یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


تحلیلی بر مجموعه کلید اسرار


تحلیلی بر  مجموعه کلید اسرار
این مقاله بر آن است تا مطالعه ای که از سریال کلید اسرار بر مبنی تاثیرات بیشتر تلویزیون صورت گرفته است را ارائه کند . سطح تحلیل در این مطالعه به صورت کیفی و بر اساس مفاهیمی وموضوعات موجود در کلید اسرار مورد بازبینی قرار گرفته است. استفاده از فرایند گزینشی در این مطالعه صرفاً به دلیل شناخت و تحلیل مخاطبان این مجموعه می باشد . این روند اتخاذ شده سعی کرده است تا تاثیرات بیش از حد تلویزیون را در گونه یا لایه های زیرین کلید اسرار مورد مطالعه قرار دهد .
● مقدمه :
مک لو هان از جمله کسانی بود که بانگ بر آورد تاثیر تلویزیون بسیار بیشتر از مطالب ویا اطلاعاتی است که انتقال میدهد و در حال ساخت یک دهکده ی الکترونیکی جهانی است . بی تردید زندگی در دهکده جهانی تلویزیون اثرات زیادی را به همراه داردکه در این مقاله فقط به اثرات روان شناختی به خصوص به یکی از آن اثرات یعنی اثر تاریخ سازی «history fabrication effect» که (دانسی ،۲۳۸:۱۳۸۷) به آن اشاره می کند ، می پردازد .
اصطلاح اثر تاریخ سازی به این واقعیت ارجاع دارد که تلویزیون به اشکل گفتاری یا شفاهی یک رویداد معمولی از طریق القاء این تفکر که واقعه ای حیاتی و مهمی است ، به تاریخ سازی می پردازد. مردم نیز با تماشای آن در باره مجرم یا بی گناه بودن دیگران یا رویداد ها قضاوت می کند (همان:۲۳۹). تصور می شود که این روند صرفاً به این دلیل بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد که رویداد های تاریخی در جامعه با معنا هستند و البته معنای تاریخی بدون درک یا روایتِ فرهنگی امکان پذیر نخواهد بود. با این وجود می توان ادعا کرد که رویداد های پخش شده با همین روند از داشتن طرفداران زیادی برخوردار خواهند بود.
لازم به ذکر است که روایتِ رویداد ها با استفاده از اهرم های فرهنگی یا تاریخی در هر جامعه ای می تواند روند خاصی به خود بگیرد و این امر بستگی به نوع عقاید و ایدولوژیکی بودن همان جامعه دارد . همانطورکه شواهد نشان می دهد ، بزرگترین اثر هنگامی به دست می آید که پیام های رسانه ای [نظیر تلویزیون] در حمایت از پدیده ی یا تغییر نگرش همراه با زمینه فرهنگی [و یا عقیدتی] باشند(سورین – تانکارد ،۳۲۱:۱۳۸۱). بنابراین برنامه های تلویزیونی مانند سریال ها و فیلم ها که در ژانر های متفاوت پیام های خود را منتقل می کند ،زمانی سرعت موفقیتِ چند برابر خواهد داشت که زمینه هم فرهنگی نیز موجود باشد ، به عبارت دیگر پیام های که زمینه فرهنگی یکسانی با مخاطبان داشته باشند ، بیشتر از دیگر پیام ها موفق در امر اثر گذاری خواهند بود.
بطور مثال: یکی از سریال های ترکیه ای بنام "کلید اسرار" که موضوع مطالعه این مقاله نیز است ، چند سالی بطور متناوب از شبکه های جمهوری اسلامی پخش می گردد. البته این سریال که محصول شبکه «STV » ترکیه است ، در ابتدا از شبکه دو سیما پخش میشد که پس از مدتی قطع، پخش مجدد آنرا شبکه سه سیما که مخاطبان آن بیشتر از نسل جوان هستند ، از سر گرفت . این سریال تحت عنوان اخلاقی– اسلامی در زندگی اجتماعی پیام هایی را خود را منتقل می کند که با جمهوری اسلامی تقریباً فرهنگ یکسانی دارد. یکی از دلایل های رجوع مخاطبان به این سریال همین امر میتواند باشد که درصد زیادی از بینندگان در این ساعت پخش را به خود اختصاص داده است و مخاطبان نیز رضایت خود را از آن اعلام میدارند . این بدین معنی است که زمینه فرهنگی یکسان به زودترین فرصت ممکن به آن مقبولیت داده است .
البته سریال مذکور ، نوعی روایتی است که ادعای مستند بودن آن در هر قسمت توسط راوی متن تاکید می گردد . مستند بودن آن از این لحاظ که از یک سو، اتفاقات رخ داده بدون کم و کسر به تصویر کشیده شده است ، اعلام می گردد و از سوی دیگر، راوی متن ، داستانِ فوق را با نقل از حدیثی از بزرگان دین نسبت و یا تعمیم می دهد . از این رو است که داستان های این سریال در گونه های تاریخی معنا می شوند و مخاطبان با درک فرهنگی آنرا تفسیر و تحلیل می کنند.
براستی دیدن و مشاهده نمودن بیشترین تعداد از قسمت های این سریال در امر پژوهش می تواند ، نتایج خوبی بدست آورد . اما دسترسی به این نوع سریال که بتازگی از شبکه های سیما پخش می شود ، کاری چندان آسانی نیست . به همین دلیل مطالعه این مقاله بر اساس یکی از داستانهای که در تاریخ ۲۶/۸/۸۷ پخش گردید ، صورت گرفته است. از آنجاییکه انتخاب این داستان به صورت تصادفی بوده است ، می توان به دیگر قسمت های کلید اسرار تعمیم داد .
● طرح مسئله :
خیلی ها نوشته اند که انعکاس عملی آموزه های قرآنی و زندگی روزمره مسلمانان در سریال کلید اسرار به تصویر کشیده شده است (خبر گزاری آفتاب ،۱۳۸۶). هر چند تحلیل این سخن نظرات کارشناسان و صاحب نظران برجسته ای را می طلبد که جواب منطقی تری دارند اما از آنجاییکه مقاله بر همین اساس و موضوع قلم می دواند ، ذکر آن را الزامی می داند. عده ای دیگری اعتقاد دارند ؛ این مجموعه که به صورت سری از شبکه سوم سیما پخش می‌شود ، در هر بخش داستانِ مجزایی دارد و به مسایلی همچون شفا یافتنِ افراد به وسیله توکل به انبیا و اولیاء الهی، اهمیت توجه به پاکی، صداقت و راستگویی در امور اجتماعی، به دست آوردن مال حلال و کار و تلاش شرافتمندانه در زندگی و اهمیت توجه به مسایل دینی و اعتقادی می‌پردازد(نامجو ،۱۳۸۷).
بیشتر مردم نظر مساعد در مورد این سریال دارند و اکثراً آنرا می پسندند ، شاید به همان دلایلی که مطرح شد ، این رویکرد حاصل شده است اما به سخن مک لوهان که در بالا ذکر گردید و باور داشت تاثیر تلویزیون بسیار بیشتر از مطالب و اطلاعاتی است که انتقال میدهد ، توجه کنیم این سوال در ذهن خطور می کند که آیا سریال کلید اسرار ، مطالب و اطلاعاتی که تحت عناوینی چون اخلاق دینی ، پاکی و درستی در امور اجتماعی و ... ارائه می کند ، می تواند تاثیرات دیگر و بیشتر از اینها داشته باشد. چنانچه این تاثیرات حتمی است ، کدام اند و در چه اِندگس یا شاخصی جای می گیرد . اگر هم مطالبی اثرگذاری وجود دارد ، از چه طیفی است ؟ آیا این طیف از تاثیرات می تواند برای اجتماع انسانی مثبت باشد ؟ این مطالعه بر آن است که با قرار دادن موضوعات اصلی و فرعی ، مفاهیم های مطرح شده را در سریال را بازنگری نموده مورد تحلیل قرار دهد .
● ملاحظات نظری :
یکی از مدل ها ارتباطی در وسائل ارتباطی جمعی که می تواند موضوع ما را درست تحلیل کند ، فرایند های گزینشی است که عبارت اند از مواجهه گزینشی ، توجه گزینشی و نگهداشت گزینشی(سورین – تانکارد ،۱۰۵:۱۳۸۴).
۱) مواجهه گزینشی یک نوع تمایل شخصی است ، فرد خود را در معرض ارتباطاتی قرار میدهدکه بانگرش موجود وی سازگاری داشته باشد و از ارتباطات و یا اطلاعاتی که با نگرش های وی سازگاری ندارد ، پرهیز می کند. با توجه به اولین گزینه ی این فرایند ، به خوبی میتوان استنباط کرد که مخاطبانِ کلید اسرار در ایران به این دلیل به آن توجه می کنند که اطلاعات ارائه شده از این طریق ، یک نوع سازگاری با نگرش آنان دارد و این سازگاری با نگرش چیزی نیست جز همان زمینه یکسان فرهنگی و یا معنای تاریخی که قبلاً ذکر گردید .
۲) توجه گزینشی یک نوع گرایش فرد است ، شخص به بخشهایی از پیام توجه میکند که با نگرشها ، عقاید و رفتار های ریشه دار در فرهنگ آن هماهنگ باشد و در مقابل از بخش های که بر خلاف این نگرش ها است ، دوری می کند . این گویه نیز همانند قبلی در باره مجموعه کلید اسرار صدق می کند. زیرا مخاطبان این سریال فقط به همان گفته ها و رفتار های مظلومانه یا ظالمانه ی که در نهایت منجر به یک تغییر و یا اتفاق از پیش تعیین شده ، توجه می کنند و هیچ وقتی از موضوعاتی غیر اخلاقی و ادبی که در این سریال مشاهده می کنند ، سخن به میان نمی آورند .
۳) نگهداشت گزینشی تمایل به یاد آوری اطلاعاتی است که تحت تاثیر خواست ها، نیاز ها ، نگرش ها و دیگر عوامل روان شناختی قرار داشته باشند. بعضی از اتفاقاتی که در کلید اسرار همراه بانگرش های فرد باشد ، مشاهده شود ، فرد متمایل به یاد آوری این امر خواهد بود. چنانچه در بین مخاطبان حتی در بین دانشجویانی که بعضی از قسمت ها را تماشا کرده اند ، دیده شده است که با شور و شعفی خاصی از اتفاقِ مورد نظر ، در بین دوستان خود نقل کرده اند .
دلیلِ استفاده از این مدلِ ارتباطی در این مطالعه ای تحلیلی این است که به خوبی می تواند جنبه ها یا لایه های زیرین کلید اسرار را بازگو کند. لایه های زیرین در این سریال ممکن است به صورت واضح به تصویر کشیده شده باشد و یا در مفاهیمِ ارتباطی که توسط بازیگران و یا دست اندرکاران این مجموعه مورد کاربرد قرار گرفته باشد که بعداً نسبت به آن تاکید خواهد شد .
● توصیف کلید اسرار :
داستانی بنام "دزد" آینده دانش آموزی را نشان میدهد که در گذشته مورد تهمت و ناروایی از طرف هم کلاسی هایش قرار گرفته بود. معلم جوان که به او کمک کرده بود تا از زیر تهمت های ناروا بیرون آید ، حال یک معلم بازنشسته است .
▪ صحنه اول :
معلم مسن«شمس الدین» تصمیم می گیرد که بعضی از کتاب و سائل که در زمانی تدریس داشته به معلم و شاگردانِ مدرسه ی که برنامه ای برای اجرا دارند ، بدهد . به هیمن دلیل سراغ جعبه پر از گرد وغبار که یادگارِ دوران جوانی اوست ، میرود . صدای خش خش جعبه خانمِ معلمِ پیر را به وحشت می اندازد و چند باری که همسرش را صدا میزند ، جوابی نمی شنود . سراسیمه از اتاق به بیرون میدود . با دویدنِ زن موسیقی وحشت نیز نواخته می شود که یک حالت ترس را به مخاطبان القاء میکند و این درحالی است که پیر مرد می خواهد داخل اتاق شود که با همسرش برخورد می کند و هر دو به شدت می ترسند.« باز نمایی از ترس توسط موسیقی اولین تاثیری است که به مخاطبان القاء می شود و به همین ترتیب واقعیتِ موجود "ترس" که به صورت گفتار و رفتار همسر شمس الدین مشاهده می شود که در ذیل آمده است » " بازنمایی، واقعیت وایدئولوژی " همان رمزگان تلویزیون هستند که قبل از پخش واقعه ای با رمز های اجتماعی رمزگذاری می شود (جان فیسک ،۱۳۷۷)
زن : وای ، تو که از ترس منو کشتی ، چرا جواب نمیدی؟
مرد : سکوت (مرد فقط اشاره ای به جعبه می کند و چیزی نمی گوید) .
زن : این کارتون خاکی وسط سالن چکار می کنه ؟
مرد : تمام وسائل دوران تدریسم اینجاست ، کتاب هام و دفتر خاطراتم .
زن : چه شده که بیاد اینها افتادی ؟
مرد : معلمِ جَونی که بتازگی در مدرسه محله مون اومده ، میخاد یک تاتر انجام بِدن ، ازمن هم کمک خواستند ، میخام کتابی که دارم بهش بدم ، بجایی که بذارم اینجا بپوسه ، بهتره بهش بدم ، کاری خوبی نمی کنم ؟
شمس الدین که در حال صحبت کردن با همسرش می باشد ، ناگهان چشمش به نی چوبی قدیمی می افتد که او را بیاد دروان گذشته معلمی اش می اندازد . زمانی که او حمایتش را از دانش آموزی که مورد تهمتِ دزدی واقع شده بود ، دریغ نمی کند و این نی هدیه ای همان شاگرد است که بعد از آمدنِ حکمِ انتقالی معلم به وی تقدیم می کند .
▪ صحنه دوم :
دانش آموزی بنام ابراهیم که مشغول بازی با نی چوبی اش در حیات مدرسه است ، ناگهان از طرف یکی از دانش آموزان مورد حمله قرار می گیرد و با ظربه ی که به پای چپش می خورد،کفش از پایش خارج میشود و دانش آموز مهاجم ضربه زنان به کفش او از آنجا دور می شود . ابراهیم هیچ گونه اعتراضی عملی انجام نمی دهد و فقط به همین بسنده می کند : آهای چکار می کنی ؟ کفشمو بده . کفشمو بده .« حرکات تند دانش آموز مهاجم و ضربه زدن به پای ابراهیم و در آمدن کفش و صدای بلند ابراهیم غیر از کشمکش و یک نوع حالت بی اعتنایی و تواعم با خشونت را را نمی تواند منتقل کند ».
▪ صحنه سوم :
مدیر مدرسه معلمِ دانش آموزان یعنی شمس الدین را می طلبد و در باره ابراهیم با او صحبت می کند ، اینکه ابراهیم باعث ایجاد مشکل در مدرسه شده است
مدیر : اخیراً وسائل گم شده ای دانش آموزان از تو کیف ابراهیم پیدا شده و خود ابراهیم نیز چیزی برای گفتن ندارد . مشخص است که ابراهیم یک دزد است .
معلم : امکان نداره ، ابراهیم این کارو نمی کنه !
مدیر : فقر آدم را وادار به هر کاری می کنه ، مگر وضع این بچه رو نمی دونی ؟ بخاطر همین پرونده شو میخام بدم دستش که بره .
معلم : نه خواهش می کنم آقای مدیر ، بهم یک فرصت بده تا باهاش صحبت کنم .
مدیر : میخاین چه صحبتی باهاش بکنی ؟
معلم : ابراهیم پسر باهوشی است ، اگر این بچه مرتکب همچین کاری شده باشه ، نباید او را طردش کنیم ، تازه او هنوز یک بچه است ، اجازه بدین باهاش صحبت کنم . آموزش فقط تو حرفه ، فن و ریاضی خلاصه نمیشه . مگه نباید تو زندگی این چیز ها رو یادش بدیم ؟
شمس الدین ضمانت ابراهیم را نزد آقای مدیر می کند و قول میدهد که او را تحت نظر گرفته کنترلش کند و بهش درست کاری را یاد دهد. « جدا از بازنمایی های که در این قسمت می تواند اطلاعات را به صورت غیر مستقیم ارسال کند ، واقعیتی که در گفتار شخص تحصیل کرده وجود دارد می تواند تاثیرات مخربی را بر مخاطبان القاء کند و آن چیزی نیست جز متهم نمودن انسان های فقیر به دزدی ، به نظرآن فقر عامل هر اتهام می تواند باشد ».
▪ صحنه چهارم :
همین که معلم از اتاق مدیر بیرون می آید و به محض که وارد کلاس درس می شود ، دانش آموزان را در حال درگیری با ابراهیم می بیند که چند دانش آموز او را تحت ضربات مشت و لگد قرار داده و دیگران از آن سو با فریاد های ؛ های دزد ، های دزد مهاجمین را تشویق می کند تا بیشتر ضربه وارد کنند .
معلم : چکار می کنین ؟ همه برن سر جاشون ، دیگه نشنوم به دوستون همچین چیزی بگید ، متوجه شدید ؟
یکی از دانش آموزان : آقا معلم اون خودکارِ منو برداشته ،
یکی دیگر از دانش آموزان : پاک کن منو هم برداشته .
و دیگری : دفتر منو هم برداشته ، پول منو برداشته و. . .
دانش آموزان به ترتیب ، یکی یکی شروع به شکایت کردن می کند اما ابراهیم سرش پائین انداخته و هیچ نمی گوید.« از یک طرف ؛ دعوا ، کتک کاری ، حمله نمودن چند دانش آموز به دیگری ، سرو صدا و هیجان و تشویق نمودن و از سوی دیگر عدم دفاع ابراهیم از خود ، چه چیزی را میتواند منتقل کند ؟ ».
▪ صحنه پنجم :
معلم همراه با ابراهیم وارد خانه ای او می شود و این در حالی است که مادر ابراهیم سخت بیمار است و در بستر بیماری افتاده است . وقتی صدای درب اتاق را می شنود ، میداند که پسرش از مدرسه برگشته است و از او تقاضای آب می کند . وقتی ابراهیم میرود تا آب بیاورد مارد شروع به ناله می کند ، اینکه چرا دیر کردی ، از صبح تا حالا گرسنه و تشنه مونده ، نای بلند شدن را نداشته ، لباش از فرط تشنگی خشک شده است .« این در حالی است که دوربین به صورت گلوزآپ چهره زن را نشان میدهد که با گریم بسیار عالی ، یک زن جوان و خوش چهره به نمایش می گذارد نه یک مریضِ تشنه و گرسنه که این خود نوعی دوگانگی نشان می دهد » وقتی ابراهیم آب میارد تا مادرش بنوشد ، موقع بلند شدن ناگهان چشمش به مردی می افتد که رو در روی او ایستاده است ، با وحشت تمام از خوردن آب امتناع می کند .
معلم : ببخشید من معلم ابراهیم هستم ، همین که ابراهیم وارد خونه شد ، منم بی توجه داخل شدم.
مادر ابراهیم : خوش اومدین آقا معلم ، معذرت میخام که همه جا به هم ریخته است . چرا وایستادین ، بفرمائید بنشیند،
معلم : با یک مکثی ، اگه اجازه بدین من با ابراهیم اینجا رو با هم جمع کنیم .
بعد شروع به جمع کردن وسائل ریخت و پاش شده می کنند بعد از لحظه معلم آستین هایش را دکمه می کند و کتش را می پوشد « در این لحظه دوربین زوایه های مختلف منزل را نشان میدهد که البته هیچ تناسبی با منازل فقرا ندارد ، همه صندلی ها و مبل ها و دیگر وسائل زرق وبرق شده نشان از مدرن بودن یک منزل را دارد» .
▪ صحنه ششم :
معلم با دستان پر از بسته های خرید وارد منزل ابراهیم می شود در حالی که مادر ابراهیم با پسرش درد دل می کند ؛که دیگر کسی نیست به او آب و غذا بدهد و لباس هایش را بشوید و سفارش می کند تا پسرش دردس بخواند ودر آینده دکتر شده او را از این مریضی نجات دهد « همانطور که ذکر شد . از یک سو، چهره مادر ابراهیم و حرکات او هیچ شباهتی با مریضی ندارد و از سوی دیگر، درس خواندن ابراهیم و دکتر شدنش در آینده چه تاثیری در روند فعلی او دارد ، ممکن است این سوالی است ذهن هر مخاطبی را پر کند».
ابراهیم : خوش اومدی آقا معلم .
معلم : ممنونم ابراهیم ، میشه اینا رو بیگیری ؟ بزارش اونجا . « چنانچه ، این سریال را به اسلام و مسلمانان نسبت دهیم ، در واقع چندان کاری شایسته ای را انجام نداده ایم زیرا اصول رفتار اسلامی در این سریال چشم گیر نیستند، یکی از آنها همین سلام و علیک دو شخص در بدو ورود است که در اینجا نه طرف معلم و نه از طرف دانش آموز صورت می گیرد ».
معلم : بسته ای که حاوی کفش های جدیدی است به ابراهیم میدهد ، بفرما این برِ شماست ، امیدوارم که خوشت بیاد . بسته دیگری که حاوی دارو های مادر ابراهیم است ، روی میز گذاشته می گوید ؛ خواهش می کنم که مرتب بخورید تا حالتون زودتر خوب بشه .
مادر ابراهیم : ولی آقا معلم شما شرمنده مون کردین .
معلم : لطفا ً گریه نکنید ، من که چیزی نخریدم ، بزارید براتون آب بیارم « این زمانی است که مادر ابراهیم صرفه می کند نه گریه ، دوربین نیز با گلوز آپ کردن چهره مادر ابراهیم وگویا همین حقیقت را نشان میدهد ، به نظر می رسد یک نوع دوگانگی بین دیالوگ و تصاویر وجود دارد که بیننده را دچار خطا می کند که احتمال دارد ، مطالبی دیگری در ذهن مخاطب شکل بگیرد».
▪ صحنه هفتم :
شمس الدین معلم ابراهیم ، در اتاق اساتید در جمع آنان نشسته است که دانش آموزی پیام احضارِ او را ، در دفتر مدیریت می آورد . با ورود معلم به دفتر مدیریت دانش آموز دیگری را مشاهده می شود که در حال انجام وظیفه است که با آمدن معلم اجازه خروج آن صادر می گردد .« نکته ی که توجه هر مخاطبی را به خود جلب می کند، همین امر است که پیام رسان و پیام آور مدیر و معلم در مدرسه فقط دانش آموزان است و بس . آیا وظیفه دانش آموزان در مقطع دبستان یا راهنمایی چنین کاری است که در این سریال مشاهده می شود . حال اگر تصور شود که این سریال هدفی جز راهنمایی و ارشاد مردم ندارد ، اشاعه چنین تصاویری آنهم در این سریال، به چه معنا و معیاری سنجیده خواهد شد ».
معلم : چی شده آقای مدیر ، اتفاق بدی که نیفتاده ؟
مدیر : آقای معلم ، یادته که گفته بودی ضمانت اون بچه رو می کنی ؟
معلم : بلی آقای معلم ، هنوز هم کفیلش ام .
مدیر : آقای معلم ، لج بازی نکنید ، ترک عادت موجب مرضه ، پرونده شو بدیم بره ، باز هم شکایتشو کردند ، بازهم وسائل یکی دوتا از بچه رو دزدیده . « در این لحظه موسیقی بسیار خشنی در حال پخش است که با صدای معلم طنین وحشت را به خود می گیرد ».
معلم : اما آقای مدیر ، این امکان نداره ،
مدیر : آقا معلم خواهش می کنم این تلاش شما بیهوده است ، معلومه که آدم بشو نیست ،
معلم : در حالی که از جایش بلند می شود ، می گوید : ابراهیم کاری نکرده ، با اجازه شما .
مدیر : بفرمائید . آقا معلم .
« این لحن گفتاری که بین معلم و مدیر مدرسه صورت گرفت نه تنها نشان دهند صحبت های دو شخص تحصیل کرده نمی تواند باشد بلکه وجود احساساتِ تندی که بین هر دو رد و بدل شد که دوربین شاهد این ماجرا نیز است ، نشان از تعصبی بودن هر دو نسبت به موضع اتخاذ شده را دارد. به نظر می رسد که هر دو در دو جبهه متقابل و متخاصم قرار دارند» .مثلاً :
در آخرین لحظه ای که معلم از دفتر مدیریت می خواهد خارج شود ، صدای تندِ مدیر او را سرجایش متوقف می سازد : نمی خواهم رابطه شما و شاگردتون را خراب کنم ، ولی بیخود خود را درگیر این ماجرا نکنید و این جریان رو کشش ندید . هرچند معلم سکوت می کند اما با یک نگاه معنی دار جواب مدیر را میدهد بعد درب را می بندد.
▪ صحنه هشتم :
در میدان بازی مدرسه که دانش آموزان مشغول بازی والیبال هستند ، ابراهیم را نه تنها به بازی نمی گیرند بلکه او را با تندی زیاد از خود شان دور می کنند . یکی از دانش آموزان با لحن تندی چند بار به او دزد خطاب نموده و سپس با دو دست محکم هُلش میدهد طوری که سر ابراهیم به سنگی اصابت می کند و ابروی راستش به شدت زخمی شده خون جاری می شود.
دانش آموز ضارب : ها ها ( می خندد ) نگاش کنید بچه ها ، ( صورت پر خون ابراهیم را نشان میدهد ) قیافه شو ببینید چه شکلی شده ، ( دیگر دانش آموزان با خنده ی دانش آموز ضارب نیز می خندند و سپس بدون هیچ اهمیتی پراکنده می شود ).« تماشا کردن این صحنه ها واقعاً دل هر انسانِ آزاده ای را به درد می آورد ، تماشایی این نوع صحنه های خشونت آمیز نه تنها مبین اخلاقی بودن نمی توانند باشند بلکه به گفته اندیشمندان ارتباطات ترویج کننده خشونت ویا یادگیری خشونت ممکن است ، در جامعه گردد ».
▪ صحنه نهم :
وقتی ابراهیم وارد منزل می شود ،( بدون اینکه سلام و علیک داشته باشد ) مادرش به استقبال فرزند میرود اما با سر و صورت خونینِ او مواجه می شود.
مادر : چی شده ابراهیم ، چی بلایی سرت اومده ؟
ابراهیم : چیزی نیست مادر ، خوردم زمین . (حتی به مادرش نمی گوید که چه اتفاقی افتاده است).« نکته قابل توجه اینکه ، همیشه کارشناسان علوم تربیتی به مادران و فرزندان توصیه می کنند که نباید هیچ مسئله ای را از خانواده و بخصوص والدین پنهان کنید . پنهان نمودن مسائل و عدم مطرح شدن آن ، نه تنها هیچ فایده ای ندارد بلکه ممکن است کمک احتمالی و یا حتمی خانواده و والدین را از دست برود . با این وجود مشخص می شود که این سریال آموزش غلطی را بطور غیر مستقیم به مخاطب نوجوان القاء می کند».
▪ صحنه دهم :
باز هم در میدان بازی مدرسه که دانش آموزان مشغول بازی فوتبال هستند اما ابراهیم تک و تنها در گوشه ای نشسته است . از آن طرف دانش آموزان با انداختن توپ بسوی ابراهیم او را می ترساند . اما ابراهیم ( با چهره ناراحت که دور بین در نمای نزدیک آنرا نشان میدهد ) فقط صورتش را بر می گرداند و از طرف دیگر ، معلم از پشت پنجره شاهد بی حرمتی و بی ادبی های دانش آموزان نسبت به ابراهیم می باشد و با خود زمزمه می کند که چرا ابراهیم چیزی به آنها نمی گوید و وقتی که دیگران او را دزد خطاب می کند چرا جوابِ شان را نمی دهد . نکند ابراهیم دزد باشد و من هم اشتباه می کنم و حرف آقا مدیر درست باشد .« با چنین دیالوگِ زمزمه گونه ای ، مشخص است که آقای معلم بطور درست و منطقی نمیداند که آیا ابراهیم واقعاً دزد است یا خیر ؟ از اینکه او را مورد حمایت قرار داده است ، دچار شک و تردید می شود. همه ای نکات در مخاطب نیز اثر بخش خواهد بود و بنظر می رسد که ذهن مخاطب این تردید و شک را در موارد دیگر و در جایی دیگر بررسی خواهد کرد» .
▪ صحنه یازدهم :
وقتی آقای معلم تصمیم گرفت که برود با ابراهیم صحبت کند تا دست از دزدی نمودن بردارد و از آنجاییکه مدرسه جایی برای دزدان نیست ، باید از مدرسه اخراج شود که ناخود آگاه چشمش به یک دانش آموزی می افتد که از کیف دیگران وسائل ها را جمع نموده داخل کیف ابراهیم می گذارد. با دیدن این صحنه خودش را به او می رساند .« به نظر نمی آید که این صحنه ها واقعاً آموزنده باشند ، شاید هم آموزش و یاد گیری آن نتیجه معکوسی داشته باشد».
در سکانس بعدی ، باز هم دانش آموزی برای بردن پیام آقا معلم به مدیر مدرسه استخدام می شود اما مبنی بر این امر که اینبار ایشان تشریف بیارند .
با گفتن بر پا همه دانش آموزان از جایشان به احترام آقای مدیر بلند می شوند و مدیر بطور مستقیم بطرف صندلی معلمِ کلاس رفته ، با اقتدار کامل می نشیند .
معلم : آیکوت ، میخاد یک چیزی رو به ما توضیح دهد ، بگو آیکوت گوش می کنیم .
آیکوت : ( رو بطرف مدیر اما خطاب به معلم ) درسته آقای معلم من خطاکارم . ابراهیم بی گناه است .همه ای اون چیز ها رو من گذاشتم تو کیف ابراهیم .
دانش آموزان کلاس : وای ، فکر نمی کردم ( همه در حالت تعجب و یا باور نکردن چیزی)
مدیر : ( به آرامی ) آخه چرا ، چرا این کارو کردی ؟
آیکوت : آخه ما با آنها قهریم ، آقا .
معلم : پدرشون ده سال پیش سر مزرعه دعواشون شده ، آقای مدیر . اینطور که من فهمیدم ، این میراثی است که از پدر به فرزند به ارث رسیده است . ( معلم رو به آیکوت ) برای شهامتت بهت تبریک میگم ، برای ثابت شدن بیگناهی دوستت لازم بود . هرکسی ممکنه خطا کنه و مهم اینه که پشیمون بشه ودیگه خطا نکنه .
مدیر : آقا معلم حق با شما بود .
« در این صحنه سه نکته قابل تامل است ، یکی اینکه آقای معلم از دانش آموزی بدون دلیل حمایت میکرد و خودش نمیدانست که چرا از او حمایت می کند حتی یک دلیل منطقی برای خودش نداشت . دوم این که بطور ناخود آگاه شاهد دزدی دانش آموز دیگری قرار گرفت ، این در حالی بود که او تصمیم داشت که ابراهیم را از مدرسه اخراج کنند . اینطور استنباط می شود که یک نیروی آقای معلم را به این کار سوق داده است و خود او در این کار هیچ اختیاری نداشته است. سوم اینکه تعریف دعوای پدرانِ این دو دانش آموز توسط آقای معلم نوعی توجهی برای کارهای زشت آیکوت بشمار میرود ، هر چند با دو جمله در آخر او را متوجه اشتباهش می سازد اما به نظر می رسد چندان کارساز نخواهد بود ».
▪ صحنه دوازدهم :
دانش آموزی آقای معلم را که از پشت پنجره شاهد دوستی آیکوت با ابراهیم بود ، دعوت به دفتر مدیریت می کند . او نیز ضمن پذیرش به همان سمت حرکت می کند.
معلم : با من کاری داشتید ، آقای مدیر ؟
مدیر : حکم انتقال تون رسیده .
در سکانس دیگری ، داخل حیات مدرسه که آقای معلم مشغول خدا حافظی با بچه های مدرسه می باشد ، ابراهیم با حالت دو نی چوبی اش به شمس الدین هدیه می دهد .
ابراهیم: هیچ وقت شما را فراموش نمی کنم ، همش درس میخونم ، حتما بالاترین رتبه ها را میارم و مطمئن باشید ، مایوس تان نمی کنم .
اینها داستانی بود که شمس الدین با همسرش نقل می کرد که ناگهان صدایی درب همراه با صدایی صرفه ای دخترشان آنها را به خود آورد . بعد از جویا شدن احوال دختر شان ، متوجه شدند که حالی خوشی ندارد و پیرمرد با عجله به سراغ دکتر از خانه خارج شد . بعد از مدتی پرس وجو دکتری را به منزل آورد . دکتر بعد از ویزیت دختر معلم پیر ، سفارشات لازم را کرد و مشغول خدا حافظی شد. معلم پیر نیز دستی به جیب برد تا مبلغی را به دکتر بدهد که با تعارفات دکتر مواجه شد. بعد از مدتی تعارف ناگهان چشم دکتر به نی چوبی افتاد و متوجه شد که این پیرمرد همان معلم دلسوز است و همینطور پیرمرد متوجه شد که این دکتر جوان همان ابراهیم است .
هر چند روایت یا توصیف این داستان با لایه های زیرین آن کمی طولانی است اما برای درک درستر در جهت اینکه تلویزیون بیشتر از اطلاعاتی که ارائه می کند ، تاثیر گذار است ، الزامی به نظر می رسد . در تمام دوازده صحنه ای که روایت شد ، اکثر آنها دارای مفاهیمی با بار منفی هستند و بتصویر کشیدن آن به گفته (steinfeld,۱۹۷۳) ، امکان ترویج خشونت و یا تقلید خشونت در جامعه را گسترش دهد . ایشان با مطالعه که در باره خشونت داشته است ، این سه فرضیه را مطرح نموده که عبارت اند از (سورین – تانکارد ،۴۰۱:۱۳۸۴) :
۱) فرضیه پرهیز ، اینکه فرد با تماشای خشونت در تلویزیون تمایل به خشونت را کاهش میدهد .
۲) فرضیه تحریک ، معتقد است که فرد با تماشای خشونت در تلویزیون ، موجب خواهد شد تا گرایش بیشتری به اعمال خشن داشته باشد.
۳) فرضیه تقلید ، این فرضیه بر این باور است که با تماشای خشونت در تلویزیون افراد آنرا فراگرفته و در جایی دیگری بطور عملی انجام خواهد داد .
با توجه به این سه فرضیه و فراوانی صحنه های خشن در این داستان ، اینطور استنباط می شود که کلید اسرار بیش از آنکه معرف یک ژانر اخلاقی یا دینی باشد ، معرف و منعکس خشونت در جامعه انسانی است .
● نتیجه گیری :
ـ شاید یکی از ویژگی های تلویزیون این است که جنه های آموزشی ، فرهنگی و اعتقادی زیادی را بطور محسوس غیر محسوس بر مخاطبان القاء کند که این امر خود باعث تاثیرات بیش از حد ارتباط و اطلاعاتی است که بر بینندگان منتقل می شود. چیزی که مک لوهان از آن یاد می کند ، همین مهم است. می توان گفت که عدم توجه مخاطبان به بعضی از مراحل آموزشی یا عبرت آموزی که در لایه های زیرین تلویزیون ممکن است وجود داشته باشد ، باعث تاخت و تاز بیش از حد سازندگان این نوع برنامه ها در سطح کلان می شود تا جایی که تحت عناوینی اخلاقی ، خشنونت بطور مستقیم و غیر مستقیم اثر گذارتر می شود . هرچند امکان دارد که مخاطبان به صورت فرایند گزینشی عمل کنند و نسبت به پیام ها کنش و واکنش نشان دهند . مثلاً : در مقابل پیام های که با نگرش و فرهنگ وی سازگاری داشته باشد ، از آن استقبال و نسبت به پیام های مغایر ، پرهیز کند اما احتمال دارد تاثیرات بیش از حد تلویزیون از سد فرایند ها نیز بگذرد .
ـ نکته مهمی که سریال کلید اسرار به خوبی به آن اشاره می کند ، یاد آوری نقش فعال شخصیت ها در جامعه انسانی است که توجه به این بعد می تواند بعضی از مشکلات عدیده ای اجتماع انسانی را حل و فصل کند . مثلا ً کم کاری مدیریت مدرسه در قبال اتهام وارد شده نسبت به دانش آموزی که حتی تصمیم به اخراج آن نیز گرفت . در جامعه امروزی از یک مدیر ، این انتظار می رود که نسبت به مشکلات روز افزون دانش آموزان تحقیق و بررسی بیشتری داشته باشند نه اینکه بدون هیچ مدرکی منطقی حکم به اخراج دهد و یا از معلمی که بدون دلایلی موجه از شاگردی حمایت کند ؛ چنانچه مشکلی هر روز برای دانش آموزی پیش آید ، باید تحقیق همه جانبه را مورد نظر داشته باشد . در این سریال معلم فقط متکی به یک نیروی خارجی بود که او را هدایت می کرد نه حکم منطقی که رهنمون او باشد .
ـ ناگفته نماند ، طی ۹ مصاحبه ای که با دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی در مورد این سریال صورت گرفت ، ۶۷ درصد آنها نسبت به آن دید مثبت داشته اند و تقریباً همان دیدگاه اخلاقی و دینی را عنوان می کردند . و نسبت به پیامد های متصوره و غیر منتظره آن اهمیت نمی دادند . از آنجاییکه جامعه دانشجویان را می توان نمونه از جامعه نامید ، می توان گفت که مخاطبان این سربال در ایران بیشتر از همان فرهنگ یکسان یا معنای تاریخی که زمینه ساز درک یا پزیرشِ پیام را سهولت می بخشد ، استفاده کرده اند .
یوسف احمدی
منابع :
- مارسل دانسی ( ۱۳۸۷) ، نشانه شناسی رسانه ها ، مترجمان ؛ گودرز میرانی و بهزاد دوران ، نشرچاپار .
- ورنر سورین – جمیز تانکارد ( ۱۳۸۴) ، ترجمه علیرضا دهقان ، نشر دانشگاه تهران .
- آونی کوتوک اوغلو (۹/۲۹/۱۳۸۶) خبر گزاری آفتاب به نقل از خبرگزاری شبستان .
- الهام نامجو (۳۰/۷/۱۳۸۷) ، سرویس هنری شبکه خبری برنا
- جان فیسک (۱۳۷۷) فرهنگ تلویزیون ، شماره ۱۹ مجله ارغنون


همچنین مشاهده کنید