یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

یکی علیه همه


یکی علیه همه
وقتی حمله‌ای تروریستی اتفاق می‌افتد، ‌تحلیلگران رسانه‌های جهان از یک روش شرلوک هلمزی برای بررسی آن استفاده می‌کنند! کارشان مثل این است که به صحنه وقوع جنایت بروی و صرفا بر اساس آنچه که در صحنه می‌بینی حکم صادر کنی. حالا دقیقا همین اتفاق در مورد حوادث تروریستی بمبئی نیز افتاده است. رسانه‌های غرب می‌خواهند با حسابی راحت‌تر از <دو دو تا چهار تا> در مورد عوامل این عملیات تروریستی نظریه ارائه بدهند. بنا بر تحلیل آنها، از آنجا که گروگانگیران بمبئی سعی داشتند توریست‌های آمریکایی و انگلیسی را اسیر کنند حتما کل حوادث بمبئی برای زهر چشم گرفتن از غربی‌ها بوده است!
یکی از تحلیلگرانی که چنین نظری را رد می‌کند، ‌فرید زکریا دبیر بخش بین‌الملل هفته‌نامه نیوزویک است. به گفته زکریا، ‌اگر تروریست‌های بمبئی واقعا می‌خواستند از غربی‌ها زهر چشم بگیرند، سراغ هتل‌های نمادینی مثل هتل هیلتون یا ماریوت می‌رفتند. اما صاحبان هتل‌های تاج محل و اوبری ترایدنت- که در بمبئی هدف حمله و گروگانگیری قرار گرفتند- هندی هستند نه خارجی. ‌
تحلیلگران رسانه‌ها حتی اگر این بخش از نظر زکریا را هم بپذیرند، باز خواهند گفت: پس گروه <مجاهدین دکن> که مسوولیت این مجموعه عملیات ترویستی را به عهده گرفته چه می‌شود؟ در جواب این سوال هم باید گفت مگر تا به حال چیزی راجع به این گروه شنیده بودید؟ چطور ممکن است یک گروه بی‌نام و نشان چنین عملیات هماهنگ و وسیعی را صورت بدهد؟
محض اطلاع این افراد باید گفت <دکن> نام فلات وسیعی است در بخش جنوبی شبه‌قاره هند. از لحاظ لغوی هم ریشه <دکن> کلمه‌ای است به معنی <جنوب.> اصلا معنی دیگری ندارد. حالا چرا یک گروه تروریستی بزرگ با چنین امکاناتی اسم خودش را بگذارد <مجاهدین دکن>، به این می‌ماند که یک گروه هندی بیاید و اسم خودش را بگذارد <جبهه آزادیبخش قاره!> ‌
خب آیا می‌توان با توجه به این شرایط نتیجه گرفت که حوادث تروریستی بمبئی کار گروهی <وابسته> به القاعده بوده است؟ شاید باز هم این اصطلاح چندان درست نباشد. القاعده سازمانی نیست که دفتر و دستک داشته باشد و تمام فعالیت‌هایش طبق برنامه‌ریزی در نقاط مختلف جهان انجام شود! ماجرایی که در بمبئی اتفاق افتاد این بود که تروریست‌ها هتل‌هایی را هدف قرار دادند که صاحبان آنها هندی بودند. اما این هتل‌ها تنها اهداف حمله تروریست‌ها نبودند. ایستگاه راه‌آهن و نیز یک مرکز یهودیان از دیگر اهداف این حمله تروریستی بودند. بالاخره اسم عاملان چنین پروژه‌ای را چه می‌توان گذاشت؟ کدام ایدئولوژی می‌تواند هم علیه غربی‌ها باشد، ‌هم علیه هندی‌ها و هم یهودیان؟
اینکه چنین عملیات تروریستی‌ای کار مجاهدین دکن بوده یا سازمان‌های اطلاعاتی پاکستان یا القاعده یا لشکر طیبه، اصلا اهمیتی ندارد. بحث بی‌موردی است. ممکن است دست همه این گروه‌ها در کار باشد. شاید هم کار هیچ‌کدام‌شان نبوده. نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که ایدئولوژی غالب این گروه‌ها در تمام نقاط جهان جان گرفته و دارد فعالیت می‌کند. آنقدر گروه‌های ریز و درشت با چنین ایدئولوژی‌ای شکل گرفته‌اند که تمییز دادن‌شان از هم کار سختی به نظر می‌رسد. ‌
بر خلاف آنچه که خیلی‌ها می‌گویند، این دوره دیگر دوره جنگ سرد نیست. در آن زمان گروه‌های مشخصی علیه یکدیگر وارد جنگ شده بودند و محاسبات‌شان هم بر همین اساس شکل گرفته بود. اما امروز اوضاع فرق می‌کند. همین چند هفته پیش، رئیس‌جمهوری در آمریکا روی کار آمد که همه به موفقیتش در مذاکره با گروه‌های مختلف و کاهش تنش‌ها در سطح جهان امید بسته بودند. اما حالا چطور؟ باراک اوباما باید با یک ایدئولوژی تروریستی ویرانگر مقابله کند، نه با کشور و گروه خاصی.
مارک استین
ترجمه فرزانه سالمی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید