چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

آب های از دست رفته


آب های از دست رفته
همزمان با به قدرت رسیدن سلسله قاجار در ایران، مجموعه تحولاتی در اروپا روی داد که منجر به افزایش توجه دولت های استعماری به ایران و تشدید رقابت های آنها بر سر کشور ما شد. از اوایل سلطنت فتحعلی شاه در ایران به طور ناخواسته درگیر کشمکش های سه دولت فرانسه، روسیه و انگلیس شد و این در حالی بود که آگاهی، امکانات و توان لازم را برای برخورد و رویارویی با آن نداشت. در نتیجه مواجهه با این دولت ها، زیان های بسیاری را به همراه داشت که از جمله آن می توان به قراردادهای ننگینی اشاره کرد که طی آن قسمت های وسیعی از شمال، شمال شرق، شرق و جنوب شرق کشورمان طی معاهداتی چون گلستان، ترکمانچای، آخال، پاریس و گلداسمیت از ایران جدا شد و به تبع آن مشکلات و مسائل بسیاری را به بار آورد.
در این مقاله قصد بررسی معاهده گلداسمیت را داریم که طی حکمیتی توسط کشور انگلستان نه تنها قسمت هایی از سیستان از ایران جدا می شود بلکه در بحث توزیع آب هیرمند و میزان حقابه ایران از این رود بی عدالتی هایی صورت می گیرد و منطقه سیستان را که روزگارانی جزء انبار غله ایران به حساب می آمد به منطقه یی خشک و لم یزرع تبدیل کرده است.
دولت افغانستان طی ۵۰ سال اخیر با یاری شرکت های امریکایی سدها و کانال هایی را بدون توجه به معاهدات بین طرفین روی رود هیرمند و شاخه های آن احداث کرده است که حتی می توان گفت زیست بوم سیستان را دگرگون کرده، به طوری که در ۵۰ سال اخیر ۵ الی ۶ خشکسالی شدید بر سیستان وارد شده که سخت ترین آنها در سال های ۱۳۵۰-۱۳۴۹ و ۱۳۸۰-۱۳۷۹ بوده است. در این سال ها دریاچه هامون خشکیده و زیست و مراتع پیرامون با خطر جدی روبه رو شده است. پیامد این خشکسالی ها مهاجرت و ترک خانه و کاشانه شمار قابل توجهی از جمعیت منطقه در سال ۱۳۵۰ بوده است.
● قرارداد (حکمیت) گلداسمیت
با شکست ناپلئون از روسیه، انگلیسی ها که پس از بیست سال نفس راحتی از جانب حمله احتمالی فرانسه به هندوستان کشیدند، موانع سیاسی خود را در ارتباط با ایران تغییر داده و برای جلوگیری از حمله احتمالی روسیه به هندوستان درصدد برآمدند تا بخش هایی از شرق ایران را جدا کنند. هدف آنها از این امر ایجاد منطقه یی امن و تحت نظارت خودشان در مرزهای هندوستان بود. انگلیس برای اجرای این سیاست ابتدا با انعقاد معاهده پاریس (۱۲۷۳ق / ۱۸۷۵ م) افغانستان را از ایران جدا کرد و سپس در سال ۱۸۷۰ طی کمیسیونی با شرکت نمایندگان دولت ایران و استان کلات و گلداسمیت، گلداسمیت را مامور تحدید سرحدات بلوچستان کرد. گلداسمیت مرزهای بین دو کشور را از خلیج گواتر تا کوهک مشخص کرده و نقشه آن را به تصویب ناصرالدین شاه رساند که قسمتی از مرزهای کنونی ایران و پاکستان را تشکیل می دهد. ناصرالدین شاه برای جلوگیری از مزاحمت های افغانستان در این منطقه مکرر از دولت انگلستان تقاضا کرده، تا نظر به شروط عهدنامه پاریس خاصه فصل ششم آن که؛ «دولت ایران در صورت اختلاف میان ایران و افغانستان، میانجیگری انگلستان را بپذیرد» میانجیگری کرده، که استرداد آن را از افغان ها بخواهد. اما دولت انگلیس جواب می داد سلطنت شاه ایران را در سیستان به رسمیت نمی شناسد و بنابراین نمی تواند در این موضوع مداخله کند. پس از آنکه تکلیف مرزهای بلوچستان تعیین شد، دولت انگلیس اعلام کرد که حاضر به قبول حکمیت در مورد سیستان است و ژنرال گلداسمیت به عنوان حکم تعیین شد. به موجب نظری که در سال ۱۸۷۲ گلداسمیت داد، سیستان به دو قسمت اصلی و خارجی تقسیم شد، سیستان اصلی از نیزار واقع در شمال آن ایالت تا ملک سیاه کوه یعنی ناحیه یی که در غرب رود هیرمند قرار دارد به ایران واگذار شد و سیستان خارجی یعنی ناحیه یی که در شرق هیرمند واقع است به افغانستان داده شد.
پس از خاتمه کار کمیسیون حکمیت، دولت ایران کوهک را تصرف کرد زیرا در واقع ژنرال گلداسمیت سرحدات شرقی ایران را از خلیج گواتر تا کوهک و سپس از ملک سیاه کوه تا شمال سیستان تعیین کرد و بین این دو ناحیه صحرایی به طول پانصد کیلومتر در جنوب سیستان نیز صحرای دیگری به نام دشت هشتادان وجود داشت که مورد اختلاف بود.
تصرف کوهک مورد اعتراض انگلیس قرار گرفت و اختلاف بین دو کشور بر سر کوهک و دشت هشتادان حدود بیست سال ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۸۸۹ با مساعی رادرامندولف وزیرمختار انگلیس در تهران دولت مزبور با تشکیل کمیسیون حکمیت دیگری موافقت کرد. کمیسیون مزبور تحت ریاست ژنرال مک نیل انگلیسی تشکیل شد و طی آن ایده یی که در سال ۱۳۰۹ ق (۱۸۹۱م) مرز ایران و افغانستان را معین می کرد، با نصب سی و نه علامت سرحدی تحدید شد و مثلثی به زیان ایران تشکیل داد که بخشی از جلگه هشتادان را برخلاف حقانیت و عدالت متعلق به افغانستان اعلام کرد.
● حکمیت ماکماهون
رود هیرمند و شعب اصلی آن از کوه های مرکزی افغانستان (کوه های هندوکش) سرچشمه می گیرد. این رود به جنوب شرقی سیستان در مرز ایران و افغانستان به دو رودخانه پریان مشترک و رود سیستان تقسیم می شود. پریان مشترک (رود مشترک) شاخه اصلی هیرمند است و قسمتی از مرز مشترک دو کشور را تشکیل می دهد و رودخانه سیستان نیز عمده ترین منابع تامین آب سیستان است که هر دو در نهایت به دریاچه هامون می ریزند. در سال ۱۸۹۶ به علت جاری شدن سیلاب های شدید، رود هیرمند از مجرای اصلی خود که قسمتی از مرز بین دو کشور را مشخص می کرد، به سمت مغرب انحراف یافت و قسمت اعظم آب هیرمند از مجرای دیگر وارد دریاچه هیرمند شد و به دنبال آن کم آبی و نیز خشکسالی سال ۱۹۰۲ بر شدت اختلاف بین دو دولت ایران و افغانستان افزود و باعث شد که طرفین مجدداً موضوع را به حکمیت دولت انگلیس ارجاع کنند. در این دوره که نظر انگلیسی ها بر دوستی با افغانستان قرار گرفته بود، هیاتی را به سرپرستی ماکماهون در سال ۱۹۰۵ به منطقه فرستادند و طی آن قراردادی بسته شد که سهم ایران را از آب هیرمند به یک سوم کاهش داد. این در حالی است که در قرارداد گلداسمیت سهم آب ایران نصف آب رود هیرمند قید شد. علاوه بر این، وی مقداری از زمین های ایران را نیز به افاغنه داد که دولت ایران به سبب عدم تطابق رای با واقعیات از قبول آن خودداری ورزید و دلایل خود را در خصوص عدم قبول رای حکمیت طی اعتراضی کتبی به سفارت انگلستان تسلیم کرد. دولت انگلستان نیز به رغم اعتراض کتبی ایران، مساله را تعقیب نکرد و موضوع عملاً مسکوت ماند.
● از حکمیت ماکماهون تا قرارداد ۱۳۱۷
به دلیل طولانی شدن مذاکرات در جهت اجتناب از گسترش اختلاف و به منظور اینکه موضوع تقسیم آب هیرمند سروسامانی یابد، در سال ۱۳۱۵ به دنبال تلاش های دولت و توجه به مساله مرزها، پروتکل موقتی بین طرفین منعقد شد که به موجب آن آب در بند کمال خان به صورت مساوی (یعنی ۵۰ درصد سهم افغانستان و ۵۰ درصد سهم ایران) تقسیم شود.
▪ قرارداد ۱۳۱۷
در این قرارداد دولتین توافق کردند که از بند کمال خان به بندآب به صورت مساوی تقسیم شود و برای اینکه از روستای چهار برجک تا بند کمال خان اضافه بر مقدار آبی که فعلاً برده می شود مصرف نشود، دولت افغانستان تعهد کرد در فاصله مزبور علاوه بر انهاری که جاری بوده و هست نهرگیری احداث و حتی تعمیر نکند.
عدم پایبندی دولت افغانستان به این قرارداد موجب شد که مشکل کم آبی در سیستان همچنان ادامه یابد. این مشکل به خصوص با حفر نهر بقرا و سراج در خاک افغانستان که مخالف صریح حکمیت گلداسمیت و قرارداد ۱۳۱۷ بود افزایش یافت. در طول این سال ها ایران مجدداً تلاش کرده مذاکراتی را با دولت افغانستان آغاز کند ولی این مذاکرات هیچ گاه به نقطه مثبتی نینجامید، حتی در سال ۱۳۲۶ افغانستان کم آبی هیرمند را دستاویزی قرار داد و تمامی آب باقیمانده را نیز به سوی زمین های خود برگرداند، به گونه یی که ساکنان سیستان از نظر آب آشامیدنی نیز در تنگنا قرار گرفتند.
● قرارداد ۱۳۳۰ (کمیسیون دلتای رود هیرمند)
در این راستا دو دولت تصمیم گرفتند برای رفع اختلاف خود وساطت امریکا را بپذیرند. در این قرارداد حق تقدم آب مشروب سیستان نسبت به سایر مصارف مورد پذیرش کمیسیون بی طرف قرار گرفت، مقدار آب مورد نیاز سیستان از سوی هیات ۲۲ مترمکعب در ثانیه اعلام شد که مورد توافق دولت ایران قرار نگرفت.
● قرارداد ۱۳۵۱
طبق این قرارداد حقابه ایران برابر ۲۶ مترمکعب در ثانیه در نظر گرفته شد و مقرر شد تاسیساتی با توافق دو کشور روی رودخانه احداث شود و افغانستان تامین حقابه ایران را تضمین کرد. این قرارداد با یک معاهده در خصوص آب هیرمند و دو پروتکل در تاریخ ۲۲ اسفندماه ۱۳۵۱ توافق شد و به امضای طرفین رسید.
▪ مساله هیرمند از قرارداد ۱۳۵۱ تا حال
در تیرماه سال ۱۳۵۲ در اثر کودتایی رژیم پادشاهی افغانستان به جمهوری تغییر یافت و در نهایت در خردادماه ۱۳۵۶ دولت جمهوری افغانستان نیز این معاهده را لازم الاجرا اعلام کرد. پس از این تاریخ به دنبال کودتاهای پی درپی در افغانستان و مسائل بی شمار داخلی آن کشور، اقداماتی که گویای نظر دولت های بعد افغانستان در این مساله باشد، مشهود نبوده است. در دوره طالبان مسیر رود هیرمند روی ایران بسته شده، با وجود تغییرات ژئوپولتیکی در منطقه و تغییر حکومت در افغانستان همچنان بسته نگه داشته شده و این در حالی است که منطقه سیستان ایران برای چندین سال متوالی با کمبود شدید منابع آب و وضعیت خشکسالی روبه رو است.
طی مذاکراتی که بین مقامات دو کشور طی سال های اخیر صورت گرفته دولت ایران خواستار اجرای دوباره قرارداد سال ۱۳۵۱ است که به درستی از سوی مقامات کشور افغانستان اجرا نمی شود و عملاً دولت ایران حتی به حقوق مندرج در این معاهده نیز دست نمی یابد درحالی که حجم آب پشت سد کجکی (سدی که روی رود هیرمند در افغانستان بسته شده) حدود ۱/۵ تا ۲/۵ میلیارد مترمکعب تخمین زده می شود.
● پایان کار
نگرشی بر آنچه گذشت این واقعیت را روشن می سازد که اختلاف میان ایران و افغانستان بر سر آب هیرمند، از تاریخ تقسیم سیستان ایجاد شده است و اصولاً علت اصلی این اختلاف نیز مانند سایر اختلافات میان کشورهای آسیایی و آفریقایی، استعمار و جهانگیری ممالک اروپایی در قرن ۱۹ بوده است. به موجب حکمیت های گلداسمیت، مک نیل و ماکماهون ژنرال های انگلیسی که مناطق سرحدی ایران و افغانستان را تعیین کردند، آنها با زیرکی هرچه تمام تر موارد اختلاف برانگیز و حساسی مانند تعیین دقیق حوضه آب ریز هیرمند را حل نشده به جا گذاشتند تا گهگاه به اختلافات دو کشور همسایه منجر شود و همیشه بهانه یی برای ایجاد اختلاف و نزاع دو طرف وجود داشته باشد. اکنون که کشورهای جهان سوم به رشد سیاسی رسیده اند، باید بتوانند راه حل این اختلافات را خود پیدا کنند، این امر در مساله هیرمند به خوبی مشهود است، در تمام روند تاریخی، مساله هیرمند و احاله حل و فصل آن به خارجیان، دخالت و آرای آنها همواره به ضرر ایران بوده و افغان ها نیز در مقابل آنچه به آنها تعلق گرفته، دانسته یا ندانسته امتیازات بیشتری به خارجیان ذی دخل واگذار کرده اند. به عبارت دیگر این مناقشات به ضرر طرفین بوده و همواره ثالثی در این میان سود برده است. در واقع اختلاف موجود مبتنی بر یک سلسله عوامل سیاسی، روانی و تاریخی بوده است که هر یک به نوبه خود می تواند موجبی بر سرسختی دولت افغانستان، در اتخاذ روشی انعطاف ناپذیر در مقابل ایران باشد، همچنان که در گذشته نیز بوده است.
هدف اصلی انگلستان از دخالت در مناسبات ایران و افغانستان همواره در جهت حصول به مقاصد زیر بوده است.
۱) تضعیف و محو تدریجی نفوذ ایران در مناطقی که به عنوان حریم امنیتی هندوستان معین شده بود مانند بلوچستان و سیستان.
۲) مطامع روسیه و فرانسه نسبت به هندوستان و ترس انگلیس از همراهی ایران با کشورهای مذکور برای حمله و تصرف هندوستان.
۳) ممانعت از نزدیکی و همکاری بین دو جامعه که دارای تاریخ، فرهنگ و سرنوشت مشترک بوده اند و تشدید جو بدبینی بین این دو به منظور قطع هرگونه رابطه دول خارجی با افغانستان و در انزوا نگه داشتن آن کشور برای حفظ و حراست و تداوم منافع انگلیس و کمپانی هند شرقی.
۴) مجموعه این عوامل موجب شد که برودت حاکم بر روابط ایران و افغانستان، از نیمه دوم قرن ۱۹ تا سال های اخیر همچنان ادامه یابد، به نحوی که حتی بعد از پیدایش تغییرات اساسی در اصول و اهداف استعمار قدیم، این اختلاف ارثیه شوم استعمار، همچنان در روابط دو کشور باقی بماند.
۵) با نگاهی به تمامی معاهدات منعقد شده بین ایران و افغانستان برای بهره برداری آب هیرمند، ایران در موقعیت ضعف قرار داشته و هیچ یک از معاهدات منعقد شده بین دو کشور ایران و افغانستان در رابطه با هیرمند مطابق مقررات بین المللی و بدون نقص و کاستی نیست و در صورت امکان لازم است توافقنامه های گذشته مورد تجدیدنظر قرار گرفته و موافقتنامه های جدیدی که در آن واقعیت های طبیعی و منطقه یی دو کشور لحاظ شده باشد، تهیه و تدوین شود تا اولاً تامین کننده منافع ملی ما و ثانیاً جوابگوی نیازهای آبی مردم منطقه سیستان باشد.
سیده فضه جعفرنژاد شورکائی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید