چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


زندگی‌، خواهر من‌ است‌


زندگی‌، خواهر من‌ است‌
سرتاسر تابستان‌ ۱۹۱۳ در ملكی‌ برجامانده‌ از قرن‌ هجدهم‌ در مالودی‌ پاسترناك‌ یكسره‌ دل‌ به‌ شعر سپرد. او مجلدی‌ از اشعار فیودور تیوتچف‌ را با خود به‌ آنجا برده‌ بود و برای‌ نخستین‌بار در زندگی‌ دست‌ به‌ سرودن‌ شعر زد، «نه‌ همین‌ یك‌ بار، بلكه‌ پیوسته‌ و در اغلب‌ اوقات‌ مثل‌ آدمی‌ كه‌ نقاشی‌ می‌كند یا آهنگ‌ می‌سازد». حاصل‌ این‌ تابستان‌ نخستین‌ مجموعه‌ شعر او، «توامان‌ در ابرها» بود كه‌ در ۱۹۱۴ به‌ چاپ‌ رسید. دو شعر این‌ مجموعه‌ در توصیف‌ تجربه‌ او در اروپای‌ غربی‌ بود. «ونیز» و «ایستگاه‌ قطار» نیكالای‌ آیسیف‌شاعر، پاسترناك‌ را «شاعر تغزلی‌ اصیل‌ در شعر جدید روسیه‌» و شعر او را وارث‌ ارجمند «ناوگان‌» عظیم‌ سمبولیست‌های‌ روس‌ اعلام‌ كرد. پاسترناك‌ بعدها می‌گفت‌ كه‌ عنوان‌ دفتر شعرش‌ از آنجا كه‌ یادآور «ابتكارات‌ كیهانشناختی‌ رایج‌ در عنوان‌ كتابهای‌ سمبولیست‌ها» بوده‌ افشاگر نوعی‌ «خودنمایی‌ كاملا ابلهانه‌» بوده‌ است‌. از ۱۹۱۴ تا اوایل‌ ۱۹۱۶ پاسترناك‌ با موفقیت‌ از شاعر فوتوریست‌، مایاكوفسكی‌ تولید كرد، برخی‌ از این‌ اشعار در مجموعه‌ «بر فراز حصارها» (۱۹۱۷) به‌ چاپ‌ رسید. در اوایل‌ یا اواسط‌ ۱۹۱۶ این‌ دوره‌ تقلید به‌ سرآمد و پاسترناك‌ به‌ ذوق‌ آزمایی‌ در شعر بلند روایی‌ روی‌ آورد.
● تمها و واریاسیون‌ ها
در ۱۹۲۳ پاسترناك‌ دفتری‌ از شعرهای‌ خود، «تمها و واریاسیونها» را از سفر برلین‌ به‌ ارمغان‌ آورد. این‌ دفتر كه‌ در ۱۹۱۶ سروده‌ شده‌ بود در دوره‌ اقامت‌ او در آن‌ شهر با جلد بنفش‌ رنگ‌ چاپ‌ و منتشر شده‌ بود. این‌ مجموعه‌ مركب‌ از شش‌ «چرخه‌» شعر است‌ كه‌ شگفت‌ترین‌ آنها «تمها و واریاسیونها» است‌ كه‌ به‌ مضمون‌ وحدت‌ میان‌ نیروهای‌ خلاق‌ هنری‌ و عناصری‌ آرام‌ طبیعت‌ تاكید دارد و نشان‌ می‌دهد كه‌ یك‌ قطعه‌ شعر تا چه‌ حد می‌تواند در ساختار و تمهیدات‌ از موسیقی‌ تاثیرپذیرد، «بیماری‌» كه‌ شاعر (مرد بیمار) را با انقلاب‌ پیوند می‌دهد به‌ صورت‌ پدیده‌های‌ طبیعی‌ تشخص می‌یابدو «گسستن‌» كه‌ یادآور آخرین‌ مشاجره‌ شاعر با معشوقه‌ است‌. این‌ شعری‌ است‌ كه‌ به‌ سبب‌ تنش‌های‌ عاطفی‌ و آهنگ‌ پرتوانش‌ ستایش‌ بی‌حد انواع‌ منتقدان‌، از جمله‌ آیسیف‌، دمیتری‌ اسوتیاپولك‌، میرسكی‌ و تسوتایوا را برانگیخت‌. «تمها و واریاسیونها» شهرت‌ شاعری‌ پاسترناك‌ را كه‌ با «خواهر من‌، زندگی‌» آغاز شده‌ بود تثبیت‌ كرد. اسوتیا پولك‌ بر این‌ عقیده‌ بود كه‌ تمها و واریاسیونها «هرچند در همه‌ جا هم‌ سطح‌ با خواهر من‌، زندگی‌ نیست‌»، با این‌ همه‌ گاهی‌ «حتی‌ به‌ چیزهای‌ فراتر از آن‌» دست‌ می‌یابد. تسوتایوا این‌ دستاوردهای‌ شگفت‌ را نشانه‌ آن‌ می‌دانست‌ كه‌ پاسترناك‌ دیگر می‌بایست‌ به‌ «كاری‌ كارستان‌» دست‌ بزند.
● خواهر من‌، زندگی‌
خواهر من‌، زندگی‌ كه‌ در ۱۹۱۷ و ۱۹۱۸ سروده‌ شد نگاه‌ پاسترناك‌ را به‌ رویدادهای‌ انقلاب‌، خاصه‌ «تابستان‌ عجیب‌ ۱۹۱۷»، در فاصله‌ میان‌ دو رویداد انقلابی‌ فوریه‌ و اكتبر، نشان‌ می‌دهد. «همراه‌ مردم‌، جاده‌ها، درختان‌ و اختران‌ گردهم‌ آمدند و خطابه‌هایی‌ شیوا خواندند» این‌ تلاش‌ صادقانه‌ او بود برای‌ درك‌ آشوب‌ سیاسی‌ آن‌ دوران‌، هرچند كه‌ شیوه‌ خاص‌ او در این‌ دفتر با گونه‌یی‌ آگاهی‌ جهانی‌ آمیخته‌ بود. بنابراین‌ پاسترناك‌ نمی‌خواهد با نوشتن‌ چیزی‌ در سطح‌ وقایعنامه‌ها رویدادهای‌ ۱۹۱۷ را زنده‌ كند. او این‌ رویدادها را در شعری‌ بیان‌ می‌كند كه‌ بسیار صمیمانه‌ و لطیف‌ است‌. پاسترناك‌ چنان‌ با تجربیات‌ خود در آمیخت‌ كه‌ می‌توانست‌ رویدادهای‌ بیرونی‌ را آنچنان‌ كه‌ احساس‌ می‌كرد بیان‌ كند، او مشتاق‌ آن‌ بود كه‌ معنای‌ این‌ رویدادها را در چارچوب‌ دیالكتیك‌ خود گردآورد و بدین‌ سان‌ رنگی‌ از عواطف‌ تغزلی‌ خود بر آنها بزند. از این‌ دیدگاه‌ اهمیت‌ رویدادهای‌ تاریخی‌ كم‌ و بیش‌ تا حد رویدادهای‌ طبیعی‌ پایین‌ می‌آید.
همانگونه‌ كه‌ منتقد مشهور، سرموریس‌ باورا، در «باریس‌ پاسترناك‌ ۱۹۱۷۱۹۲۳» می‌گوید، «این‌ دقیقا همان‌ اهمیتی‌ است‌ كه‌ پاسترناك‌ برای‌ آن‌ رویدادها قایل‌ بود. آن‌ رویدادها رویدادهای‌ طبیعی‌ هستند و بنابراین‌ سراسر شكوه‌ و رمز و رازند. آنها نمود خاص‌ نیروهایی‌ هستند كه‌ می‌توانیم‌ در طبیعت‌ مادی‌ مشاهده‌ كنیم‌». «خواهر من‌، زندگی‌» جایگاه‌ پاسترناك‌ را در مقام‌ استاد شعر معاصر استوار كرد. ایمان‌ و اعتقادی‌ كه‌ او در این‌ شعرها نثار زندگی‌ و عشق‌ می‌كند در سالهای‌ بعد دیگرگونه‌ نشد. این‌ كتاب‌ با استقبال‌ پرشور جوانان‌ فرهیخته‌ شعر دوست‌ روبرو شد. نادیژدا ماندلشتام‌ آن‌ را «كتاب‌ دانش‌ جهان‌ و شكرگزاری‌ و شادمانی‌» می‌دانست‌. تسوتایوا می‌گفت‌ كه‌ مطالعه‌ این‌ كتاب‌ ایامی‌ مبارك‌ در دوران‌ اقامت‌ او در برلین‌ بوده‌ است‌ و «ده‌ روزی‌ كه‌ با این‌ كتاب‌ گذرانده‌ گویی‌ بر اوج‌ موجها گذشته‌ است‌.»
اوسیپ‌ ماندلشتام‌ این‌ شعرها را مجموعه‌یی‌ شگفت‌انگیز از تمرینات‌ تنفسی‌ می‌دید كه‌ در آن‌ هر بار دستگاه‌ نیرومند تنفس‌ به‌ گونه‌یی‌ متفاوت‌ تنظیم‌ می‌گردد. او همچنین‌ اعلام‌ كرد كه‌ بعد از كانستانتین‌ باتیو شكوف‌، شاعر رمانتیك‌، هیچ‌ شاعری‌ به‌ این‌ «هماهنگی‌ تازه‌ و پخته‌ در شعر روسیه‌» دست‌ نیافته‌ است‌. او پاسترناك‌ را «بنیانگذار شیوه‌ جدید و نظام‌ جدید شعر روس‌» می‌دانست‌ و به‌ همین‌ دلیل‌ بزرگش‌ می‌داشت‌. با این‌ دستاوردها بود كه‌ پاسترناك‌ به‌ گفته‌ منتقد مهاجر، اسوتیاپولك‌، رفته‌رفته‌ استادی‌ كامل‌ و سرمشق‌گذار شد و كمتر شاعری‌ از تاثیر او بركنار ماند.»
منبع : روزنامه اعتماد