سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

تأملی در باب مذاکرات ایران و امریکا


تأملی در باب مذاکرات ایران و امریکا
محور ارتباط و مذاکره با آمریکا در سطوح مختلف ، از جمله مباحثی است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و به خصوص پس از حماسه تسخیر لانه جاسوسی همواره محل نقد و اظهارات گوناگون بوده است.
زمانی که کشوری در سطح دنیا تبدیل به یک ابرقدرت می گردد، نه تنها تمامی دول دیگر سعی بر تعامل بیشتر با آن دارند، که در همین راستا درصدد افزایش سطح مناسبات و مراودات خود با آن قدرت مذکور هستند. اما اگر بخواهیم برای این فرضیه بهترین مثال نقض را بیابیم، بی شک آنچه که از همه سریعتر به اذهان تبادر خواهد شد، قطع کامل مناسبات و همکاری های جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا طی ۲۷ سال اخیر بوده است.
شاید در نگاه اول و در دیدگاهی که "آرمانگرایی" حداقل سهم را نیز نداشته باشد، مرور اتفاقات نزدیک به سه دهه گذشته و هم چنین حوادث متعددی که معلول عدم وجود مناسبات بین طرفین بوده است، "افسوس و اندوه" تنها ثمره پیش گرفتن چنین سیاستی باشد، چراکه در این صورت چندان عقلانی به نظر نمی رسد کشوری که قدمت آزادی و استقلال آن پس از تحمل ۲۵۰۰ سال سلطنت طلبی به ۳ دهه نیز نرسیده است، رابطه خویش با ابرقدرت جهان را بر مبنای "نفی مطلق" بنا کند و بی شک در چنین دیدگاهی که شاید نزدیک ترین نوع دیدگاه ها به دیدگاه "سکولار" و "اومانیستی" نیز باشد، حاصل چنین روندی جز رسیدن به انزوا و شکست نباشد.
اما تنها نیم نگاهی بر مواضع و برخی از جملاتی که بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران پیرامون فلسفه این انقلاب به کرات، به صراحت و در قالب جملات گوناگون تکرار کرده است نمایانگر تفاوتی بنیادین و ریشه ای در این انقلاب نسبت به بسیاری از دیگر نهضتها و انقلابهای آزادی بخش جهان است، آنجا که با صراحت فریاد می زند ریشه و مبنای شکل گیری چنین نهضتی و از آن مهمتر هدف اصیل چنین انقلابی "آرمانگرایی" بوده و منشا آن را باید در برخورد "مکتبی" جست:
"اعتلا به این نیست که شکم ما سیر باشد، اعتلا به این است که ما مسلکمان را و مکتبمان را به پیش ببریم" (صحیفه نور، ج ۱، ص ۲۳۳)
و یا آنجا که اعلام می دارد:
"ما باید حسابمان را صریحا با قدرتها و ابرقدرتها یکسره کنیم و به آنها نشان دهیم که با تمام گرفتاریهای مشقتباری که داریم، باجهان برخوردی مکتبی می نماییم" (۱/۱/۵۹)
لذا بر همین مبناست که خاستگاه انقلاب اسلامی نسبت به تمامی انقلابها و نهضتهای آزادیبخش دیگر در سراسر جهان تفاوتی بنیادین و ماهوی دارد، بسیاری از نهضتها و جنبش های آزادیبخش جهان که از قضا قبل از انقلاب ۵۷ ایران نیز به وقوع پیوستند، خاستگاه مادی، اقتصادی، دنیایی و .. داشتند اما انقلاب اسلامی ایران با بسیاری از دیگر نهضتهای ماقبل خویش متمایز می نمود، این همان است که رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران نیز بارها بر آن تاکید نموده بود:
"مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظه ای مسئولین را از وظیفه ای که برعهده دارند منصرف کنند، خطری بزرگ و سهمگین بدنبال دارد"(صحیفه نور، ج ۲۱ ص ۳۲۷)
"امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است" (صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۲۳۴)
"با زندگانی اشرافی و مصرفی نمیتوان ارزشهای انسانی-اسلامی را حفظ کرد"(صحیفه نور، ج۱۸ ص ۴۷۱
لذا با وجود چنین انقلابی متفاوتی نسبت به دیگر نهضتها و انقلابهای آزادیبخش سراسر جهان طبیعی به نظر می رسید که به صراحت فریاد نابودی ابرقدرتها و در راس آنها آمریکا و هم چنین ترویج اسلام در سرتاسر گیتی شنیده شود:
"ما درصدد خشکانیدن ریشه‏های فاسد صهیونیزم، سرمایه داری و کمونیزم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته‏ایم، به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایی را که بر این سه پایه استوار گردیده‏اند نابود کنیم؛ و نظام اسلام رسول اللَّه- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- را در جهان استکبار ترویج نماییم." (صحیفه نور، ج ۲۱، ص ۸۱)
" ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجی و بین الملل اسلامی‏مان بارها اعلام نموده‏ایم که درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم. حال اگر نوکران امریکا نام این سیاست را توسعه طلبی و تفکر تشکیل امپراتوری بزرگ می‏گذارند، از آن باکی نداریم‏" (صحیفه نور، ج ۲۱، ص ۸۱)
"فریاد برائت ما از مشرکان و کافران فریاد امتی است که جانشان از تجاوزات شرق و غرب و در راس آن آمریکا به لب رسیده است" (صیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۱۳)
"آمریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است" (صحیفه نور، ج ۱۳، ص ۲۱۲)
و...
