یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

رئیس‌جمهور آینده آمریکا در ایران!


رئیس‌جمهور آینده آمریکا در ایران!
روزی كه انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) به پیروزی رسید، عده‌ای كه از گسترش ارزش‌های انقلاب در جهان وحشت داشتند و منافع خود را در خطر می‌دیدند، ادعا كردند در صورت تثبیت انقلاب در ایران، این كشور با تهدید و حمله به كشورهای دیگر، در صدد صدور انقلاب به كشورهای دیگر بر خواهد آمد و كوشیدند از این راه و با پنهان كردن نیت زشت خود، جامعه جهانی را علیه ایران بشورانند و در اوایل انقلاب، شاید تا حدودی نیز در بدبین كردن كشورها نسبت به ایران موفق شدند، اما با گذشت زمان، دنیا به ارزش‌های والای انقلاب، آگاه شد و تقریبا همه انسان‌های منصف كه پیام انقلاب به گوششان رسید، به انقلاب، دلبستگی و گرایش پیدا كردند و این درحالی بود كه به هیچ كشوری حمله نشد؛ هیچ كشوری مورد تهدید قرار نگرفت و شاید به دلیل نداشتن امكانات تبلیغی و رسانه‌ای لازم، فعالیت سازماندهی شده‌ای نیز برای رساندن پیام انقلاب به گوش جهانیان انجام نگرفت و نكته اینجاست كه در همان زمان، امام خمینی (ره) فرمودند: انقلاب ما به جهان صادر شد.
اگر كمی با دقت به خیزش‌های آزادیخواهانه و ارزشی، اما همراه با آرامش ِِمردمیِ اخیر با روی آوردن به رهبران سیاسی در كشورهای گوناگون نگاه كنیم، موج توجه به این ارزش‌ها را چه در خاورمیانه یا كشورهای آفریقایی و به ویژه آمریكای لاتین، همان كشورهایی كه در مجاورت نزدیك با سردمدار استكبار جهانی، آمریكا هستند و یا حتی در كشورهای غربی و اروپایی به وضوح دیده می‌شود.
پس از واقعه یازده سپتامبر، بوش پسر كوشید تا دنیا را به دو محور خیر و شر تقسیم كند و ایران را در محور شرارت و خود را محور خیر قرار داد و از جهانیان خواست تكلیف خود را برای برگزیدن یكی از این دو گزینه روشن كنند و هم‌اكنون ملت‌ها در پی یافتن پاسخی برای ارزیابی خود از این كه در كدام محور قرار دارند، برآمده‌اند و به تعبیری، در حال تعیین تكلیف برای خود هستند، با این تفاوت كه خط‌كشی را كه غرب برای محوریت خیر و شر برای ‌اندازه‌گیری معرفی كرد، قبول ندارند و درست در نقطه مقابل آن، خط‌كش صف می‌گیرند؛ یعنی آمریكا را محور شرارت و ایران را محور خیر یافته‌اند و این آتشی بود كه خود غرب برافروخت و امروز، دود آن به چشم خودش می‌رود و خداوند قادر متعال، چه زیبا در حال یاری دینش به دست دشمنان خود است (عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد).
یقینا امروزه اگر ملت‌ها، حق انتخاب آزاد داشته باشند و پیام امام حسین (ع) را آن‌گونه كه او خواسته بدون تاویل و تفسیر و برداشت‌های فردی یا سیاسی و گروهی بشنوند، دیری نخواهد پایید كه‌ اندیشه‌های پوسیده غربی، دیگر توان فریب افكار مردم خود را نخواهند داشت و خیل بشر در خیمه‌گاه خیر مطلق اردو خواهند زد و سران غرب نیز چاره‌ای ندارند، جز آن كه یا راه خود را عوض كنند و آنان نیز به خواست مردم گردن نهند و یا جای خود را به كسانی كه به این ارزش‌ها گرایش دارند، بدهند، به شرط این كه سیاست‌بازان حرفه‌ای با فریب افكار عمومی و مدیریت هدفمندِ ذهن و فكر ملت‌ها، قدرت تفكر و انتخاب را از توده‌ها نگیرند؛ تبلیغات اغوا كننده همراه با برهنگی و سكس، دروغ و فریب افكار عمومی، كالاهای تجاری ورزش و... همه و همه، ابزاری هستند كه فكر بشر غربی را برای یك انتخاب درست در اختیار گرفته‌اند و غول‌های رسانه‌ای و تبلیغی غرب، اجازه انتخاب به مردم را نمی‌دهند.
هرچند به نظر می‌رسد دوران استثمار افكار نیز رو به افول است و پیش‌بینی می‌شود در این مسیر نیز هرچه غرب بر تلاش خود بیفزاید، موج انزجار و دوری افراد جامعه از سیاست زدودن ارزش‌ها را علیه خود بیشتر بسیج كرده است.
بشری كه امروزه به دنبال ارزش‌های الهی است، قطعا باید الگوی عملی و نمادی عینی برای تأسی خود در دنیا، پیش روی خود داشته باشد و قطعا امروزه، ایران اسلامی، پرچم‌دار ارزش‌ها، تنها مأمن و نظرگاه آزادیخواهان جهان و دل‌های تشنه حقیقت است.
بشر امروزی برای رسیدن به خیر و ارزش‌های الهی، واقعیتی بهتر از آنچه در ایران در جریان است، نمی‌یابد و پایگاهی جز ایران برای این امر وجود ندارد؛ این امر امروزه، دست‌كم در حوزه سیاسی به خوبی رخ نموده است و گویی، بشر امروزی در حال نظاره‌گری تفسیر عینیِ این جمله معروف ماست كه: «سیاست ما عین دیانت، و دیانت ما عین سیاست ماست».
بشر فهمیده است كه تغییر حكومت‌های مستبد و وابسته به قدرت‌های استكباری، نخستین شرط موفقیت در این راه است و تا زمانی كه حاكمان شهوتران ظالم و نیرنگ‌باز وابسته و تهی از ارزش‌ها، زمام امور را به دست دارند، در حوزه سیاسی و حتی فردی، قادر به استقلال حقیقی نیستند. اگر تا دیروز شخصیتی همچون «گاندی»، پیروزی خود را در تمسك به انقلاب امام حسین (ع) می‌دید، هرچند به ژرفای تأثیر آن‌ اندیشه بر افكار تشنه حقیقت و خسته از استعمار پی برده بود، هیچ‌گاه یك الگوی عملی و ملموس ِپایدار را از طرفداران راستین آن امام (ع) در دنیا به چشم خود ندیده بود.
اما اینك همه جهانیان شاهدند كه پیروان آن حضرت، با تأسی واقعی به روش انسانی و الهی امام حسین ـ علیه‌السلام ـ به خوبی توانسته‌اند در برابر استكبار بایستند و با گذشت بیشتر از آغاز انقلاب، ذره‌ای از ارزش‌های خود كوتاه نیامده سر تسلیم فرو نیاورند.
در سال‌های اخیر، نمونه‌های عینی اعجاز گونه‌ای از نزدیكی كشورها به ‌اندیشه سیاسی اسلامی با الگوگیری از ایران را شاهدیم.
در كشور كوچك كومور، شخصی به نام عبدالله سامبی ۴۹ ساله كه چندین سال در عربستان و ایران درس حوزوی خوانده است و عمامه بر سر دارد و در كشورش به «آیت‌الله» معروف است، با شعار بسط عدالت و فقر زدایی با ۵۸ درصد آرا، به ریاست جمهوری انتخاب می‌شود و به صراحت، خود را دوستدار ایران و عاشق اهل بیت ـ علیهم‌السلام ـ می‌نامد (روزنامه جمهوری اسلامی ۳/۳/۸۵).
نمونه‌های دیگر بارز آن را در كشور های آمریكای لاتین كه روزی به حیات خلوت آمریكا مشهور بودند، به عینه می‌بینیم:
در كشور نفت‌خیز ونزوئلا، «هوگو چاوز»، بارها و بارها از ایران و انقلاب ایران و ایستادگی آن در برابر زورگویی‌های آمریكا ستایش و چند روز پیش از انتخابات حساس ریاست جمهوری كشورش به ایران مسافرت می‌كند و پس از بازگشت و نامزدی در انتخابات، بار دیگر از سوی مردم به ریاست جمهوری برگزیده می‌شود.
در نیكاراگوئه، «دانیل اورتگا» كه فردی انقلابی است و بیش از یك دهه نیز ریاست‌جمهوری كشورش را به عهده داشته، با یك وقفه نه چندان طولانی، این بار با شعارهای همسو با ارزش‌های گفته شده، هم با حمایت آشكار از سیاست ایران در مقابله با سیاست‌های غربی و هم با تصریح به الگوگیری از انقلاب ایران بر سر كار می‌آید و به صراحت اعلام می‌كند: در صورت رویارویی با فشار غرب، همان سیاستی را در پیش می‌گیرد كه مسئولان ایران انتخاب كرده‌اند» (صبح صادق، ۲۲/۸/۸۵ ).
و یا پیروزی «اوو مورالس» در كشور بولیوی كه با شعار ایستادگی در برابر آمریكا به قدرت رسید و كشورهای گوناگون دیگر كه یا جریانات ضد استكباری همسو با ایران در آنها به نتیجه رسیده و یا در حال شكل‌گیری و نتیجه دادن است.
در كشورهای عربی نیز گرایش به جریانات و رهبرانی كه تمایل به ‌اندیشه‌های انقلابی ایران دارند، رو به افزایش است. این در حالی است كه تبلیغات گمراه‌كننده غربی توسط غول‌های رسانه‌ای، اجازه تفكر و انتخاب درست را به ملت‌های خود نمی‌دهد و در كشورهای عربی نیز به دلیل نبود دمكراسی و سیستم مردم‌سالاری، همواره صداهای مخالف در نطفه خفه شده است.
از همه مهم‌تر در خود آمریكا نیز به ویژه پس از شكست جمهوریخواهان در انتخابات اخیر، اگر به بطن اظهار نظرها نگاه كنیم، گرایش‌های متمایل به ایران را به خوبی می‌بینیم كه هر ماهه، چندین مقاله از صاحب نظران سیاسی و‌ اندیشمندان غربی در كنار گذاردن دشمنی از سوی سران آمریكا و مذاكره با ایران منتشر می‌شود.
جالب این كه‌به تازگی، در خبرها داشتیم كه «جان كری» نیز ابراز علاقه كرده است كه به ایران مسافرتی داشته باشد (خبرگزاری فارس۲۴/۰۹/۸۵ ).
شاید بتوان انتشار این مقالات در مخالفت با سیاست‌های جمهوریخواهان و اظهارنظر اخیر كری را كه نامزد ریاست‌جمهوری سال ۲۰۰۴ آمریكا و رقیب اصلی بوش بوده است، در ابراز علاقه به مسافرت به ایران، پیش از آن كه میانجیگری سیاسی برای حل مناقشات طرفین دانست، اقدامی برای جلب افكار عمومی به حزب متبوع و عقب نماندن از غافله همسویی مردم با گرایش‌های انقلابی ایران تعبیر و تفسیر كرد.
با این اوصاف، باید به نامزد ریاست‌جمهوری آینده آمریكا، توصیه كنیم چند روز پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری، مسافرتی به ایران داشته باشد و در ایران اقامت كند و تمایلش را به ارزش‌های انسانی و الهی انقلاب ایران ابراز نماید و بداند با این كار، آرای زیادی را به خود جلب خواهد كرد؛ البته به شرط آن كه انتخاباتی آزاد و سالم برگزار شود و به حكم دادگاه كسی را به جای او بر كرسی ریاست جمهوری ننشانند.
ر. ثرایی


همچنین مشاهده کنید