یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

مسیحیان صهیونیست را بهتر بشناسیم


مسیحیان صهیونیست را بهتر بشناسیم
● مبانی عقیدتی
پیروان كلیسای انجیلی آمریكا كه پیروان آن حدود یك چهارم جمعیت آمریكا(۷۰ ملیون نفر) را شامل می شوند و تعدادشان رو به رشد است، مهم ترین خاستگاه نظری راست گرایان مسیحی است. هسته مركزی پیروان این فرقه، مطلق گرا و معتقد به نبرد دائم بین خیر و شرّ هستند. »بازگشت دوم حضرت مسیح« در »آخرالزمان« بعد از طی مراحلی كه نهایت آن به »جنگ و ویرانی بزرگ« ختم می شود، از جمله مبانی اعتقادی این جریان است.
بر مبنای چنین اعتقاداتی حضرت مسیح روزی به زمین برخواهد گشت و برای هزار سال حكومت خواهد كرد. و اقدامات او طی هفت مرحله (۱)صورت می گیرد. اكنون مرحله ششم، یا مرحله كلیسا، است و مرحله بعد، »آخر الزمان« (۲)خوانده می شود كه طی آن حضرت مسیح به سوی زمین رو می كند و مؤمنان مسیحی را حیات دوباره می بخشد. سپس »ضد مسیح« (۳)در زمین ظاهر خواهد شد و خود را به دروغ منجی یهودیان خواهد خواند. برخی معتقدند كه آنچه كه موجب باور برخی به او می شود این است كه او قادر به اعاده صلحی ظاهری در خاورمیانه خواهد شد. حكومت ضد مسیح، هفت سال به طول می انجامد و دوره »رنج یا آزمایش بزرگ«(۴) خوانده خواهد شد.
در نیمه اول این دوره، ضد مسیح صلح ظاهری را برقرار و در نیمه دوم علیه اسرائیل اقدام خواهد كرد. او به این ترتیب مجموعه گناهان بشر را كامل كرده و حكم نهایی خدا و شروع دوره ای بی سابقه برای آزار یهود را باعث خواهد شد. این دوره با محاصره اورشلیم (بیت المقدس) به وسیله ملتهای متخاصم كه قصد نابودی آن را دارند خاتمه خواهد یافت و صحنه برای »نبرد نهایی« یا »آرماگدون« (۵) آماده خواهد شد.
پیروان كلیسای انجیلی معتقدند كه در این مرحله، حضرت عیسی، سوار بر اسبی سفید، به زمین برخواهد گشت، و در پی او سواره نظامی مركب از مؤمنان از ابرها سرازیر خواهند شد و حركت خواهند كرد. عیسی مسیح پیروزمندانه به جنگ وارد شده، معابد باستانی یهودیان را احیا و حكومتی هزار ساله را آغاز خواهد كرد، بهشتی و زمینی جدید را نشان خواهد داد و شیطان را برای همیشه خاموش خواهد كرد.
»بنیاد گرایی مسیحی« (۶) در گذشته بر سلوك اخلاقی صحیح تكیه داشت، ولی در دهه های گذشته صرفاً سیاسی شده است. به »بنیاد گرایان«، لقب »تجدید حیات یافته« نیز داده می شود. این مسئله شامل یك نوع تجربه بیداری معنوی و یا صرفاً گرایش به افكار سیاسی خاص است. آنها معتقدند تاریخ بشر در طی نبردی در آخرالزمان به نام »آرماگدون« به پایان می رسد و نقطه اوج آن ظهور دوباره مسیح است؛ پس از آن، داوری نهایی برای همه مردگان و زندگان انجام می شود.
این جریان معتقد است: خداوند مقرر كرده است كه بشر هفت مرحله یا هفت مشیت الهی را از سر بگذراند كه یكی از آنها »نبرد هسته ای آرماگدون« است.(۷) با آغاز این جنگ وحشتناك، رستگارشدگان به آسمانها عروج خواهند كرد و از مصیبت جنگ در امان خواهند بود.
كتاب بر جای مانده نوشته »تیم لاهه«، تشریح كننده چنین اعتقاداتی است و تا كنون در دوازده جلد انتشار یافته و مجموعاً بیش از ۵۰ میلیون نسخه فروش داشته است. در این مجموعه كتابها اعتقادات مسیحیان انجیلی در مورد نبردهایی كه قبل و در جریان »بازگشت دوم« مسیح به وقوع خواهد پیوست، تشریح شده است. برخی از پیروان این جریان بر این مبنا كه حركت در جهت برخورد نهایی نباید مختل یا كند شود، نسبت به بسیاری از اقداماتی كه در سطح بین المللی صورت می گیرد، نظر منفی دارند، از جمله آنها، دبیر كل سازمان ملل را - كه وظایفی در مورد حفظ صلح دارد - در جهت ضد مسیح می دانند. بسیاری از آنها در پی حوادث یازده سپتامبر و درگیریهای فلسطین بسیار فعال شده و آنها را دلایل دیگری بر اجتناب ناپذیر بودن »جنگ و ویرانی بزرگ« یافته اند. به قول »دولت گیبسون« مدیر »ائتلاف جهانی انجیلی ها«، »خشونتها مردم را به فكر انداخته كه آیا مسیح در حال ظهور است؟«
آنچه در نظر بحث ما مهم است این است كه مسیحیانی كه پروتستان انجیلی شمرده می شوند و ظاهراً به درجات مختلف دارای چنین عقایدی هستند، بزرگ ترین فرقه مسیحی در آمریكا را به وجود آورده اند؛ اگرچه روشن نیست كه چه بخشی از آنها اصولاً به این عقاید باور دارند و چه بخشی ندارند. به هر حال، بر مبنای چنین عقایدی راست مسیحی در آمریكا برقراری صلحی پایدار، جامع و حقیقی در خاورمیانه را تا قبل از آمدن »منجی« و وقوع »نبرد نهایی« نه تنها مشكل بلكه غیرممكن می داند و نسبت به تلاش هایی از نوع »روند صلح« و »موافقت نامه های اسلو« به دید شك می نگرد.
چنانكه در آینده تشریح خواهد شد، عقاید دین شناختی (تئولوژیك) راست مسیحی به نوبه خود مبنای اصولی جانبداری این جریان از اسرائیل است و پایگاه سیاسی قابل توجهی برای طرفداران لیكود در آمریكا و عملكرد كسانی چون شارون در اراضی اشغالی فراهم آورده است. بر این مبنا، ایجاد اسرائیل در سال ۱۹۴۸ تحقق یك »پیشگویی پیامبرانه« و مقدمه عملی شدن پیشگوییهای دیگر بوده است. از این جهت ملاحظات استراتژیك یا سیاسی یا ارزشهای مشترك و امثال آن كه مبنای جانبداری جریانهای غیرمذهبی از اسرائیل است نقش عمده ای ندارد.
البته بحث آخرالزمان در فرقه های مختلف مسیحیت به گونه های مختلف مطرح شده است و حتی در داخل جریان راست مسیحی نیز تفاوتهایی در نگرشهای بخشهای مختلف آن به مسئله آخرالزمان و ربط آن با كشور اسرائیل وجود دارد. برخی از اینان حاكمیت خدا را به گونه ای موسع می بینند و بر این مبنا معتقدند كه خدا قادر به انجام هر آنچه كه اراده كند، هست و لذا ضروری نیست كه وسیله به خصوصی (دولت به خصوصی) وجود داشته باشد تا خدا بتواند هدف به خصوصی را محقق سازد. به علاوه موضوع تشكیل اسرائیل تا جنگ دوم به عنوان موضوعی جدی مطرح نبود و تنها بعد از این جنگ جدی شد. این واقعیت كه نزدیك به دو هزار سال اعتقادی كه رژیم اسرائیل از محورهای آن به شمار می رود، نقشی در مسیحیت نداشته است، از بزرگ ترین نقاط ضعف این اعتقاد است.
در بین برخی از انجیلی ها اعتقاد راسخی وجود دارد مبنی بر این كه شكل گیری حكومت ضدمسیح نزدیك است و در اثر آن یك دیكتاتوری سیاسی و اقتصادی شدید حاكم خواهد شد به نحوی كه حتی برای خرید و فروش معمولی نیز احتیاج به كسب اجازه قبلی خواهد بود. اینان اعتقاد دارند كه برای تقویت چنین رژیمی یك پیامبر دروغین توانا و یك مذهب جهانی به وجود خواهد آمد.
البته همه هواداران جریان راست مسیحی الزاماً به این گونه عقاید پایبند نیستند، و اعتقادی به مراحل هفت گانه ندارند، بلكه بعضاً پذیرفته اند كه آموزه های انجیلی باید با شرایط عصر جدید انطباق داده شده و بازگشت به قوانین انجیلی و تحقق قطعی آنها ممكن است قرنها به طول انجامد. اما رهبران سیاسی و مبلغان راست مسیحی؛ مانند »پاتریك رابرتسون« و »جری فالول« و در واقع اكثر مبلغان تلویزیونی و نیز میلیونها تن از پیروانشان معمولاً دارای اعتقادات افراطی هستند.
یكی دیگر از مبانی اعتقادی كلیسای انجیلی اعتقاد به حضرت مسیح به عنوان تنها منجی است. این در حالی است كه پیروان دیگر فرقه های لیبرال تر پروتستانیسم؛ مانند »پرسبیتریین ها« و »متودیست ها« حضرت مسیح را یكی از راههای نجات می دانند. این امر به ویژه یكی از مبانی اعتقادی مهمی است كه باعث گرایش شدید انجیلی ها به دعوت پیروان دیگر ادیان بلكه پیروان دیگر فرقه های مسیحی به كلیسای انجیلی شده است.
برنامه های عامه پسند تلویزیونی كشیشان پروتستان در آمریكا كه حدود ۶۰ میلیون بیننده دارند، پیوسته می كوشند مردم را متقاعد سازند كه به جای »صلح« باید در پی »جنگ« باشند. آنها با نقل آیات انجیل سعی می كنند ثابت كنند كه ما در دوره آخرالزمان هستیم. اینان چون اعتقاد دارند اسرائیل باید »مقر فرود آمدن« دومین ظهور مسیح باشد، سعی دارند پرستش سرزمین اسرائیل را به یك آیین مذهبی بدل سازند. آثار سیاسی قرارگرفتن معتقدان به »مشیت الهی گرایی« در سمتهای حساس ایالات متحده می تواند بسیار نگران كننده باشد. به عنوان مثال، »جیمس وات« به عنوان وزیر كشور اسبق ایالات متحده، در كمیته مجلس نمایندگان اظهار داشت:
»به علت ظهور دوباره و قریب الوقوع مسیح، نمی توانم خیلی در بندف نابودی منابع طبیعی خودمان باشم.«
پیام مشیت الهی گرایان، منحصر به مرزهای ایالات متحده نیست. این گروه در اوت ۱۹۸۵ نمایشی را به صحنه آوردند كه نخستین كنگره »مسیحیان صهیونیست« نام گرفت.
در اوایل دهه ۹۰، آمریكائیان به بیش از ۱۴۰۰ رادیوی مذهبی گوش می دادند. اكثریت هنگفتی از ۸۰۰۰۰ كشیش بینادگرای پروتستان كه روزانه از ۴۰۰ ایستگاه رادیویی سخن پراكنی می كنند، خواهان مشیت الهی گرایی هستند. برخی از مشهورترین این افراد عبارتند از: پاتریك رابرتسون، جیمی سواگارت، جیم باكر و جری فال ول.
مدرسه های انجیلی بسیاری، چه فرقه ای و چه فرافرقه ای در سراسر آمریكا اصول خداشناسی آرماگدون را بر پایه پرستش اسرائیل تعلیم می دهند. تعداد این مدارس در حدود ۲۰۰ مؤسسه و دارای حدود ۱۰۰۰۰۰ دانشجو می باشند. این دانشجویان پس از فراغت از تحصیل، كشیش پروتستان می شوند، به میان مردم می روند و این دیدگاه را تبلیغ می كنند.
اما »آرماگدون«؛ كه در اصل »هار مجدّو« می باشد، به معنی »كوه مجدّو« است. »مجدّو« در شمال فلسطین اشغالی در كرانه غربی رود اردن واقع شده و در طول تاریخ، شهری استراتژیك بوده است. این شهر بر سر راه شرق و غرب و شمال و جنوب قرار داشته است و تبعاً جنگهای بسیاری در آن رخ داده است. در صحیفه »حزقیال نبی« درباره این جنگ آمده است:
»بارانهای سیل آسا و تگرگ سخت آتش و گوگرد، تكانهای سختی در زمین پدیدار خواهند آورد؛ كوهها سرنگون خواهند شد، صخره ها خواهند افتاد و جمیع حصارهای زمین منهدم خواهد گردید.«
كشیشان بنیادگرا این توصیفات را نشانه مبادله سلاحهای تاكتیكی هسته ای می دانند. آنها معتقدند مسیح ضربه نخست را وارد خواهد كرد. او سلاح نوینی را به كار خواهد برد كه اثری شبیه بمب نوترونی دارد: در كتاب »زكریای نبی« آمده است: »گوشت ایشان در حالتی كه بر پاهای خود ایستاده اند كاهیده خواهد شد و چشمانشان در حدقه گداخته خواهد گردید و زبان ایشان در دهانشان كاهیده خواهد شد.«
برخی معجزات در طی این نبرد روی خواهد داد: ازجمله نهر فرات خشك خواهد شد. در این تهاجم همه اعراب به اضافه كنفدراسیون روسیه و ایران به اسرائیل هجوم خواهند برد. دجال وارد خاورمیانه می شود و تندیس خود را در معبد یهودی نصب می كند و تقاضا می كند كه همه جهان آن را به جای خداوند بپرستند.
كشیشان بنیادگرا زمانی كمونیست شدن روسیه را نشانه آخرالزمان دانستند. به تبع این نگرش، آنها اعتقاد قلبی به قراردادهای صلح خاورمیانه ندارند و آنها را پایدار نمی دانند.
»لانگ«، مدیر تحقیقات »انستیتو كریستیك« در ۱۹۸۵ افشا كرد »رونالد ریگان«، رئیس جمهور آمریكا، معتقد به ایدئولوژی آرماگدون بوده است. رونالد ریگان در طی همه سالهای زندگی خود تحت تأثیر آموزش مادرش »نل ریگان« بود كه گفته می شود زنی بسیار معتقد به كتاب مقدس بوده است. خود وی گفته است كه ایمانش را مدیون مادرش است. »الینگ وود« كه خود یكی از معتقدان پر و پاقرص پرستش اسرائیل و از جمله نبرد آخرالزمان است، گفته است كه او و فرماندار ریگان اغلب با هم می نشینند و درباره پیشگوییهای كتاب مقدس به بحث و گفت وگو می پردازند. ریگان در یك مجلس شام می گوید:
»این نبی خشمگین عهد قدیم، حزقیال است كه بهتر از هر كسی، قتل عامی را كه عصر ما را به ویرانی خواهد كشید پیشگویی كرده است«.
و سپس با خشم تندی درباره كمونیست شدن لیبی سخن می گوید و اظهار عقیده می كند كه:
»این علامت آن است كه فرارسیدن آرماگدون، دور نیست«.
ریگان همچنین در یك مصاحبه گفته است: »اعتقاد دارد كه تجدید حیات پیدا كرده است«.
دادن لقب »امپراتوری شیطانی« به روسیه توسط وی كه بعدها در زبان سیاستمداران آمریكایی مصطلح شد، از همین بینش سرچشمه می گیرد.
اصول آموزش هواخواهان »مشیت الهی« این است كه قبل از استقرار پادشاهی جهانی مسیح، مطابق پیشگوییهای كتاب مقدس، ابتدا می بایست یهودیان به اسرائیل بازگردند، سپس دولت یهود تاسیس و كلام خدا برای همه امتها تبلیغ شود. آنها معتقدند یك روز، یك یهودی افراطی، قدس را منفجر خواهد كرد تا در جای آن معبد سلیمان بازسازی شود؛ مراسم قربانی یهود از نو آغاز شود و سپس نوبت به آرماگدون خواهد رسید. حفاریهایی كه در زیر قدس انجام می شود به منظور كشف آثار معبد سلیمان است تا ثابت شود معبد سلیمان در همین مكان فعلی قدس بوده است. در نتیجه با این توجیه به خراب كردن قدس و تاسیس معبد سلیمان درجای آن بپردازند. در حالی كه مسلمانان بیم دارند هدف از این حفاریها فرو ریختن خودبه خودی مسجدالاقصی باشد.
● راست گرایان مسیحی و اسلام
در حالی كه دولت بوش خصوصاً در اوایل دوره بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر كوشید تا مانع تبلیغات سوء علیه اسلام شود و مبارزه علیه تروریسم را جنگی بین »جهان متمدن« و دشمنان آن تعریف كند، گرایش راست مسیحی تلاش كرد كه نوك تیز حمله را متوجه اسلام در كلیت خود كند. عناصر و گروههای فعال در طیف وسیع راست مذهبی، در این رابطه كوشیدند تا با استفاده از تعبیرات و دعاوی مندرج در سخنرانیهای »اسامه بن لادن« و همفكران او بر علیه یهودیت ومسیحیت از یك سو و تحریف برخی مضامین قرآنی از سوی دیگر چنین تبلیغ كنند كه نظرات جریان القاعده، عین نظرات اسلام است و به این ترتیب مسلمانان وارد جنگ علیه مسیحیان شده اند. به عبارت دیگر به قول برخی، راست مسیحی خود را درگیر نوعی »جنگ صلیبی سربسته« علیه مسلمانان كرده است. این امر در عین حال به عامل مهم دیگری درتقویت گرایش مسیحیان راست به تلاش برای تحت تاثیر قرار دادن سیاست خارجی آمریكا تبدیل شده است.
اظهارات سردمداران راست مسیحی مانند »جری فالول«، »پاتریك رابرتسن«، »جری واینز« و... نشان می دهد كه چگونه طرح مطالب سوء علیه اسلام از ۱۱ سپتامبر به بعد جزء ثابتی از گفتمان سیاسی راست مذهبی شده است. جری واینز، كشیش كلیسای »بابتیست اول« در جاكسون ویل و رئیس سابق كنوانسیون بابتیست جنوبی كه در كنوانسیون سالانه كشیشان محافظه كار در ۱۵ ژوئن ۲۰۰۲ سخن می گفت، علاوه بر طرح مطالب اهانت آمیز علیه اسلام، از »كثرت گرایی مذهبی« در آمریكا انتقاد كرد و گفت این كثرت گرایی به غلط، همه مذاهب را با هم برابر فرض می كند. به نوشته »نیویورك تایمز« دیگر رهبران كنوانسیون مذكور نیز در همان جلسه یا در روزهای بعد، از اظهارات واینز حمایت كرده و مدعی شدند كه اظهارات وی »بر تحقیقات وی درباره اسلام« مبتنی است. مطلب قابل توجه این كه جرج بوش روز بعد از سخنرانی واینز از طریق ماهواره، پیامی برای نشست مذكور فرستاد و از جمله این جماعت را از »پیشگامان مدارا و آزادی مذهبی« خواند. روشن نیست كه آیا وی قبل از ارسال پیام، از مضامین سخنرانی واینز مطلع بوده، یا خیر ؛ هر چند كه در سخنان وی نشانه ای حاكی از اطلاع وی وجود نداشته است. شماری از فعالان حقوق مدنی، از جمله گروه یهودی »جامعه ضد بهتان« ضمن انتقاد از اظهارات واینز از بوش خواستند تا علناً از اظهارات وی فاصله بگیرد.
اظهارات فالول در برنامه ۶۰ دقیقه ای در شبكه تلویزیونی »سی . بی . اس« علیه پیامبر (ص)در ۸ اكتبر ۲۰۰۲ نمونه دیگری از اقدامات سوء سردمداران راست مسیحی علیه اسلام است .
»جری فالول« در مهر ماه ۸۱ در مصاحبه ای با شبكه تلویزیونی »سی . بی . اس« آمریكا، رسول گرامی اسلام (ص) را مورد اهانت قرار داده بود. متعاقب این اظهارات توهین آمیز، علاوه بر ملتهای مسلمان در كشورهای مختلف، سازمان كنفرانس اسلامی، طی واكنشهایی بیانات این كشیش و اقدام شبكه تلویزیونی »سی.بی.اس« امریكا در پخش آن را محكوم كردند.
اگرچه مقامات امریكایی در مواجهه با اعتراض مسلمانان این كشور نسبت به اظهارات موهن این كشیش گستاخ، باآنان به طور صوری همدردی كرده و این اظهارات را موضع شخصی گوینده آن تلقی كرده اند ولی نمی توان سهم دولت امریكا ودولتهایی را كه با عملكرد فرهنگی و سیاسی خود زمینه چنین گستاخیهایی را در داخل كشور خود به وجود می آورند، نادیده گرفت.
دركشوری كه رئیس جمهور بی خرد و بی تجربه اش پس از حادثه ۳۰ شهریور تعمداً لبه تیز حملات خود را متوجه »اسلام گرایی« می كند و از سر نادانی سخن از لزوم به راه افتادن مجدد جنگهای صلیبی به میان می آورد، طبیعی است كه كشیشان و اسقفهای آن نیز اینگونه مقدسات مسلمانان را وقیحانه مورد تعرض و هتك حرمت قرار دهند.
تظاهرات اعتراض آمیز مردم هند علیه اظهارات وهن انگیز »جری فالول« كشیش امریكایی كه در آن به نبی اكرم (ص) جسارت كرده بود، دست كم پنج شهید و تعداد زیادی مجروح بر جای گذاشته است. این خونین ترین عكس العمل مسلمانان علیه گستاخی آن كشیش حمایت شده امریكایی بود.
»فرید زكریا« یكی از نویسندگان مجله »نیوزویك« طی مقاله ای ضمن انتقاد از اظهارات فالول نوشت: »بلافاصله بعد از ۱۱ سپتامبر فالول و رابرتسون تصمیم گرفتند كه از این فاجعه برای بسیج طرفدارانشان علیه لیبرالها، طرفداران سقط جنین و... استفاده كنند، اما این امر عكس العمل شدیدی در جامعه آمریكا برانگیخت و محكومیت آنها را توسط طیف وسیعی از جمله رئیس جمهور بوش در پی داشت. در نتیجه فالول و رابرتسون وادار به عقب نشینی شدند، معذرت خواستند و به نحوی ناشیانه مدعی شدند كه اظهارات آنها خارج از متن درنظر گرفته شده است. آنها بعداً از آن نوع كینه توزی دست برداشتند و در عوض مسلمانان را هدف آسان تری یافتند«.
نكته قابل توجه در دوره بعد از توهین فالول، نحوه برخورد كاخ سفید بود. سخنگویان كاخ سفید حتی در مواردی كه كراراً مورد سؤال قرار می گرفتند از اظهار نظر در این مورد خودداری كرده و تنها به تكرار این كه »به نظر رئیس جمهور، اسلام دین صلح است« بسنده می كردند. به طور كلی كاملاً مشهود است كه جرج بوش دیگر توجهی را كه بلافاصله بعد از ۱۱ سپتامبر به تبلیغ بردباری مذهبی و جلوگیری از انجام اقدامات و طرح مطالب سوء علیه مسلمانان و اسلام نشان می داد، ندارد. یكی از دلایل اصلی این امر را می توان نفوذ بسیار بالای راست مسیحی در حزب جمهوری خواه و نقش مهمی كه آنها در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۴ ایفا می كنند، دانست.
علی فهیم دانش
پی نوشت:
۱ .Dispensation
End time .۲
Antichrist .۳
۴ .Tribulation
Armageddon .۵
Rebirth .۶
۷. این نظام »مشیت الهی گرایی« نامیده می شود
منبع : ماهنامه موعود


همچنین مشاهده کنید