حتی با مروری گذرا بر مواضع شکل دهنده ی انقلاب اسلامی ایران شکی برجای نمی ماند که اساسا و اصولا چنین انقلابی هیچ گاه نمی تواند و نخواهد توانست با قدرتی همچون آمریکا سر سازش داشته باشد، شاید با بازخوانی مجدد مواضع حضرت امام (ره) و به تبع آن نیز انقلاب اسلامی ایران، چنین برداشتی بسیار قابل قبول و غیرقابل انکار باشد، علی الخصوص آنجا که رهبر کبیر انقلاب می فرماید:
"شعار نه شرقی و نه غربی ما شعار اصولی انقلاب اسلامی در جهان گرسنگان و تشنگان و مستضعفین بوده و ترسیم کننده سیاست واقعی عدم تعهد کشورهای اسلامی و کشورهایی است که در آینده نزدیک و به یاری خدا اسلام را به عنوان تنها مکتب نجاتبخش بشریت می پذیرند ...پشت کردن به این سیاست بین المللی اسلام، پشت کردن به آرمان مکتب اسلام و خیانت به رسول خدا و ائمه هدی است و نهایتا مرگ کشور و ملت ما و تمامی کشورهای اسلامی است و کسی گمان نکند که این شعار، شعار مقطعی است"(ذیحجه ۱۴۰۷)"
لذا با بازخوانی بسیار کوتاه و گذرا بر مواضع بنیادین و ریشه های اصلی شکل گیری انقلاب اسلامی ایران کاملا بدیهی می نماید که چرا جمهوری اسلامی ایران همچنان و پس از ۲۷ سال از گذشت تسخیر لانه جاسوسی و قطع رابطه با آمریکا، علاقه ای به رابطه با این کشور از خود نشان نمی دهد، البته بدیهی است که این عدم ارتباط با آمریکا تا زمانی است که به قول حضرت امام (ره):
"هنوز حالت خصمانه نسبت به نهضت اسلامی کنونی دارند. تا وضع به این منوال است نظر ما نیز نسبت به سیاست آمریکا نظری منفی است ... روابط فعلی ایران و آمریکا روابط ارباب و نوکری است که قطعا باید به یک رابطه سالم تغییر پیدا کند" (صحیفه نور، ج۵،ص ۱۵۷)
و بی شک تا زمانی که چنین رابطه ای برقرار باشد ارتباطی مابین ایران و آمریکا شکل نخواهد گرفت، لذا نخستین شرط شکسته شدن این تابو در گروی تغییر رفتار آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی ایران است.
اما سوال اساسی این است آیا در این مدتی که از قطع رابطه ی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده گذشته است، رفتار آمریکا دچار تغییر شده است؟! آنچه بسیار آشکار و واضح می باشد این است که رفتار آمریکا در این مدت نه تنها بهتر بلکه بسیار بدتر از قبل نیز شده است اما براستی چرا در دولتی که مقام معظم رهبری آن را "آرمانگراترین دولت" می دانند، مذاکرات ایران و ایالات متحده بر سر موضوع عراق رخ می دهد؟!
شاید تعجب از چنین واقعه ای آنگاه برای خواننده بیشتر می گردد که با نیم نگاهی به گذشته یه یاد آوریم که در ۸ سال دوران اصلاحات چه تلاش هایی که برای برقراری رابطه مجدد با آمریکا پس از سالهای سال انجام نشد اما سرانجام مذاکره با آمریکا در چنین دولتی انجام می شود. آیا براستی آرمانهای امام (ره) و انقلاب اسلامی آن هم در این دولت فراموش شده است؟! و یا اینکه سخنان امام (ره) دیگر در فضای امروز نباید مطرح شوند؟! و یا این دولت بدون اذن رهبری دست به انجام چنین مذاکراتی زده است؟!
اما هیچ کدام از سوالات مطروحه پاسخ انجام چنین کاری از سوی دولت نهم در بحث مذاکره با آمریکا نیستند. نه این دولت آرمانهای امام را به فراموشی سپرده است، نه اینکه آرمانهای امام و انقلاب دارای "تاریخ مصرف" هستند و نه اینکه دولت نهم بدون اذن رهبری دست به چنین اقدامی زده است. در پاسخ به مدعیانی که می گویند تابوی مذاکره با آمریکا در این دولت و بدون اذن رهبری شکسته شد باید گفت: آنچه امروز ادعا می کنند تا این دولت را نسبت به آرمانهای امام و انقلاب بی تفاوت نشان دهند، وجود ندارد زیرا متاسفانه تابوی مذاکره با آمریکا و آن هم بدون اذن مقام معظم رهبری، توسط دولت قبل و بر سر مساله افغانستان و به ریاست "م.الف" شکسته شد که البته دیگر هیچگاه کسی از تیم مذاکره کننده کشورمان با آمریکا در آن زمان حاضر نگشت تا از دستاوردهای آن مذاکرات سخنی به میان آورد ...
اما آنچه جای تامل دارد این است، بر طبق فرمایشات و آرمانهای امام راحل و انقلاب اسلامی ایران تا زمانی که رفتار آمریکا در قبال دیگر کشورها از جمله ایران تغییر نکند، با آنها هیچ گونه مذاکره ای نداشته و نخواهیم داشت و این مسئله ای است که تا کنون نیز بدان متعهد بوده ایم. متاسفانه عده ای از دلسوزان به اشتباه مذاکره با آمریکا بر سر مسئله عراق را به معنای آرمان شکنی و نادیده گرفتن ارزش های انقلاب و همچنین شکسته شدن تابوی مذاکره ایران و آمریکا پس از ۲۷ سال می دانند در حالی که چنین مذاکراتی بر سر موضوع "عراق"و هم چنین بعد از بیانات مقام معظم رهبری "مبنی بر تفهیم اتهام به آمریکا بر سر جنایتهای در عراق" صورت گرفت، و حداقل حسن این گفتگوها نیز ارائه ی چهره ای غیر خشونت طلب از کشورمان (برخلاف آنچه آمریکایی ها در صدد نشان دادن آن بودند) بود که البته موجبات تحکیم پایه های دولت "مالکی" در عراق را نیز دربرداشت. و آنچه در این میان به همگاه ثابت گشت نقش محوری و توانایی خاص جمهوری اسلامی ایران در ایجاد مناسبات و معادلات در عراق بود، وبهترین موید این ادعا نیز دعوتنامه های رسمی ارسالی ایالات متحده مبنی بر درخواست مذاکره با ایران بر سر موضوع "عراق" بود.
لذا آنچه که امروز به عنوان شبهه حتی از سوی بسیاری از دلسوزان دولت نیز مطرح می شود، در این زمینخ انتقاد واردی نبوده چرا که اولا تمامی این مذاکرات با نظارات و رضایت کامل شخص رهبری برگزار گشت، ثانیا این مذاکرات کاملا در راستای "استراتژی عدم ارتباط با آمریکا" انجام شد زیرا مذاکرات با آمریکا در این مقطع و آن هم بر سر موضوع عراق را باید یک "تاکتیک" قابل استفاده برای وصول به "استراتژی بلند مدت" دانست که نه تنها به معنای ضعف در استراتژی عدم مذاکره با آمریکا نبوده، بلکه به معنای تیزبینی و اوج درایت نیز می باشد.
لذا آنچه که جا دارد در پایان مجددا مورد تاکید قرار گیرد صحبتهای اخیر مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان یزدی است که در واقع به نوعی تکرار آرمانها و اندیشه های امام راحل (ره) و هم چنین انقلاب اسلامی ایران است:
"ما یکی از سیاستهای اساسی‏مان قطع رابطه‏ی با آمریکاست. هرگز هم نگفتیم ما تا ابد قطع رابطه خواهیم بود؛ نه، هیچ دلیلی ندارد که تا ابد قطع رابطه با هر کشوری، با هر دولتی داشته باشیم. مسئله این است که شرائط این دولت به گونه‏ای است که رابطه‏ی با او برای ما ضرر دارد. انسان رابطه را با هر کشوری به دنبال تعریف یک منفعتی ایجاد میکند؛ آنجائی که برای ما منفعت ندارد، دنبال رابطه نمیرویم؛ حالا اگر ضرر داشت، به طریق اولی‏ دنبال رابطه نمیرویم." (۱۳ دی ماه ۸۶)
و با توجه به اینکه درحال حاضر هیچگونه رابطه کشور با آمریکا به صلاح نیست، به نظر می رسد معدودی از رسانه ها و چهره های معلوم الحال نیز که از مذاکرات اخیر ایران و آمریکا بر سر موضوع عراق در پوست خود نمی گنجیدند و انجام چنین مذاکراتی را به معنای پایان یافتن ۲۷ سال عدم ارتباطات جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده می دانستند،پنبه را از گوش خود در آورند و گوش فرا دهند که دولت مورد حمایت خاص رهبری که به تعبیر خود ایشان "آرمانگراترین دولت پس از انقلاب" نیز می باشد، تنها در صورتی که ایشان دستور بدهند رابطه با آمریکا را مجددا احیا خواهد کرد و آن هم زمانی است که:
"آن روزی که رابطه‏ی با آمریکا مفید باشد، اول کسی که بگوید رابطه را ایجاد بکنند، خود بنده هستم." (۱۳ دی ماه ۸۶)
امیرحسین ثابتی
منبع : رجا نیوز


همچنین مشاهده کنید