جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


چارلی چاپلین، آنچه بود و نبود


چارلی چاپلین، آنچه بود و نبود
«کمک کردن به یک دوست گهگاه آسان‌تر از این است که وقتت را صرف او کنی»۱
۲۷ فروردین ماه سالروز تولد چارلی چاپلین است.
درباره «سر چارلز اسپنسر چارلی» معروف به چارلی چاپلین زیاد گفته‌اند و جالب اینجاست که ما ایرانیان زیادتر از آنچه بوده از او شنیده‌ایم! منظور این است که بیشتر آنچه در چند دهه اخیر در برابر دیدگاه مشتاقش قرار گرفته است، تکه پاره‌هایی از فیلم‌های بلندش است که گهگاه آنچنان سلیقه‌ای ویرایش و صداگذاری شده است که کاملا داستان اصلی فیلم مخدوش شده است.
● فیلم‌های پیشنهادی چارلی
پیشنهاد من، ۱۰ فیلم از این پدیده سینمای جهان است.
فیلم‌های عصر جدید، دیکتاتور بزرگ، جویندگان طلا، لایم لایت، سیرک، روشنایی‌های شهر، پسربچه (The Kid)، موسیو وردو، زن پاریسی و سلطانی در نیویورک، از جمله آثاری از چارلی است که متاسفانه در چند سال اخیر یا در اختیار مردم قرار نگرفته‌اند و یا قسمتی از آنها در ساعات مناسبتی و شلوغ رسانه‌ها روی آنتن رفته‌اند.
«من با خداوند در صلح و آرامش به سر می‌برم، مشکل من بشر است!»۲
● نامه دروغین
اما نام چارلی چاپلین با آنکه کمتر به درستی در ایران دیده شده است، در ایران وجاهت خاصی دارد. او با نامه‌ای دروغین که حتی به او منسوب هم نیست شناخته شده است. این نامه به صورت کتابی به سه زبان ترکی استانبولی، آلمانی و انگلیسی ترجمه شده و بارها از روی آن نوار، دکلمه و گزارش‌های تلویزیونی تهیه شده است. اما سال‌ها پیش هوشنگ گلمکانی در کذب بودن این نامه در ماهنامه فیلم مطلبی نگاشت.
● نویسند نامه کیست؟
فرج الله صبا روزنامه‌نگار قدیمی و کهنه‌کار در این‌باره می‌گوید: «ماجرا بازمی‌گردد به یک روز غروب در تحریریه مجله روشنفکر، سی و چند سال پیش در مجله روشنفکر تصمیم گرفتیم به تقلید فرنگی‌ها ما هم ستونی راه بیاندازیم که در آن نوشته‌های فانتزی به چاپ برسد... یک روز غروب به بچه‌ها گفتم مطالب چرا این قدر تکراری‌اند... همان جا در اتاق را بستم و نامه‌ای از قول چاپلین به دخترش نوشتم...»۳
اما راست گفته‌اند که حقیقت تلخ است. اما از خود می‌پرسم چرا این دروغ دلنشین چنین ماندگار در دل‌ها قرار پیدا کرده است؟
● گفتگو با آیدین آغداشلو
استاد آیدین آغداشلو، هنرمند تجسمی و منتقد سینما در گفتگوی کوتاهی درباره دلایل ماندگاری این دروغ می‌گوید: «این نامه مطلقا دروغ است. از آن دروغ‌های رایجی است که جاافتاده است. این نامه سراپا جعلی و احساساتی شاید به خاطر اینکه نزدیک به متن سخنـــرانی چارلی در انتــهای فیلم دیکتاتور بزرگ است، بین مـــردم جاباز کرده است. من احتمال می‌دهم که این نامه بر مبنای آن نوشته شده است. البته مفادنامه با روحیه خود چارلی قرابت دارد ولی جعلی است.»
وی درباره جایگاه چارلی در ادامه می‌گوید:‌«چارلی چاپلین از شخصیت‌های فراموش نشدنی تاریخ سینما است. در حالیکه شخصیت خودش به عنوان یک انسان مورد بحث و جدل‌های ضد و نقیضی بوده ولی کاری که او در سینمای کمدی در آغاز قرن بیستم انجام داد،کاری بس شگفت‌انگیزی است. شخصیت او کاریزماتیک و جذاب بود و شخصیت‌های سینمایی او کمتر نظیر دارد. در زمانی که او فیلم‌های کمدی می‌ساخت کمدین‌های زیادی فعالیت می‌کردند ولی او خیلی خاص بود. مشهور است که او در فیلم روشنایی صحنه «لایم لایت» از حضور «باسترکیتون» بهره‌ برد ولی چون بازی باسترکیتون خیلی درخشان بود، مدت زمان سکانس‌های بازی او را کوتاه کرد!»
این هنرمند درباره شخصیت جهانی چارلی تصریح می‌کند که،‌«چارلی مدعی صلح و دوستی بود و به بشریت فکر می‌کرد. اما در کارنامه هنری او فراز و نشیب‌هایی از جنس موفقیت و شکست فیلم‌هایش دیده می‌شود. به طور مثال فیلم «کنتسی از هنگ‌کنگ» او بسیار کم فروغ است.»
بهرحال چارلی چاپلین در اواسط دهه ۵۰ شمسی برای حضور در کنفرانسی مجبور به توقف چند ساعته در تهران شده است و سهم حضور فیزیکی او در ایران برای ما بیش از چند ساعت آن هم در فرودگاه مهرآباد نیست. او در این حضور کوتاه گفتگوی جالبی با یکی از پرسنل فرودگاه انجام داده است. از او پرسیده‌اند که احساس شما نسبت به حضور در ایران چگونه است؟ و او با حاضر جوابی خاص خود جواب داده است که:«اینکه شما به گفتگو با من افتخار کنید!
چاپلین در فیلم «دیکتاتور بزرگ» در نقش آرایشگری شبیـــه هیتلر که او را به جای دیکتاتور گرفتــــه‌اند و مجبـــور است در روز همبستگی بزرگ سخنرانی کند می‌گوید:
«متاسفم اما نمی‌خواهم که حکمران باشم، نمی‌خواهم بر کسی فرومانروایی یا غلبه کنم، بلکه مایلم در صورت امکان به همه یاری برسانم. در این جهان جا برای همه هست، راه زندگی می‌تواند آزاد و زیبا باشد ما آن راه را گم کرده‌ایم. طمع روح انسان را زهرآگین کرده و سدی از کینه بر جهان بسته است و ما را واداشته که در راه فلاکت و خونریزی گام برداریم... ما بیش از ماشین به انسانیت نیازمندیم و بیش از زیرکی به مهربانی. بدون چنین کیفیت‌هایی زندگی خشن خواهد بود و همه چیز از دست خواهد رفت... به آنهایی که صدای مرا می‌شنوند می‌گویم نومید نباشید. نفرت انسان سپری خواهد شد و دیکتاتورها می‌میرند و قدرتی که آنان از مردم گرفته‌اند به مردم باز خواهد گشت و تا انسان زنده است آزادی نخواهد مرد. سربازان! برای بردگی نجنگید! برای آزادی بجنگید!...»۴
«چارلز اسپنسر چارلی» معروف به چارلی چاپلین در ۱۶ آوریل ۱۸۸۹ در لندن به دنیا آمد. والدینش چارلزچاپلین و هناهیل بازیگر تئاتر بودند و مدت کمی بعد از تولد چارلی از هم جدا شدند. وقتی چارلی ۵ ساله بود به جای مادرش که دچار گرفتگی صدا شده بود به روی صحنه رفت و آواز خواند و با خیل تماشاگرانی روبرو شد که روی صحنه را پول باران کردند. سپس در ۸ سالگی در تئاتر «هشت پسرلانکاشیر» هنرنمایی کرد و یکبار دیگر مورد توجه مردم قرار گرفت. پدر چارلی وقتی او ۱۲ سال بیشتر نداشت در اثر بیماری الکلیسم درگذشت. چارلی دو سال در مدرسه «هرن» به تحصیل پرداخت و در همین هنگام مادرش دچار حمله روانی و در بیمارستان بستری شد. طی این مدت چارلی تنها در خیابانها زندگی می‌کرد. وقتی مادر چارلی، مجددا سلامتی‌اش را به دست آورد بچه‌هایش را به خانه آورد و با خیاطی گذران زندگی می‌کرد. چارلی در این مدت کارهای مختلفی انجام داد.
از سال ۱۹۰۳ تا ۱۹۰۶ چارلی با نام «بیلی» در نقش پسر روزنامه‌فروش در مجموعه «شرلوک هلمز» بازی کرد و در سال ۱۹۰۶ در نقش دلقک در سیرک مشغول به کار شد. با ورود به سن نوجوانی به «وادویل» بازگشت و در آنجا استعدادش را برای ایفای نقش در فیلمهای کمدی کشف کرد. چارلی چند سال در «وادویل» در نقش کمدین بازی کرد و حدود سن ۲۰ سالگی به آمریکا رفت و در آنجا شغل حرفه‌ای خود را به عنوان معروفترین کمدین معاصر شروع کرد.
وی در سال ۱۹۱۴ نخستین فیلم خود را با عنوان «در تلاش معاش» ساخت. در بهار سال ۱۹۱۵ چارلی نخستین حضورش را در فیلم «خانه به دوش» در نقش مردی آواره و فقیر تجربه کرد. در این فیلم چارلی آواره‌ای است با سبیل مشکی، شلوار و کفشهای کهنه و عصا که پنگوئن‌وار در خیابانها پرسه می‌زند. وی در مدت دو سال از نخستین حضورش در فیلمهای صامت به یکی از مشهورترین افراد دنیا تبدیل شده بود. او برای نخستین بار در سال ۱۹۱۸ با «میــــلدرد هاریس» ازدواج کرد. چارلی بعد از چهل سال زندگی در آمریکا به اروپا بازگشت و سوئیس را برای زندگی انتخاب کرد و در آنجا با همسر چهارمش «اونااونیل» و بچه‌هایش مشغول زندگی شد.
در سال ۱۹۷۲ جایزه اسکار ادبی به وی به عنوان بهترین و محبوبترین کمدین عصر حاضر اعطا شد. چارلی چاپلین در ۲۵ دسامبر سال ۱۹۷۷ در سن ۸۸ سالگی در منزلش در سوئیس درگذشت.
هومن ظریف
منابع:
۱و۲ـ از سخنان مشهور و مستند چارلی.
۳ـ خبرگزاری CHN
۴ـ متن فیلمنامه (The Great Dictator)
منبع : روزنامه اطلاعات


همچنین مشاهده کنید