جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

امام رضا (ع)و تبیین عقلانی احکام اسلامی


امام رضا (ع)و تبیین عقلانی احکام اسلامی
در دین اسلام اصل بر اباحه و حلال بودن اشیاست. و اگر برخی از افعال و اشیا تحریم شده است، به خاطر ضررها و مفاسد مادی و معنوی است که متوجه انسان و جامعه بوده و سعادت آن ها را به مخاطره می افکنده است.هرچند شخص مسلمان نسبت به آن چه خدا گفته و پیامبر بیان کرده است، ایمان دارد و با اعتماد به درستی و تاثیر آن در سعادت و شقاوت بدان عمل می کند، اما دانستن حکمت و فلسفه احکام به ویژه محرمات امری ارزشمند است و سبب می شود تا معرفت دینی و درجه باور و ایمان انسان، افزایش یابد و فرد با انگیزه قوی تری به تکالیف دینی عمل کند.به ویژه آن که بیان فلسفه واسرار احکام الهی آن هم از زبان وحی و مفسران حقیقی وحی، بیشتر می تواند عامل افزایش ایمان و جذب دیگران به آیین اسلام و مطرح کردن این دین الهی به عنوان یک دین کامل و بنا شده بر اساس دلیل و فطرت، باشد.اما آن چه که به عنوان فلسفه و علل برخی از محرمات بیان می شود نمی تواند «علت های منحصر» باشد، چنان که مشاهده می کنیم حضرت رضا(ع) در پایان بسیاری از مسائلی که به فلسفه احکام پرداخته اند اضافه می فرمایند: و علت های بسیار دیگر،بنابراین شناخت تمام اسرار و حکمت های احکام وجود ندارد و خیلی از آن ها نیازمند به گذشت زمان هستند.
باید دانست در جایی که با براهین محکم عقلی و نقلی ثابت شده است که خداوند متعال دانا و حکیم است، و در فرمان خود خیر و صلاح بندگان را می داند، دانستن جزئیات فلسفه هر حکم آن هم با درک محدود عقل بشری ضرورتی ندارد و ما در درجه اول باید نسبت به احکام الهی متعبد باشیم به این معنی که هر دستوری که ثابت شد از ناحیه دین است عمل کنیم، خواه این حکمتش را فهمیده باشیم یا نفهمیده باشیم و دیگر این که اگر کسی بخواهد عمل به احکام را مربوط به دانستن فلسفه احکام کند، عمرش به آن وفا نمی کند و از عمل باز می ماند و چه بسا موجب نابودی اش می شود، مانند بیماری که بخواهد نسخه طبیب حاذق را بررسی کند و از خصوصیات و مقدار تاثیر آن و عکس العمل های گوناگون داروها مطلع شود. بدیهی است چنین بیماری که باید بدون فوت وقت به دستور پزشک عمل کند، بیماری، او را با این طرز برخورد با نسخه طبیب، از پادرخواهد آورد. (ر.ک: شهید مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، صص ٩٠-٨٧)
بیان فلسفه محرمات از برخی از امامان شیعه مانند امام صادق(ع) و امام رضا(ع) بیشتر وارد شده است و شاید علت اصلی همان شرایط دوران زندگی این امامان معصوم(ع) باشد. زمان امام صادق(ع) که هم زمان با انتقال حکومت اموی به عباسی بود، یک نهضت علمی و فکری و فرهنگی بزرگ در میان مسلمین آغاز شد، نحله ها و مذهب هایی در اصول و فروع دین پیدا شدند، و در میان مسلمانان شور و هیجان خاصی برای فهم و تحقیق در مسائل دینی پدید آمد و از سوی دیگر افکار انحرافی و افراد منحرف و زندیق هم سردرآوردند و نیز گرایش دانشمندان مسلمان به ترجمه آثار دیگر ملل به این شور و هیجان علمی کمک کرد و باعث شد که امامان معصوم(ع) و شاگردان آن ها به بیان افکار انحرافی و دفاع از معارف و حقایق اسلام مشغول شوند.این شرایط در زمان مامون به اوج خود رسید و او که اهل علم و علاقه مند به مباحث عقلی و استدلالی و آزادی مذهب و اندیشه بود، زمینه را بیشتر مهیا کرد.بنابراین دلیل این که بیشترین روایات در زمینه فلسفه احکام و معارف دین در زمان این دو امام بزرگوار وجود دارد، به دو مسئله بر می گردد یکی رواج و گرایش به مسائل عقلی و استدلالی در بین مردم و دیگری آزادی نسبی امامان در بیان معارف و حقایق دینی.
● فلسفه محرمات در کلام امام رضا(ع)
همان طور که بیان شد دوران امامت حضرت رضا(ع) و به ویژه دوران ولایت عهدی ایشان، موقعیت مناسبی برای بیان حقایق ناب اسلام بود و یکی از این مباحث ارزشمند بیان اسرار و فلسفه واجبات و محرمات الهی است. این روایات عمدتا از طریق دو راوی به نام های محمد بن سنان و فضل بن شاذان به دست ما رسیده است. و ما در این جا به علت محدودیت نمی توانیم به تمامی آن ها بپردازیم، اما برخی از مورد ابتلا و مسائل روز را ذکر می کنیم.
● فلسفه حرمت زنا( رابطه نامشروع)
امام رضا(ع) درباره حکمت تحریم زنا می فرماید:«حکمت حرام بودن زنا آن است که این کار سبب درگیری و کشته شدن افراد می شود،(سقط جنین و قتل نوزاد) و نیز باعث نامشخص شدن نسب و ترک تربیت اطفال می شود و به علاوه در ارث بردن فساد ایجاد می کند،(زیرا وقتی پدر فرزند معلوم نبود، اموال به جامانده از طرف میت به ناحق تقسیم می شود) و امثال این مفاسد.(که در اثر روابط نامشروع به وجود می آید).»(علل الشرایع ج ٢ باب ٢٣٠ ص ١٩٣)این حدیث شریف گویای حکمت های موجود در حرمت روابط نامشروع می باشد. قرآن کریم می فرماید: ولا تقربو الزنا انه کان فاحشه وساء سبیلا (اسراء/٣٢) « به زنا نزدیک نشوید که کار زشت و راه بدی است». این آیه شریفه نه تنها از زنا نهی کرده است بلکه فرموده، نزدیکش هم نشوید.زیرااین عمل فاحشه است، زشتی آن صفت لاینفک و جدایی ناپذیر آن است، به طوری که در هیچ فرضی از آن جدا نمی شود.
با تعلیل «ساء سبیلا» می فهماند که این روش، روش زشتی است که به فساد جامعه، آن هم در همه شئون اجتماع منجر می شود و به طور کلی نظام اجتماع را مختل وانسانیت را به نابودی، تهدید می کند ونیز این عمل زشت موجب برهم زدن انساب و رشته خانوادگی است و با گسترش زنا دیگر جایی برای احکام نکاح و ارث باقی نمی ماند.(المیزان،ج١٣ص١٢٣)و در پایان حدیث، امام رضا(ع) با بیان « ما اشبه ذلک من وجوه الفساد» می خواهند تمام جنبه های فساد این عمل را گوشزد کنند از آن جمله این که، این عمل باعث اشاعه انواع بیماری های جسمی و روانی است. از جمله این بیماری ها ایدز می باشد که در طول این سال ها قربانی های زیادی را گرفته است و تا به امروز داروی موثری برای درمان آن کشف نشده است و تنها راه درمان اساسی این بیماری پیش گیری است که یکی از عوامل موثر پیش گیری قطع روابط نامشروع و پایبند بودن به اصول اخلاقی و دینی می باشد.( ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، پیشین، ص ٥١٦)
● فلسفه حرمت همجنس گرایی
؛امام (ع) در موردعلت تحریم لواط و هم جنس گرایی نیز می فرماید:«علت حرام بودن مذکر با مذکر و مونث با مونث(همجنس گرایی)... منقرض شدن نسل بشر و تباهی اندیشه و ویرانی دنیاست».( عیون اخبار الرضا ج٢ ص ٩٦)
انسان به طور طبیعی و سالم، تمایل جنسی به جنس مخالف دارد و این تمایل از ریشه دارترین غرایز انسان و ضامن بقای نسل اوست وهرگونه کاری که تمایل را از مسیر طبیعی اش منحرف کند یک نوع بیماری و انحراف روانی در انسان ایجاد می کند.مردی که تمایل به جنس موافق دارد و یا مردی که تن به چنین کاری می دهد از سلامت روانی برخوردار نیست و دچار انحراف است. زیرا ادامه این کار تمایلات جنسی نسبت به جنس مخالف را در انسان به تدریج می کشد، و در مورد کسی که تن به این کار می دهد احساسات زنانه به تدریج در او پیدا می شود، و هر دو گرفتار ضعف مفرط جنسی و به اصطلاح سرد مزاجی می شوند، به طوری که بعد از مدتی قادر به آمیزش طبیعی نخواهند بود.با توجه به این که احساسات جنسی مرد و زن هم در ارگانیسم بدن آن ها موثر است و هم در روحیات و اخلاق ویژه آنان، روشن می شود که از دست دادن احساسات طبیعی تا چه حد ضربه بر جسم و روح انسان وارد می کند و این گونه اشخاص از نظر روانی سالم نیستند و در خود یک نوع بیگانگی از خویشتن و از جامعه که به آن تعلق دارند احساس می کنند.(تفسیر نمونه، ج٩ ص ١٩٤)
● فلسفه حرمت مسکرات
؛ امام (ع) در فرازی دیگر زوال عقل را فلسفه حرمت شراب می شمارد و می فرماید: «خداوند شراب را حرام کرد به این دلیل که در آن مفاسد است از آن جمله سبب تغییر قوه عاقله و خرد شراب خواران است در نتیجه آن وادار کردن آن ها را بر انکار خدای عزوجل است و نیز دروغ بستن بر خدا و رسولش و سایر محرمات دیگر که خدا و رسولش منع کرده اند مانند؛ قتل، تهمت های ناروا، زنا و نگه نداشتن خود از هر چیز حرام. به همین دلیل حکم کردیم هر مست کننده ای از مشروبات حرام است. پس هرکس ایمان به خدا و روز قیامت دارد و ما را دوست دارد و ادعای محبت ما را می کند باید دوری کند، زیرا که میان ما و شراب خوار نسبتی نیست. (عیون اخبارالرضا ج٢ ص ٩٨)
کلمه «خمر» به طوری که ازکتب لغت استفاده می شود به معنای هر مایع مست کننده ای است، مایعی که اصلا به این منظور درستش می کنند و اصل در معنایش ستر (پوشیدن) است و اگر مسکر را خمر و پوشاننده خواندند، بدین جهت است که عقل را می پوشاند و نمی گذارد میان خوب و بد و خیر و شر را تمیز دهد. خمر به معنای مسکر در عرب تنها در شراب انگور و خرما و جو استعمال می شده چون غیر این چند قسم مسکری نمی شناختند و بعدها مردم به تدریج اقسام آن را زیاد کردند که هم از جهت نوع بسیار شد و هم از جهت درجه سکرش انواع مختلفی پیدا کرد و به هرحال همه انواعش خمر است. (المیزان، ج٢، ص٢٨٨)قرآن خمر را پلید و از اعمال شیطان دانسته و دستور می دهد از آن دوری کنید و نیز می فرماید: «یسئلونک عن الخمر و والمیسر قل فیهما اثم کبیر...» (بقره/٢١٩) و اثم آن گناهی است که به دنبال خود شقاوت و محرومیت از نعمت ها را می آورد و سعادت زندگی را در جهات دیگری تباه می کند. (المیزان، همان، ص٢٨٩)امام هشتم(ع) در این حدیث به مضرات اخلاقی و عقلی میگساری اشاره می کنند و می فرمایند:
از جمله مضرات اخلاقی شراب انکار خداوند و دروغ بستن بر او و رسولش و نیز ارتکاب گناهان و جنایات بسیاری چون قتل، هتک عفت، زنا، تهمت، ناسزاگویی، افشای اسرار خود و دیگران، تجاوز به حریم قانون و مقدسات انسانی و دینی و گسترش بی بندوباری و فسادهای اخلاقی؛ به همین دلیل در روایت آمده: «شرابخواری کلید تمام پلیدی ها است».(وسائل الشیعه، ج١٧، ص٢٥٣)و مضرات عقلی اش این است که عقل را زایل و تصرفات عقل را نامنظم و مجرای ادراک را در حال مستی و خماری تغییر می دهد و این قابل انکار نیست و بدترین فساد و گناه هم همین است. (المیزان، ج٢، ص٢٩٠) یکی از اثرات مهمی که شرابخواری دارد و در فراز آخر حدیث، امام هشتم(ع) به آن اشاره می کنند (فلا عصمة بیننا و بین شاربیها)، این است که رابطه شرابخوار با اولیای الهی و آسمانیان قطع می شود و به تعبیری به حال خودش واگذاشته می شود و این سرآغاز بسیاری از انحرافات اخلاقی است.علاوه بر مضرات فوق، شراب ضررهای جسمی فراوانی را به دنبال می آورد و موجب اختلال در سیستم بدن از جمله قلب و اعصاب و حواس ظاهری چون چشم است. ( نمونه، ج٢، ص٧٩)
● فلسفه حرمت گوشت خوک
؛امام رضا(ع) در تبیین علت حرمت خوردن گوشت خوک به پلیدی آن اشاره می کند و می فرماید: «(گوشت) خوک حرام شده است زیرا او بدچهره و نکوهیده است و خدا آن را مایه عبرت گرفتن خلق، آفریده و بترسند (از شهوترانی و بی بندوباری که موجب این می شود که خداوند صورت زیبای بشری را از ایشان گرفته و به صورت خوکشان کند و مسخ شوند) و نیز خوک را در بین بشر گذارد تا دلیلی برای گذشتگانی که به این صورت درآمده بودند باشد و (علت دیگر) این که خوراک خوک پلیدترین پلیدی ها و کثیف ترین کثافت هاست.» (عیون اخبار الرضا ج٢ ص ٤٨٥)در این حدیث شریف امام هشتم(ع) به دو جنبه از فلسفه های حرام بودن گوشت خوک اشاره می کند: از جنبه اخلاقی و از جنبه بهداشتی، اما از جنبه اخلاقی این که: در علوم طبیعی ثابت شده که هر حیوانی دارای صفاتی است که این صفات از طریق غده ها و تراوش آن ها در اخلاق کسانی که از آن تغذیه می کنند اثر می گذارد. خوردن گوشت خوک باعث می شود در انسان اخلاق خوک تولید شود.
زیرا خوک سمبل بی غیرتی و بی ناموسی است که هیچ گونه ادبی در زناشویی ندارد و خود اروپاییان که از گوشت خوک بیشتر استفاده می کنند این را می دانند وحتی اگر بخواهند کسی را به بی غیرتی سب کنند او را به نام خوک می خوانند و این یکی از بزرگ ترین فحش های آنان است و نیز معروف است که خوک مظهر شیطان است و این فکر را بیشتر خود اروپایی ها که مرید حیوان مزبورند دارند. این مطلب در قصه های مذهبی مسیحیان آمده که درآن جا هر وقت بخواهند به شیطان جسمیت دهند آن را به صورت خوک درمی آورند.و اما از جنبه بهداشتی: این که این حیوان هرگونه کثافتی را پیدا کند می خورد و گاهی نیز از فضولات خودش تغذیه می کند و در نتیجه وجودش سراپا کثافت است و به همین دلیل ثابت شده است که گوشت این حیوان دارای انگل های بسیار خطرناکی است.(تفسیر نمونه، ج١، ص٥٨٦)
● فلسفه حرمت ربا
؛ربا یکی دیگر از محرمات اسلامی است که به صراحت در قرآن از آن نهی شده است. امام در این باره می فرماید: «علت حرام بودن ربا این است که مایه تباهی اموال می شود... خرید وفروش ربوی در هرحال به زیان خریدار و فروشنده خواهد بود پس خداوند ربا را بر بندگان حرام نمود تا سبب نابودی اموال نشود... و نیز ربا نسیه حرام است به خاطر از بین رفتن کارهای خیر و نابودی مال و تمایل یافتن مردم به سودخوری و ترک قرض دادن به نیازمندان و به این دلیل است که در ربا شیوع فساد و ظلم و نابودی ثروت ها وجود دارد.» (عیون اخبارالرضا، ج٢ ص٩٢)رباخواری از آن جمله محرماتی است که خداوند در قرآن بسیار شدید با آن برخورد می کند، زیرا فساد ربا به یک نفر یا چند نفر تجاوز نمی کند، بلکه آثار شومش جامعه را فاسد می کند و نظام حیات را مختل کرده و پرده ای بر روی فطرت انسانی می کشد و دین را به دست فراموشی می سپارد.و در این روایات فوق حضرت رضا(ع) به مفاسد مهم رباخواری اشاره می فرماید:
۱) نابودی ثروت ها، زیرا رباخواران به جمع کردن اموال و انباشتن ثروت می پردازند و در راه به دست آوردن جاه و مقام با هم مسابقه می گذارند و این ها باعث وجود جنگ و غارت می شود که هم ثروت های مادی و هم ثروت های معنوی را به باد می دهد.(ر.ک:المیزان، ج٢ ص ٦٢٨)
۲)رباخواری باعث می شود که کمک های دوستانه به دیگران و اعمال خیر فراموش شود.
۳) رباخواری باعث می شود که سرمایه به سمت فعالیت های غیرمولد برود.
۴) ربا باعث ایجاد شکاف طبقاتی شده و اینکه ثروت در دست عده ای باشد و این اسباب تباهی انسان ها را فراهم می کند.
۵) ربا باعث می شود افراد بسیاری دچار ظلم و ستم جانکاه شوند. ستمی که جسم و روان آدمی را می آزارد و از مسیر تکامل و تعالی و زندگی درست و سازنده بازمی دارد.
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید