دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

جهان در سال ۲۰۰۹


جهان در سال ۲۰۰۹
سال ۲۰۰۸ در حالی به پایان رسید که تحولات یک سال گذشته چهره جهان را تغییر داده بود. پیروزی حزب کومین تانگ در انتخابات پارلمانی و سپس انتخابات ریاست جمهوری تایوان این جزیره را برای اولین بار از زمان جدایی از چین در سال ۱۹۴۹ به پکن نزدیک کرد؛ نزدیکی که گسترش روابط تجاری و برقراری پروازهای مستقیم بین دو سوی تنگه تایوان (فرمز) را در پی داشت. کنگو در فاصله یک آتش بس تا بروز درگیری های جدید داخلی دوره یی از آرامش را تجربه کرد. یک مدل جنجالی ایتالیایی به نام کارلا برونی با رئیس جمهور مجارستانی الاصل فرانسه ازدواج کرد و بانوی اول کاخ الیزه شد.
در پی ترور بی نظیر بوتو سه روز مانده به آغاز سال ۲۰۰۸، حزب مردم ابتدا دولت پاکستان را به دست گرفت و پس از سقوط پرویز مشرف، آصف علی زرداری همسر بوتو رئیس جمهور پاکستان شد و به حکومت ۹ ساله نظامیان خاتمه داد. فیدل کاسترو رهبر کوبا پس از پنج دهه حکومت به طور رسمی جای خود را به برادرش رائول کاسترو داد. تظاهرات تجزیه طلبانه در تبت، چین را تا آستانه بحرانی جدی پیش برد اما با این حال چین در نهایت موفق شد ظرف چند ماه شورش را خنثی کرده و بی هیچ مشکلی میزبان یکی از باشکوه ترین بازی های المپیک باشد؛ بازی هایی که بیشتر نمادی از ورود چین به عرصه بین الملل بود به عنوان ابرقدرتی نوظهور. زیمبابوه در ادامه مشکلات خود رکورد تورم در طول تاریخ را با نرخ ۲۳۱ میلیون درصد شکست. رابرت موگابه ۸۴ ساله که از سال ۱۹۸۰ قدرت را در زیمبابوه در دست دارد به رغم مشکلات اقتصادی، بروز اپیدمی وبا، و شکست در دور اول انتخابات ریاست جمهوری همچنان با مشت آهنین بر این کشور آفریقایی حکومت می کند.
با پیروزی لی میونگ باک از حزب ناسیونال کره جنوبی سیاست های خورشید درخشان برای نزدیکی به کره شمالی که از سال ۱۹۹۸ آغاز شده بود، از دستور کار دولت سئول خارج شد. سیلویو برلوسکونی بار دیگر نخست وزیر ایتالیا شد، میشل سلیمان پس از اختلافات فراوان به رئیس جمهوری لبنان رسید و در مسکو دیمیتری مدودوف جانشین ولادیمیر پوتین در کاخ کرملین شد. حامد کرزی در ماه مارس ۲۰۰۸ از حمله تروریستی طالبان جان سالم به در برد. مذاکرات صلح سوریه و اسرائیل پس از وقفه یی هشت ساله با میانجیگری ترکیه از سر گرفته شد. پادشاهی ۲۴۰ ساله نپال به جمهوری دموکراتیک فدرال تبدیل شد و مائوئیست ها پس از سال ها مبارزه اکثریت کرسی مجلس موسسان را از آن خود کردند.
بیل گیتس پس از سه دهه از ریاست شرکت مایکروسافت کناره گرفت. اینگرید بتانکور نامزد اسبق انتخابات ریاست جمهوری کلمبیا و سناتور این کشور پس از شش سال اسارت در دست شورشیان فارک طی عملیات ارتش کلمبیا آزاد شد. رادوان کارادزیچ رهبر صرب های بوسنی پس از ۱۲ سال تعقیب و گریز در بلگراد دستگیر و تحویل دادگاه جنایات بین المللی لاهه شد. در همین حال دادستان دادگاه جنایات بین المللی طی دادخواستی از قضات این دادگاه خواست عمر البشیر رئیس جمهور سودان به خاطر جنایات دارفور دستگیر و محاکمه شود. در سال ۲۰۰۸ بهای نفت در هر بشکه به رکورد بی سابقه ۱۴۸ دلار در هر بشکه رسید و طی چند ماه به پایین ترین سطح طی سه سال گذشته به کمتر از ۴۰ دلار در هر بشکه تنزل پیدا کرد. جهان از ماه اکتبر شاهد رکود اقتصادی بی سابقه یی بود که از کشورهای امریکای شمالی و اتحادیه اروپا گرفته تا چین و ژاپن و جنوب شرق آسیا را درنوردید و تبعات آن همچنان ادامه دارد.
