دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

فوتبال صنعت نیست


فوتبال صنعت نیست
قافله رفتند و به مقصود رسیدند
ما این خرک لنگ ز جویی نجهاندیم
عید آمد ویژه نامه ها، بازار خواندن را دوباره گرم کردند. این دومین عید است که پس از سال ها دوری، دوباره آن را در وطنم جشن می گیرم و به این واسطه خدا را شاکرم.
خدا را شاکرم پس از هر دم و بازدم و شکر می گزارم خدایی را که با ارزش ترین ارزش های سادگی را در هوا گذاشت که دم و بازدم را معنایی بخشید و شاکرم خدایی را که رسولانی فرستاد تا به من بیاموزند که دم و بازدم برای چیست و باز بر این واسطه بالاترین احترام ها را برای رسولان خدا قائلم و این رسولان را بیشتر از همه مردم دنیا قبول دارم، چون معتقدم آنها مردانی بودند که هر آنچه را که فکر می کردند، زندگی می کردند. با خودم عهد و پیمان بسته ام تا زمانی که دم و بازدم، نفس کشیدن را مقدورم می دارد شاگردی کنم و سپاسگزارم رسولانی را که به من شیوه زندگی کردن آموختند.
● من رئیس فدراسیون را می شناسم
می خواهم مطلبی بنویسم که کسی را آزار ندهد در ضمن، قصد نوازش کسی را هم ندارم. مردمان ما خیلی زود رنجند، طاقتشان هم آنگونه که می نمایانند زیاد نیست. من این جا از نوازش نیز چون آزار ترسانم، به این نتیجه رسیده ام که بهتر است در نوشته هایم، برای خرابی ها، دیگر از کسی ایراد نگیرم چون این فوتبال را اصلا، خراب ساخته اند. یادم می آید از همان روزی که اولین ضربه را به توپ زدم، این فوتبال خراب بوده است، هر کس هم که آمده است به نیت درست کردن آن آمده است ولی می بینیم که کاری از پیش نبرده است. درست کردن خرابی ها استمرار در کار می خواهد. ۱۰۰سال فوتبال آلمان، فقط ۹ رئیس فدراسیون به خود دیده است. بعضی از آنها ۲۰ تا ۲۵ سال سرکار بوده اند.
علی آبادی در مصاحبه ای گفت؛ با آن هایی که پول خرج می کنند تا رئیس فدراسیون شوند شدیدا برخورد خواهیم کرد. پس به این ترتیب، من رئیس فدراسیون را می شناسم. او اهل رشوه نیست. وقتی رئیس فدراسیونی اهل رشوه نبود اهل دوزوکلک هم نخواهد بود. رئیس بی دوزو کلک، سلامت و شفافیت کار برایش مهم است.
سلامت و شفافیت کار زمانی تضمین می شود که فرقه گرایی، کوته نظری، تنگ نظری، انتقام جویی، حسادت، خودخواهی، علم ستیزی، زدوبند، زورگویی، بی عدالتی، بی دینی و بی ایمانی شیوه عمل نباشد. به این رئیس فدراسیون باید فرصت داد تا با استمرار در کار، این خراب شده را بسازد. البته خراب شده، لغت درستی برای فوتبال ما نیست. خراب شده یعنی اینکه چیزی درست بوده، بعد خراب شده. به گمانم بهتر است بگوییم خراب آباد تا خراب شده.
«خانه خالی بود و خوان بی آب و نان
و انچه بود، آش دهن سوزی نبود»
فوتبال ما هیچ وقت آش دهن سوزی نبوده است. امروز هم نیست و بهتر است که گناهش را هم گردن کسی نیندازیم.
● فوتبال صنعتی در دنیای مدرن
مطلبی خواندم در یکی از روزنامه های ورزشی، تحت عنوان «فوتبال صنعتی در دنیای مدرن» نوشته فایضی. نویسنده یا مترجم معتقد است که فوتبال ما، برای راهیابی به دنیای مدرن، باید صنعتی شود.
با بررسی و تحلیل مطلب فایضی این سوال پیش می آید که صنعتی شدن فوتبال واقعا جواز ورود به دنیای مدرن است یا اینکه می شود برای ورود فوتبال به دنیای، بهتر است بگوییم پست مدرن ، بلیت دیگری گرفت. با هم نگاهی به خلاصه ای از مطلب فایضی داشته باشیم.
الف) فوتبال در دنیای مدرن به تمام معنا یک صنعت است...
ب) صنعت فوتبال در این مفهوم با علوم مختلف از قبیل فیزیولوژی، اقتصاد، کشاورزی، فناوری، اطلاعات (IT)، جامعه شناسی، مردم شناسی، جغرافیا، حقوق، مدیریت، حسابداری، پزشکی، علوم نرم افزاری و ... در ارتباط است و از هر یک از این علوم در جایگاه مناسب خویش استفاده می کند.
ج) فوتبال به عنوان یک صنعت مدرن یک پدیده ساده نیست که به صرف حضور چند مربی یا بازیکن شکل گرفته و سازمان یابد. برای عینیت بخشیدن به مفهوم فوتبال صنعتی و عملی کردن آن باید مسئله فوتبال را از جهات مختلف مورد بررسی قرار داد و با ارائه یک برنامه ریزی دقیق، فوتبال را از حالت اولیه خود (شکل ساده و تجریدی) خارج کرد.
د) شکل اولیه فوتبال تقریبا همان چیزی است که در کشور ما به چشم می خورد، در چنین فوتبالی، صنعت ورزشی مفهومی کاملا بی معناست و فوتبال ما در بهترین حالت در شکل ظاهری و اولیه شامل مجموعه ترکیبی بازیکن، مربی، سرپرست و باشگاه و به مفهوم واقعی تر تیم خلاصه می شود.
● فوتبال، سیستم خود گردان
صحبت از این است که فوتبال صنعت است، بعضی ها هم می گویند تجارت است. آیا فوتبال واقعا صنعت یا تجارت است؟ برای جواب به این سوال، بهتر است به بررسی و تحلیل چهاربند از مطلب فایضی بپردازیم.
«نیکلاس لوهمن» سیستم را این طور تعریف کرده است؛ مجموعه عناصری مجزا از محیط دربرگیرنده و در ارتباط با یکدیگر عملکرد معین و مشخصی دارند.
۲۲ نفر در مکان مشخص و مرزبندی شده، جدا از محیط دربرگیرنده در ارتباط با یکدیگر عملکرد معین و قانونمندی دارند که ما آنها را بازی فوتبال نامیده ایم. فوتبال در حقیقت یک بازی است و مانند همه بازی های دیگر استوار بر سیستم هایی که به آنها سیستم بازی می گویند.
«اومبرتو ماتورانا» نویروبیولوژیست به اتفاق همکارش «فرانسیسکو وارلا» با تحقیقات علمی در ساختار و تشکیلات موجودات زنده، با بررسی سلول های بدن انسان به سیستمی اشاره می کنند که خودساز و خودنگهدار است. ماتورانا از دو لغت موجود در زبان یونان باستان لغت AUTOPOIESIS را می سازد من این لغت را خودگردان معنی می کنم. ماتورانا AUTOPIESIS SYSTEMS سیستم های خودگردان را به این شکل توضیح می دهد! در ساختار و تشکیلات بدن موجودات زنده مواد و تولید یکی است یعنی تشکیلاتی که هدایت عملکرد اجزای مرتبط در بدن انسان را به عهده دارند همان تشکیلاتی هستند که خود این اجزا را تولید می کنند.
درنتیجه باید گفت؛ Autopoiesis Systems سیستم های خودگردان، تفاوت اصلی بین جاندار و بی جان هستند. در جانداران پیکر و عملکرد یک واحد خودگردان Autopoiesis Units جدایی ناپذیرند. من به این نتیجه رسیده ام که پیکر و عملکرد ۲۲ بازیکن در فوتبال هم جدایی ناپذیرند و این اجزا باهم یک سیستم خودگردان زنده Autopoiesis Systems را تشکیل می دهند که درنهایت به هسته اصلی یعنی بازی فوتبال تبدیل شده است پس فوتبال در هسته اصلی خودش، یک سیستم خودگردان است که با صنعت و تجارت مغایرت کامل دارد.
● فوتبال، سیستم اجتماعی
با گذشت زمان، پیرامون هسته مرکزی فوتبال، ساختارهایی به وجودآمده اند که در ارتباط با یکدیگر به مجموعه ای تبدیل شده اند که می شود آن را سیستم اجتماعی نامید. هسته مرکزی این سیستم اجتماعی، سیستم خودگردانی است به نام بازی فوتبال. مشخصه سیستم های خودگردان هم، داشتن اندرونی و بیرونی مجزا از هم است که به وسیله ارتباطات، تبدیل به یک سیستم کلی می شوند.
درنهایت، ارتباط فوتبال با ساختارهای موجود در جامعه، مانند ارتباط سلول های بدن انسان با مواد موجود در محیط پیرامون او است. این ارتباط، صرفا برای نگهداری و تولید خود سلول است. پس ارتباط فوتبال با دیگر سیستم های موجود در جامعه فقط و فقط برای خودگردانی است و این عملی است خردمندانه زیرا که خرد، مکانیسمی است برای تقلیل پیچیدگی ها. دنیای پست مدرن امروز، دچار پیچیدگی های زیادی شده است.
خرد به مرزبندی سیستم های اجتماعی می پردازد و از ورود پیچیدگی های عظیم موجود در محیط پیرامون این سیستم ها به داخل آنها جلوگیری به عمل می آورد. در تئوری سیستم ها «لوهمن» به این مطلب اشاره می کند که هر عنصر خارجی که وارد یک سیستم خودگردان بسته شود، آن سیستم را از کار می اندازد. هوشیاری و خرد جمعی در فوتبال اجازه نمی دهد که هیچ عنصر خارجی وارد سیستم خودگردان و بسته این سیستم اجتماعی شود.
فوتبال به عنوان یک سیستم اجتماعی می تواند با دیگر سیستم ها ارتباط داشته باشد چون دقیقا همین ارتباطات است که فوتبال را تبدیل به یک سیستم اجتماعی کرده است.
‌● سینما، فیلم و فوتبال
فوتبال، مانند دیگر ورزش های حرفه ای یک کد دارد به نام برد و باخت که با به ثمررسیدن گل یا گل های متفاوت به دست می آید. البته بر این مبنا نمی شود گفت که تولید فوتبال گل است و چون فوتبال گل تولید می کند پس صنعت است. به این شکل تکلیف بازی های بدون گل چه می شود؟ شاید عنوان شود که فوتبال هم مانند سینما سرگرمی تولید می کند، پس مانند سینما هم صنعت است، این تشبیه کاملا درست است.
فوتبال و فیلم شباهت زیادی به یکدیگر دارند. فیلم و فوتبال، هردو تیم دارند، بازیگر دارند، تمرین می کنند، بازی می کنند، تماشاگر دارند، استودیوهای فیلمبرداری و تهیه فیلم هم درحقیقت همان باشگاه ها هستند درواقع در قالب جشنواره هایی مثل اسکار، کان و برلین مسابقات جهانی هم برگزار می کنند، این جاها فیلم شبیه فوتبال می شود و جاهایی هم فوتبال شبیه فیلم. اکثرا، ما بازیکنان خوبمان را هنرمند می نامیم و از هنرمندی آنها با توپ و بدون توپ سخن می گوییم درحالی که فوتبال، ترکیبی از ورزش های متفاوت است.
فیلم را ترکیبی از شش هنر متفاوت می دانند که پس از نقاشی، موسیقی، معماری، پیکره سازی، نویسندگی و تئاتر هنر هفتم نام گرفته است. در موفقیت نهایی فیلم سه مورد استتیک، پاتتیک و اتیک نقش بسزایی بازی می کنند درحالی که در فوتبال هم همین سه مورد یعنی زیبایی، احساسات و اخلاق نقش تعیین کننده ای در کیفیت و نتیجه بازی دارند.
شباهت فیلم و فوتبال به مرحله پخش سمعی و بصری واحدی که می رسد تکمیل می شود. زمانی که فیلم از اتاق مونتاژ درآمد و برای کپی به لابواتوار رفت، پس از کپی می شود فرآورده صنعتی. در همین رابطه و مشابه مورد بالا، زمانی که فوتبال هم از تلویزیون پخش می شود، باید اجبارا از یک فرآورده صنعتی صحبت کنیم، پس فیلم به عنوان هنر و فوتبال به عنوان یک سیستم زنده خودگردان بسته در مرحله نهایی تولید به فرآورده های صنعتی تبدیل می شوند.
تا این جا، ما به شباهت های فیلم و فوتبال اشاره کردیم اما، عدم شباهت ها چی هستند؟ زمانی بود که «ویتوریو دیسکا» هنرپیشه و کارگردان ایتالیایی در فیلم های بنجل بازی می کرد تا با اجرت هنرپیشگی، فیلم هایی کارگردانی کند که بازگویی معضلات اجتماعی روز باشند. آن روزها نئورئالیسم ایتالیا و موج نوی فرانسه با هالیوود رقابت تنگاتنگی داشتند. معروفیت جهانی کارگردان های ایتالیایی و فرانسوی مانند پازولینی، فلینی، ویسکونتی، وسیکا، گدار، تروفر و ... بیشتر از همتاهای هالیوودشان بود. در وابستگی صددرصد فیلم به صنعت، سینمای ایتالیا و فرانسه هم از بین رفتند. وابستگی صرف با روحیه هنرمندان ایتالیایی و فرانسوی جور درنیامد و درنتیجه آنها به هنر وابسته نه گفتند.
● پیراهن و شورت یکسره ممنوع
فیفا، تیم کامرون را در یک بازی دوستانه به علت پوشیدن پیراهن و شورت یکسره طرح پوما از شرکت در تمام میادین بین المللی محروم کرد. پس از یک درجه تخفیف تیم ملی کامرون با کسر ۶ امتیاز اجازه یافت در مسابقات مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ شرکت کند. اگر فیلم هم مانند فوتبال، فیفا داشت مطمئنا سینمای ایتالیا و فرانسه هنوز در رقابت تنگاتنگ با هالیوود به سر می بردند.من فیفا را به دلیل گرفتن همین تصمیمات قاطعانه دوست دارم و سلامت و شفافیت و استمرار عملکرد فوتبال به عنوان یک سیستم خودگردان را در همین حمایت ها می بینم. فایضی در مورد «ب» مطلبش به علوم مختلفی اشاره می کند که البته با از قلم انداختن تعلیم و تربیت و روانشناسی، این دو مبحث علمی تاثیرگذار در فوتبال را مورد بی مهری قرار می دهد. در این جا علوم مختلف مورد بحث من نیست، مورد بحث من جمله ای است که فایضی در انتهای مورد «ب» به آن اشاره کرده است که خود همین جمله، «ماهیت» فوتبال و رابطه این سیستم زنده خودگردان بسته را با دیگر سیستم ها روشن می کند. دقت کنید!
«صنعت فوتبال در این مفهوم با علوم مختلف از قبیل ... در ارتباط است و از هریک از این علوم در جایگاه مناسب خویش استفاده می کند».
هسته اصلی فوتبال یعنی تیم، با سیستم خودگردانش، به گفته فایضی، با علوم مختلفی در ارتباط است و از هر یک از این علوم در جایگاه مناسب خویش استفاده می کند.
من می خواهم در جمله بالا که با سه کاما و یک نقطه بسته شده است روی چهار لغت، واژه و عبارت تکیه کنم. سیستم خودگردان، ارتباط، جایگاه مناسب و استفاده. سیستم خودگردانی که در ارتباط با سیستم های دیگر از آنها در جایگاه مناسب استفاده می کند.
برای باز کردن این مطلب به دو لغت لاتین اشاره می کنم؛ DEPENDENCE به معنای وابستگی و تعلق و INTERDEPENDENCE به معنای وابستگی بینابین و تعلق بینابین. هنر هفتم یعنی فیلم، در دنیای پست مدرن امروز وابسته به صنعت است.
به جرات می توان گفت که فیلم به صورت یک فرآورده، نتیجه نهایی تولیدات صنعتی شده است در حالی که فوتبال به عنوان یک سیستم زنده خودگردان بسته در یک وابستگی و تعلق بینابین با سیستم های دیگر از جمله اقتصاد به سر می برد. ببینید! سلول های عصبی به انسان حکم خوردن تخم مرغ را برای الطفات به مرغ ها نمی دهند آنها برای خودسازی، خود نگهداری و در نهایت خودگردانی فرمان خوردن را صادر می کنند.
انسان سیستم آشپزخانه را برای کمک به صنعت به وجود نیاورده، بلکه برعکس برای نیاز خودش دست به این ابتکار زده است. فوتبال هیچ چیز دیگری جز یک سیستم خودگردان بسته نیست و اگر این سیستم تغییر کند فوتبال دیگر فوتبال نیست. جواب معادله یک مجهولی ۸=۳-X عبارت است از ۱۱=X جواب ایکس ۱۱ است و لاغیر. کلاغ سیاه، کلاغ است و سیاه است و ما، کلاغ زرد نداریم مگر اینکه آن را رنگ کنیم. فقط به این شکل می توان پسوند صنعتی را به فوتبال بخشید. مجسم کنید کلاغ سیاه زردی را که در وسط زمین چمن استادیوم آزادی با گردویی در منقار به این طرف و آن طرف می پرد.
همزمان با پابداهای روسی که موتوری در صندوق عقب برای سرما و یخبندان سیبری ساخته شده بودند و به همین دلیل در سربالایی های جاجرود به تهران، رادیاتورشان جوش می آورد خودروی دیگری وارد ایران شد به نام فولکس واگن. آنچه در این وسیله نقلیه در آن زمان کنجکاوی همگان را برانگیخت، قرار گرفتن موتور در صندوق عقب بود. کارخانه فولکس واگن با حذف رادیاتور، سیستم سردکننده موتور را در این ماشین از آب به هوا تغییر داده بود.
در حقیقت سیستم سردکننده در این موتور با از دست دادن رادیاتور و شیلنگ های متفاوت آب، فقط با حفظ پروانه، عمل خنک کردن موتور را انجام می داد. با این تغییر، پیچیدگی سیستم سردکننده ساده تر شد و سربالایی های جاجرود به تهران یکی پس از دیگری بدون جوش آوردن فتح شدند.
برگردیم به بند «ج» مطلب آقای فایضی. ایشان معتقدند که «فوتبال به عنوان یک صنعت مدرن یک پدیده ساده نیست که به صرف حضور چند مربی یا بازیکن شکل گرفته و سازمان یابد». ببینید! من از چند مربی هم که نویسنده اشاره کرده است فاکتور می گیرم و می گویم، هرگاه دو بازیکن با یک توپ و دو دروازه سعی کنند که به یکدیگر گل بزنند می شود از بازی فوتبال سخن گفت و اگر به این بازی دو دروازه بان هم اضافه کنیم می شود قانون آفساید را هم منظور داشت و اگر ۲۲ بازیکن با یک توپ در زمین با دو دروازه و یک داور بدون مربی و هر کس دیگر در مقابل یکدیگر قرار گیرند، می شود از یک مسابقه فوتبال سخن گفت. در آلمان از دسته ششم به پایین بعضی از مسابقات به همین شکل برگزار می شوند.
حال همین مسابقه را اگر ببریم در یک استادیوم روی زمین چمنی به صافی مخمل با سرمربی و مربی و کمک و دکتر و فیزیوتراپ و ۷ بازیکن ذخیره و سرپرست و چهار داور و نماینده های فدراسیون و کادر پزشکی و وسیله نقلیه حمل مصدوم، با تبلیغ های رنگارنگ الکترونیکی دور زمین با بیش از ۳۰ دوربین و دستگاه های سوپر الکترونیک تعبیه شده در سیستم های نقلیه مدرن بنگاه های سمعی بصری و حضور اربابان و نمایندگان جراید در جلو چشمان روسای جمهور، دولتمردان و صاحبان سرمایه و نمایندگان انحصارات چندملیتی به شکل اسپانسرهای پرنام و نشان و پوشش بنگاه های شرط بندی قانونی و غیرقانونی در مقابل دیدگان صدهزار تماشاگر، باز هم فوتبال در همان حالت اولیه، یعنی شکل ساده و تجریدی به مانند سلولی زنده به حرکت خود ادامه خواهد داد و استقبالش را همراه با تعلقات بینابینی با محیط در برگیرنده برای خودسازی و خودنگهداری حفظ می کند.
فوتبال یعنی ۲۲ بازیکن، یک توپ، دو دروازه، دویدن، پریدن، جهیدن، کنترل، دریبلینگ، شوت، گل زدن، برد و باخت، خوشحالی، تاثر، ارتباط و در نهایت سیستم اجتماعی.
فایضی در مطلب «فوتبال صنعتی در دنیای مدرن» ادامه می دهد؛ «برای عینیت بخشیدن به مفهوم فوتبال صنعتی و عملی کردن آن باید مسئله فوتبال را از جهات مختلف مورد بررسی قرار داد و با ارائه یک برنامه ریزی دقیق، فوتبال را از حالت اولیه خود (شکل ساده و تجریدی) خارج کرد».
در ارتباط با این نظریه باید بگویم که شما از هر جهتی به یک سیستم نگاه کنید، چه از چپ و چه از راست در عملکرد آن سیستم تغییری حاصل نخواهد شد. موتوری که میل لنگی را به گردش در می آورد از هر جهتی که به آن نگاه کنید عملکردش همان گرداندن میل لنگ باقی خواهد ماند. سیستم های خودگردان ماهیت ثابتی دارند که با نگاه من و شما دگرگون نخواهند شد. البته می شود از output یک سیستم استفاده متغیری داشت مثلا به جای انتقال گردش میل لنگ به چرخ های ماشین ، آن را به چرخ دنده هایی که چرخ و فلک را در پارک تفریحات می چرخانند متصل کرد و نیز می شود فوتبال را وسیله تبلیغات سیاسی، صنعتی یا تجارتی قرار داد.
در نهایت باید دید که خارج کردن فوتبال از حالت اولیه و تجریدی و تبدیل آن به فوتبال صنعتی به نفع فوتبال است یا ضرر آن؟ اگر پوما امروز اجازه پیدا کند که پیراهن و شورت تیم ملی یک کشور را یکسره کند، فردا در شکل انحصاریش به اتفاق آدیداس و نایک عرض و ارتفاع دروازه را عوض نخواهد کرد؟ تعداد بازیکنان را برای فروش بیشتر محصولاتشان به ۲۰ نفر در هر تیم نخواهد رساند؟ و در نهایت برای گل های بیشتر و هیجان بیشتر با دست زدن توپ را آزاد نخواهند کرد؟
ما جامعه مصرف را که نتیجه آزادی عمل صنعتی است به خوبی می شناسیم. رقابت های صنعتی گرچه موجب پیشرفت تکنولوژی می شوند ولی آزادی در این رقابت ها موجب درهم شکستن مرزبندی سیستم های اجتماعی موجود می شوند. فوتبال در سال های پست مدرن هیچ استفاده ای از صنعت نبرده است برعکس، ورشکستگی به دلیل بحران اقتصادی جهانی در امور صنعتی، گریبانگیر باشگاه های معروف و بزرگ شده است.
می گویند مجموعه ای استحکام دارد که از ساختارهای جدا از هم تشکیل شده باشد. مثلا بدن انسان، اعضایی که از هم جدا هستند و در واقعیت به هم متصلند. در این مجموعه، دل درد موجب سردرد نمی شود و بالعکس صنعتی شدن فوتبال یعنی اینکه اگر دل درد گرفت سر هم درد بگیرد. باید گفت که این دگرگونی به نفع فوتبال نیست.
● زمین های گل باقالی
اگر از من بپرسند مهمترین و پیشرفته ترین صنعت را در ایران نام ببر، می گویم صنعت نفت. در دل این صنعت، تیمی شکل گرفته به نام نفت آبادان. اگر نفت آبادان سالیان سال موجودیت خود را حفظ کرده است دلیلش فقط و فقط وابستگی بینابین باشگاه و این نهاد صنعتی است.
نفت برای من همیشه باشگاهی بوده که مستقل عمل کرده است. همین برداشت را از سایپا، پیکان، ذوب آهن، فولاد و بقیه باشگاه هایی دارم که در دل نهادهای صنعتی منزل و مأوا دارند. برای من فوتبال سپاهان یک فوتبال صنعتی نیست. فوتبال سپاهان مانند بقیه فوتبال مملکت ما، نشانه وجود یک سیستم اجتماعی است برعکس، برای من، بایرلورکوزن، ولفسبورگ، پارما و خیلی از تیم های بزرگ اروپایی نمایانگر برهم ریختن موازنه وابستگی بینابینی فوتبال و صنعت به نفع صنعت است. از دست رفتن و یا اصولا به دست نیاوردن محبوبیت در این تیم ها نشانه پررنگ بودن نقش نهادهای صنعتی در این تیم هاست. فوتبال ما به درهای مدرنیته رسیده است در حالی که فوتبال اروپا دوران پست مدرن را سپری می کند.
فوتبال ما از شانس بزرگی برخوردار است و آن این است که ما با چشمان باز می توانیم ببینیم که مدرنیته در دنیای پست مدرن کجاها به بن بست رسیده است. خیلی راحت می شود از همین لحظه قدم در این راه نگذاشت. بالاخره فایضی به مطلبی اشاره می کند که موجب زیر سوال رفتن موضوع اصلی می شود.
«شکل اولیه فوتبال تقریبا همان چیزی است که در کشور ما به چشم می خورد. در چنین فوتبالی صنعت ورزشی مفهومی کاملا بی معناست.»
من درست متوجه نشدم که آقای فایضی دنبال فوتبال صنعتی است یا صنعت ورزشی، چون برای من فوتبال صنعتی و صنعت ورزشی دو قضیه کاملا متفاوت اند. فوتبال صنعتی در دنیای پست مدرن امروز درگیر مشکلاتی شده است که راهی جز بازگشت ندارد. باید متذکر شوم که ساختار فوتبال مدرن تشکیل شده از آنچه که نو است و آنچه که کهنه است. فوتبال ما برای مدرن شدن احتیاج ندارد که صنعتی شود، باید فقط چند چیزش را نونوار کنیم. آنچه که باید نونوار شود اول از همه ساختار فدراسیون فوتبال است. اتحادیه فوتبال باید فعال شود و قسمتی از کارهای فدراسیون را به عهده گیرد.
اتحادیه باشگاه ها یک امر مهم است. داوری باید حرفه ای شود و به تناسب بازیکن و مربی حق و حقوق داشته باشد. وزارت دارایی، وزارت کشور و وزارت اطلاعات باید نماینده رسمی در فدراسیون داشته باشند و کمیته فوتبال در خود وزارتخانه ها. نقل و انتقالات باید به وسیله آژانس های ثبت شده انجام پذیرد و بالاخره اینکه تقویم مسابقه داشته باشیم. در زمینه وقت، فوتبال ما محدود می شود به طلوع و غروب خورشید و چله کوچک و بزرگ. آنچه که در چله کوچک و بزرگ بیشتر از همه صدمه می بیند زمین های چمن استادیوم هاست.
به نظر من با آب و هوای موجود در کشور ما به غیر از استادیوم آزادی بقیه زمین ها باید به چمن مصنوعی با کیفیت عالی تبدیل شوند. هیچ چیزی به غیر از زمین های موجود به فوتبال ما لطمه نمی زند. برای اینکه فوتبال ما بلندترین قدم را بردارد، استادیوم ها را از چرکی در بیاورید و زمین ها را ببرید زیر کشت چمن مصنوعی با استاندارد بین المللی. استادیوم زیبا و زمین صاف فوتبال ما را به شکل مثبتی دگرگون خواهد کرد. من مطمئنم که همه فوتبالی ها از پخش مستقیم بازی راه آهن- سایپا در آن زمین گل باقالی خجالت زده شدند. من که خجالت کشیدم.
بهمن فروتن
مربی و کارشناس فوتبال
منبع : روزنامه کارگزاران