جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

بایدهای دولت


بایدهای دولت
دو سال از آغاز فعالیت دولت دکتر محمود احمدی نژاد گذشت و اینک این دولت در میانه راه است. دولت نهم به «عدالت گرایی» موسوم گردیده و در ادبیات سیاسی دولت، «عدالت» بیش از هر واژه دیگری خود را نشان می دهد و البته در عملکرد دولت نیز نشانه های روشنی از این عدالتخواهی به چشم می خورد اما به عقیده این قلم مهمترین ویژگی دولت احمدی نژاد «تحول خواهی» است دولت در فعل و عمل بیش از هر چیز براساس این روند بنیان گردیده است.
تحول خواهی صفتی است که مخالفان دولت هم به آن اذعان دارند و تقریباً مردم نیز انتظار شنیدن پیاپی خبرهای مبتنی بر تحول از این دولت دارند و تردیدی هم وجود ندارد که هوادار آن می باشند کما اینکه جانمایه انتخابات خرداد ۷۶ و تیر ۸۴ نیز تحول خواهی بود.
سیدمحمد خاتمی این پیام را آنگونه که بود در نیافت و آن را به گونه دیگری ترجمه نمود و در آخر اعتراف کرد که چنین ترجمه ای اشتباه است و محمود احمدی نژاد با سفرهای استانی خود سعی کرده است که به فهم آنچه مردم در تیر ۸۴ از او خواسته اند نزدیک شود. مخالفان احمدی نژاد البته تحول خواهی او را به ساختارستیزی، بی برنامگی و روزمرگی او و دولتش نسبت می دهند و آن را با «پیش بینی ناپذیری» دولت کنونی یکی می دانند. تحول خواهی یک خواسته عمومی است و از این رو یک «تعهد» برای احمدی نژاد محسوب می شود، تعهدی که با شعارهای او به «میثاق ملی» تبدیل گردیده است. اما تحول مورد نظر مردم چیست؟ تردیدی وجود ندارد که مردم از توزیع نامناسب فرصت ها، مقدورات و توجهات دولت به شهروندان رنج می برند و در همان حال خواستار تامین زندگی آبرومندانه توسط نظام و دولت برآمده از آن می باشند. بنابراین بخش مهمی از این خواسته جنبه اقتصادی و اجتماعی دارد.
آنچه تحقق «میثاق ملی» میان مردم و رئیس جمهور را عملی می کند، حتماً باید متناسب با فرصتی باشد که در اختیار او و دولتش قرار داده شده است -یعنی یک دوره چهار ساله- بنابراین پرواضح است که اجرای میثاق «تحول» بصورت بطئی و تدریجی محقق نمی شود بلکه نیازمند اقدام سریع می باشد. ممکن است گفته شود این تا آنجایی است که به از میان برداشتن یک بنا و مبنای نادرست (یا به تعبیری مانع) برگردد وقتی سخن از ساختن «بنای جایگزین» است، کار باید تدریجی باشد.
البته طبیعت ساختن، تدریج و تداوم است ولی، این تدریج و تداوم الزاماً به معنای کشدار شدن و به درازا کشیده شدن نیست کار می تواند تدریجی و توام با سرعت منطقی باشد. ما در همین ایام شاهد بوده ایم که به نام تدریجی بودن سازندگی پروژه هایی که باید دو ساله به بار می نشستند به ده سال کشیده شدند.
▪ در این خصوص گفتنی هایی است:
۱) در لزوم تحول در ساختارهای برنامه ریزی، بانکی و اجرایی کشور میان مردم و دولت وحدت نظر وجود دارد. به هم ریختن بسیاری از بنیانهای با ظاهر کارشناسی مقدمه سازندگی است از همین رو انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی، شروع برنامه ریزی از لایه های زیرین جامعه، انحلال روند کنونی بانک ها و تغییر اساسی در روند تخصیص بودجه، کوچک کردن سیستم های تصمیم گیری- و نه تصمیم سازی- و اقداماتی از این قبیل- که دولت دست اندرکار آن می باشد- بخشی هایی از میثاق ملی «تحول» میان دولت و مردم می باشد و دولت می تواند- و باید- بدون توجه به هیاهوها به از میان برداشتن روندهای نابهنجار در سیستم اقتصادی و اداری کشور بپردازد.
۲) دولت با کنار زدن سازمان مدیریت و برنامه ریزی، پایین آوردن نرخ سود بانکها، انحلال شوراهای عریض و طویل، قدرتمندسازی مدیریت های استانی، کاستن از بار وظایف وزارتخانه ها یک گام اساسی را برداشته است و برخلاف هیاهوهای مخالفان از رهگذر آن به دستاوردهای مهمی هم دست یافته است. کاستن از سهم نفت در بودجه کشور از ۶۳ درصد در سال ۸۳ به ۵۲درصد در سال ۸۵ و افزایش سپرده های بخش غیردولتی نزد بانکهای کشور- ۲۹ درصد افزایش نسبت به سال ۸۴- نمونه هایی از این موفقیت باشند. برهمین اساس حذف روند گذشته به خودی خود یک دستاورد محسوب می شود.
۳) تردیدی وجود ندارد که در مرحله «ساختن» به مراتب به نیروهای بیشتری احتیاج می باشد چرا که نفی یک روند با یک اقدام قاطع قابل تحقق است ولی جایگزین کردن یک سیستم به جای سیستم گذشته به انرژی بیشتر و طبعاً به نیروهای زیادی محتاج می باشد رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر، هیأت دولت را به استفاده وسیعتر از نخبگان فراخوانده و فرمودند: «نخبگان زیادند و محدود به جمع های دولت نیستند، همه آماده اند و دلشان می خواهد کمک کنند.
جویای این ها باشید تا بیایند و خود را عرضه کنند.» در واقع کشور بعد از آنکه از موانع سازمانهای مانع عبور کرد و آنها را کنار گذاشت به «سازمانها» و «روندها» و «برنامه های جایگزین» احتیاج مبرم دارد در این مرحله حتماً باید کار کارشناسی گسترده ای صورت پذیردوگرنه تحولات - در آن قسمت که به ساختن باز می گردد - سست شده و از میان می روند. حضرت آیت الله خامنه ای- دامت برکاته- به ظرافت این کار توجه داده و فرمودند: «کار کارشناسی را بخصوص در کارهای مبنایی مثل شوراها، برنامه نویسی و بودجه نویسی جدی بگیرید چرا که اگر کار کارشناسی شده بود، ماندگار می شود ولی اگر نبود از بین می رود» و افزودند: «در پایه ها کوچکترین اشتباه در محاسبه، خطرات بزرگ ایجاد می کند. اینجا باید مطالعات خیلی دقیق باشد.»
۴) شاید بر دولت و رئیس محترم آن نتوان خرده گرفت که چرا به اندازه نیاز کشور و «میثاق تحول» از همه نیروهایی که «آماده اند و دلشان می خواهد کمک کنند» استفاده نکرده است و بتوان تا حد زیادی آن را به مدت کوتاه زمان استقرار دولت نهم ارتباط داد ولی در ادامه راه این نقیصه باید برطرف شود. دولت نباید تصور کند در میان مدیران و نخبگان در اقلیت است چرا که اگر اینگونه بود اساساً این دولت به وجود نمی آمد.
هیچ تردیدی نیست که اقبال مردمی به دولت تحول گرا و عدالتخواه نتیجه کار تبلیغی و فرهنگی بخش وسیعی از نخبگان جامعه بوده است. اما شماری از این نخبگان بعد از روی کار آمدن دولت جدید با درهای بسته مواجه گردیدند. و عملاً نتوانستند به دولت کمک برسانند. در این میان مسئولان ارشد دولت با تأکید بر اینکه: «به هیچ حزب و گروه و دسته ای بدهی ندارند» عملاً دست بسیاری از خیرخواهان را کنار زدند.
۵) هر دولتی با یک گروه از نزدیکان رئیس جمهور به مردم متصل می شود. بعضی این گروه را «حلقه اول» و بعضی آن را «مردان رئیس جمهور» نام می نهند. ما به این الفاظ کاری نداریم ولی به هر حال در این هم تردیدی نیست که هر رئیس جمهور به یک گروه کارآمد برای تنظیم رابطه با مردم- نخبگان و توده ها- و سایر بخش های نظام احتیاج دارد و عملاً هم در هر دولت این گروه شکل می گیرد. هر مقدار این گروه از جامعیت و برجستگی بیشتری برخوردار باشد کار رابطه دوجانبه رئیس جمهور و مردم سامان بهتری پیدا می کند.
بر همین اساس، هرگاه در کار دستگاه تحت امر رئیس جمهور خللی به وجود آید، برای فهم چرایی آن قبل از هر چیز باید سراغ ارزیابی عملکرد این حلقه رفت چرا که فرض بر این است که در جامعه- به تعبیر و داوری رهبر معظم انقلاب اسلامی- به اندازه کافی نخبگان دلسوز برای کمک صادقانه به دولت وجود دارد تا مشکلی بر روی زمین نماند.
ما علیرغم آنکه طعن و کنایه های برخی از مخالفان احمدی نژاد در مورد اشخاص حلقه اول قوه مجریه ، را سیاسی و کینه توزانه است ولی در یک جمعبندی کارشناسانه نیاز رئیس جمهور محترم و مردم به یک حلقه اول که فراگیرتر، فعال تر و کارشناسانه تر باشد احساس می شود.شاید به دلیل ضعف کارآمدی این حلقه اول است که علیرغم گذشت ۲ سال از آغاز فعالیت دولت،به گفته دولتمردان هنوز بدنه اجرایی همراهی لازم را با رأس قوه مجریه ندارد.
۶) همانگونه که رهبر معظم انقلاب بارها تصریح کرده اند، پایبندی دولت کنونی به اهداف انقلاب پدیده ای بی نظیر و معجزه آساست و این دولت «ارزش های امام را برجامعه حاکم کرده است.» از سوی دیگر بی گمان این دولت از همه دولت های گذشته پرکارتر و مردمی تر است و درصدد اصلاح همان چیزهایی است که در طول دو دهه گذشته به خواسته مشترک رهبری و مردم تبدیل شده بود. اصلاح در ساخت عمومی دولت همان اصلاحات واقعی اند که حتماً باید بطور اساسی و ریشه ای دنبال شوند بر همین اساس نمی توان- و نباید- دولت را به حفظ همه ساختارهای اجرایی گذشته- که بعضاً مانع اصلاح وضع عمومی هستند- فراخواند و از او خواست صرفاً به تغییر افراد روی آورد. ارزیابی مردم در پایان ۴سال کار دولت تحول خواه عدالت گرا به میزان بسیار زیادی به کنار زدن ساختارهای ضد عدالت و استقرار ساختارهای عدالتگرایانه مرتبط می باشد.
سعدالله زارعی
منبع : روزنامه کیهان