در سال ۲۰۰۸ روسیه و گرجستان درگیر جنگ شدند و در نتیجه استقلال اوستیای جنوبی و آبخازیا از سوی مسکو به رسمیت شناخته شد. هند در این سال توانست پس از ۳۴ سال محرومیت از خرید تکنولوژی هسته یی و به رغم عدم پذیرش پیمان منع گسترش سلاح های هسته یی با اجازه گروه «تامین کنندگان مواد هسته یی» از آژانس بین المللی انرژی اتمی توانست قرارداد هسته یی خود را با امریکا به مرحله اجرا نزدیک کند. تزیپی لیونی وزیر خارجه اسرائیل رهبری حزب کادیما را از ایهود اولمرت تحویل گرفت اما نتوانست در موعد قانونی تشکیل کابینه دهد و به این ترتیب لقب گلدا مایر دوم را به عنوان دومین نخست وزیر زن اسرائیل از دست داد. کودتا و شورش ها در چاد، سودان، و
تی مور شرقی در سال ۲۰۰۸ ناکام ماندند اما در کنیا به تقسیم قدرت و در موریتانی و گینه به تغییر حاکمیت انجامیدند. انفجار تروریستی در هتل ماریوت پاکستان با خوش اقبالی از بیخ گوش زرداری، گیلانی و اشفاق کیانی گذشت اما سفیر چک را در پاکستان قربانی کرد. حمله تروریستی ۶۰ ساعته به بمبئی هند در ماه نوامبر اما پای لشکر طیبه را از پاکستان به میان کشاند و روابط اسلام آباد و دهلی نو را به شدت تیره کرد.
آتن پایتخت یونان و زادگاه دموکراسی پس از کشته شدن یک نوجوان ۱۵ ساله به دست نیروهای پلیس شاهد روزها آشوب و درگیری بود. در ماه دسامبر منتظر الزیدی خبرنگار عراقی چند روز مانده به پایان دوران ریاست جمهوری جرج بوش در بغداد به سمت او دو لنگه کفش پرتاب کرد و با این حال از سوی رئیس جمهور امریکا بخشیده شد. و در آخرین روزهای سال ۲۰۰۸ اسرائیل با حمله به نوار غزه ۱۰۰ تن بمب روی این باریکه ۵ در ۱۵ کیلومتری ریخت.
اما مهم تر از تمام رویدادهای ۲۰۰۸ که فهرست وار اینجا ذکر شد، شاید انتخاب رئیس جمهور جدید امریکا است که دست کم طی چهار سال آینده بر بسیاری از معادلات جهانی تاثیرگذار خواهد بود.
● اوباما؛ جسارت تغییر
سال ۲۰۰۸ ایالات متحده شاهد رویدادی بود که بعضی ها آن را با قدم گذاشتن اولین انسان بر خاک کره ماه در دهه ۱۹۶۰ مقایسه کردند. اما این رویداد در واقع از ۲۰ ژانویه ۲۰۰۹ شکل واقعی به خود می گیرد؛ کشوری که هنوز نسلی از شهروندان سالخورده اش روزهایی را به یاد می آورند که سیاهپوستان از حق رای محروم بودند، ۲۰ ژانویه سال جاری شاهد ورود اولین رئیس جمهور سیاهپوست به کاخ سفید خواهد بود؛ اوبامای سیاهپوست بر کرسی تکیه خواهد زد که پیش از او ۴۳ رئیس جمهور سفیدپوست امریکا بر آن نشسته بودند. ریاست جمهوری اوباما دو چیز را به امریکا هدیه خواهد کرد که این کشور به شدت نیازمند آنهاست؛ اول حسن شهرت در جهان و دوم اطمینان به نفس امریکایی ها درباره کشورشان. در نظرسنجی که در اکتبر سال ۲۰۰۸ در ایالات متحده انجام شد، تنها ۱۰ درصد از امریکایی ها معتقد بودند کشورشان در مسیر درستی گام برمی دارد و این در حالی است که احساسات ضدامریکایی سرتاسر جهان، از پایتخت های اروپایی گرفته تا کوچه پس کوچه های کشورهای عربی را فرا گرفته است.
اوباما در واقع اکسیر تسکین سریع تمام دردهای امریکاست. ورود او به کاخ سفید نقطه اوج انقلاب حقوق مدنی در این کشور به شمار می رود و در عین حال به ترمیم روابط امریکا با سایر کشورهای جهان کمک خواهد کرد. پس از ریاست جمهوری اوباما برای مسلمانان جهان دیگر دشوار خواهد بود که امریکا را به پیش داوری و غرض ورزی در مواجهه با اسلام متهم کنند در حالی که نام اول رئیس جمهور این کشور در زبان عربی به معنای «نعمت و رحمت» است (ظاهراً باراک از ریشه برکت گرفته شده است) و نام دوم او حسین. از سوی دیگر اروپایی ها نیز دیگر نخواهند توانست مدعی شوند امریکا سرزمین حاکمیت آدم های «نادان» است چرا که یک دانش آموخته دانشگاه هاروارد و نویسنده چند کتاب پرفروش، هدایت سیاست های کاخ سفید را به دست گرفته است.
اوباما از دیدگاهی همه ابزارهای لازم را نیز برای تحقق شعارهای تبلیغاتی اش درباره تغییر در اختیار خواهد داشت. او در حالی وارد کاخ سفید می شود که هر دو مجلس کنگره در اختیار دموکرات هاست و به خصوص نمایندگان حزب او در مجلس سنا که بزرگ ترین دردسر رئیس جمهور های امریکا به شمار می رود، اکثریتی قابل توجه دارند. علاوه بر این جمهوریخواه ها که تمام مراکز قدرت را به خاطر سیاست های اشتباه در چند سال اخیر از دست داده اند طی دست کم دو سال آینده چنان مشغول درگیری های داخلی هستند که نخواهند توانست مشکلی برای دولت اوباما پدید آورند. اما از سوی دیگر اوباما دشواری های بسیاری پیش رو دارد. او وارث شوم ترین میراث اقتصادی، اجتماعی و سیاسی امریکا از دوران ریاست جمهوری ترومن تاکنون به شمار می رود. دو جنگ ناتمام، اقتصاد در حال ورشکستگی و یک «سیاهچاله» مالی بخشی از این میراث محسوب می شود. قرضه ملی امریکا در حال حاضر از ۱۰ تریلیون دلار فراتر رفته و برنامه کمک های دولتی برای نجات شرکت ها و بانک های بزرگ امریکایی از ورشکستگی کسری بودجه یک تریلیون دلاری را در اواخر سال ۲۰۰۹ غیرقابل اجتناب ساخته است. وعده های انتخاباتی اوباما در این شرایط میزان توقعات امریکایی ها را بالا برده و علاوه بر تمام اینها شیوه کشورداری دموکرات های سنتی مانند نانسی پلوسی در مجلس سنا که تفاوت چندانی با سیاست های جمهوریخواهان ندارد، دشواری های پیش روی اوباما را دوچندان خواهد کرد.
با همه اینها اوباما را نباید دست کم گرفت. او یکی از کاریزماتیک ترین رهبران امریکا به شمار می رود که در سال ۲۰۰۸ توانست دو تن از مشهورترین سیاستمداران امریکا را از دور رقابت های انتخاباتی خارج کند؛ هیلاری کلینتون را از حزب خود و جان مک کین را از حزب جمهوریخواه. او سیاستمداری باهوش است که شاید تا پایان سال ۲۰۰۹ بتواند کارنامه یی قابل قبول از عملکرد اولین سال ریاست جمهوری خود ارائه دهد.
● سال سیاه در فضای بین الملل
در آغاز سال ۲۰۰۹ بسیاری از جهانیان امیدوارند با ورود رئیس جمهور جدید امریکا به کاخ سفید مونولوگ غالب ایالات متحده در فضای جهانی تک قطبی جای خود را به تعاملات دو سویه و چندسویه دهد که در نهایت حل زنجیره یی از مشکلات پیچیده بین المللی، از مساله تغییر آب و هوا گرفته تا تجارت جهانی را در پی خواهد داشت. اما به نظر می رسد در واقعیت سال ۲۰۰۹ برای این دسته از افراد سال ناامیدکننده یی باشد زیرا در این سال آشکار خواهد شد که برای جان دادن به دیپلماسی چندجانبه و نهادهای بین المللی که لازمه نظام جهانی چندقطبی هستند به چیزی بیش از یک رئیس جمهور تازه در کاخ سفید نیاز است.
چشم اندازی که از این مقطع زمانی خاص از سال ۲۰۰۹ در برابر دید قرار دارد، سال سیاهی را دست کم در مساله روابط بین الملل پیش روی جهان ترسیم می کند. پیش بینی می شود در سال ۲۰۰۹ اتحادیه اروپا که اصلی ترین رقیب امریکا در رهبری نظام جهانی به شمار می رود، نتواند پیمان در حال احتضار لیسبون را برای اصلاح قانون فعالیت اتحادیه اروپا احیا کند. دادگاه جنایات بین المللی امسال در پرونده های جنجالی موفقیت کمتری به دست خواهد آورد و سازمان ملل متحد پرستیژ و جایگاه خود را به خاطر ضعف رهبری در مقام دبیرکل و همچنین بن بست های سیاسی در شورای امنیت بیشتر و بیشتر از دست خواهد داد. و برای اینکه ناکامی های سال ۲۰۰۹ کامل شود، به احتمال قریب به یقین نشست بزرگ سران برای رسیدگی به مشکل تغییر آب و هوای کره زمین در کپنهاگ بی هیچ توافق قطعی در این زمینه به پایان خواهد رسید.
در این بین مقابله جهان توسعه یافته از یک سو و غول های نوظهور جهان در حال توسعه از سوی دیگر ریشه بسیاری از ناکامی ها در سطح بین المللی خواهند بود؛ اختلافات امریکا و اتحادیه اروپا از یک سو و هند و چین از سوی دیگر بر سر مساله تجارت محصولات کشاورزی و به خصوص در مساله کشت گندم موجب ناکامی نشست سازمان تجارت جهانی در دوحه خواهد شد و در مساله تغییر آب و هوای کره زمین، برزیل نیز به عنوان یکی دیگر از کشورهای در حال توسعه به جبهه چین و هند خواهد پیوست. جبهه متحد چین، هند و برزیل خواستار کاهش تولید گازهای گلخانه یی در کشورهای توسعه یافته با سرعت و شتابی بیشتر از خودشان هستند و در مقابل امریکا و اتحادیه اروپا، غول های در حال توسعه را به دلیل بی بهرگی از امکانات پیشرفته به تولید حجم بیشتری از گازهای گلخانه یی متهم می کنند و از آنجا که نمی خواهند هزینه تولیدات خود را در رقابت با کشورهای چین و هند و برزیل بالاتر ببرند حاضر به پذیرش چنین الگویی برای کاهش تولید گازهای گلخانه یی نخواهند شد. نتیجه اینکه جهان در پایان سال ۲۰۰۹ همچنان با روند صعودی در حال گرم تر شدن خواهد بود و خشکسالی، سیل، و پدیده های جوی ناهمگون با مدل فصلی در نقاط مختلف جهان همچنان افزایش خواهد یافت.
در یک جمع بندی دیگر به نظر می رسد سال ۲۰۰۹ به سه دلیل شاهد شکست همکاری های بین المللی در عرصه های مختلف باشد. اول مساله جهانی شدن است که ظهور کشورهای جدیدی را به عنوان بازیگران تاثیرگذار در عرصه بین الملل در پی داشته و همین مساله رسیدن به یک اجماع جهانی را دشوارتر کرده است. اگر کسی این مساله را باور ندارد کافی است روزهایی را به یاد آورد که کل مشکلات جهان را می شد در شورایی متشکل از کشورهای توسعه یافته غربی به علاوه ژاپن (گروه جی ۸) حل و فصل کرد. مساله دوم زمزمه هایی است که درباره آغاز جنگ سرد دوم بین امریکا و روسیه شنیده می شود و این مساله نه تنها بر تمام پرونده های سازمان ملل سایه انداخته بلکه موجب شده شورای امنیت نیز بیش از گذشته به خاطر اختلافات این دو کشور به بن بست برسد. سومین مساله پارادوکسی است که از مساله جهانی شدن پدید آمده است. در جهان امروز که به شدت اقتصاد با شبکه یی از ارتباطات بین المللی گره خورده است، هر روز برای حل و فصل مسائل بیشتری به توافق و اجماع بین المللی نیاز است و این در حالی است که دولت ها همچنان قبل از پذیرش این توافقنامه ها آنها را فارغ از شبکه گسترده ارتباطات جهانی، فقط و فقط از منظر منافع محلی و هویت ملی ارزیابی می کنند؛ معیارهایی که به واسطه ساختار قرن بیستمی جهان امروز معمولاً با اولویت های نظام بین الملل قرن بیست و یکم در تضاد قرار می گیرد.
● هندوکش؛ خانه یی از خشت و گلوله
افغانستان نامی است که شاید در سال ۲۰۰۹ بیش از نام سایر کشورها در تیتر اخبار جهانی تکرار شود. نیروهای امریکایی با آرام شدن نسبی عراق اندک اندک از شمار نیروهای خود در این منطقه می کاهند اما همزمان با این رویداد، افغانستان در سراشیبی سقوط به ورطه بنیادگرایی شتاب بیشتری گرفته است. افزایش تلفات نظامیان خارجی از ۱۲ نفر در سال ۲۰۰۱ (سال سقوط طالبان در کابل) به ۲۳۰ نفر در ۹ ماهه اول سال ۲۰۰۸ موید نزول شرایط امنیتی در افغانستان است. در این میان ظاهراً هیچ یک از عواملی که می توانند موجب نجات افغانستان شوند، در خاک این کشور ریشه ندارند. در واقع معکوس کردن حرکت قهقرایی افغانستان نیمی به سرعت عمل ناتو برای تقویت نیروها در افغانستان بستگی دارد و نیمی به توان و تمایل دولت پاکستان برای کنترل منطقه بی قانون قبایل در مجاورت مرز افغانستان در شمال این کشور.
در مورد اول با توجه به فقدان منابع مالی لازم و بی میلی دولت های اروپایی برای افزایش نیروها به نظر می رسد سرعت عمل ناتو در تقویت نیروهای خود در افغانستان تنها به توانایی امریکا برای اعزام نیروهای تازه نفس بستگی دارد که این نیز خود متاثر از توان ارتش امریکا در افزایش سرعت خروج از بین النهرین و عراق است. به نوعی می توان جنگ امریکا و ناتو را در افغانستان «جنگی مقتصدانه» توصیف کرد چرا که در مقایسه با عراق، افغانستان هم وسعت و هم جمعیت بیشتری دارد و از سوی دیگر زیرساخت های لازم برای اداره کشور در افغانستان وضعیت به مراتب وخیم تری در مقایسه با عراق دارد، با این حال نیروهایی که هم اکنون در عراق فعالیت می کنند حدود دو برابر مجموع نیروهای ملی و بین المللی مستقر در افغانستان هستند. با این وجود خیلی از کشورهای اروپایی ظاهراً دیگر حاضر به تداوم همین نبرد کم هزینه هم نیستند؛ هلند قصد دارد تا پایان سال ۲۰۰۹ نیروهای خود را از افغانستان خارج کند و به نظر نمی رسد کانادایی ها نیز پس از پایان سال ۲۰۱۱ حاضر به ماندن در این کشور باشند. شاید با پیش بینی همین مسائل است که ژنرال دیوید مک کیرنان فرمانده نیروهای امریکایی ناتو در افغانستان اعزام چهار بریگاد رزمی تازه نفس را درخواست کرده است که در مجموع معادل ۱۵ هزار نیرو می شود و علاوه بر آن خواسته است ۱۲ هزار سرباز امریکایی نیز به نیروهای «عملیات تداوم آزادی» اضافه شود؛ عملیاتی که به طور مستقل از نیروهای ناتو توسط ارتش امریکا در افغانستان انجام می شود. از مجموع ۲۷ هزار نیروی درخواستی تنها با اعزام یک بریگاد در اوایل سال ۲۰۰۹ به طور رسمی موافقت شده است اما با وعده ها و سخنان رابرت گیتس وزیر دفاع امریکا، موافقت با اعزام سایر نیروها مساله یی دور از ذهن به نظر نمی رسد. ناتو در حال حاضر ۵۰۷۰۰ نیرو در افغانستان مستقر کرده است.
از سوی دیگر دولت امریکا قصد دارد شمار نیروهای ارتش ملی افغانستان را که با نظارت و آموزش ارتش ایالات متحده تشکیل شده، از ۸۰ هزار نفر به ۱۳۰ هزار نفر افزایش دهد که باز اگر این شمار با تعداد نفرات ارتش ۲۶۰ هزار نفری عراق مقایسه شود، ارتشی کوچک برای مقابله با تهدید بزرگ طالبان خواهد بود. نیروی پلیس افغانستان که دچار فساد شدید و بی نظمی است، بیش از آنکه کمکی برای حل مشکلات باشد خود به یکی از مشکلات افغانستان تبدیل شده است. اما آنچه واشنگتن فراموش کرده این است که نیروی نظامی فقط تا بخشی از مسیر مبارزه در افغانستان راهگشا خواهد بود و بی تردید پیروزی نهایی در این کشور در گرو توسعه اقتصادی، مبارزه با فساد دولتی و اداری، و مبارزه با اقتصاد روستایی است که بر پایه کشت خشخاش و تولید تریاک شکل گرفته است. حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان که با افزایش قدرت طالبان روزبه روز ضعف وی بیشتر نمایان می شود، با توجه به انتخاباتی که در سال ۲۰۰۹ پیش رو دارد بی گمان در مدت باقیمانده از دوران ریاست جمهوری از دست زدن به اصلاحاتی گسترده اجتناب خواهد کرد. در این شرایط اولویت اول ناتو در سال ۲۰۰۹ گسترش حوزه نفوذ و اتوریته کابل در سرزمین هایی خواهد بود که در تاریخ خود کمتر چیزی درباره حکومت مرکزی شنیده اند.
● عراق؛ تلاش برای کسب حق حاکمیت
اوباما در تبلیغات انتخاباتی به مردم امریکا وعده داد ظرف ۱۶ ماه از ورود به کاخ سفید کلیه نیروهای امریکایی مستقر در عراق را از این کشور فرا خواهد خواند؛ وعده یی که به نظر می رسد برای او دردسرساز شود. البته پس از انتخابات اوباما و تیم همراه او درصدد جبران این خطا برآمدند و از باقی ماندن شماری از نیروها در عراق پس از پایان سال ۲۰۰۹ برای کمک به نیروهای عراقی سخن گفتند. علاوه بر این اعلام شد که دولت ایالات متحده این حق را برای خود محفوظ می دارد که در صورت لزوم به همراه جامعه جهانی بار دیگر در عراق مداخله کرده و به نوعی مانند آنچه پس از جنگ سال ۱۹۹۱ رخ داد، پایگاه های امنی را برای نیروهای خود در عراق حفظ می کند.
به رغم اینکه رئیس جمهور فعلی امریکا بارها در سخنرانی های عمومی از تمایل به خروج نیروها از عراق در اسرع وقت سخن گفته است، بی شک خود وی نیز به خوبی واقف است که در این زمینه ارتش امریکا نمی تواند برنامه زمانبندی دقیقی ارائه دهد. از منظر فعلی تنها می توان پیش بینی کرد که از بیش از ۱۴۰ هزار نیروی امریکایی مستقر در عراق در پایان سال ۲۰۰۸ حدود ۸۰ هزار نفر تا پایان سال ۲۰۰۹ در این کشور باقی خواهند ماند. در واقع با وجود تناقض بین امکان عملی خروج از عراق و وعده های اوباما در این باره می توان تصور کرد که رئیس جمهور آینده امریکا در هر حال برنامه خروج سریع تر نیروها را در اولویت قرار خواهد داد زیرا اگر وضعیت امنیتی در عراق با همان روند سال ۲۰۰۸ طی سال ۲۰۰۹ نیز رو به پیشرفت باشد، دیگر نیازی به حضور گسترده نیروهای امریکایی در این کشور نیست و اگر وضعیت امنیتی بهتر نشود، اوباما می تواند این استدلال خود را تکرار کند که تنها با محول کردن مسوولیت کامل به نیروهای امنیتی عراق می توان آنها را برای مواجهه با وضعیت موجود در این کشور آماده کرد و به همین خاطر باز نیازی به حضور گسترده نیروهای امریکایی در عراق دیده نمی شود.
عراق در سال ۲۰۰۹ دو رویداد سیاسی بزرگ پیش رو دارد؛ اولین رویداد انتخابات شوراهای استانی است که اوایل سال برگزار می شود (ابتدا قرار بود این انتخابات در اکتبر سال ۲۰۰۸ انجام شود) و دومی انتخابات عمومی که نزدیک به اواخر سال برگزار خواهد شد. پیش بینی می شود انتخابات استانی اولین گام مهم اعراب سنی عراق برای بازگشت به عرصه سیاسی این کشور باشد. گروه های سنی دور پیشین انتخابات را تحریم کرده و به همین خاطر از دایره قدرت و سیاست در عراق دور مانده بودند. همین مساله موجب شده بود شماری از این گروه های سنی به سمت حرکت های شبه نظامی و فعالیت شاخه بین النهرین القاعده متمایل شوند.
اما با تشکیل گروه های «بیداری» (موسوم به صحوات) که متشکل از مبارزان سنی بودند در کنار افزایش نیروهای امریکایی حرکت های آشوبگر در منطقه غرب بغداد و استان الانبار تقریباً از بین رفته اند و اکنون پیش بینی می شود نمایندگان همین گروه های بیداری بیشترین شانس را برای پیروزی در انتخابات استانی داشته باشند.
در انتخابات سراسری اما رقابت اصلی همچنان بین احزاب شیعه خواهد بود. شیعیان عراق حداقل ۵۵ درصد جمعیت این کشور را تشکیل می دهند. در شرایط کنونی نوری المالکی نخست وزیر کنونی عراق و حزب الدعوه او به رغم تلاش های بسیار به نظر می رسد شانس زیادی برای پیروزی نداشته باشند. «مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق» دیگر حزب بزرگ شیعیان نیز در مقایسه با جریان پوپولیست صدر قدرت چندانی ندارد. البته بعید نیست شخص مقتدا صدر رهبر این گروه تندرو شیعی به خاطر فعالیت های خشونت آمیزی که داشته از حضور در انتخابات محروم شود اما افراد وفادار به او که بتوانند به انتخابات راه پیدا کنند و آرای چشمگیری هم به دست آورند، کم نیستند. به اعتقاد برخی تحلیلگران مسائل عراق پافشاری مالکی بر ارائه طرح زمانبندی شده خروج نیروهای امریکایی از این کشور پیش از انتخابات بخشی از سیاست های انتخاباتی وی برای مقابله با جریان صدر است. مقتدا صدر تاکنون بیش از هر کسی از شعار خروج نیروهای امریکایی سود برده است و اکنون مالکی در تلاش است با امضای قراردادی که به اختصار «سوفا» خوانده می شود خروج سریع نیروهای امریکایی را تا پایان سال ۲۰۱۱ از عراق تضمین کند و از این طریق مهم ترین «کارت» فعالیت های تبلیغاتی جریان صدر را از دست مقتدا برباید. البته نظرسنجی های انجام شده نشان می دهد اکثر عراقی ها فقط به قراردادهایی ممکن است اطمینان کنند که تاریخ و برنامه زمانبندی شده خروج با جزئیات در آن درج شده است و در کل تاریخ دسامبر ۲۰۱۱ را برای خروج نیروها چندان نمی پسندند. آنها ترجیح می دهند نیروهای امریکایی حتی قبل از اینکه اوضاع کشور به آرامش بازگردد، عراق را ترک کنند. به هر حال وضعیت عراق هر چه باشد به نظر می رسد مردم عراق تا پایان سال ۲۰۰۹ بخش قابل ملاحظه یی از حق حاکمیت ملی خود را از امریکا بازپس خواهند گرفت.
● وداع با گوانتانامو
همان طور که عمر دولت بوش به پایان می رسد زندان گوانتانامو نیز به عنوان پدیده یی زاییده سیاست ها و عملکرد این دولت رفته رفته محو می شود. اما کسانی که تصور می کنند با تعطیلی قطعی گوانتانامو در سال ۲۰۰۹ فصلی از زشتی های تاریخ معاصر امریکا بسته می شود ناامید خواهند شد. بی گمان تعطیل کردن زندان گوانتانامو و سوار کردن تمام ۲۵۰ زندانی آن در یک هواپیما کاری ساده است، اما دشواری کار وقتی آغاز می شود که بپرسی «خب، این زندانی ها باید به کجا فرستاده شوند؟» گوانتانامو در واقع در یک «سیاهچاله» قضایی، جایی از جزیره کوبا که شامل هیچ قانونی نمی شد تاسیس شده بود. اکنون با خروج زندانیان اولین مساله مطرح درباره آنها وضعیت حقوقی پرونده های آنهاست.
بخشی از این زندانی ها البته افراد بی گناهی هستند که در سال های آغازین سقوط طالبان در افغانستان خبرچین های طماع برای به دست آوردن جایزه به دروغ آنها را به عنوان نیروهای طالبان به امریکایی ها فروخته اند و در نتیجه مانعی برای آزادی آنها وجود ندارد. حدود ۶۰ تا ۸۰ نفر از زندانیان نیز از افرادی هستند که ادله کافی برای اثبات جرم آنها وجود دارد و بی شک دولت امریکا آنها را برای محاکمه در دادگاه جنایات نظامی به امریکا منتقل خواهد کرد. هیچ یک از این دو گروه دردسرساز نیستند.
اما شماری از زندانیان گوانتانامو خطری برای امریکا ندارند اما به هر دلیل بازگرداندن آنها به کشورهایشان میسر نیست.
برای مثال در بین نیروهای طالبان و القاعده شماری از تجزیه طلبان ترکستان چین نیز دستگیر شده اند که تهدیدی برای ایالات متحده به شمار نمی روند اما در صورت بازگرداندن آنها به چین احتمالاً محاکمه و اعدام خواهند شد. علاوه بر این کشورهایی نیز هستند که دولت امریکا برای نگهداری از زندانیان سابق گوانتانامو به آنها اطمینان ندارد. زندانیان یمنی که جزء نیروهای القاعده بوده اند، از این دسته به شمار می روند. در کنار تمام این افراد حدود ۱۰۰ نفر از زندانیان گوانتانامو را افرادی تشکیل می دهند که ادله کافی برای اثبات جرم شان وجود ندارد اما اطلاعات و برآورد نظام اطلاعاتی امریکا آنها را در رده دشمنان خطرناک ایالات متحده قرار داده است و آزادی شان می تواند صدمات جدی به دولت اوباما بزند.
در واقع شرایط زندان گوانتانامو به گونه یی است که برخی آن را به «میدان مین مسائل اخلاقی» برای دولت اوباما تشبیه کرده اند. از یک سو دولت اوباما اگر بخواهد شدت به خرج دهد، این خطر وجود دارد که افراد بی گناه را زندانی کند و اگر از طرفی انعطاف نشان دهد نه فقط ممکن است جامعه امریکا را با تهدیدهایی جدی مواجه کند بلکه موجب تضعیف انگیزه سربازان امریکایی می شود که هم اکنون در عراق و افغانستان درگیر هستند. بی تردید گوانتانامو دشوارترین مشکلی است که پیش روی دولت اوباما و کنگره دموکرات او قرار دارد.
انتخابات هند در اوایل سال ۲۰۰۹ که پیروزی یا شکست احزاب در آن به شدت با مساله روابط این کشور با پاکستان، قضیه کشمیر، و اختلافات قومی و مذهبی در بزرگ ترین دموکراسی آسیایی گره خورده است و برای آینده شبه قاره هند به نوعی سرنوشت ساز محسوب می شود، تداوم پیشرفت های خیره کننده چین که در اواخر ۲۰۰۹ با فرستادن اولین مریخ نورد چینی به مریخ (البته با کمک روسیه) به اوج خود خواهد رسید، ادامه بحران مالی جهانی که به پیش بینی مجله اکونومیست «وخیم ترین رکود اقتصادی در تاریخ امریکا» را به دنبال خواهد داشت، و پرونده های هسته یی ایران و کره شمالی از جمله دیگر مسائل مهم جهانی در سال ۲۰۰۹ خواهند بود. باز جهان در سال ۲۰۰۹ خواهد گشت و باز ما بخشی از تاریخ را زندگی خواهیم کرد.
منبع : روزنامه اعتماد