چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


بازیگر سریال یک مشت پر عقاب و بیداری


بازیگر سریال یک مشت پر عقاب و بیداری
پرویز پورحسینی بازیگری است که فیزیک صورت و لحن صدای او همواره یادآور بازی های درخشانی مانند پسر معمار در فیلم «طلسم» و نقش حضرت زکریا در فیلم- مجموعه «مریم مقدس(س)» است که بی شک به عنوان آثاری ارزشمند در کارنامه بازیگری اش ثبت شده اند. نقش هایی که او به خاطرشان تا مرز دریافت جایزه نیز پیش رفته است.
پورحسینی دانش آموخته بازیگری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۴ است. او جدای از این تحصیلات، در سال ۱۳۲۹ نیز در دوره های آموزشی و کلاس های آزاد هنرهای دراماتیک، زیر نظر حمید سمندریان شرکت کرد و در سال ۱۳۴۱ در تشکیلات گروه نمایش «پاسارگاد» با همکاری سمندریان و پری صابری مشارکت کرد.
از هم دوره های پورحسینی در دهه چهل می توان به هنرمندانی مانند مرحوم پرویز فنی زاده، مرحوم هادی اسلامی و مرحوم هوشنگ حسامی اشاره کرد. در اوایل همین دهه، یعنی سال ۱۳۴۱ هم با حضور پرویز فنی زاده در نمایش «مرد گل به دهان» با کارگردانی حمید سمندریان به ایفای نقش پرداخت. علاوه بر این او در دهه چهل در کنار بازیگرانی مانند سعید پورصمیمی و اسماعیل محرابی در نمایش های «شش شخصیت» در «جست وجوی نویسنده»، «مرغ دریایی» و «اندورا» بازی کرد و در سال ۱۳۵۰ به عضویت اداره تئاتر درآمد، همکاری با پیتر بروک برای اجرای «ارکاست» نیز از جمله فعالیت های پورحسینی در این سال محسوب می شود.
در همان سال او با کارگردانی نمایش «نظاره مرگ» و همکاری با اعضای کارگاه نمایش با آربی آوانسیان و بیژن مفید آشنا شد. این آشنایی بعد ها سبب ساز اتفاق ها و حوادث سرنوشت سازی در عرصه سینما برای او شد که در این میان بازی در اولین فیلم بلند سینمایی اش با نام «چشمه»(آربی آوانسیان)یکی از نتایج آن محسوب می شود.
این چهره موفق تئاتر با همکاری علی رفیعی، ایرج راد، رضا قاسمی، شهلا میربختیار، جمشید ملک پور و بسیاری از کارگردانان مطرح تئاتر، توانست آثار بی شماری را در تئاتر شهر اجرا کند، آثاری مانند «جنایت و مکافات»، «دکتر فاستوس»، «معمای ماهان معمار»، «چراغ گاز»، «افسانه اندوه»، «ادیب»، «ویس و رامین»، «پژوهش ژرف و سترگ و نو در سنگواره های قرن بیست و پنجم زمین شناسی»، «معلم من پای من»، «زیر زمین»، «باغ آلبالو»، «جان نثار»، «ترس و نکبت»، «کالیگولا»، «طلبکارها»، «دست هزار بلوچ»، «یادگار سال های شن»، «کارنامه بندار بیدخش» و آثاری مانند «شب یهودا» به کارگردانی خودش و بسیاری دیگر که هر یک نشان از توانایی، مهارت و قابلیت بالای او در اجرای کارهای تئاتر و بهره مندی از پشتوانه علمی و تجربی اش در عرصه نمایش و تعلق خاطرش به این عرصه هنری دارد.
این بازیگر در همان دوران، یعنی در سال ۱۳۵۸ با اجرای تئاتر های تلویزیونی، گونه یی از فعالیت های تئاتری خود را آغاز کرد و در سال های اخیر نیز آن را با اجرای تله تئاتر «به سوی دمشق» ادامه داده است.
او اولین تئاتر تلویزیونی اش را با آثاری مانند «نمایش بی کلام» به تهیه کنندگی علیرضا مجلل و کارگردانی فرانک دولتشاهی و «تف» به نویسندگی و کارگردانی بهروز غریب پور شروع کرد و در سال های بعد نیز با کارگردان هایی مانند جهانگیر الماسی (ستارخان، ۱۳۶۱)، منصور کوشان(به دنبال سیمرغ، ۱۳۶۳) داوود میرباقری (آینه خیال، ۱۳۶۳)، ایرج راد (دکتر فاستوس، ۱۳۶۳)، اسماعیل خلج (این شرح بی نهایت، ۱۳۶۶ و آلبوم خانوادگی، ۱۳۶۸) و یک داستان (طنز های شبانه، ۱۳۷۳) و خانه های اجاره یی (۱۳۷۵)، رسول نجفیان (آشپزباشی، ۱۳۷۴)، مسعود رسام (شازده کوچولو)و آثار دیگری مانند «به سوی دمشق» ادامه داد.
در واقع باید گفت اگرچه امروز پرویز پورحسینی کارهای تئاتری اش را با فاصله انجام می دهد، همواره نمایش های تلویزیونی اش را به خاطر دغدغه دیرینه و حضور دائمی و جداناشدنی از این عرصه سراسر خلاقیت و مهارت به عنوان سهمی از بازیگری خود حفظ کرده است. چرا که معتقد است تله تئاتر چیزی بین کار صحنه یی و تلویزیونی است.
درباره آثار سینمایی این بازیگر نیز باید یادآور شد، بر خلاف آنچه تصور می شود، شروع بازیگری پرویز پورحسینی از سال۱۳۴۸ و با بازی در فیلم کوتاه «اندوه دوربین» ساخته «بصیر نصیبی» بود. اما همکاری و دوستی یک ساله با «آربی آوانسیان» در سال ۱۳۵۱، سبب ساز حضور او در نخستین فیلم بلند سینمایی اش با نام «چشمه» شد.
ولی از آنجایی که پورحسینی در آن سال ها گرایش شدیدی به تئاتر داشت پس از این گریز کوتاه به سینما دوباره به عرصه تئاتر بازگشت و تمرکز کاری اش را بر آن استوار کرد. از این روست که میان این فیلم و فیلم بعدی اش، یعنی «گفت هر سه نفرشان» ساخته «غلامعلی عرفان» که در سال ۱۳۵۹ اکران شد، حدود نه سال فاصله افتاد.
او از اوایل دهه شصت به شکلی جدی به سینما بازگشت و با حضور در نقش های گوناگون، توانست در برخی از آنها به موفقیتی پذیرفتنی نایل آید. از شخصیت منفور پسر معمار خانه قدیمی «طلسم» (که برای تصاحب خانه اجدادی اش عروس خانواده را در شب عروسی در دهلیز مخوف خانه پنهان می کند ) گرفته تا شخصیت های دیگر مانند حضرت زکریا در فیلم- مجموعه «مریم مقدس(س)» و بعد فیلم «اوینار» هر یک نشان از اجرای موفق پرویز پورحسینی در ایفای نقش های متفاوتش دارند. نقش هایی که به خاطرشان دو بار تا مرز دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد در دوره های دهم و نوزدهم رفت و کاندیدای لوح زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در دوره پنجم جشنواره فیلم فجر برای فیلم «طلسم» و کاندیدای تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد در پنجمین دوره جشن خانه سینما برای فیلم مریم مقدس(س) از جمله موفقیت ها و حاصل سال ها فعالیت او در عرصه سینما محسوب می شود.
از سوی دیگر در تایید قابلیت ها و بازی های موفق پرویز پورحسینی، این نکته را نیز باید متذکر شد که او در دو دهه حضور مستمر سینمایی اش بالغ بر سی فیلم سینمایی را در پرونده کاری خود ثبت کرده و در اجرای نقش های مثبت و منفی نیز به یک میزان موفق بوده است. به این ترتیب نقش های منفی و خاکستری مانند «روز فرشته»، «کشتی آنجلیکا»، «ایستگاه» و «میهمانی خصوصی» همان میزان باورپذیر هستند که نقش های مثبت او در دیگر آثارش.
اما با تمام این احوال و اجرای موفق و انکارناپذیرش در نقش های منفی، عموم مردم او را به خاطر نقش های مثبتش می شناسند. این روند در سریال های تلویزیونی مشهود تر است. او در کارهای تلویزیونی اش جز چند اثر مشخص مانند «امیرکبیر» (که در نقش سفیر کبیر دولت انگلستان ظاهر شد) در عموم نقش هایش، چه تاریخی «مریم مقدس(س)»، «سرزمین من و نقاب داران»، «شب دهم»، «روزهای به یاد ماندنی» و چه در کارهای دیگر مانند «روز ایپریت»، «همسفر»، «تصویر یک رویا»، «طلسم شدگان»، «اولین شب آرامش»، «بیداری» و آخرین مجموعه تلویزیونی اش با نام «یک مشت پر عقاب» نقش های مثبت داشته است.
حتی می توان گفت تا پیش از دو مجموعه تلویزیونی اش که در ماه های گذشته (بیداری و یک مشت پر عقاب) از او شاهد بودیم، پرویز پورحسینی در بسیاری از نقش های مثبت تلویزیونی به یک چهره ثابت تبدیل شده بود. زیرا پیش از این با دیدن چهره او، سیمای پدر یا استادی دلسوز پیش چشمانمان ظاهر می شد. شخصی که همواره در تلاش است مشکلات شخصیت های اصلی قصه را که عموماً فرزندان، بستگان، دوستان یا شاگردانش هستند با دوراندیشی و تدبیر حل کند.
البته در مورد دو کار اخیر پرویز پورحسینی باید گفت اگر چه دو نقش «عمو رحمان» در سریال بیداری و نقش افسر ارتشی در سریال «یک مشت پر عقاب» نیز از چنین فاکتور مشخصی در کارهایش پیروی می کند اما او کوشیده است این جنس نقش را که همواره از او در کارهای تلویزیونی اش شاهد بوده ایم تغییر دهد زیرا عمو رحمان در سریال بیداری اگرچه از نام، نوع بازی و لهجه شیرین شمالی خبر از اجرایی متفاوت می دهد اما همچنان می توان رد پای بازی های او را در قالب پدری مهربان در بطن آن یافت یا در خصوص نقش افسر در سریال «یک مشت پر عقاب» هم می توان گونه خاصی از نقش های او را در قالب شخصیت های استاد دانشگاه که در بسیاری از نقش های تلویزیونی او دیده ایم، بیابیم. در حقیقت این افسر برای امیرحسین (حامد بهداد) کماکان همان استاد مهربان و دلسوز است که حتی به خاطر او به زندان می افتد یا تبعید می شود. رابطه امیرحسین با افسر نیز شکلی استاد و شاگردی دارد. رابطه یی که می توان رد پای آن را در سریال های «روز ایپریت» و کارهایی از این دست دید. اما جدای از این رگه های مشابه نقش ها که بیشتر در لایه های پنهان شخصیت دیده می شود تلاش او برای خروج از این قالب و نقش های مشابه ستودنی است.
البته شاید در سال های گذشته او در انتخاب این نقش ها چندان مقصر نبوده باشد زیرا اصرار کارگردانان تلویزیونی در این میان سهم بسزایی داشته اند. او خود نیز علت را در عدم ریسک پذیری کارگردان ها می داند و عنوان می دارد؛ «بعضی از کارگردان ها، کار تازه یی از بازیگرها نمی خواهند، آنها برخلاف برخی دیگر که تلاش می کنند بازیگرها را در موقعیت های جدید قرار دهند و تجربه جدیدی برای آنها خلق کنند، بازیگران شان را در نقش هایی قرار می دهند که قبلاً مشابه آنها را دیده اند و به خاطر همین، بازیگرها پس از این بازی های آسان در سریال ها پسروی می کنند.» اما حضور پرویز پورحسینی در این دو مجموعه تلویزیونی و خروج از لایه های ظاهری نقش هایش اتفاقی بسیار خوب است که خبر از بازی های متفاوت او در سال های آتی و نقش های متفاوتی در عرصه تلویزیون می دهد.
پورحسینی در عرصه تئاتر بازیگر توانایی است، این توانایی و قابلیت بالای بازیگری نزد او اگر با انتخاب درست نقش در تلویزیون و سینما همراه شود شاهد اجرا ها و بازی های موفق این بازیگر میانسال سینما خواهیم بود.
منبع : سایت هواداران


همچنین مشاهده کنید