شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


ارتباط‌ گذشته‌ ، حال‌ و آینده‌


ارتباط‌ گذشته‌ ، حال‌ و آینده‌
تبیین‌ رابطه‌ بین‌ سنت‌ و تجدد و مسائل‌ مربوط‌ به‌ آن‌ را می‌توان‌ از حیث‌ روشن‌شناسی‌ و تا اندازه‌یی‌ نظری‌ در قالب‌ سه‌ رویكرد مورد شناسایی‌ و بررسی‌ قرار داد.
● رویكرد مكانیكی‌
در قالب‌ رویكرد مكانیكی‌ واقعیت‌های‌ اجتماعی‌ و تاریخی‌ از وضعیت‌ یكسانی‌ برخوردارند و جوامع‌ در مسیری‌ خطی‌، تطور و تكامل‌ خود را طی‌ می‌كنند. در چنین‌ صورتی‌ تجدد برابر با غربی‌ شدن‌ و امریكایی‌ شدن‌ جوامع‌ می‌شود و الگو و شكل‌ واحدی‌ پیدا می‌كند.
در این‌ رویكرد پذیرش‌ یكی‌ به‌ معنی‌ طرد دیگری‌ است‌. یعنی‌ پذیرش‌ نوعی‌ نفی‌ مكانیكی‌ است‌ كه‌ به‌ واسطه‌ آن‌ با ظهور یك‌ واقعیت‌ در زنجیره‌ سازوكار عملی‌ و مكانیكی‌ نشانی‌ از واقعیت‌ قبلی‌ باقی‌ نمی‌ماند. به‌ عبارت‌ دیگر ظهور واقعیت‌ تازه‌ و جدید به‌ قیمت‌ و معنای‌ نابودی‌ و اضمحلال‌ واقعیت‌ قبلی‌ است‌. نوگرایان‌ چنین‌ رویكردی‌ را مورد توجه‌ قرار داده‌ بودند و بر این‌ نكته‌ تاكید می‌نمودند كه‌ حیات‌ جدید به‌ واسطه‌ مرگ‌ سنت‌ها به‌ وجود می‌آید.
● رویكرد تفریدی‌
در این‌ رویكرد واقعیت‌های‌ اجتماعی‌ و تاریخی‌ واقعیت‌هایی‌ منحصر به‌ فرد تلقی‌ می‌شوند. به‌ نظر طرفداران‌ این‌ رویكرد جهان‌ اجتماعی‌ برخلاف‌ جهان‌ طبیعی‌ كه‌ خصلتی‌ واحد و یكسان‌ دارد، جهانی‌ پرتنوع‌ است‌. در نتیجه‌ به‌ جای‌ مواجه‌ شدن‌ با یك‌ مسیر تحولی‌ با مسیرهای‌ گوناگونی‌ كه‌ تعداد آنها به‌ تعداد جوامع‌ و اجتماعات‌ بشری‌ (انسانی‌) می‌رسد مواجه‌ هستیم‌. پس‌ هر كدام‌ از اجتماعات‌ مسیر خاص‌ خود را می‌روند. در این‌ رویكرد جوامع‌ می‌توانند هم‌ سنتی‌ باشند و هم‌ متجدد و جایی‌ برای‌ بحث‌ و نقد این‌ مطلب‌ كه‌ چرا آنها سنتی‌ و متجدد هستند، وجود ندارد زیرا هر جامعه‌یی‌ براساس‌ زمینه‌های‌ اجتماعی‌، فرهنگی‌، اقتصادی‌ و سیاسی‌ خاص‌ خودش‌ مسیر تطوری‌ خود را طی‌ می‌كند.
● رویكرد دیالكتیكی‌
این‌ رویكرد در قیاس‌ با دو رویكرد قبلی‌ از قوت‌های‌ بیشتری‌ برخوردار است‌ و بخش‌های‌ وسیعی‌ از بحث‌های‌ مطرح‌ شده‌ در خصوص‌ رابطه‌ بین‌ سنت‌ و تجدد را می‌توان‌ در قالب‌ آن‌ مورد توجه‌ قرار داد. این‌ رویكرد مبنی‌ بر این‌ گزاره‌ است‌ كه‌ جهان‌ اجتماعی‌ متفاوت‌ با جهان‌ طبیعی‌ است‌. لیكن‌ بر این‌ ایده‌ نیز تاكید دارد كه‌ جهان‌ اجتماعی‌ تحت‌ تاثیر عوامل‌ گوناگون‌ در حال‌ ساخته‌ شدن‌ است‌. براین‌ اساس‌ این‌ رویكرد پدیده‌های‌ اجتماعی‌، پدیده‌های‌ متصلب‌ و خشك‌ و لایتغیری‌ نیستند. پدیده‌های‌ اجتماعی‌ تركیبی‌ از ذهنیت‌ و معنا و غایت‌ هستند و هیچگاه‌ به‌ نهایت‌ و اتمام‌ نمی‌رسند، پدیده‌های‌ ناتمامی‌ هستند كه‌ همواره‌ در حال‌ تغییر و شدن‌ هستند به‌ ویژه‌ اینكه‌ پدیده‌های‌ اجتماعی‌ در یكدیگر تاثیرگذار هم‌ هستند و یكدیگر را مشروط‌ و محدود می‌كنند. پس‌ پدیده‌های‌ اجتماعی‌ در حال‌ تركیب‌ هستند.
برمبنای‌ این‌ رویكرد گذشته‌، حال‌ و آینده‌ با یكدیگر ارتباط‌ پیدا می‌كنند و نمی‌توانیم‌ به‌ تفكیك‌ آنها اكتفا بنماییم‌. پس‌ زمان‌ حال‌ نمی‌تواند بی‌تاثیر از گذشته‌ باشد و از تركیب‌ حال‌ و گذشته‌ به‌ آینده‌ ساخته‌ می‌شود. حال‌ اگر نسبت‌ را در ظرف‌ گذشته‌ و تجدد را در ظرف‌ حال‌ مورد بررسی‌ قرار بدهیم‌ این‌ دو در قالب‌ رویكرد مورد بررسی‌ ما یعنی‌ رویكرد دیالكتیكی‌ نمی‌توانند از یكدیگر منفك‌ شوند. چنانكه‌ حال‌ باید مقوم‌ آینده‌ باشد، گذشته‌ نیز سازنده‌ حال‌ خواهد بود و تركیب‌ تجدد و سنت‌ و نگاه‌ به‌ درون‌ و اطراف‌ در این‌ رویكرد تركیبی‌ معنادار می‌شود. به‌ نظر «پیرسون‌» جهان‌ مدرن‌ مرگ‌ سنت‌ها را به‌ بار نمی‌آورد. برعكس‌ جهان‌ مدرن‌ سنت‌ها را به‌ مثابه‌ بسترهای‌ بدیل‌ تصمیم‌گیری‌، جایگزین‌ معرفت‌، ارزش‌ و اخلاق‌ می‌كند. اگر ما زمانی‌ در جهان‌ سنتی‌ زندگی‌ می‌كردیم‌. امروزه‌ در جهان‌ سنت‌ها هستیم‌.
«ادموند برك‌» نیز با رد دیدگاه‌ روشن‌گرایان‌ عنوان‌ می‌كند: «امكان‌ خروج‌ از سنت‌ و گذشته‌ و ایجاد آغازی‌ نو با توسل‌ به‌ عقل‌ آدمی‌، اندیشه‌یی‌ انتزاعی‌ است‌ كه‌ هم‌ ناممكن‌ است‌ و هم‌ نامطلوب‌. از نظر «برك‌» سنت‌ عقل‌ انحصاری‌ گذشته‌ است‌ و نمی‌توان‌ از نو درباره‌ هر مساله‌یی‌ بازاندیشی‌ كرد. علت‌ آنكه‌ مردم‌ در قرن‌ هجدهم‌ و نوزدهم‌ خردمندتر از مردمان‌ قرنهای‌ گذشته‌ هستند، این‌ نیست‌ كه‌ بهره‌ هوشی‌ آنها افزایش‌ یافته‌ است‌ بلكه‌ دلیل‌ آن‌ را باید در این‌ واقعیت‌ جست‌وجو كرد كه‌ آنها سنت‌ طولانی‌تری‌ را پشت‌ سر دارند.
نوگرایان‌ افراطی‌ بر این‌ اعتقاد تاكید داشتند كه‌ اروپا در گذار از مرحله‌ سنتی‌ به‌ مرحله‌ تجدد تمامی‌ سنت‌ها و مذهب‌ خود را كنار زده‌ و یك‌ باره‌ وارد تجدد شده‌ است‌ در حالی‌ كه‌ واقعیت‌ تاریخی‌ چیز دیگری‌ را نشان‌ می‌دهد. «واقعیت‌ تاریخی‌ این‌ است‌ كه‌ در اروپا در حقیقت‌ مذهب‌ و سنت‌ تجدید و نوسازی‌ شدند و در خدمت‌ یك‌ جامعه‌ مدرن‌ و متحول‌ قرار گرفتند.» تحت‌ چنین‌ شرایطی‌ نمی‌توان‌ وداع‌ با سنت‌ها را مطرح‌ كرد زیرا تجدد در خلا به‌ وجود نمی‌آید. تجدد ریشه‌ در سنت‌ دارد. از طریق‌ تجدید و نوسازی‌ سنت‌ها و مذهب‌ است‌ كه‌ امكان‌ پیدایش‌ یك‌ جامعه‌ مدرن‌ مقبول‌ و درون‌ جوش‌ پیدا می‌شود. در هندوستان‌ كاست‌ كه‌ در تعارض‌ و ضدیت‌ با دموكراسی‌ و آزادی‌ لیبرالی‌ تلقی‌ می‌شد منعطف‌ و دگرگون‌ شد و با نهادهای‌ جامعه‌ مدرن‌ تركیب‌ شده‌ است‌. سنت‌با تجدد تركیب‌ می‌شود و تجدد چیزی‌ جز تغییر شكل‌ سنت‌ نیست‌. این‌ دو مفهوم‌ را اگر در مقابل‌ یكدیگر قرار دهیم‌ مرتكب‌ اشتباه‌ علمی‌ شده‌ایم‌. غرب‌ هم‌ اگر توسعه‌ یافت‌ از طریق‌ سنت‌ها بود، منتهی‌ سنت‌ و مذهب‌ را با مقتضیات‌ جامعه‌ مدرن‌ هماهنگ‌ ساخت‌. در قالب‌ رویكرد دیالكتیكی‌ به‌ تاثیر و اثرات‌ متعامل‌ و متقابل‌ نیروها كه‌ منجر به‌ ظهور واقعیت‌هایی‌ در سطح‌ بالاتر می‌شود، توجه‌ می‌شود.
در این‌ رویكرد در جریان‌ تجدد سنت‌ها ناپدید نمی‌شوند بلكه‌ دچار تغییر می‌شوند و سامان‌ جدیدی‌ می‌یابند.
به‌ نظر «آنتونی‌ گیدنز» در گذشته‌، سنت‌ها همانند طبیعت‌ به‌ عنوان‌ یك‌ چارچوب‌ خارجی‌ برای‌ فعالیت‌ بشری‌ در نظر گرفته‌ می‌شدند و می‌بایست‌ بسیاری‌ از تصمیم‌ها را همین‌ چارچوب‌ برای‌ ما اتخاذ كند. اما اكنون‌ این‌ ما هستیم‌ كه‌ باید درباره‌ سنت‌ها تصمیم‌ بگیریم‌ و بگوییم‌ كه‌ كدامیك‌ از آنها را باید حفظ‌ كرد و كدام‌ را باید از اعتبار انداخت‌. خود سنت‌ هرچند كه‌ مهم‌ و ارزشمند است‌ در اینجا نمی‌تواند كه‌ كمك‌ چندانی‌ به‌ ما بكند.
در نهایت‌ گیدنز هم‌ بر این‌ باور است‌ كه‌ در جریان‌ تجدد، سنت‌ها ناپدید نمی‌شوند. او از دوره‌ جدید به‌ عنوان‌ دوره‌ سامان‌ اجتماعی‌ پسا سنتی‌ یاد می‌كند كه‌ در آن‌ سنت‌ جایگاه‌ خودش‌ را تغییر می‌دهد نه‌ اینكه‌ از بین‌ برود.
سنت‌ها خودشان‌ را مورد بازنگری‌ قرار می‌دهند و همچنان‌ قدرت‌ خود را حفظ‌ می‌كنند و زمینه‌ را برای‌ تثبیت‌ نظم‌ اجتماعی‌ فراهم‌ می‌نمایند.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید