جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
نمک پاشیدن روی زخم مسلمانان
اگر تظاهركنندگان جلوی سفارت انگلستان دو هفته قبل میدانستند كه چند روز بعدش ملكه انگلستان كه میهمانی به واسطه او برپا شده بود لقب عالیجناب را به سلمان رشدی اعطا خواهد كرد بدون تردید بر آتش خشمشان افزوده میشد.
اعطای این نشان سبب شد تا اگر تظاهركنندگان بعضا با انتقاداتی هم روبهرو شده بودند، حالا دیگر طلبكار هم بشوند. با تصمیم انگلیس به بزرگداشت رشدی، مجددا پرونده كهنه و قدیمی باغ سفارت بریتانیا در قلهك به جریان افتاد. همچون زن و شوهری كه هر بار با هم بگومگویشان میشود پای طلاق و محضر را پیش میكشند، جریانات تندرو در تهران هم هر بار كه از عملكرد دولت فخیمه مكدر میشوند، میروند به سراغ باغ سفارت در قلهك. آنچه كه بسیاری در ایران از جمله رادیكالها و دستاندركاران پرونده دعوای ملكی باغ سفارت بریتانیا نمیدانند، آن است كه ملكه بریتانیا از قبل خبر ندارد كه به چه كسانی میخواهد نشان عالیجناب اعطا نماید. شاید روزی روزگاری چنین میبود و سلطنت در انگلستان معنا و مفهومی میداشت، اما از زمان كرامول در قرن هفدهم به این سو، سلطنت در امور سیاسی و مملكتی در انگلستان همانقدر نقش دارد كه احمد شاه در ایران نقش داشته است. هر سال نخستوزیر فهرستی را مشتمل بر دهها نفر از چهرهها و شخصیتهای فكری، فرهنگی، هنری، اجتماعی، ورزشی و... را به ملكه میدهد و ایشان هم بدون آنكه حتی برخی از آنان را به درستی بشناسد، لقب و نشانی را كه رئیس قوه مجریه خواسته <چشم بسته> امضا مینماید. چرا كه اساسا هیچ فعلی یا امری برعهده وی نیست و باز برخلاف تصور بسیاری از هموطنانمان، اعطای القاب از سوی ملكه، به مسائل سیاسی ارتباطی پیدا نمیكند. ملاك انتخاب نخستوزیر بیشتر خدماتی است كه آن فرد در یك حوزه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، ورزشی یا هنری انجام داده است.
در مثال، كسانی كه ظرف نیم قرن گذشته مفتخر به دریافت نشان شدهاند انسانهای مختلفی را میتوان یافت. از خوانندگان موسیقی پاپ (بیتلها در دهه ۱۹۶۰) گرفته تا سرمربی تیم فوتبال انگلستان پس از پیروزی آن كشور در جامجهانی در سال ۱۹۶۶، سرمربی تیم فوتبال منچستر یونایتد، رئیس یك فروشگاه زنجیرهای موفق، گویندگان خبر و مجریان موفق برنامههای تلویزیونی، ستارگان نامآور تئاتر و سینما، كارگردانان، مخترعان و مكتشفان، نظامیان برجسته، كسانی كه به صنعت انگلستان یا صادرات خدمات ارزندهای كردهاند، فعالان موسسات خیریه و نیكوكاری، یك مسلمان (لرد احمد كه عضو مجلس انگلستان میباشد)، نویسندگان، اصحاب هنر، اساتید و پژوهشگران نامآور و اینگونه جماعات. البته در میان آنان رجال و رهبران سیاسی هم یافت میشوند از جمله برخی از نخستوزیران و وزرای خارجه پیشین.
میماند اینكه چرا تونی بلر در روزهای پایانی رهبریاش بر حزب كارگر و قبل از آنكه جای خود را به گوردون براون رهبر جدید و به قول افغانها <سر وزیر> آینده <شیر پیر استعمار> بدهد، تصمیم گرفت سلمان رشدی محكوم به اعدام از نظر مسلمین را در كنار جان لنن، الكس فرگوسن، مارگارت تاچر، لرد احمد و رئیس فروشگاههای زنجیرهای ماركس و اسپنسر قرار دهد. قبل از گمانهزنی در این خصوص، بایستی گفت این بار دومی است كه بلر بر سر مساله فهرست القاب دچار دردسر میشود. سال گذشته معلوم شد برخی از كسانی كه نامشان در فهرست آمده مبالغ هنگفتی را به عنوان <كمك> به حزب كارگر پرداختهاند.
تونی بلر و سایر رهبران حزب البته منكر شدند كه آن پرداختها به واسطه آن بوده كه نام كمككنندهها در فهرست قرار گیرد؛ البته با توجه به اینكه <خیرین> میلیاردر و خارجی بودهاند، بسیاری انكار تونی بلر را بیشتر به یك طنز تشبیه كردند.اما انگیزه یا انگیزههای تونی بلر در قرار دادن سلمان رشدی در این فهرست چه میتوانست باشد؟ حسب ظاهرش او میخواست از آزادی بیان و قلم دفاع نماید. منتها اشكال اساسی در پذیرش این انگیزه آن است كه او در بیش از یك دهه صدارتش برای تنها چیزی كه تره چندانی خرد نكرد، دفاع از آزادی بیان بود. شاید اگر برخی رهبران دیگر حزب كارگر همچون مایكل فوت، تونی بنیا رابین كوك چنین ادعا میكردند، میشد از آنان پذیرفت اما هرگونه ادعای طرفداری از آزادی و مفاهیمی از این دست برای تونی بلر كه به فردی مثل جورج بوش به عنوان الگو و مراد مینگریست، به طنز بیشتر شباهت پیدا میكند تا واقعیت.آنچه مسلم است تونی بلر نمیتوانسته ناآگاه از احساسات مسلمانان در قبال سلمان رشدی بوده باشد. قرار دادن نام وی در فهرست، عملاً بهمثابه بیاعتنایی و بیحرمتی به بیش از یك میلیارد مسلمان بود.
با یك نگاه بدبینانه میتوان گفت كه شاید او تعمداً نام رشدی را در فهرست گذارد تا در آخرین روزهای صدارتش تلافی مشكلات و مصائبی را كه طی دوره صدارتش از مسلمانان كشید بنماید.بدون تردید در تمامی دوره صدارتش، بلر بیشترین دشواریها را از ناحیه مسلمانان داشت. تعارض مسلمانان اصولگرا (بنیادگرا) در داخل خود انگلستان، مصیبت در عراق، دردسر مداوم با ایران و ناملایمات در افغانستان باعث شد تا یك لحظه آب خوشی از گلوی تونی بلر پایین نرود. از این بابت میبایستی به وی حق داد تا خواسته باشد روی زخم مسلمین در رابطه با رشدی مشتی فلفل و نمك بپاشد. اما خنده آخر باز هم از آن مسلمانان خواهد بود. آنچه بلر به هنگام قرار دادن نام رشدی در فهرست نمیدانست، آن بود كه ممكن است كمیسیون چهارجانبه حل مناقشه میان اسرائیل و فلسطین (روسیه، آمریكا، سازمان ملل و اتحادیه اروپا) بلر را بهعنوان نماینده ویژه خود تعیین كنند. شاید اگر او میدانست كه پست آیندهاش دربرگیرنده سر و كله زدن با مسلمانان خواهد بود، آنقدر بر پاشیدن نمك روی زخم مسلمانان اصرار نمیكرد.
صادق زیباكلام
منبع : روزنامه اعتماد ملی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت سیزدهم
هلال احمر یسنا قوه قضاییه آتش سوزی پلیس تهران بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش سازمان هواشناسی دستگیری
حقوق بازنشستگان قیمت خودرو بازار خودرو قیمت طلا قیمت دلار خودرو دلار سایپا ایران خودرو بانک مرکزی کارگران تورم
فضای مجازی شهاب حسینی سریال تلویزیون نمایشگاه کتاب مسعود اسکویی عفاف و حجاب سینما سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا حماس جنگ غزه اوکراین چین نوار غزه ترکیه انگلیس یمن ایالات متحده آمریکا
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر باشگاه استقلال لیگ برتر لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید بایرن مونیخ باشگاه پرسپولیس
کولر هوش مصنوعی تلفن همراه گوگل اپل آیفون همراه اول تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب بیمه بیماری قلبی دیابت کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی