سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

ایران فرهنگی، بستری برای همگرایی منطقه یی


ایران فرهنگی، بستری برای همگرایی منطقه یی
«ارنست هاس» یکی از بنیانگذاران نظریه همگرایی، آن را اینگونه تعریف می کند؛ «گرایش به سمت ایجاد داوطلبانه واحدهای سیاسی بزرگ تر که هر یک از این واحدها به شکل خودآگاهانه یی از استفاده و به کارگیری زور در روابط خود با یکدیگر اجتناب می ورزند.»
▪ وی در این تعریف بر دو نکته تاکید دارد؛
۱) داوطلبانه بودن همگرایی
۲) عدم استفاده از زور در این فرآیند.
کشور ایران با داشتن موقعیت منحصر به فرد جغرافیایی و فرهنگی در کنار دارا بودن مزیت های نسبی اقتصادی، از نفوذ قابل توجهی در برخی کشورهای منطقه خاورمیانه برخوردار است. اما این به تنهایی برای تبدیل شدن به یک بازیگر قدرتمند در عرصه جهانی کافی نیست. در این خصوص باید از ایجاد فرآیند همگرایی در منطقه و با توجه به شرایط موجود صحبت به میان آورد. «هاس» در ادامه بحث خود درباره همگرایی به این نکته نیز اشاره می کند که وجود ساختارهای اجتماعی - فرهنگی همخوان در جوامع همگرا که در زمان پیوند بتوانند با یکدیگر سازگار بوده و کارکردهای یکدیگر را جذب کنند، یکی از شروط اساسی تحقق همگرایی است. وی همچنین هماهنگی فکری و ایدئولوژیک رهبران و نخبگان جوامع مورد اشاره را نیز مدنظر قرار می دهد و به عنوان مثال به اروپا اشاره می کند که نزدیکی فرهنگی، به خصوص فرهنگ سیاسی در آنها مشهود است.
از این رو می توان پی برد که بهترین روند همگرایی برای ایران می تواند در منطقه خاورمیانه و پیرامون آن و در حوزه نفوذ فرهنگی ایران، یا به تعبیری «ایران فرهنگی» اتفاق بیفتد. همچنین مطلوب است پیوند زدن این موضوع با «منطقه گرایی». اندیشمندان علوم سیاسی و روابط بین الملل منطقه گرایی را تشکیلات و اجتماعی مرکب از ۳ واحد سیاسی یا بیشتر، که پدیده سیاسی جدیدی را در منطقه یی از جهان به وجود می آورد، تعریف کرده اند. هر چند در تعریف «منطقه» یا «ناحیه» بین نویسندگان اختلاف نظر وجود دارد، چرا که حدود و ثغور این واژه تحت تاثیر مسائل مختلف تاریخی، سیاسی، جغرافیایی و... قرار گرفته است.
این موضوع که کشور ایران در گذشته به صورت یک قدرت پهناور اداره می شده، امروزه نیز می تواند برای آن یک مزیت محسوب شود. اکنون نیز پس از چند پاره شدن ایران بزرگ به موزاییک های سیاسی، همچنان می توان رشته ارتباط فرهنگی خاصی را که پیونددهنده این تکه ها به یکدیگر هستند، مشاهده کرد. عواملی همچون زبان، مذهب، رسوم، آیین ها و سنت های مشترک در پهنه ایران بزرگ و فرهنگی به عنوان این رشته های پیوند عمل می کنند. از رسمیت زبان فارسی در افغانستان و تاجیکستان گرفته تا نوع تفکر، نگرش و مذهب شیعه در عراق، از رسوم و آیین هایی مانند نوروز گرفته تا پیوندهای قومی در منطقه کردستان (ایران، عراق، ترکیه و سوریه)، همه و همه حاکی از این هستند که ایران فرهنگی دارای زمینه بسیار مساعدی برای همگرایی منطقه یی است.
▪ در این خصوص چند نکته حائز اهمیت وجود دارد که به آنها اشاره می شود؛
۱) هدف از ایجاد فرآیند همگرایی باید ایجاد تعادل در منافع کشورهای همجوار مورد اشاره برای ایجاد الگوی توسعه مناسب با ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشورهای مذکور و ایجاد زمینه مناسب برای طی این مسیر باشد. به طوری که این کشورها همزمان نفع خود را در همگرایی ببینند.
۲) چنانچه روند همگرایی به خوبی پیش برود، ایجاد سازمان های منطقه یی بسیار مطلوب می نماید. منافع اقتصادی مشترک می تواند انگیزه لازم را برای این موضوع فراهم کند. به طور مثال سازمان «اکو» بر همین پایه شکل گرفته است، اما تقابل های ایدئولوژیک - سیاسی و فرهنگی بین برخی کشورهای عضو، از کیفیت کارکردهای آن کاسته است. از این رو هماهنگی فرهنگی می تواند مسیر دستیابی به منافع مشترک اقتصادی را نیز هموار کند.
۳) موقعیت استراتژیک و ژئوپولتیک منطقه خاورمیانه، همواره مورد توجه قدرت های بزرگ و بازیگران اصلی صحنه بین المللی است. از این رو همگرایی منطقه یی می تواند یاریگر ایران در چانه زنی های بین المللی و جهانی باشد. در این خصوص توجه به منافع مشترک کشورهای همگرا از اهمیت اساسی برخوردار است.
۴) مساله امنیت از اساسی ترین مسائل مورد بحث در این زمینه است. حفاظت از حقوق کشورهای همگرا اعم از حقوق فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی می تواند در قالب یک اتحادیه قومی - منطقه یی مورد توجه قرار گیرد. از این رو لزوم هماهنگی در حوزه های یاد شده بیش از پیش نمایان می شود.
۵) تاکید بر مشترکات نباید مبنای نادیده گرفتن تفاوت ها و هویت های محلی شود. پذیرفتن تکثر و تنوع قومی- فرهنگی در کنار تاکید و تقویت رشته های پیوند هویتی از لوازم همگرایی منطقه یی است. به این ترتیب می توان «همگرایی» را در یک جمله خلاصه کرد؛ ایجاد روند وحدت در عین کثرت.
۶) از مهمترین نکاتی که باید به آن پرداخت عامل «ملی گرایی» است؛ عاملی که به باور برخی از صاحب نظران کندکننده روند همگرایی و در حالت افراطی آن سد محکمی در برابر آن است. همانطور که پیش تر اشاره شد هماهنگی ساختارهای سیاسی و اجتماعی - فرهنگی واحدهایی که مایل به همگرایی اند از ضروریات شکل گیری این روند است و در این خصوص نقش عامل سیاسی از همه پررنگ تر است. البته بدیهی است که عامل سیاسی خود تا حدود قابل توجهی تحت تاثیر عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. در مورد بحث ما نیز اگرچه عامل فرهنگی و ساختارهای اجتماعی تا حدود بسیار زیادی مناسب با روند مورد اشاره است، اما عامل سیاسی به دلیل برخی تقابل های ایدئولوژیک از مطلوبیت کمتری برخوردار است. در این میان برای شکل گیری یک روند تاثیرگذار و کارا تحقق دو نکته می تواند راه را هموار کند؛ الف- حرکت کشورهای مورد اشاره به سمت تحقق کامل حاکمیت ملی، ب- ایجاد فضای مناسب برای گفت وگو و رفع برخی سوءتفاهمات و نیز نزدیکی هرچه بیشتر حاکمیت ها به یکدیگر و بازتعریف منافع ملی در جهت ایجاد روند مورد بحث. در صورت تحقق شرایط فوق «ملی گرایی» از یک عامل بازدارنده تبدیل به یک کاتالیزور می شود. همچنین دست گذاشتن بر مشترکات و ریشه های یکسان در گذشته نیز تا حدود زیادی در تبدیل ملی گرایی به یک فرصت موثر است.
۷) در اولویت قرار دادن همگرایی اقتصادی؛ همگرایی اقتصادی به یک سلسله سیاست هایی اطلاق می شود که محدودیت های تجاری و موانع و تبعیضات به وجود آمده بر سر راه روابط اقتصاد بین الملل و منطقه یی را حذف یا به حداقل می رساند. به عبارت دیگر منطق «سود» همواره تاثیرگذارترین عامل برای همگرایی است. از این رو ایجاد بازاری مشترک در حوزه «ایران بزرگ» دارای کارکردهای مثبت بسیاری خواهد بود. ضمن اینکه پیشینه فرهنگی - تاریخی مشترک نیز به طور قطع و یقین باعث استقبال مصرف کنندگان و بازارهای کشورهای این حوزه از کالاهای یکدیگر خواهد شد.
این امر می تواند منافع اقتصادی سرشاری را نصیب کشورهای مورد اشاره و تولیدکنندگان آنها کند، که از آن جمله می توان به گسترش تولید و مبادله منطقه، کسب درآمدهای ارزی، کاهش هزینه های تولید و مبادله در سطح منطقه، صرفه جویی در منابع کمیاب داخلی، افزایش سرمایه گذاری خارجی و استفاده از اصل مزیت نسبی اشاره کرد.
۸) جلوگیری از ایجاد هرگونه تنش در روابط با کشورهایی که به نوعی خارج از این دایره قرار می گیرند. بدیهی است ایجاد هرگونه سازمان، پیمان های منطقه یی و مواردی از این دست می تواند حساسیت دیگر بازیگران بین المللی و کشورهای دیگر را برانگیزاند. از این رو اتخاذ سیاست تنش زدایی در عرصه بین المللی و منطقه یی از ضروریات است.
به هرحال آنچه مسلم است اینکه ایران با وجود مزیت ها و ظرفیت های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی توان تبدیل شدن به یک قطب فعال و با نفوذ منطقه یی و جهانی را به صورت بالقوه داراست. اما فعلیت یافتن این توان نیاز به به کارگیری ابزارهایی دارد که یکی از مهمترین آنها همگرایی و ایجاد سازمان های منطقه یی با توجه به نیاز و منافع مشترک کشورهای منطقه است. در صورت تحقق چنین امری آینده درخشان و افق روشنی در انتظار مردم و کشورهای منطقه خاورمیانه خواهد بود همراه با صلح، ثبات و نیرومندی.
شاهین زینعلی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید