چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

جایگاه زنان در نهضت عاشورا


جایگاه زنان در نهضت عاشورا
زنان در طول تاریخ دائماً در معرض زجر و رنج و اهانت بوده اند و مصیبت ها و مشکلاتی را بر دوش کشیده اند. به دلیل جاهل نگه داشته شدن، ایشان کمتر توانسته اند موقعیت راستین خود را دریابند و همانند مردان به انجام وظیفه و رسالت الهی خود بپردازند، هم چنین کمتر فرصت و موقعیتی برای شناخت ارزش حقیقی خود پیدا کرده اند و کمتر توانسته اند در موقعیت و منصب حقیقی خود قرار گیرند. این امر را علل و عوامل بسیاری است که تنها به ذکر چند نکته هشدار دهنده بسنده می شود:
▪ نشناختن یا خودنشناسی زنان جای گاه زن بودن را و عدم اعتماد به نفس.
▪ کوتاهی ورزیدن زنان و نداشتن شیوه مطلوب و سازنده و بالنده در زندگی.
▪ شیوه های غیر مفید و نا پسند را جزو باور خود دانستن و عمل کردن به تعصبات کور.
▪ نقش های غلط اجتماعی را جزو باور خود پذیرفتن و یا شیوه تجدد گرایی را پذیرفتن و سطحی نگرشدن و تابع شرایط زمان و مکان و رویدادها آن قرار گرفتن.
▪ وجود مرد سالاری و بی عدالتی مردان و پذیرفتن این که زنان با ازدواج به ملکیت و کنیزی و خدمت کاری مردان در می آیند.
▪ پذیرش سنت های غلط اجتماعی حاکم بر روابط اجتماعی و فرهنگ جوامع.
▪ وجود تفکر افراطی و تفریطی درباره زنان، و در یک کلمه تفکر جاهلانه و به عبارتی زن در تاریخ از دو تفکر جاهلانه ناشی از دو جاهلت مدرن که حیثیت و شخصیت زن را زیر لجن زارهای عفن هوس رانی و استفاده ابزاری نابود کرده است.
اما با بررسی تاریخ اسلام، زنان که در دوران جاهلیت افرادی فراموش شده و متروک بودند و سال های سال، از فرهنگ به دور مانده، بودند با ظهور اسلام، حضرت محمد (ص) به زن شخصیت داد و زن صالح را یکی از گل های بهشت معرفی کرد و دختر را گل خوش بود برای پدر و مادر شمرد و اسلام آنان را از حالت استعاف بیرون کشید.
در تاریخ اسلام به زنان صحابه (صحابیات) بر می خوریم که امر هدایت و سرپرستی آنان مستقیماً به پیامبر ارتباط داشت و ایشان شخصاً به بالا بردن سطح آگاهی و فرهنگشان قیام کردند و با آوردن معلم خانه برای همسران خود ویا بردن برخی از آنان به جبهه جنگ برای مداوای مجروحان و یا از طریق مشارکت دادن آنان در امر بیعت که نوعی فعالیت سیاسی بود، به آنان شخصیت داد و تربیت الهی را به آنان عرضه کرد و آنان را تربیت کرد.
ائمه اطهار در تعلیم و تربیت و ساختن زنانی فداکار و با خلوص تلاش فراوان کردند و ثمره کامل تلاش اهل بیت (ع) را در تربیت زنان تاریخ عاشورا به خوبی می یابیم.
در این مقاله سعی شده است، به گوشه ای از شیوه تربیتی حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) درباره شیوه رفتار اجتماعی بانوان و هم چنین نوع تأثیر پذیری و اثر گذاری زنان حاضر در حماسه حسینی، از مکتب اهل بیت را در حد توان خویش و فهرست وار با اتکال به خدای تعالی و توسل به ائمه اطهار (ع) به رشته تحریر در آوریم. امید آن که مقبول حق واقع شود و اثر گذار در امر تعلیم و تربیت باشد.
● معرفی اجمالی برخی از زنان احیاگر طریق حفظ مکتب اسلام حضرت زینب (س)
«عقیله بنی هاشم، عاقله لبیبه جزله و کانت فی فصاحتها و زهدها و عبادتها کابیها المرتضی و أمها الزهرا، سلام الله علیهما»
سخن گفتن و نوشتن از حضرت زینب (س) قافله سالار کاروان اباعبدالله الحسین، از عصر عاشورا به بعد کاری بس عظیم است که از عهده نویسنده بر نیاید، مگر ذره ای بس ناچیز را فهرست کردن. ایشان مدرس شجاعت و سخنوری در اوج فصاحت و بلاغت است محابه کننده با دشمنان در اوج قول سدید، ذاکر و ساجد الی الله که حتی در شب یازدهم عاشورا نیز، نماز شب را با عظمت خاصی ادا می کند، تربیت شده خاندان عصمت و ولی الله الاعظم و تربیت کننده اولاد صالح شهید راه حق، صبر عظیم و جمیلی، همچون اباعبدالله دارد که در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به ایشان آمده: «لقد عجبت من صبرک ملائکه السماء». درباره زینب هم آمده که از صبر تو ملائکه آسمان در شگفت شده اند دارنده خصلت های دوازده گانه انبیا؛ یعنی، مقام یقین، قناعت، صبر، مروت، حلم، جود و سخا، شجاعت، غیرت، حسن خلق، صدق، امانت و … ، دفاع از نبوت و ولایت، سخن رانی غرا و بلیغ در بدترین اوضاع اجتماعی ممکن (چون از شرایط سخنرانی و سخن غرا: عدم عوامل فشار درونی: چون: گرسنگی، تشنگی، خستگی و عدم حضور مخالفین سفاک و ظالم دارای جهل مرکب … و وجود محیط و فضای آرام، نه در محیطی که عوامل اضطراب زایی؛ چون مناظر دلخراش سرهای شهدا، حضور قاتلان شهدا، و اسارت و دیدن مصیبت های بزرگ، در حال آرامش و متانت و استواری سخن رانی می کند و با دلیل ثابت می کند که ظالم رستگار نخواهد شد و می فرماید:
«الحمدالله الذی أکرمنا بنبیه محمد (ص)‌و طهرنا من الرجس تطهیرا إنما یفتضح الفاسق و یکذب الفاجر و هو غیرنا … ما رأیت إلا جمیلاً …» که این نوشتار و این حقیر حتی از نوشتن یکی از خطبه های حضرت عاجز است، چه رسد به بیان عظمت آن سرور زنان که در مقابل دستگاه ظلم و جور و سفاک و خون ریز سخن رانی نمود و در عرصه های گوناگون پرچم نهضت حسینی را به دوش کشید. حقیقتی را که حسین (ع) با خون خود نوشت، ایشان تنها با کلمه گفت و در هر جا بر سر هر قدرتی فریاد زد، چون اوست نمونه تربیت شده در مکتب فاطمه زهرا (س) و امام حسین (ع) و این است الگوی زن مسلمان که چگونه باید باشد.
حضرت هنگام دیدن سر اباعبدالله (ع) فی البداهه سرود:
یا هلالاً لما استتم کمالا غاله خسفه فأبدی غروبا
ما تو همت یا شفیق فؤادی کان هذا مقدراً مکتوبا
● حضرت ام کلثوم (س)
«ام کلثوم کبری کانت فهیمه جداً و ذات فصاحته« متولد سال ششم هجری و همسر ایشان عون بن جعفر بن ابی طالب و بعد از حدود پنج ماه از واقعه عاشورا، در مدینه وفات می کند. درباره صلابت ایشان آمده که در جریان جنگ جمل، حفصه از این که شعری در مجد حضرت علی (ع) به وی رسیده و اما او خواهان موفقیت عایشه است، جشنی ترتیب می دهد که زنان آوازه خوان شعری در هجو حضرت علی (ع) بخوانند و افراد حاضر کف بزنند. ام کلثوم وارد مجلس می شود حفصه بادیدن حضرت ام کلثوم و شناختن ایشان شرمنده می شود و مجلس را قطع می کند و ام کلثوم (ع) می فرماید: اگر امروز شما کینه های درون خود را درباره علی (ع) ظاهر ساختید، پیش تر نیز نسبت به برادرش پیامبر (ع) چنین کردید، تا خداوند در این باب آنچه خواست نازل کرد.
و إن تظاهرا علیه فان الله هو مولیه و جبریل و صالح المؤمنین. خداوند نگهبان اوست و جبرئیل و مردان صالح (حضرت علی (ع) به روایت عامه و خاصه مددکار او هستند) و آنآرامآ
گاه حفصه اشعار را پاره می کند.
حضرت ام کلثوم در کربلا، هنگام وداع با امام حسین (ع)می فرماید: وای به حال ما بعد از تو ای ابا عبدالله، امام فرمودند، خواهرم در راه خدا صبر پیشه کن، ساکنان آسمان فانی می شوند، اهل زمین می میرند و همه انسان ها نیز، -پایان جهان- رفتن به سوی خداست و مردن و خروج از دنیاست و بدین وسیله، امام حسین ایشان را می فرمایند که صبر پیشه کنند … و سخنی که در آن رضایت خدا نباشد بر زبان نرانند.
بعد از شهادت همه یاران امام حسین (ع) ، و حرکت به امام سجاد (ع) حضرت ابا عبدالله به ام کلثوم (ع)‌می فرمایند : ایشان را نگه دار تا زمین از نسل آل محمد خالی نماند.
در آخرین وداع، حضرت ابا عبدالله رو به ام کلثوم نمودند و فرمودند: خواهرم تو را به نیکی سفارش می کنم و من به سوی این قوم می روم.
ام کلثوم در خطبه ای خطاب به اهل کوفه، بعد از بیان جریان عاشورا می فرمایند: «الا ان حزب الله هم الفائزون و حزب الشیطان هم الخاسرون» و اشعاری را فی البداهه می سرایند که سراسر عظمت و بلاغت آن گفتار را می رساند:
سفکتم دماء حرم الله سفکها و حرمها القرآن ثم محمد
خونی ریختند که خدا و قرآن و پیامبر ریختن آن را حرام کرده بودند.
قتلتم افی صبراً فویل لامکم ستجزون ناراً حرما یتوقد
خطاب به دشمن می فرمایند: برای این کشتار آتش به زودی به سراغ شما خواهد آمد. و به هنگام ورود به مدینه با اشعار غرائی وضعیت و جریان واقعه عاشورا را به صورت شعر، فی البداهه بیان می کنند:
نحن بنات یاسین وطه نحن الصابرات علی البلایا
نحن الصادقون الناصحون …
ایشان بانویی فهیم، بلیغ، جلیل القدر و از زنان فاضل عصر خویش بودند که در کتاب های مختلف در عصمت این بانو، سخن ها نوشته شده است.
● حضرت رباب
ایشان دختر امرء القیس بن عدی بن اوس جاعراز قبیله قضاعه است که خواهر ایشان محیاة همسر حضرت علی (ع) و سلمی همسر حضرت مجتبی (ع) بودند دارای دو فرزند به نام سکینه و علی اصغر که بعد از شهادت علی اصغل در صحنه کربلا برای آن مبادا حضرت اباعبدالله (ع) با دیدن حضرت رباب متأثر شوند، برای احترام و تعظیم حضرت از خیمه بیرون نیامد و صبر نیکوی خویش را نشان داد، ولی بعد از شهادت امام حسین (ع) این بانو اولین مجلس مرثیه را در دیار ابن زیاد تشکیل داد و سروده ای به این مضمون خواند:
من فراموش نمی کنم او را، در حالی که دشمنان خیانت پیشه، او را تشنه لب شهید کردند و بدن شریفش را در کربلا گذاشته و دفن نکردند … بعد از شهادت امام حسین (ع) یک سال خیمه بر روی قبر ابا عبدالله زدند و عزاداری کردند. حضرت رباب بانوی بزرگ کربلا در میان آفتاب می نشستند و زیر سقف و سایه نمی رفتند تا با این کار به امت اسلامی اعلام کنند که آن ناپاکان بی شرم، پس از کشتن، بدن فرزند پیامبر را در میان آفتاب به جای گذاردند و حتی دفن هم نکردند.
سروده های فراوانی از ایشان است که از جمله … درباره امام حسین (ع) می فرمایند:
ان الذی کان نورا یستضاء به بکربلاء قتیل غیر مدفون
سبط النبی جزاک الله صالحه عنا و جنبت خسران الموازین
قد کنت لی جبلاً صعباً الوذبه و کنت تصحبنا بالرحم والدین
من للیتامی و من السائلین و من یعنی و تأدی الیه کل مسکین
و الله لا ابتنی صهراً بصهر کم حتی اغیب بین الرمل و الطین
● حضرت سکینه
حضرت سکینه (س) دختر امام حسین (ع) و حضرت رباب بنت امرء القیس بانوی دانش مند، دانش پرور، ادیب، فصیح، متقی و زاهد در پنجم ربیع الاول سال ۱۱۷ در مدینه وفات یافت. امام حسین به ایشان علاقه خاصی داشتند و هنگام وداع با اهل بیت وقتی دیدند، حضرت سکینه از سایر زنان کناره گرفته و به شدت می گرید، وی آغوش گرفتند و فرمودند:
سیطول بعدی یا سکینه فاعلمی منک البکاء اذالحمام دهانی …؛
بدان ای سکینه پس از من گریه بسیاری در پیش خواهی داشت تا آن هنگام که جان در بدن دارم، با اشک جان گداز خود قلب مرا آتش نزن، آن گاه که کشته شدم، تو بهترین زنان و سزاوارترین فرد برای گریستن بر من هستی.
حضرت اباعبدالله، سکینه را با عبارت «خیره النسوان» خواندند که این به مقام بس والا و ارزش مند آن بزگوار اشاره دارد.
ایشان می فرماید، بعد از شهادت پدرم، به هنگام عبور از کنار جسدهای مطهر، آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و بی هوش شدم، در آن حال شنیدم که پدرم می فرمود:
شیعتی ما إن شربتم ماء عذب فاذکرونی أسمعتم بغریب أو شهید فاندبونی؛
شیعیان من هر گاه آب خوش گواری می نوشید، مرا یاد کنید (که تشنه لب کشته شدم) و هرگاه خبر غربت و شهادت شهیدی شنیدید، بر من سوگواری کنید.
● حضرت ام البنین (س)
ام البنین (س) دختر خرام بن خالد مکابی مادر حضرت ابوالفضل بود و سه پسر دیگر به نام های عبدالله، جعفر، عثمان، که در واقعه عاشورا به شهادت رسیدند؛ هنگامی که راوی، خبر شهادت تک تک پسران می دهد هر بار حضرت ام البنین می فرماید، از حسین (ع)‌و سرنوشت ایشان بگو، و این عظمت این بانوی نمونه را می رساند که در مکتب اسلام پرورش یافته و شهادت فرزندان خویش را در مقابل خبر از امام حسین (ع)‌ نادیده می گیرد.
اهمیت مقام حسین (ع) و جایگاه امامت ایشان و این که به شهادت می رسند، باعث می شود حضرت ام البنین متأثر شود و در سوگ ابا عبدالله عمق تأثر وی ظاهر شود و به کسی که خبر شهادت را می رساند، بفرمایند، بند دلم را پاره کردی. این شدت علاقه ام البنین به امام حسین (ع) حاکی از بلندی مرتبه ایمان و قوت معرفت او به مقام امامت است که شهادت چهار جوان رشید خود را در مقابل شهادت امام و پیشوای خود سهل می شمرد. او در مجلس عزاداری در قبرستان بقیع- که به علت قداست و در برداشتن قبور پاکان، مورد احترام و محل رفت و آمد مردم مدینه و زائران قبر پیامبر بوده است- در حالی که جمعی از بانوان گرداگرد آن مخدره، بودند به یاد فرزندانش آن چنان جان سوز ناله می کرد که دشمنان و حتی دل سخت ترین دشمنان خاندان وی؛ مانند مروان بن حکم تکان داد و متأثر کرد و جنایات بین امیه را برملا ساخت.
● بانو مخدره لیلا (س)
مادر گران قدر حضرت علی اکبر (ع) در کربلا نبود. ایشان دختر ابومره بن مروه بن مسعود از طائفه ثقیف- مادر ایشان دختر ابوسفیان که به سبب وجود او بود سه طائفه معروف بنی هاشم، بنی امیه و بنی ثقیف به هم پیوند خورده بود.
بانوی محترمه، مادر حضرت محسن این بانو در عاشورا باردار بودند و از شدت صدمات وارده در ایام اسرات در نزدیکی حلب در راه شام، سقط جنین نمودند.
● فاطمه (س)
نام زیبای فاطمه برای اهل بیت بسیار خوش آیند بود و بسیاری از ائمه، نام فرزندان خود را فاطمه می گذاشتند، حتی امام حسین (ع) دو دختر خود را به نام فاطمه کبری و فاطمه صغری، نام گذاری کرد. فاطمه در تقوا، کمال، فضایل و جمال همانندی نداشت و از زنان بزرگ اهل بیت و بانویی دانشمند، محدث و مبارز بود و در کربلا نقش های ارزنده ای بر عهده داشت.
فاطمه به همسری حسن مثنی، فرزند امام حسن (ع) در آمد، در واقعه عاشورا، حسن مثنی مجروح شد و یکی از فرماندهان لشکر عمر سعد به دلیل رابطه خویشاوندی، وی را مداوا نمود، سپس امان از عبیدالله بن زیاد گرفت و در قیام عبدالرحمن اشعث بر ضد امویان به وسیله زهر شهید شد. حسن مثنی و فاطمه، هاشمی نسب و از جهت سیادت، حسنی و حسینی بودند.
امام حسین در روز عاشورا، ودیعه های امامت را به فاطمه تحویل داد تا پس از بهبودی امام سجاد (ع) به ایشان تحویل دهد. ایشان در سال ۱۱۰ هجری در مصر درگذشت و در «درب احمر» دفن شد. از ایشان احادیث فراوانی نقل شده که در منابع روایی ثبت و ضبط است.
ایشان خطبه های کوبنده ای در کوفه کرد و به روشن گری قضایا پرداخت. بعد از حمد الهی و پناه بردن به خدا از خدعه و نیرنگ و خطاب به اهل کوفه یا اهل کوفه فرمود: «یا اهل المکر و الغدر و الحیل انا اهل بیت ابتلانا الله بکم … تباً لکم یا اهل کوفه»؛ و ضمن نیرنگ باز خواندن اهل کوفه ماجرا را شرح می دهند و اشعاری را فی البداهه می سرایند از جمله می فرمایند؛ «حسد تمونا ویلاً لکم علی ما فضلنا الله تعالی … ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء و الله ذوالفضل العظیم و من لم یجعل الله نورا فما له من نور» و همه حاضران صدا را به گریه و ناله بلند می کنند و می گویند قلب ما را آتش زدی.
● نمونه ای از مبارزه زنان همراه اهل بیت
▪ همسر زهیر بن قین
زهیر بن قین از عثمانیان بود و در بین راه در گوشه ای دور از خیام امام (ع) چادر زده و طی طریق می کرد. امام کسی را پیش او فرستاد و او را به حضور خود خواند و وی خواست پاسخ رد بدهد که همسرش به او گفت: پسر رسول خدا به دنبال تو می فرستد و تو در رفتن کوتاهی می کنی، چه اشکالی دارد که بروی و سخن او را بشنوی و بازآئی.
و او را وا داشت که هر چند با کراهت به خدمت امام برسد و چنان شد که در روز عاشورا در ردیف شهدای والامقام قرار گرفت و از لعنت خدا و رسول و عذاب الهی نجات یافت.
▪ همسر عبدالله عمیر کلبی
او لشکریان ابن زیاد را در نخلیه کوفه، در حال حرکت می بیند و به همسرش می گوید، این سپاه کجا می روند؟ شوهرش می گوید: می روند با حسین بن علی (ع)‌بجنگند. زن با بیان آرزوی قلبی خویش که شهادت در راه حسین (ع) آرزوی بزرگی است، عبدالله نیز میل خویش را برای شهادت، بیان می کند و زن نه تنها مانع نمی شود بلکه وی خود نیز تشویق و ترغیب می شود و می گوید: خدا ترا هدایت کند مرا هم با خود ببر و در روز هشتم محرم وارد کربلا می شوند و عبدالله در روز عاشورا به شهادت می رسد و همسرش ام رهب بنت عبید نیز شهید غیر بنی هاشم است که به شهادت می رسد و ایشان تنها کسی است که از بانوان که در حادثه کربلا به شهادت رسیده است.
او به همسرش که در حال شهادت بود، می گوید: چه خوب جانبازی کردی که ناگاه دشمن سر او را با عمودی خرد می کند.
▪ همسر مسلم بن عوسجه
بعد از شهادت همسر، فرزندش را می فرستد و امام حسین (ع) اجازه نمی دهند ولی این مادر غیور به فرزندش می گوید: تو سلامت باشی و سلامتی خود را بر یاری پسر پیامبر ترجیح می دهی، او را وادار به دفاع از سنگر ولایت می نماید.
▪ مادر عمرو بن جناده
او بعد از شهادت همسرش، پسر را تشویق می کند و امام قبول نمی کنند و می فرمایند: شاید مادر راضی نباشد، عرضه می کند ایشان مرا به میدان فرستاده است.
مادر عمروبن جناده با عمود خیمه به جنگ دشمن می رود و به فرمان امام بر می گردد و همین بانو است که بعد از شهادت فرزند که دشمن سر را به طرف خیام پرتاب می کند سر را برداشته می بوسد و به سوی دشمن پرتاب می کند و یک نفر را به همین وسیله می کشد.
مادر وهب نیز بعد از کشته شدن فرزندش به میدان می رود و حمله می کند حضرت می فرمایند: جهاد بر زن واجب نیست؛ به فرمان امام بر می گردد در حالی که زیر لب نجوا می کرد. «خدایا امید مرا قطع مکن». امام زمزمه او را می شوند و می فرمایند: تو و فرزندت در بهشت با پیامبر و در امان او خواهید بود و خدا امید تو را قطع نخواهد کرد.
مادر حضرت علی اصغر به هنگام شهادت فرزندش بدلیل دارا بودن روحیه قوی و جلوگیری از تأثر بیشتر امام حسین (ع) از خیمه بیرون نیامد.
دختران حضرت مسلم بعد از شهادت پدر، به امام عرض کردند: ما در خدمت شما خواهیم بود تا همان سرنوشتی که نصیب مسلم شد نصیب ما هم بشود.
آنچه درباره این زنان بیان شده قطره ای از اقیانوس تعهد و ایمان و اختیار است و اینان با تحریک و تشجیع همسران و فرزندان خویش برای رفتن به سوی میدان جهاد نقش عمده و اساسی داشته اند.
▪ به هنگام غارت خیام
زنان که می دانستند کار خصم جنبه مالی و اقتصادی دارد و می خواهند زیور آلات را غارت کنند، خودشان زیور آلات و جامه های اضافی را از خود دور کرده و به سوی دشمن پرتاب می کردند و زنی از قبیله بکربن وائل که همسر یکی از لشکریان ابن زیاد بود، وقتی غارتگری دشمن را دید، چوب خیمه ای را برداشت و فریاد زد: ای قبیله من، شما زنده اید و اینان خمیه های دختران رسول خدا را غارت می کنند، کار به اینجا کشیده که می خواهند لباس از تن حرم پیامبر در آورند، لا حکم الالله، جلوی خیمه ها ایستاده و اولین فردی بود که علیه دستگاه اموی طغیان کرد
▪ همسر خولی
با دیدن سر مطهر حضرت اباعبدالله در منزل خویش تا آخر عمر خود را زینت نکرد و بر چشم سرمه نکشید.
دفن شهدا روز سوم در کربلا با غیرت زنانه و جوشش ایمان زنان قبیله بنی اسد بود که شهداء را مردان قبیله دفن کردند.
زنان همراه اهل بیت در قیام عاشورا، به رغم کتک خوردن، مجروح شدن، اسارت، غم از دست دادن همسران و فرزندان در شب یازدهم ماه محرم با وجود مصیبت بزرگ و عظیم، به نگهداری اطفال پرداختند و از کودکان نگه داری کردند. ابتدا با کمک حضرت زینب و ام کلثوم به برپیایی خیام نیم سوخته اقدام کردند، سپس کودکان را در آن جای داده و به سرشماری زنان و کودکان پرداخته و کودکان گم شده و فرار کرده را از داخل خارها و بیابان ها یافتند و یا از دست دشمن رهانیدند.
اینان دریافته بودند که برای حفظ خود و مکتب اسلام باید رسالت سنگین خویش انجام دهند و به رهنمودهای امام عمل کنند. از مقدسات دفاع کند و رسالت عاشورا را با تمام ظرافت و هنر به انجام رسانند.
● مروری گذرا برجایگاه و نقش زن در نهضت عاشورا
حادثه عاشورا، حادثه ای است که مرد و زن در آن نقش دارند ولی مرد در مدار خودش و زن در مدار خودش.
اباعبدالله اهل بیت را برای رسالتی سترک و ساختن تاریخی عظیم با داشتن نقش مستقیم حرکت می دهد و این زنان در ابتدای حرکت و قبل از عاشورا، عامل مهم در تشجیع و ترغیب خانواده برای دفاع از امر ولایت بودند.
آغاز تاریخ نهضت حسینی از روز وفات پیامبر و ‎آغاز سقیفه بوده است، پایه این قیام در روز دوشنبه ای گذارده شده که گروهی با شعار «منا امیر و منکم امیر» خلافت اسلامی را به عنوان ارث خود به حساب آوردند و کوشیدند آن را تصاحب کنند.
حضرت زینب (س) تحلیل کننده واقعه عاشورا، در عصر همان روز خونین دهم محرم، در کنار جسد برادر شهیدشان نشسته و فرمودند: «بابی … من فسطاطه یوم الأثنین فیها؛ جانم فدای تو ای کسی که خیمه های تو را در روز دوشنبه غارت کرده اند.»
امام حسین (ع) می دانستند که قیام ایشان علیه یزیدیان منجر به کشته شدن همه همراهان می شود و زنان می بایست طلایه دار و عهده دار دنباله نهضت شوند و حقایق را علنی کنند و در عین ارزیابی قدرت زور و میزان سلطه آن، به افشاگری بپردازند. و این زنان همراه شدند تا حقایق را به نحو احسن بگویند، چون اگر در خانه می ماندند و زندگی می کردند، بعد از خبر شهادت نزدیکان، چند روزی گریه و زاری و مسئله همان جا ختم می شد؛ به همین دلیل زنان همراه شدند و راه دفاع از ولایت را آموختند و قدم در راه گذارند.
● شیوه فرهنگی (تربیتی) امام حسین (ع) برای ایجاد آمادگی زنان
امام (ع) از ابتدا با سخنرانی ها و خطبه ها و گفت و گوهای گوناگون با انصار، مهاجرین، اقوام، دوستان، دشمنان، هدف خویش را بیان کردند و راه را نشان دادند و فرمودند: «من برای اصلاح وضع امت جدم و امر به معروف و نهی از منکر قیام کرده ام …» و به زنان می فرمودند: همه می میرند و دوام بقاء از آن خداوند است.» بدینوسیله یادآور می شدند که همه رفتنی هستند خواه زود یا دیر. پس برگزیدن رفتن آگاهانه و ارزشمند بهتر است.
● هشدارها
امام (ع) برای تصفیه ناآگاهانی از ناآگاهانی که همراه کاروان شده بودند و برای هشدار به ناآگاهانی که این مسیر، را نمی توانند بپیمایند در حین سفر هشدارهای لازم را جهت: آماده سازی، آمادگی تدریجی، ایجاد ثبات تدریجی و پایمردی برای پذیرش سختیها سفر و خصوصاً سختیها و مصائب بعد از شهادت می دادند و از جمله:
▪ بیان خواب
من در این سفر خود را کشته می بینم-در خواب فرمودند تو نزد من خواهی آمد، -خواب دیدم سگهایی بدنم را قطعه می کنند و از همه بیشتر سگی تیره با خالهای سفید وسیاه مرا بیشتر آزار می داد.
▪ هشدارهای کلامی
ـ خطاب به ام کلثوم: شما باید کشته مرا به خاک نظاره کنید لیکن شما را به پرهیزگاری و صب وصیت می کنم.
بنی امیه تا جانم را نگیرند مرا فارغ نخواهند گذاشت.
یا اختاه اسکتی رحمک الله-یا اخیه اسکتی رحمک الله لا تشمتی قوم بنا.
▪ هشدارهای عملی
به هنگام شنیدن خبرهای گوناگون در مورد وضعیت نهضت کلمه استرجاع را بر زبان جاری می ساختند، یا می فرمودند: «لا حول و لا قوه الا بالله»
بعد از شهادت حضرت مسلم (ع) دختران مسلم را مورد نوازش قرار می دهند به شیوه غیر مستقیم می فهمانند، که پدرشان شهید شده است؛ این هشدار خوبی بود به زنانی که متزلزل بودند که از ادامه راه و تعقیب هدف بازداشته شوند؛ ولی اگر مانند اهل بیت انتخابی آگاهانه دارند بمانند.
- به کربلا می رسند؛ حضرت می فرمایند این جا سرزمین معهود است. برخلاف معمول خیمه زنان را در گودالی و در مکان پستی نصب کردند؛ آن چنان که آنان نتوانند: صحنه جنگ و خونریزی را شاهد باشند، این نکته هشدار دیگری بود و زنان را به اهمیت قضیه، نیکوتر و واقف ساخت. برخی زنان گریستند، برخی خواستار بازگشت به مدینه شدند، گروهی هم در این میان ساکت ماندند.
و شب عاشورا نیز تصفیه ای دیگر و کلاس دیگری انجام گرفت. خطبه امام چاره ساز بود، تنها زنان و مردانی ماندند که قادر بودندپیام شهادت را به دیگران برسانند.
در روز عاشورا نیز تسلی می دادند و آینده را ترسیم می کردند و شیوه مقابله با سختی ها را و شیوه عزاداری را آموزش می دادند.
▪ هدف از هشدارهای تربیتی، فرهنگی امام حسین (ع)
تعلیم و تربیت تدریجی، جدا کردن ثابت قدمان از سایرین و ایجاد آمادگی بیشتر خصوصاً در زنان مقاوم ساختن آنان، آموزش شیوه عزاداری (که آه و واویلا نکردن، گریبان چاک ندادن، سخنان دور از شأن و مقام خویش نگفتن) جایگاه و شخصیت و شأن خود را نیکو شناختن و حفظ کردن.
● روز عاشورا آخرین پیامها را می دهند
آماده مصیبت باشید، لباس های خود را بپوشید و بدانید خدا حامی شماست و نجاتتان می دهد و عاقبت شما را به خیر قرار می دهد (و به این وسیله ایجاد امید و آرامش قلبی می نمودند که البته بعضی شیون و بی تابی کردند).
● علت شیون وبی تابی برخی زنان
بی تابی زنان در جریان عاشورا، ناشی از غم از دست دادن هسمر و فرزند نورچشمی نبود بلکه بی تابی از این جهت است که:
مریدی مراد خود را از دست می دهد، شیون از اینکه با مرگ آن بزرگواران رشته دین از هم می گلسد، نور شریعت خاموش می شود، درخت امامت پژمرده می شود.
در روز عاشورا زنان مراقب بودند، آه و ناله نکنند و به کودکان رسیدگی کنند، زنان مضطرب و افسرده را دریابند و تسلی بدهند تا مانع جهاد و مبارزه مجاهدین نشوند.
● بعد از عاشورا (مراسم استیضاح دستگاه اموی)
اولین مجلس عزاداری توسط حضرت زینب بر روی جسدهای مطهر شهیدان برگزار گردید، در مسیر حرکت به سوی شام، مدینه و سخنرانی های بلیغ و خطابه های آتشین خاندان و اهل بیت عصمت و طهارت و بیان رنج ها، سختی ها، گرسنگی ها، اسارتها، تشنگی ها، قساوت دشمن را به تصویر کشیده کودکان و زنان با مرثیه سرایی، خون خواری، وحشی گری خصم، زدن و کشتن، سوختن و ویران کردن خیمه ها، بیان تنهایی و بی کسی زنان در آن بیابان پر از دشمن خدانشناس سنگ دل را بیان کردند.
تاریخ کربلا با تجلی حضرت زینب از عصر عاشورا آغاز می شود. حال شریک حسین، رئیس قافله حسین است. با کمک زنان اهل بیت بذر نهضتی را افشاندند که هنوز آن بذر در حال رشد، و نمو است و باعث شد، پیام شهادت به گوش مردم برسد. و این نبود مگر به سبب صبر و تحمل زنانی که به ریسمان اسارت بسته شده و شهدا را پشت سر گذارند. و سرهای شهدا جلوی نظرشان با وضع غیر قابل وصف که دلها را تکان می داد و شیوه ای که حضرت زینب، ام کلثوم، فاطمه سکینه بکار بردند و باعث افزایش تحمل زنان و فرزندان شدند که نه شیون کنند و یقه چاک دهند و نه تصدق قبول کنند و در جلوی خصم زبون ناله و گله نمایند.
آنان چون کوه استوار بودند و به همراه حضرت زینب (س) با سکوت و سکون و اطمینان از آینده خویش به بیان جنایات پرداختند و این اطاعت و همراهی زنان با حضرت زینب و در تاریخ زبان زد خاص وعام و دوست و دشمن شد. با حاصل رسالت زنان حاضر در روز عاشورا به طور عبارت است از :
▪ حساب اسلام از دستگاه غاصب خلافت جدا شود.
▪ قطع نفوذ دینی باطلب امویان و پرده برداری از فریب کاری های دستگاه حاکمه
▪ رسوا ساختن دستگاه ظلم و جنایت اموی، بیان تاریخ کربلاو بیان فرومایگی ها و دنائت های بنی امینه با حدت و شدت هر چه بیشتر.
▪ احیای روح مبارزه بین مردم و بیداری افکار و اندیشه ها و جذبمردم به معنویت.
▪ ایجاد ارزش های اخلاقی جدید و توسعه معارف اصیل اسلامی.
نتیجه تاریخ عاشورا نشان داد که زن نیز می تواند در جهت نیل به والاترین مقام انسانی هم پای مردان و شهیدان اسلام، برای تجدید بنای اسلام و قرآن قیام کند و تربیت والای انسانی خود را به جهانیان بنمایاند که چگونه فرصت ابراز شخصیت و تجلی نفخه الهی را داراست.
آن جا که حضرت زینب (س) در کاخ یزید بعد از آن مصیبت های بزرگ، ب کمال شجاعت، اعتماد به نفس و اتکال به خداوند می فرماید: «ما رایت الاجمیلا» عظت زن نمونه اسلامی را در معرض دید همگان می گذارد و اثبات موجودیت و حقانیت خویش را به نام دخت پیامبر (تنها جایی که حضرت برای معرفی خود برای حاضران قسی القلب این لفظ را بکار می گیرند) و ادامه دهنده رسالت حسینی قرار می دهد و به این وسیله بذر انقلاب حسینی را در جهان هستی می کارد.
● ویژگی عمده زنان عاشورایی، در نهضت عاشورا بطور خلاصه و فهرست وار عبارت بود از:
زنان سرشار از عاطفه، احساس، علاقه مند به زندگی که در سایه تعلیم و تربیت الهی، توانستند مدیر شایسته ای برای هستی خویش باشند و با تمامی ویژگی ها و علایق زنانگی، با اولویت قرار دادن اصل تعهد و مسئولیت زندگی، بدون اضطراب و دغدغه خانواده و قبیله و بهره گیری از دنیای مادی شرف و فضیلت ابدی را برای خویش خریداری کردند و مظهر یک زن مسئول و مبارز در برابر زمان و سرنوشت جامعه شدند.
نویسنده: حمیده مرتضوی
منابع
ابوالفرج. علی بن الحسین. الاغانی. موسسه جمال
الحسون.محمد.مشکور.ام علی اعلام النساء المومنات. انتشارات اسوه
دخیل علی محمد.مترجم.صادق.آینه وند. ام کلثوم انتشارات امیر کبیر.تهران ۱۳۶۳
مکنون.ثریا-صانع پور.مریم بررسی تاریخ منزلت زن از دیدگاه اسلام. مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی
تاریخ امام حسین (ع) موسوعه الامام الحسین (ع) دفتر انتشارات آموزش و پرورش-وزارت آموزش و پرورش.
شرکت سهامی بیمه، پرتوی از عترت. سالنامه ۱۳۷۹.
مطهری.شهید آیت الله مرتضی.حماسه حسینی انتشارات صدرا.
هاشمی ناد.شهید سیدعبدالکریم. درسی که حسین (ع) به انسانها آموخت، انتشارات فراهانی.
شریعتی.دکترعلی.زن.انتشارات چاپخش.چاپ پژمان.
دستغیب شیهد آیة الله سیدعبدالحسین، زینب کبری (س) انتشارات کانون تربیت شیراز.
دستغیب شیهد آیة الله سیدعبدالحسین، سیدالشهداء.چاپخانه پیروز بهمن ۶۲.
نجمی محمدصادق.سخنان حسین بن علی (ع). دفتر انتشارات اسلامی.
حالت.ابوالقاسم.کلمات قصار حسین (ع) چاپ افست گلشن، انتشارات بهجت.
قمی.شیخ عباس. منتهی الامال، انتشارات هجرت چاپخانه مهر.
قائمی، دکتر علی. نقش زنان در تاریخ عاشورا.قم.انتشارات شفق
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان