جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


گذر از «متن» به «گفتار»


گذر از «متن» به «گفتار»
نصر حامد ابوزید، اندیشمند پرآوازه مصری اینک بیش از ۱۲ سال است که، پس از بالاگرفتن آوازه‌اش در جهان در پی بحرانی که با آن روبه‌رو شد و به صدور حکم قضایی لزوم انفصال از همسر به سبب ارتداد انجامید، در لایدن هلند به تکمیل پژوهش‌های قرآنی و اسلامی خویش می‌پردازد و همچنان در پی پاسخگویی به این پرسش است که چگونه می‌توان از بحران بازتولید و تکرار فهم دینی و مسائلی که با آن رویاروست گذر کرد.
وی همچنان گوشه‌چشمی به پرسش‌های نخستین مطرح شده در آغاز جریان نوزایش(النهضه) در جهان عرب و اسلام دارد و می‌انگارد که تاریخ آن را باید با تکیه بردستاوردهای نوین معرفتی و به‌ویژه در افق گسترده جهان اسلام بازنگاشت. (وی تلاش کرد تا این مفاهیم را در پژوهشی که در سال ۲۰۰۶ با همکاری کتایون امیرپور و محمد نور خولیس ستیوان در دانشگاه آمستردام تحت عنوان اصلاح در اندیشه دینی [The reformation of Islam thought] منعکس کند). او اینک عمیق‌تر و نزدیک‌تر با غرب و دیگر گستره‌ها و جلوه‌های حضور اسلام در جهان از جمله در شبه قاره هند و جنوب شرق آسیا آشناست و از این رو از سویی تلاش می‌کند دامنه پژوهش‌های خود را از مصر وجهان عرب و تاریخ اصلاح‌گری در آن فراتر برد و از سوی دیگر حضور و اثر رویکرد هجومی به اسلام و قرآن در غرب را پررنگ‌تر می‌بیند.
ابوزید هنوز هم پروژه نوزایش و استمرار آن در قالب اصلاح دینی را اسیر دو روش نهفته در بطن انگیزه‌ها و ذهنیت‌های آن می‌داند: عذر و توجیه در مقام دفاع(الاعتذاریه) و چالش و جدل در مقام واکنش (السجالیه) و می‌پندارد که چنین مشکلاتی در روش سبب شده تا هنوز در آغاز سده ۲۱ با همان بحران‌هایی روبه‌رو باشیم که در نیمه قرن ۱۹ بودیم؛ و خطر اندیشیدن درباره سازوکارهای سنت اسلامی و پژوهش‌های قرآنی از دوران عبده فراتر باشد.
ابوزید که پژوهش در حوزه قرآن به عنوان بنیادی‌ترین پدیدار تمدن اسلامی را از آغاز در دستور کار خود داشته است، و با نگاهی به تاریخ و دستاوردهای نوزایش در این حوزه؛ ریشه ناتوانی این تلاش‌های مستمر در تغییر ذهنیت اسلامی و مسلمان در نگاه به قرآن به عنوان کلامی ازلی و قدیم (با همان مفهوم متجلی در رویارویی معتزله و اشاعره) یا توسعه افق معنایی «متن» قرآنی، را در محصور ماندن این تلاش‌ها در چارچوب گستره معنای متن قرآن بدون بازنمایی ماهیت متن می‌دانست. از این رو وی دستاوردهای پژوهشگران این حوزه را دستاوردهای مبتنی بر حسن نیت و نه روش، وصف می‌کرد.
ابوزید از هنگام نگاشتن رساله فوق‌لیسانس (الاتجاه العقلی فی التفسیر، دراسه فی قضیه المجاز فی القرآن عند المعتزله، دار التنویر، بیروت) و سپس رساله دکترای خود (مفهوم النص؛ دراسه فی علوم القرآن الهیئه المصریه العامه للکتاب بالقاهره، ط۲، ۱۹۹۴ ) تا آخرین کتاب (هکذا تکلم ابن عربی، الهیئه المصریه العامه للکتاب بالقاهره، ط۱ ۲۰۰۲ ) همواره درپی یافتن راهی برای رهایی از تأویل‌های ایدئولوژیک از دین و به‌ویژه کتاب بوده و از این رو پژوهش‌های او در دو حوزه تحلیل تاریخ تفسیر در عصر جدید با نگاهی به کامیابی‌ها و ناکامی‌های نوزایش و تلاش برای دستیابی و پیشنهاد روشی انتقادی ادامه یافته است.
در سال‌های اخیر ابوزید در گفت‌وگوها و سخنرانی‌های خود به کرات از رهیافت تازه خود در تعامل با آنچه ارکون آن را پدیدار قرآنی(الظاهره القرآنیه) می‌نامد، سخن گفته است.
وی در آغاز با «متن بنیاد» خواندن تمدن اسلامی پژوهش در معنای متن (نص) قرآنی و بازکاوی مفهوم و ماهیت متن‌بودگی قرآن را روشی اساسی برای تحلیل انتقادی نظام گفتار دینی معرفی می‌کرد ؛ و با بررسی نص به عنوان پیامی زبانی از راه بررسی سازوکارها و ساختار زبانی آن، راه را بر استفاده از دستیافت‌های علوم زبانی چون زبان‌شناسی، معناشناسی، نشانه‌شناسی، سبک شناسی، هرمنوتیک، حکایت‌شناسی و... می‌گشود و به نشان دادن ارتباط متن قرآنی با فرهنگ و واقعیت و نیز تاریخ‌مندی آن می‌پرداخت.
اینک اما، ابوزید از بازنگری در مفهوم اساسی خود سخن می‌گوید و معتقد است که نگاه به قرآن تنها به عنوان متن سبب می‌شود که تا ابد در دایره رویارویی‌های مبتنی بر زمینه متن باقی بمانیم و متن قرآنی (چنانچه در کتاب رویکردهای عقلانی در تفسیر قرآن اشاره می‌کند) به آوردگاه تفسیرها و تأویل‌‌های مخالف هم بدل می‌شود.
وی اشاره می‌کند که مفسران و اندیشمندان مسلمان به‌ویژه در دوران جدید همواره با رویکردی سنتی- کلاسیک به تعامل با قرآن به مثابه یک نص (و البته با ارجاع مکرر و اجباری به ساختارهای پیشامتنی آن) پرداخته‌اند و این رویکرد فضا را برای رشد تفسیر و تفسیر معکوس؛ و امکان بازی دلالی با معانی و فراتر از آن ساختمان قرآنی مهیا ساخته است که نمونه آن را در تأویل‌های جدلی متکلمان در گذشته می‌توان یافت.
وی که تاکید می‌کند خود در گذشته تحت تاثیر روش ادبی شیخ امین الخولی و شیوه‌های پژوهش‌های ادبی مدرن از داعیان «متن»انگاری بوده‌است؛ اینک این روش را برای ادراک سرزندگی و حقیقت تأثیرگذاری قرآن در زندگی روزمره مسلمانان کافی نمی‌داند. وی پژوهش در باب سیاق مجموعه‌ای از آیات با هدف ضمنی پاسخ به اصول‌گرایان یا رهایی از پاره‌ای عملکرد‌های تاریخی نامناسب با زمان (چون جزیه) را ناکافی؛ و کمک گرفتن از تأویل‌گری معاصر برای اثبات تاریخ‌مندی و سپس نسبی دانستن‌ هریک از شیوه‌های تأویل را، کوششی بی‌سرانجام می‌خواند. چرا که هرکسی به‌طور ضمنی تأویل خود را تنها تأویل سازگار و مشروع می‌انگارد و در نهایت تعامل با قرآن تنها به مثابه متن، همیشه با بازتولید دو شیوه تأویل‌گری «کلی‌نگر» (کلیانیه) و «قدرت‌مدار» (سلطویه) همراه است که هریک گمان می‌کند امکان دستیابی به حقیقت مطلق را دارد. راه‌حل پیشنهادی ابوزید برای خروج از این دایره بسته نگریستن به قرآن به عنوان «گفتار» بلکه مجموعه‌ای از گفتارها است تا بتوانیم اختلافات و امکانات موجود در آن را فهم کنیم امکاناتی که در عمل می‌تواند هم اندیشه سلفی سنتی را تغذیه کند و هم اندیشه لیبرال پیشرفت خواه را.
متن نسقی متکامل و زبانی است که ساختار و مولفی دارد که این متن را ساخته و پرداخته است. از این رو در تعامل با متن: مولف، خود متن و خواننده ضمنی متن را تحلیل می‌کنیم. اما گفتار (خطاب) از متن پیچیده‌تر است و پاره‌ای از دشواره‌های متن را در خود ندارد. متن چون نت‌نوشته یک ارکستر زنده است. گفتار پویاتر است. در آن با مولف روبه‌رو نیستی بلکه با مخاطب سروکارداریم که ممکن است مخاطب مستقیم یا غیرمستقیم گفتار باشد. به‌علاوه با مود یا شیوه بیانی روبه‌رو می‌شویم که معانی بسیاری را درخود دارد؛ مثلا در گفتار شفاهی با نغمه و لحن سروکار داریم که دلالت یک کلمه واحد از یک جمله به جمله دیگر را می‌تواند تغییر دهد.
ابوزید اشاره می‌کند که در گفتار باید به نمط و شیوه گفتار توجه کرد.(مثلا آیا گفتار توصیفی است یا تهدید یا وعده یا دعایی(ابتهال) است) و در آن صدای متکلم را جست‌وجو کرد. این به آن معنا نیست که قرآن مولفان متعدد دارد بلکه در آن تعدد اصوات وجود دارد. صدای مقدس (اننی انا الله لا اله الا انا) در کنار صداهای صیغه جمع؛ صیغه غائب و مخاطب (در دعاهای قرآنی: ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا)و البته ضمیر متکلم درقرآن وجود دارد. از این رو ابوزید می‌گوید که قرآن متنی با صداهای متعدد است و از جمله صدای جامعه در آن موجود است؛ نه به‌عنوان اقتباس که برای بازتولید و تعامل با آن، که از جمله می‌توان به ذکر کلیه اتهامات مشرکان و اهل کتاب به پیامبر در قرآن اشاره کرد. این همه نشان می‌دهد که ما با ساختار یک گفتار روبه‌رو هستیم که از متن تنها پیچیده‌تر است.
از سوی دیگر این نگاه ابوزید را در برابر این پرسش قرار می‌دهد که آیا لازم نیست بار دیگر به قرآن پیش از جمع‌آوری درقالب یک کتاب بازگردیم. وی با تاکید براینکه منظور کنار نهادن کتاب قرآن نیست بلکه وی از این بازگشت در چارچوب پژوهش‌ها سخن می‌گوید؛ از لزوم تعامل همزمان با دو ساختار قرآن سخن می‌گوید: ساختار تاریخی- برحسب نزول تاریخی- و ساختار کتاب(مصحف) که هیچ‌یک را نمی‌توان بر دیگری ترجیح داد. در چنین پژوهشی باید به آنچه ارکون آن را پدیدار قرآنی (الظاهره القرآنیه) می‌خواند توجه داشت. پدیدار قرآنی پدیداری شفاهی و تشکیل یافته از گفتارهایی در سیاق‌هایی مختلف و برای مخاطبینی مختلف می‌باشد. این تفاوت مخاطب فقط تفاوت مخاطب مکی و مدنی نیست؛ بلکه درون هریک از مکه و مدینه نیز مخاطبین متعدد وجود دارد و واکنش این مخاطبین در متن انعکاس یافته است.
این پویایی قرآن اگر به آن تنها به عنوان متن نگریسته شود از دیدرس خارج می‌ماند. نگاه به قرآن تنها به عنوان مجموعه‌ای از اوامر به انجام یا عدم‌انجام پاره‌ای افعال آن را تنها در حد حلال و حرام مختصر می‌سازد.
از سوی دیگر قرآن با همین شکل و ترتیب‌مندرج در کتاب(مصحف) در زندگی و فرهنگ‌های اسلامی طی قرون متمادی اثر نهاد و این تراکم تاریخی را تنها با مراجعه به پدیدار قرآنی (نزول قرآن در زمان و تاریخ) نمی‌توان کنار نهاد.
ابوزید می‌گوید تعامل با قرآن به مثابه گفتار می‌تواند بسیاری از جنبه‌های مغفول در پژوهش‌های قرآنی منحصر به متن را بازیابی و بخش پویایی از آن رابه دایره پژوهش وارد می‌سازد. و همزمان می‌تواند قرآن را از بسیاری از معانی بار شده بر آن طی نزاع‌های سیاسی و اجتماعی طول تاریخ تفسیر، برهاند.
با این همه ابوزید از چالش‌های حل نشده بسیار فراروی این نیز سخن می‌گوید: پرداخت به جزئیات گفتارها و توجه به متکلم، مخاطب، مخاطب ضمنی، شیوه بیانی و مود هر گفتار، و جست‌وجوی ناگفته‌های آن و... را چگونه همزمان باید درسیاق کلی قرآنی جای داد؟ مشکل میان «تاریخی» و «کلی»، «جزءنگری» و «کلی‌نگری» را چگونه باید حل کرد؟ برای شناخت نگاه قرآن به جهان باید هر دو این بعد را به یکدیگر مرتبط ساخت ولی چگونگی ربط میان این دو و دستیافته‌های آنها همچنان پرسش اساسی ذهن ابوزید است. پرسش و چالشی که ابوزید می‌خواهد از خلال رویارویی عملی با آن در قالب پروژه تفسیرنگاری برای قرآن پاسخ و راه‌حل آن را بیابد. وی در مرحله ترسیم خطوط اصلی و عریض این پروژه است.
ابوزید با گذر از متن به گفتار در پی کشف معنای تاریخی آن و در نتیجه پاسخ به این سوال است که آیا این معنی در سیاق تاریخی آن قادر به مخاطب قرار دادن زمانه‌ای که در آن به‌سر می‌بریم هست و تا چه حد؟ به عبارت دیگر چه ارتباطی میان معنای تاریخی و فحوای معاصر وجود دارد؟ به این ترتیب دیگر تلاش‌های قرآن پژوهشی به تفسیرهای مزاجی و مبتنی بر حسن نیت مولف یا ایدئولوژی او فروکاسته نمی‌شود و به قرآن در ساختار تاریخی و تکوینی آن پرداخته می‌شود که می‌تواند آن را از سطح منازعات آکادمیک و تأویل‌های «کلی‌نگر» (کلیانیه) و «قدرت‌مدار» (سلطویه) رها سازد و راه را برای تولید تأویلی «دموکراتیک» (تأویلیه دیموقراطیه) در دوپهنه آکادمیک و زندگی‌روزمره بازمی‌کند.
شیوه دیگر و نوینی از تأویل که ابوزید به جد به تلاش برای خلق آن از راه درنظر آوردن پویایی و نشاط ماهیت اصلی و زنده قرآن و تعامل با آن چونان یک گفتار فرامی‌خواند. و تاکید می‌کند اگر در تلاش برای آزادسازی اندیشه دینی از شیوه‌های تأویلی مطلق‌نگر و تراشیدن دوباره معنای دینی مومنان جدی هستیم باید برای خلق این بدیل همت کنیم. بدیلی که منبعث از این حقیقت است که تلاش برای تاویل قرآن تلاش برای تراشیدن «معنای زندگی» است. این کار تلاشی فراتر از وفق دادن عقل و دین است، خارج نساختن ایمان از چارچوب عقلانیت و جدا نکردن عقلانیت از بعد ایمانی آن راهی تازه و نگاهی تازه به میراث اسلامی را ممکن می‌کند.
*این نوشته با بهر‌گیری از مجموعه‌ای از آخرین مقالات و مصاحبه‌های ابوزید از جمله مصاحبه او با جمال عمر و نیز مقاله های «مقاربه جدیده‌للقرآن من نص الی‌خطاب؛ نحو تأویلیه انسانیه» و «الفزع من التأویل العصری للاسلام» و «الفن وخطاب التحریم» تهیه و تدوین شده است.
محمدرضا فرطوسی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید