شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

طرح خاورمیانه جدید، این بار از اسراییل


طرح خاورمیانه جدید، این بار از اسراییل
عقب نشینی رژیم صهیونیستی از غزه و پذیرش آتش بس با جنبش مقاومت اسلامی فلسطین، توافقنامه تبادل اسرا با حزب الله لبنان و طرح همه پرسی برای عقب نشینی از بلندی های جولان با هدف پیشبرد مذاکرات صلح با سوریه هر چند بیانگر ضعف بیش از پیش صهیونیست ها است اما نکات قابل تاملی از آن با توجه به این که اولمرت فشارهای گروه های افراطی داخلی تا مرز سقوط دولت را پذیرا شده می توان استنباط کرد که نگارنده آن را «معماری افول اسراییل» می داند.
هر چند که اسراییل از زمان تاسیس به پیشمرگی برای غرب تعریف شده، همواره دفاع کردن از این کشور جعلی از این منظر که به شکل سیستم تهدیدسنجی برای غرب عمل می کند تا جریانات اسلامی و میزان تهدید آن برای غرب و شدت آن را محاسبه و در اختیار دوستان خود قرار دهد، حائز اهمیت است. شاید این نکته ای است که انگلیسی ها از زمان آغاز استعمار خود و آشنایی با جریانات اسلامی منطقه پیش بینی می کردند و در قالب یک استراتژی بلندمدت آن را ( تشکیل اسراییل) طراحی کردند.
از همین رو حمایت های غرب برای حضور دایمی اسراییل در منطقه همواره یک اصل و یک موضوع حیاتی بوده است اما با قدرت گرفتن جنبش های اسلامی و گروه های مردمی توازن اولیه قوا به هم می خورد و تنها نکته ای که در آن برجسته نمی شود حق دفاع مردم و مسلمانان منطقه از حقوق مسلمی است که سال ها زیر پا گذاشته شده است. اولین طرح رویارویی با این نیروها که ویژگی بارز آن افزایش سریع نیروها و تقویت شعارهای آن است به شکل توافق و امتیازهای به ظاهر بزرگ صورت می گیرد تا شدت و ضعف حرکت های مردمی از فشارها و انگیزه های گروهی آن بکاهد. اما این موضوع در خصوص کشوری چون جمهوری اسلامی ایران متفاوت است. کشوری چون ایران با سیاست های ضداسراییلی درست زمانی که قابلیت های علمی و فنی و تکنولوژیکی موثری پیدا می کند باید با اهرم های مرسوم بین المللی -که بیشترین رویارویی در عرصه بین المللی از این دست است -تحت فشار قرار گیرد اما این که آیا این نگاه یعنی ضداسراییل بودن به ضد غرب بودن تعبیر می شود یا نه را باید در برداشت و سیاست های این کشورها به مسلمانان و در یک نگاه کلی نگریست.
حال در مسیر فشار بر ایران برنامه هسته ای بهترین بهانه است تا اهرم های مختلف به کار گرفته شود.
نقش ایران به عنوان یک بازیگر مستقل و تاثیرگذار اولین دستور العمل را به صهیونیست ها دیکته می کند که توافق آتش بس با حماس برای کاستن بار فشارهای کشورهای منطقه و کم کردن خشم گروه های مبارز از این دست است. در کنار آن توافقنامه مبادله اسرا با حزب الله که بار فشارهای داخلی در خصوص دو سرباز اسیر اسراییلی را حتی اگر مرده باشند می کاهد و یک آرامش نسبی را در جبهه شمال خود به واسطه آزادی اسرای معروف لبنانی ایجاد می کند و در مرحله بعد روند مذاکرات صلح با سوریه و پذیرش پیش شرط دمشق - عقب نشینی از جولان ـ در قالب همه پرسی مردمی است که رویارویی سیاسیون با جریانات افراطی داخلی را تا حد زیادی کاهش می دهد و به روند صلح با سوریه و کم کردن تهدیدات بالقوه دمشق کمک می کند ولی هرگز آن را خنثی نمی کند چراکه روابط این گروه ها و سوریه با ایران روابطی ناگسستنی است.
در مجموع هر ۳ بحرانی که تل آویو بر روی آن دست گذاشته است دارای چند ویژگی است که مهم ترین آن دوستی با ایران است و خارج کردن آنها از موضع هجومی به موضع تدافعی و همکاری. چرا که در این مرحله اسراییل جلب حمایت های عربی را تنها به عنوان پشتوانه طرح های ضد ایرانی دنبال می کند نه موجودیت بخشیدن به این رژیم. اما رسیدن به این نقطه به اندازه ای واهمه ایجاد می کند که نزدیک ترین دوستان غربی و عربی به اسراییل در خصوص هرگونه رویارویی با ایران هشدار می دهند.
در واقع در دو راهی که تل آویو با این حرکت پیش رو دارد یا به دنبال کاهش تنش های منطقه ای و کم کردن تهدیدات است که این امر تا زمانی که سیاست های صهیونیستی در منطقه وجود دارد غیرممکن می نماید و یا برای ورود به مساله ایران است که نتیجه آن نیاز به پیش بینی ندارد و در این صورت طرح خاورمیانه جدید این بار از اسراییل آغاز می شود، حال آن که مقامات پنتاگون درباره پیامدهای آن در تمام دنیا و نه خاورمیانه هشدار داده اند.
محمد رضا الهی
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید