شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ژنرال در گرگ و میش


ژنرال در گرگ و میش
● پایان رژیم مشرف نباید بحران تلقی شود
ژنرال «پرویز مشرف» به پایان دوران خود در پاکستان نزدیک می شود. از تاریخ ۹ مارس که مشرف «افتخار محمد چوهدری» قاضی مستقل دیوان عالی این کشور را از سمت خود برکنار کرد تظاهرات زیادی در این کشور با تقاضای کناره گیری او از قدرت صورت گرفته است. تظاهرات ۱۲ ماه مارس نیز به کشتاری مبدل شد که در جریان آن ۴۰ غیرنظامی که از گروه مخالفان بودند کشته شدند.
هر چند که اکثریت مطبوعات پاکستان طرفداران مشرف در «جنبش قومی متحده» MQM را مسوول آن کشتار معرفی کردند ولی آن اتفاق نشان داد که اقتدار ارتش پاکستان با چالش های بی سابقه یی مواجه شده است. تابوی مخالفت با مشرف در پاکستان شکسته و دولت مشرف یکی پس از دیگری مرتکب اشتباه شده است. حالا دولت او در وضعیتی قرار دارد که طبیعت دیکتاتورگونه و همچنین نقاط ضعف آن به خوبی نمایان شده است.
بعید به نظر می رسد که بحران فعلی «مسجد سرخ» سبب بهبود چهره او در پاکستان و بیرون از این کشور شود. او چندین هفته قبل از تصمیم گیری به اقدام علیه اسلامگرایان تندرو آنها را تحمل کرده است. نتیجه این بحران هر چه باشد رئیس جمهور پاکستان باید به سه سوال اساسی پاسخ بدهد، چگونه چنین بحرانی در مرکز پایتخت و درست در نیم مایلی مقر اصلی سرویس اطلاعات داخلی پاکستان (ISI) اتفاق افتاده است؟
چرا این بحران درست بعد از بحران قضایی پاکستان پیش آمد؟ و چرا اینقدر طول کشید تا رژیم پاکستان به این اتفاقات واکنش نشان بدهد؟ پاسخ مشرف به این سوالات هر چه باشد به نظر می رسد که او در بهترین حالت یک فرد بی لیاقت است و در بد ترین حالت به علت تلاش برای منحرف کردن افکار عمومی از مساله سیاسی حال این کشور شریک جرم است. واشنگتن و بیشتر پایتخت های غربی نگران از دست دادن بهترین متحد خود در جنگ علیه ترور و گرایش های افراط گرایانه جامعه پاکستان هستند ولی این بحران حقیقتاً ضعف افراط گرایان و توانایی مشکوک همکاری پاکستان در جنگ علیه تروریسم و طالبان را نشان می دهد.
ماشه بحران جاری را روحانیون افراط گرای ضد غرب نکشیده اند بلکه نقض مداوم قانون اساسی و حکومت قانون آن را تحریک کرده است. معترضان وکلا و سایر نمایندگان جامعه مدنی پاکستان هستند که از هشت سال حکومت دیکتاتوری مشرف به ستوه آمده اند.در همین حال، حقیقتی در حال ظهور از میان تعهدات پیچیده یی است که پاکستان در جنگ علیه تروریسم داده و آن این است که اسلام آباد بدون شک به دست تعدادی از جنگجویان القاعده افتاده و ارتش که بر کل کشور مسلط است به مبارزه علیه القاعده بی میل تر شده است. ژنرال «جیمز جونز» فرمانده پیشین نیروهای متحد اروپایی اخیراً اظهاراتی در خصوص بی میلی پاکستان از همکاری در این خصوص داشت.
از سوی دیگر پاکستان به تعدادی از تعهدات خود در جنگ علیه تروریسم احترام نگذاشته است. اردوگاه های آموزشی تروریست ها در این کشور نابود نشده و حتی مشرف در برخی موارد که به خاطر سرکوب مخالفان سیاسی اش در بلوچستان و سایر مناطق این کشور توسط دولت های غربی تحت فشار گذاشته شد تهدید به قطع همکاری خود در جنگ علیه تروریسم کرد.سقوط مشرف لزوماً به معنای پایان قدرت نظامیان در پاکستان نیست.
ارتش پاکستان اگر به این ملاحظه برسد که مشرف در این حوادث مقصر است به خوبی می تواند تصمیم بگیرد که فرمانده خود را قربانی کند. خروج مشرف می تواند راه را برای ورود یک ژنرال دیگر باز کند یا با توجه به انتقاداتی که ارتش با آن مواجه است می تواند تصمیم بگیرد که به پشت صحنه عقب نشینی کند و اجازه دهد که غیرنظامیان تدریجاً قدرت را به دست بگیرند در حالی که سعی می کند از طریق توافق با رهبران غیرنظامیان مقداری از اعتبار خود را به دست آورد.
نتیجه نهایی این بحران هر چه باشد وضعیت فعلی می تواند فرصتی برای غرب باشد تا در استراتژی های خود در قبال اسلام آباد بازنگری کند. امریکا و غرب از رژیم مشرف حمایت دائمی کرد ه اند.
ممکن است هنگامی که مشرف شدت عمل لازم در جنگ علیه تروریسم را نشان نداد تحت فشارهای شخصی قرار گرفته باشد ولی اسلام آباد از کمک های مالی امریکا و جامعه بین المللی به خاطر همکاری هایی که در این خصوص انجام شد منافع بسیاری برد. حقیقتاً وقتی که مشرف گفت که نمی تواند سخت تر از این علیه تروریسم بجنگد حتی کمک های بیشتری دریافت کرد.
حقیقت این است که مشکلاتی که مجاهدین پاکستانی و جنگجویانی که در این کشور پرورش یافتند متوجه دنیا می کنند در سیاست خارجی کشور بدون تغییر نخواهد بود و چنین چیزی نمی تواند بدون پایان سلطه نظامیان در پاکستان محقق شود. بنابراین پایان رژیم مشرف نباید به عنوان بحران تلقی شود.
محمد صادق امینی
منبع؛ واشنگتن پست
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید