یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


روشن تر از خاموشی


روشن تر از خاموشی
حالا دیگر از دنبال کردن هفته به هفته مجموعه تلویزیونی «مدار صفر درجه»، چند ماهی گذشته است. دوشنبه هایی که اگرچه از ابتدای سریال می دانیم ما را به چه هدفی سوق خواهد داد، اما با این همه ذره ای از جذابیت منحصر به فرد خود را در مخاطب، از دست رفته نمی بیند.
نوشتن درباره اثر حسن فتحی کار چندان ساده ای نیست؛ کارگردانی که اکثر کارهایش با اقبال وسیع عمومی روبه رو می شود و هنوز که هنوز است نامش در میان عامه مردم مترادف است با «شب دهم» و روایت عشق اساطیری حیدر خوشمرام پاچه ورمالیده به شاهزاده خانم ثروتمند قجر، فخرالزمان، این نکته از لحاظی حائز اهمیت است که مخاطبان سیما معمولاً به همان سرعت که از اثری استقبال می کنند، آن را نیز به دست فراموشی می سپارند.اگر اخباری را که حین پخش سریال منتشر شده است دنبال کرده باشید، حتماً از فشارهایی که رژیم صهیونیستی به دلیل فیلمبرداری بخشی از مجموعه در مجارستان بر دولت این کشور وارد آورده، باخبر شده اید، یا تشکر انجمن های کلیمیان ایران و چند کشور دیگر را شاهد بوده اید.
مدارصفردرجه، یکی از آثار خوش ساخت شبکه های سیما در چند ساله اخیر به حساب می آید. فتحی در آخرین ساخته اش، مضمونی را مدنظر قرار داده که بزرگترین چالش های پیش روی رجال سیاسی کشورمان طی دو یا سه سال گذشته در جامعه جهانی بوده و هست؛ اینکه آیا در گرماگرم جنگ جهانی دوم ، آلمان نازی پیروان آیین موسی را به کوره های آدم سوزی سپرده است یا خیر،فارغ از بحث های مضمونی، مجموعه به لحاظ ساختار فیزیکی کار خوب و قابل دفاعی از آب درآمده است. بازیگران به جز یکی دو مورد، مثلاً در نقشی که ایفای آن برعهده علی قربان زاده قرار داده شده، به نظر حاصل گزینش های مقبولی هستند
. پیشنهاد می کنم برای صحه گذاردن بر این گفته نگارنده به چینش هنرپیشگانی همچون ایرج راد، مسعود رایگان، شهاب حسینی، لعیا زنگنه، آتنه فقیه نصیری و رویا تیموریان در نقش هایشان برای لحظه ای توجه نمایید.
در کنار نقاط قوتی که ذکر شد، می توان به استفاده بجا از حرکات دوربین، نماهای زیبا و هدفمند، لوکیشن های متنوع و طراحی صحنه و لباس که با توجه به دوره تاریخی که داستان در آن واقع می شود، به خوبی در کنار هم قرار گرفته است، اشاره کرد. به خصوص اینکه در اغلب نماها عابران زیادی دیده می شوند. چهره پردازی متناسب و موسیقی تاثیر گذاری که در تیتراژ پایانی با صدای علیرضا قربانی نیز همراه می شود، حال خاصی به مخاطب می بخشد.
«مدارصفردرجه» کاستی هایی را نیز در خود می بیند. نقاط تاریکی که عمده آنها را باید در فیلمنامه اثر جست وجو کرد. شخصیت هایی که اغلب تخت اند و بعد ندارند. گویا سعی شده بار ضعف های شخصیت پردازی را بر دوش دیالوگ ها بگذارند، که اتفاقاً آن هم میسر نشده است. دیالوگ های محاوره ای، رسمی، دیالوگ هایی که بر زبان آدم های تحصیلکرده و بی سواد، خارجی و ایرانی جاری می شود، هیچ گونه تفاوتی با هم ندارند.
در ادبیات این مجموعه نشانی از آن روانی و نظم گونگی ادبیات ایران قدیم، به چشم نمی آید. شخصیت ها در گفت وگوهای محاوره ای شان نیز از واژه های سخت و قلنبه سلنبه ای بهره می جویند که از ادبیات رسمی و مکتوب اداری آن دوره نیز غیرقابل هضم تر از آب درآمده است.
شاید اگر حسن فتحی عزیز نگاهی دوباره به آثار علی حاتمی یا حتی شب دهم و پهلوانان نمی میرند خودش نیز بیندازد، تفاوت را آشکارتر مشاهده کند چرا که به نظر می رسد برای فتحی که علاقه اش به کارهای تاریخی برای همه به اثبات رسیده، چنین مطالعه و مرور مجددی لازم به نظر برسد زیرا چنین مشکلاتی را در مجموعه ضعیف روشن تر از خاموشی نیز شاهد بودیم.
مساله دیگری که درباره شخصیت پردازی آخرین کار فتحی می توان گفت، این است که شخصیت ها بر قپان موقعیت های انسانی سنجیده نمی شوند، بلکه براساس تقسیم بندی سیاسی و مذهبی جدا می شوند. آنچنان که طرفداران رضاخان، آلمان نازی و صهیونیست ها در ستون همیشه بدها جای دارند و آدم هایی که در این سه گروه نیستند، در گروه خوب ها،از طرفی دیگر سریال در ایجاد موقعیت و طراحی بعضی صحنه ها می لنگد.
به عنوان مثال حبیب پارسا (شهاب حسینی) در دانشگاهی اروپایی و در میان اقسام آدم ها و اعتقادات می ایستد و معمولاً درباره مسائل بی ربط به درس سخنرانی می کند، تکه های عاشقانه می گوید و در پاره ای از صحنه ها کلاس را به هرج و مرج، بگو مگوهای سیاسی و اعتقادی می کشاند. در این صحنه ها از استاد یک چهره منفعل که گویا از حبیب هم ایرانی تر است، می بینیم، استاد به ندرت مشغول تدریس دیده می شود و کلاس ها بیشتر به میتینگ شبیه است. مساله ای که تحصیلکردگان خارج از کشور بهتر می دانند تا چه حد می تواند درست باشد.
در هر حال ساختن چنین مجموعه هایی هر چند همراه با نقاط ضعف فراوان، می تواند هم به مخاطب ایرانی که تقریباً کتاب را فراموش کرده، درس های زیادی از تاریخ معاصر کشورش بیاموزد و هم به برنامه سازان، که در رودررویی با چنین پروژه هایی شانه خالی نکنند و برای مدتی هم که شده، بی خیال ملودرام هایی شوند که بیشتر ویترین هنرپیشه های نسل چشم زاغ هاست تا آثاری درخور شبکه های رسانه ملی، مدار صفر درجه آدم را به خود جلب می کند، آدم را به فکر فرو می برد هر چند که از حسن فتحی بیش از اینها انتظار می رود..
محمدرضا خالقی زاده
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید