شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


اوسیپ ماندلشتام شاعر عصر نقره‌ای روس


اوسیپ ماندلشتام شاعر عصر نقره‌ای روس
ماندلشتام خود را شاعر روس می‌داند نه چون به زبان روسی سخن می‌گوید بلکه روح او روح روسی است و از روح مردم روس که سخت به آنان ایمان داشت نشأت گرفته است. اوسیپ ماندلشتام با خواندن اشعار هجوآمیز در بین دوستان به‌خصوص شعر هجوآمیز او درباره استالین به سرنوشت دهشتناک گرفتار شد.
زندگی می‌کنیم بی‌آنکه در اندیشه سرزمین زیر پایمان باشیم
و زمانی که می‌خواهیم دهانمان را باز کنیم
آن نشسته در کرملین بازمان می‌دارد
شعر برای ماندلشتام جایگاه ویژه‌ای دارد و بیانگر احساسات شاد و هراس او از این جهان ناآشناست: تمام نظم این جهان خواب خوشمان است و این پرده درخشان ما را به‌سوی پرتگاه سوق می‌دهد به جایی‌که هرج و مرج وجود دارد نه خانه و وطن در این جهان ناآشنا نمی‌دانم از کجا آمده‌ام تنها می‌دانم به‌سوی جایی ناآشنای می‌دوم می‌دوم و می‌دوم.
بدین ترتیب است که ماندلشتام نمایان می‌شود؛ شاعری از عصر نقره‌ای، نسل شاعرانی چون مایاکوفسکی... در سال ۱۸۹۱ در ورشو متولد شد، بعد از تولد اوسیپ خانواده او به پترزبورگ بازگشتند و در این شهر خلاقیت هنری شاعر شکل گرفت برای ماندلشتام سن‌پترزبورگ شهری است که هارمونی و زیبایی را با هم دارد او با استفاده از قدرت هنری خود این زیبایی را در اشعار خویش منعکس می‌کند.
اوسیپ تحصیلات خود را در پترزبورگ به پایان رساند و علاقه‌اش به شعر را از مادر که نوازنده موسیقی بود به ارث برد. اولین اشعارش همراه بود با جنگ جهانی اول و او احتمام کرد تا صدای قرن را به گوش جهانیان برساند.
بعد از جنگ سال‌های انقلاب آغاز گشت.
انقلاب در نگاه اول برای نسل ماندلشتام بازگشت به زندگی بود و آنها را به سیاست علاقه‌مند کرد اما بعدها با روی دادن حوادث غریب او انقلاب و سیاست را کنار گذاشت، کم‌کم خلاقیت خویش را یافت و هنر را در جهت رسیدن به اهدافش یک پدیده استثنایی یافت برای او قدرت هنر فراتر از دیگر قدرت‌های مادی بود و زیبایی و هارمونی در هنر قدرتی بود غیرقابل انکار: «در کلمات نیروی نهفته است که شعر را به موسیقی تبدیل می‌کند و با موسیقی شعر می‌توان دیدگاه‌ها و نظرات را به گوش مردم رساند.» ماندلشتام اعتقاد به شعر نوین داشت و با رفتن الکساندر و شروع انقلاب معتقد بود باید رنسانسی نیز در شعر ایجاد شود. او با الهام از ذوق هنری خویش در پی ایجاد تحول اجتماعی بود و شعر را منعکس‌کننده وقایع مهم می‌دانست.
اولین مجموعه اشعار او در سال ۱۹۱۳ به نام «سنت» باعث شهرت زودهنگام او شد و سپس اشعار دیگر او صدای زنانه (زندگینامه شاعر) تمبر مصری به سفر به ارمنستان، گفت‌وگو در مورد دانته را خلق کرد.
ماندلشتام شاعری با استعداد و قریحه بود که اگر سرنوشت زندگی او را دگرگون نمی‌ساخت شاید یکی از برجسته‌ترین شاعران روس می‌شد.
خواندن شعر هجوآمیز در مورد استالین در یک مجمع دوستانه تمام زندگی ماندلشتام را دگرگون ساخت شاعر دستگیر و در اولین بازجویی در لوبیانکا زندانی شد.
محل و نوع کار: نویسنده
نوع تخصص: نویسنده
موقعیت اجتماعی: نویسنده
بی‌خوابی و بازجویی‌های طولانی ماندلشتام را دچار بیماری کرد او به مدت سه سال به شهر چردیان تبعید شد و به دستور استالین همسرش نیز با وی همراه شد ماندلشتام در خاطرات خود درباره زندان می‌نویسد: «صدای زندان در گوش و روح من حک شده بود چه شکنجه‌ای بازجویان مرا مرتب بازجویی می‌کردند و به دنبال شعری بودند که من شفاهی خوانده بودم و من نیز از بازجویی به ستوه آمده بودم شعر را برایشان نوشتم...
بعد از سپری شدن دوران تبعید به او اجازه داده شده به جز مسکو و سن‌پترزبورگ هر جای دیگر به زندگی ادامه دهد و او شهری در نزدیکی سن‌پترزبورگ انتخاب کرد تا به شهر مورد علاقه‌اش نزدیک باشد و در این دوران ماندلشتام با فقر و گرسنگی دست به گریبان بود و برای ادامه حیات نیاز به کمک‌های مالی دوستان داشت و عاقبت بار دگر به جرم کمک‌خواهی از دوستان دستگیر شد و این‌بار به اردوگاه کار اجباری گولاگ تبعید شد در سال ۱۹۳۸ بر اثر بیماری، گرسنگی و کار طاقت‌فرسا جان باخت.
مجموعه آثار او در سال‌های ۶۰ یعنی سال‌های پس از مرگش نخستین‌بار مجوز چاپ یافت.
مری هاشم‌زاده
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید