذیرش وضع موجود به مقاومت و ایستادگی وادارد - وجود داشته باشد.
این مشروعیت اسلامی مقاومت، با اسناد بین المللی نیز همخوانی دارد و حتی منشور «سازمان ملل متحد» نیز مقاومت را از سوی هر ملتی که مورد تجاوز قرار گیرد، تأکید می کند و روا می دارد که با هر نوع توان و قدرتی، برای رویارویی با تجاوز و رهایی سرزمین و بازگرداندن حقوق بکوشد، ماده ۵۱ منشور سازمان ملل حاکی از آن است که: «در این منشور چیزی که حق طبیعی کشورها، افراد یا گروه ها را در دفاع از خود در حالت تجاوز مسلحانه بر یکی از اعضای «سازمان ملل متحد» باز دارد، وجود ندارد مشروط بر آنکه شورای امنیت تدابیر لازم برای پاسداری از صلح و امنیت بین المللی را اتخاذ نماید. اقدامات به عمل آمده از سوی کشورهای عضو در راستای دفاع از خود باید بلافاصله به آگاهی شورای امنیت برسد و تدابیر اتخاذ شده در سلطه و مسئولیت های شورای امنیت و برخاسته از احکام این منشور، تأثیری نخواهد داشت.» این ماده بر حق هر ملت مورد تجاوز قرار گرفته برای استفاده از زور و مقاومت برای بازداشتن متجاوز و اشغالگر تأیید دارد و این حق چنان طبیعی است که نیازی به قوانین و مقررات دیگری ندارد. قطعنامه ها و توصیه های پیاپی صادره از سوی مجمع عمومی «سازمان ملل متحد» نیز تأکید بر حق مقاومت و ایستادگی در برابر هرگونه تجاوزی است از جمله آنها، قطعنامه سازمان ملل متحد در بیست و پنجمین نشست خود در تاریخ ۱۹۷۰‎/۱۰‎/۱۲ م است که تصریح دارد:
« الف) تداوم استعمار به هر شکل و صورتی، جنایتی است که آشکارا با منشور «سازمان ملل متحد» و اعلامیه استقلال کشورها و ملل مستعمره و اصول حقوق بین المللی، مغایرت دارد.
ب) خلق های تحت استعمار از حق مبارزه علیه کشورهای استعماری که چشم انداز آنها به آزادی و استقلال را قلع و قمع می کنند، با استفاده از همه ابزارهای ضروری که در اختیار دارند، برخوردارند.
ج) کشورهای عضو [سازمان ملل متحد] وظیفه دارند هرگونه کمک معنوی و مالی برای مبارزه در راه استقلال را به ملل سرزمین های مستعمره، تقدیم دارند.» این قطعنامه، «ایالات متحده آمریکا» و هم پیمانان آنان را که اجازه دادند یک جنبش استعماری به اشغال سرزمین دیگران و غارت ثروت های آنان و قتل و اخراج ساکنان آن بپردازد، محکوم می کند. نمونه آن نیز حوادثی است که در عراق و افغانستان اتفاق افتاده و می افتد. محکومیت بزرگتر این قدرت ها، شراکت کامل آنها با دشمن صهیونیستی و طرح های شهرک نشینی استعماری و اشغالگری و جنایات ارتکابی آن در فلسطین اشغالی است [کشورهای یاد شده] براساس قطعنامه قبلی، وظیفه داشتند به یاری طرف مظلوم بشتابند و به جای کمک و حمایت از اشغالگر غاصب، از قربانیان آن حمایت به عمل آورند. قطعنامه دیگری وجود دارد که از سوی مجمع عمومی «سازمان ملل متحد» در سی امین نشست آن به تاریخ ۱۹۷۵‎/۱۱‎/۱۰ م صادر شد که در متن آن آمده است: «مجمع عمومی، مشروعیت مبارزات خلق ها در راه استقلال، صلح منطقه ای و رهایی از سلطه استعماری را با همه وسایل از جمله مبارزه مسلحانه، مورد تأکید قرار می دهد.» گمان می کنم این متون و متون دیگر برای انگشت گذاردن بر مشروعیت مقاومت و ضرورت آن و این که مبارزات مسلحانه و دیگر انواع مبارزه ها، تنها راه برای رهایی و بازگرداندن حقوق غصب شده است، کافی است و اتهامات آمریکا و متحدان آن به مقاومت به خودشان باز می گردد زیرا آنها خود به اتفاق همه شرکایشان، تروریسم دولتی را اعمال می کنند، حال آن که مقاومت، ملی و اسلامی است و کاری که می کنیم، رویارویی و مقابله [با تروریسم آنها] و حقی طبیعی است که در همه اسناد و شریعت ها به رسمیت شناخته شده است. در برابر شرافتمندان جهان، راهی جز مقاومت فکری و عملی باقی نمانده است.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید