چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

اندیشه ای که ماشین جنگی صهیونیست ها را به لبنان کشاند


اندیشه ای که ماشین جنگی صهیونیست ها را به لبنان کشاند
نژادپرستی همواره ركن اساسی و رگ حیاتی اسرائیل بوده است.
شالوده صهیونیسم بر این اعتقاد نهاده شده كه یهودیان برترین قوم در روی زمین هستند و در سرزمینی كه اشغال كرده اند، حقوقی بدیهی دارند. همه اینها كه در واقع مانع نهادینه شدن یك دموكراسی واقعی و مساوات بین انسان هاست، اساس نژادپرستی به شمار می روند.تجاوزات اسرائیل در لبنان و غزه نیز نشانه ای از همین اعتقاد نژادپرستانه است. زیرا تنها این ایدئولوژی صهیونیسم است كه می تواند انحصارطلبی و تفوق عده ای بر گروهی دیگر را توجیه كند. ایدئولوژی كه نه مطابق قانون است و نه اخلاق و البته توجیه كننده. زیاده خواهی ها حركتی نژادپرستانه است كه هیچ محدودیتی ولو محدودیت جغرافیایی برای خود قائل نیست.
صهیونیسم حاضر نیست هیچ مبارزه ای علیه تجاوزگری ها و سلطه جویی هایش - ولو در مناطق خارج از مرزهای ۱۹۶۷ - تحمل كند و دائماً فعالیت های خود را گسترش می دهد.
از نظر صهیونیسم سلطه این تفكر باید بر همه جا گسترده شود. صهیونیست ها باید حاكم باشند. بهترین شرایط زندگی را داشته باشند، قدرت نظامی باید دراختیار صهیونیست ها باشد، كنترل تمام منابع طبیعی را در دست داشته باشند و در مقابل همسایگان آنها باید مطیع و بدون قدرت باشند. پیام اسرائیل در حمله به لبنان این بود: نه حزب الله و نه هیچكس دیگری كه در لبنان از حزب الله حمایت می كند، حق حیات ندارد. زیرا حزب الله با قدرت بلامنازع منطقه یعنی اسرائیل، به مبارزه برخاسته است و اسرائیل نیز قادر به تحمل چنین جسارتی نیست و نمی تواند حضور هیچ ایدئولوژی یا جنبش دیگری را كه با تفوق اسرائیل و قوم یهود مخالفت داشته باشند، بپذیرد. این ایدئولوژی و گروه از نظر اسرائیل تهدیدی برای صهیونیسم است.
اسرائیل در حمله به لبنان تمام خشونت وحشیانه اش را به كار گرفت تا این كشور را نابود كند و این نكته را متذكر شود كه فقط صهیونیسم حق حكمرانی دارد و غیریهودیان یا باید بمیرند، یا از این منطقه بگریزند و یا خود را به خاك اندازند؛ همانطور كه در یك ربع قرن اشغالگری اسرائیل از ۱۹۷۸ تا ۲۰۰۰ در لبنان این طرز فكر نزد صهیونیست ها حاكم بوده است.
اگر حوادث یك هفته اول یورش اسرائیل به لبنان را مرور كنید، به خاطر می آورید كه چگونه چهار سرباز لبنانی زیر بمباران اسرائیل تلاش كردند خطوط آب و برق بیروت را تعمیر كنند تا بیروت را زنده نگه دارند.
در همان موقع «رابرت فیسك» خبرنگار انگلیسی نوشت: برای او مشخص شده است كه اسرائیل می خواهد «بیروت بمیرد... هیچكس نباید بیروت را زنده نگه دارد...» دان حالوتس مردی كه چهار سال قبل وقتی فرماندهی نیروی هوایی اسرائیل را برعهده داشت، بعد از حمله با هواپیمای اف ۱۶ خود و انداختن بمبی یك تنی بر آپارتمانی در غزه كه منجر به كشته شدن ۱۴ فرد غیرنظامی كه بیشتر آنها كودك بودند، گفت: به هیچوجه عذاب وجدان ندارد. در شروع حمله به لبنان قول داد لبنان را به ۲۰ سال قبل برگرداند. ۲۰ سال قبل لبنان زنده نبود.
یك سوم جنوب آن توسط اسرائیل اشغال شده بود و تا یك دهه بعد مردم آن در نومیدی و جنگ های داخلی دست و پا می زدند.
بمب های خوشه ای مورداستفاده اسرائیل، نشانه ای از نیت این رژیم در ویران ساختن لبنان حداقل در جنوب آن است. جایی كه باید اعراب آن از بین بروند تا دیگر قادر به مخالفت با اسرائیل نباشند. بمب های خوشه ای ساخت آمریكای اسرائیل كه قبلاً هم در یوگسلاوی و عراق از آنها استفاده شده، طوری طراحی شده اند كه در میانه راه منفجر و تبدیل به صدها بمب كوچك می شوند كه می تواند منطقه ای نسبتاً وسیع را نابود كند.
در حمله اخیر اسرائیل به لبنان تقریباً یك چهارم این بمب ها پس از اصابت عمل نكرده و همچنان به عنوان تهدیدی جدی برای مردم جنوب لبنان به شمار می روند.
به گزارش سازمان ملل تقریباً ۱۰۰ هزار بمب خوشه ای عمل نكرده در جنوب لبنان پیدا شده است.
این گزارش همچنین حاكی است كودكان و بزرگسالان لبنانی پس از اعلام آتش بس به وسیله همین بمب های عمل نكرده كشته و یا مجروح شده اند.
نكته دیگری كه «ژان ایگلوند» از افسران ارشد سازمان ملل به آن اشاره می كند این است كه بمب های خوشه ای مخصوصاً علیه غیرنظامیان استفاده شده اند و نمی توان آنها را حاصل اشتباه محاسبه ای اسرائیل دانست.
زیرا ۹۰ درصد این بمب ها تحت كنترل از راه دور بوده اند و در ضمن اسرائیل از آنها در ۷۲ ساعت پایانی جنگ یعنی درست قبل از اعلام آتش بس سازمان ملل استفاده كرده است. یعنی زمانی كه مشخص بود سازمان ملل آتش بس را اعلام خواهدكرد و بنابراین، اسرائیل تمام نیروی خود را به كار گرفت تا آخرین ضربه های خود را به ملت لبنان وارد كند.
این گونه اعمال اسرائیل و جنگی كه علیه لبنان آغاز كرد، تنها می تواند نشان دهنده اقدام به نسل كشی در جهت ایجاد منطقه ای امن برای صهیونیست ها باشد.
براساس تخمینی كه سازمان ملل زده است تقریباً ۲۵۰ هزار لبنانی قادر به بازگشت به خانه هایشان نیستند. زیرا خانه برخی از آنها با خاك یكسان شده و برخی دیگر نیز بخاطر وجود بمب های خوشه ای عمل نكرده در اطراف خانه هایشان جرأت بازگشت به خانه های خود را ندارند و در انتظار گروههای خنثی كننده مین هستند.
همه اینها مدركی است دال بر اینكه حملات وحشیانه اسرائیل علیه لبنان به دلیل جنگ با حزب الله نبوده است و این جنگ را نمی توان آن طور كه اسرائیل ادعا كرده است جنگ با ترور و تروریسم دانست. اسرائیل و در كنار آن آمریكا با حركت اخیر این نكته را ثابت كرده اند كه حزب الله هیچ دخالتی در حملات تروریستی نداشته است و اگر هم حركتی بوده در واكنش به حملات اسرائیل در مرز لبنان بوده است.
در واقع این جنگ در جهت ایجاد فضایی گسترده تر، برای تنفس صهیونیسم بوده است. برای اینكه اسرائیل قاطعانه و مستبدانه بر تمام همسایگان خود چیره شود. این جنگ علیه انسان هایی بود كه نمی خواستند تابع محض باشند و به جنبش حزب الله پناه برده بودند كه قصد نداشت در برابر اسرائیل تسلیم شود. این جنگ، جنگ با مردم و تفكرشان بود، مردمی كه صهیونیست نبودند و در جهت توسعه صهیونیسم و استیلای یهود حركت نمی كردند.
اسرائیل از ابتدای پیدایش همواره همین سیاست تهاجمی را درپیش گرفته است. فلسطینیان اولین وقدیمی ترین قربانیان صهیونیسم و مخالف سرسخت آن هستند، در سال۱۹۴۸ اسرائیل تصور می كرد موفق شده بدیهی ترین مشكلات خود را از سر راه بردارد، زیرا موفق شده بود تعداد بسیار زیادی از فلسطینی ها را از خانه هایشان بیرون كند و دولتی صهیونیستی كه در آن هیچ غیریهودی حضور ندارد، تشكیل دهد. ۱۹سال بعد اسرائیل با اندیشه توسعه مرزهایش به كرانه باختری و غزه حمله كرد و این بار با فلسطینی هایی مواجه شد كه در كنار رژیم صهیونیستی زندگی می كردند و می توانستند تهدیدی جدی برای صهیونیسم به حساب آیند.
سیاست اسرائیل نزدیك به ۴۰سال بعد از آن بر مبنای نابودی كامل فلسطینیان قرار گرفت و با همین نگاه نیز اسرائیل در این مدت بارها به لبنان حمله كرد. متدهای پاكسازی نژادی بسیارند: اشغال سرزمین، ویران كردن زمین های كشاورزی و منابع طبیعی، فشارهای اقتصادی، محدودیت های تجاری، تخریب خانه ها، لغو پروانه اقامت، تبعید، دستگیری، ترور، جداسازی خانواده ها، ممنوعیت تغییر مكان، از بین بردن بایگانی ها و اسناد، اخذ مالیاتها به اجبار و ایجاد قحطی. اسرائیل از همه این روشها برای نابودی فلسطینیان در سرزمین خودشان كرانه باختری و غزه استفاده كرده است اما هنوز هم فلسطینی ها در این منطقه وجود دارند. تنها در غزه یك و نیم میلیون فلسطینی زندگی می كنند. این آمار مرتب در حال افزایش است و البته این در حالی است كه زندگی غیریهودی ها در جهت دستیابی به اهداف صهیونیسم هیچ ارزشی ندارد.
«ایان پاپ» محقق اسرائیلی، عملكرد اسرائیل را یك نسل كشی تدریجی می داند. از سال۱۹۴۸ تاكنون هر حركت فلسطینی ها در برابر ستم های اسرائیل، دستاویزی برای اشغالگران شده تا سیاست پاكسازی نژادی خود را پیاده سازند؛ سیاستی كه در اسرائیل كاملاً پذیرفته شده و نیز قابل اجتناب است و«ایان پاپ» درباره آن می گوید: «كشتار هر روز فلسطینی ها بویژه بچه ها در مطبوعات با كوچكترین حروف منتشر می شود.» او پیش بینی می كند در صورت ادامه این روند و حضور فلسطینی ها در منطقه احتمالاً كشتاری وسیع به وجود خواهد آمد. او كه به خاطر دارد چگونه دنیا، اسرائیل را بعد از حوادث ۱۹۴۸ و كشتار فلسطینی ها بخشید، معتقد است اسرائیل می تواند سیاست كشتار خود را ادامه داده و «با ابزارهای به اصطلاح قانونی همچون تأمین امنیت ملی خود» دوباره به نسل كشی بپردازد. طبیعتاً دنیا دیگر بار در برابر اسرائیل سكوت كند و آنگاه اسرائیل می تواند با شدت بیشتری وارد عمل شود.
در حال حاضر سؤالی بزرگ پیش روی جهانیان قرار دارد: آیا هیچ كس متوجه عملكرد وحشیانه اسرائیل نیست؟ آیا اسرائیل با حملات تابستان امسال خود باعث نخواهد شد تا حتی كسانی كه صهیونیسم را به دنبال تهیه مكانی امن و راحت برای زندگی یهودیان می دانستند، اكنون از آن رویگردان شوند؟
از زمان حمله اسرائیل به لبنان رسانه های عربی و اروپایی به نقد سیاستهای اسرائیل و آمریكا در این زمینه پرداختند. این در حالیست كه مقاومت و پایداری اعراب و مسلمانان در قبال حملات و حشیانه اسرائیل تحت حمایت آمریكا نیز رو به تزاید دارد.
نژادپرستی موجود در اسرائیل تحت حمایت نومحافظه كاران آمریكا قرار دارد. البته نژادپرستی مسأله ای است كه از ویژگی های درونی صهیونیسم به شمار می رود و اكنون از سوی نومحافظه كاران دولت بوش نیز حمایت می شود.
نژادپرستی یكی از اصلی ترین عوامل شكل دهنده برخورد تمدنهاست و دولت بوش و اسرائیل با دامن زدن به آن، بستر لازم را فراهم كرده اند تا بتوانند حملات خود را تدارك ببینند.
شكست اسرائیل در لبنان این حقیقت را برای اعراب و مسلمانان فاش ساخت كه اسرائیلی كه حدود ۶۰سال است در قلب خاورمیانه لانه كرده، گستاخی اش به حدی رسیده كه می خواهد كل منطقه را زیر سلطه خود بگیرد اما قدرت و دارایی آن محدودتر از آنی است كه تاكنون ادعا می شده است، در مقابل اسرائیل، حماس در فلسطین و حزب الله در لبنان قرار دارند؛ گروههایی كه هر روز بیش از روز قبل قدرت می گیرند و در واقع تلاش می كنند پاسخگوی تمام خواسته های مردم این مناطق باشند، مردمی كه پس از سالها تحمل ستم اكنون به مبارزه فكر می كنند. ممكن است رهبران مصر، اردن و عربستان سعودی در برابر آمریكا و به تبع آن اسرائیل كوتاه بیایند اما مردم این مناطق با شكست اخیر اسرائیل در لبنان دریافته اند كه قدرت اسرائیل محدود است و می توان آن را شكست داد.اسرائیل باید راهی را كه در پیش گرفته است و آمریكا نیز از آن حمایت می كند، تغییر دهد. زیرا در غیر این صورت محكوم به شكست خواهد بود. این درست است كه اسرائیل به لحاظ نظامی برتر از فلسطینی ها و لبنانی ها است، اما نكته این است كه شكست اسرائیل شكستی نظامی نخواهد بود. در صورت از سرگیری درگیریها فلسفه وجودی و ایدئولوژی حاكم بر این رژیم است كه با چالش های وسیعی مواجه خواهد شد و به همین دلیل است كه در صورت ادامه دامن زدن به شرایط بحران خاورمیانه شكست اسرائیل قطعی خواهد بود. در واقع باید گفت شكست اسرائیل در لبنان نشانه ای از شكست صهیونیسم در جهان است. اكنون این مردم لبنان، فلسطین، عراق و افغانستان هستند كه برخلاف تلاشهای اسرائیل و آمریكا برای محق نشان دادن خود، پرچمدار دفاع از بشریت و بشردوستی شده اند و در مقابل تمامی دنیا، آمریكا و اسرائیل را نماد تباهی و مرگ معرفی می كنند.
با توجه به شرایط پیش آمده می توان پیش بینی كرد كه یا اسرائیل و حامیان نومحافظه كار آن در آمریكا می توانند با تشكیل ۲كشور فلسطینی و اسرائیلی اوضاع را آرام كنند و یا دنیا شاهد جنگی خواهد بود كه دامنه هایی گسترده خواهد داشت.
برخلاف آنچه كه اسرائیل در آغاز حمله به لبنان تصور می كرد، پس از جنگ ۳۳ روزه «حزب الله» به بخشی تفكیك ناپذیر و قوی از لبنان تبدیل شده و كاملاً زنده است؛ همانطور كه فلسطینی ها هنوز زنده هستند و زندگی می كنند. در سال۱۹۴۸ اسرائیل، فلسطینی ها را آواره كرد اماعدالت باید جاری شود یا با شكست كامل صهیونیسم، یا با بازگشتن فلسطینی ها به خانه هایشان یا با تغییر منش اسرائیل به شكلی كه این رژیم تبدیل به همسایه ای بی آزار شودكه هیچ گونه احساس برتری نسبت به دیگران نداشته باشد و در نهایت فلسطینی ها و اسرائیلی ها در یك كشور واحد بدون هیچ گونه حق برتری نسبت به یكدیگر در كنار هم زندگی كنند.
منبع: Znet
ترجمه : بنفشه غلامی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید