استاد خسرو شهابی

استاد خسرو شهابی ادیب فرزانه و شاعر صاحب نام معاصر، بیش از ۴۰۰ حکایت از حکایات اخلا قی و اجتماعی از کتاب های تذکره الاولیا، داستان راستان مطهری، لطایف الطوایف، هزار یک حکایت و۰۰۰ را از نثر به نظم درآورده اند که اجازه استفاده از آنها را در این صفحه داده اند که تقدیم خوانندگان می کنیم:
هزار و یک حکایت از محمود حکیمی
● نسل آدم
در ظرافت، تا حکایت کرده اند
از «ابوالعینا» چنین آورده اند
شخصی آمد در کنارش ایستاد
پس «ابوالعینا» به سویش رو نهاد
گفت با او: خود بگو تا کیستی
هستی، اما در تصور نیستی!
گفت: از اولاد آدم، یک تنم
جست وجو گر می کنی، آدم منم!
گفت: «ابوالعینا» هزاران آفرین
آفرین بر آن وجود نازنین!
عمر با عزت خداوندت دهاد
هستی ات را هیچ آسیبی مباد!
بود زین پیشم چنین فکر و گمان
نسل آدم، منقرض شد از میان
● دریا شو
عارف حق بین، جناب «بایزید»
گفت: باید گوشه عزلت گزید
گفت احمد را: چرا چندین چنین
گرد خودگردی در اقصای زمین
دیده از دیدار این عالم، بپوش
گوشه ای بنشین، به سیر خویش کوش
اشرف خلق جهان، آدم توئی
گر نکوتر بنگری، عالم توئی
گفت احمد: آب اگر ماند به جای
گنده گردد با همه لطف جلای
گفت با احمد: اگر دریا شوی
از تغیر پاک، بحرآسا شوی
تذکره الاولیا» عطار نیشابوری

منبع : روزنامه مردم‌سالاری