شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


عروسک‌هایی که به پرسوناژ تبدیل نشده‌اند


عروسک‌هایی که به پرسوناژ تبدیل نشده‌اند
نقش موسیقی در رابطه با تئاتر عروسکی، همراهی نسبی و در عین حال تعمیق بخشیدن به مابه‌ازاهای محتوایی نمایش است. ضمناً داستان هم در نمایش عروسکی یا به صورت یک خط داستانی معمولی پیش می‌رود و یا حاوی و حامل برخی ژرف‌ساخت‌های تمثیلی، شاعرانه، معنادار و گاه عرفانی، تغزلی یا حماسی است که همه این ویژگی‌ها در وهله اول در طراحی عروسک و قابلیت‌های حرکتی ‌و نیز در صحنه‌آرایی نمایش مورد توجه قرار می‌گیرد. معمولاً داستانی که برای تئاتر عروسکی انتخاب می‌شود باید فراز و فرودهای معینی را در قالب چند حادثه‌ کنش‌مند طی کند.
لذا، نه موسیقی برای صحنه جنبه جلوه افزایی شنیداری دارد و نه صحنه برای موسیقی یک ترفند تزئینی تلقی می‌شود، بلکه آن چه روی صحنه اجرا می‌شود در مرحله نخست باید واقعاً نمایش باشد و سپس موسیقی هم به عنوان مکمل و تشدید کننده تاثیرات بصری و حسی آن به کار گرفته شود.
نگاهی به نمایش"یوهان اشتراوس و دوشیزه دانوب" نوشته گروه اجرایی نمایش و به کارگردانی ورنر هیرزر از کشور اتریش بهانه‌هایی جدی برای وارد شدن به این مبحث به دست می‌دهد.
از آن جایی که موسیقی والس عمدتاً برای رقص والس در نظر گرفته شده، تنها مابه‌ازای نمایشی که می‌توان برای آن در نظر گرفت همان صحنه رقص است که از لحاظ بصری و دراماتیک و نیز محتوایی برای تماشاگر ملال‌آور و صرفاً توضیحی بصری در مورد کاربری این موسیقی تلقی می‌شود. از این رو، نمایش عروسکی موزیکال"یوهان اشتراوس و دوشیزه دانوب" در بخش اول اجرای خود ار این تاثیرات محدود فراتر نمی‌رود.
در بخش دوم نمایش به دلیل پرداختن به قصه‌ای که یکی از قطعات موسیقی براساس آن ساخته شده، نمایش تا حدی می‌کوشد گیرا و جذاب جلوه کند، اما این بخش با در نظر گرفتن قسمت‌های نسبتاً طولانی و اضافی آغازین آن که به پرواز پرندگان و دو عروسک‌ خرس‌نما(ظاهراً آدم‌برفی) می‌پردازد و کوتاه بودن قسمتی هم که به اصل افسانه پری دریایی مربوط می‌شود، چندان گیرا و جذاب نیست.
ترفندی هم که برای نشان دادن سیلابی شدن رود دانوب در نظر گرفته شده اصلاً تصویر آب و طغیان را تداعی نمی‌کند و باید گفت میله یا هر وسیله‌ای که زیر پارچه حرکت داده می‌شود تا شکل امواج و طغیان آب ایجاد می‌شود، ناشیانه به کار گرفته شده است.
برای این میله باید در فواصل معینی برآمدگی‌های نوک تیز متحرکی در نظر گرفته می‌شد تا وقتی که زیر پارچه قرار می‌گیرد به کمک نور به نمای بیرونی پارچه حالت امواج متحرک و ناآرام بدهد. متاسفانه این کار خوب انجام نشده‌ و این یکی از ضعف‌های اجرای این نمایش عروسکی موزیکال است.
عروسک‌های نخی که به کار گرفته شده‌اند، از انعطاف خیلی زیادی برخوردار نیستند و صرفاً جنبه تزئینی دارند. بیان دراماتیک اجرای نمایش در برابر سیطره موسیقی"یوهان اشتراوس" الکن است و چیز زیادی برای ارائه ندارد. بخش عمده صحنه را هم دو دکور تشکیل می‌دهد.
اجرای این نمایش ذهنیتی را پیش می‌آورد مبنی بر این که گویا هدف اصلی از اجرای چنین نمایشی صرفاً معرفی و ارائه برخی از قطعات موسیقی یوهان اشتراوس بوده است. توضیحی هم که عروسک راوی به تماشاگران می‌دهد ذهنیت فوق را تقویت می‌کند، زیرا آن چه او می‌گوید بسیار خلاصه و کوتاه است که در زندگینامه آهنگساز بزرگی مثل"یوهان اشتراوس" چیزی بیش از یک اظهاریه اشاره‌وار نیست.
اگر همان قطعه موسیقی مربوط به"پری دریایی و مرد ماهیگیر" در قالب یک داستان نمایش بسط داده می‌شد و بر وجوه داستانی و افسانه‌ای آن تاکید دراماتیکی بیشتری انجام می‌گرفت، در آن صورت نمایش قابل اعتنا بود، اما چون هدف معرفی کوتاه"یوهان اشتراوس" بوده است، هر دو بخش نمایش تا حد زیادی ناقص ارائه شده‌اند.
مضافاً این که راوی حضور پررنگ‌تری در نمایش دارد و این حضور فقط برای ربط دادن قسمت‌های مختلف نمایش به همدیگر و همزمان توضیح دادن صحنه‌های نارسای آن است.
صحنه زیبایی که در آن ویلون‌ها، جعبه سازها و آرشه‌ها با موسیقی"اشتراوس" حرکات موزونی شبیه رقص دارند فقط برای پر کردن زمان اجرای نمایش کاربری پیدا کرده است وگرنه هیچ ارتباطی با مضمون و محتوای بقیه نمایش ندارد.
گاهی عروسک پسر بچه‌ای(احتمالاً اشتراوس نوجوان یا پسر ماهیگیر) همزمان با ریتم و ملودی موسیقی والس در هوا به چپ و راست حرکت داده می‌شود که هدف وغایت‌مندی قابل تاملی برای آن نمی‌توان در نظر گرفت، حتی اگر بشود آن را نوعی سرمستی و پرواز انتزاعی روح تلقی کرد، در آن صورت حداقل قائل شدن به دو بال انتزاعی برای او و فرشته‌آسا جلوه دادن این روح الزامی می‌شود، اما چنین ترفند و رویکردی در نمایش نیست.
تنها صحنه زیبا، به جا و مناسبی که با برداشت‌های انتزاعی از موسیقی شکل می‌گیرد، بخشی از صحنه پایانی است که در آن سه عروسک زن در حال حرکت هستند و ناگهان در عمق صحنه همچون تصور و رویایی زودگذر زن و مردی تمثیل‌وار برای چند لحظه‌ در حال حرکت پدیدار می‌شوند و می‌گذرند.
معمولاً در اجرای یک نمایش عروسکی باید عروسک‌ها قابلیت‌های قابل توجهی را برای ارائه یک پرسوناژ معین داشته باشند و بتوانند جلوه‌های دراماتیک زیباتر و گاه عمیق‌تری از آنان را به نمایش بگذارند و عملاً از جنبه ابزاری صرف بدر آیند و به بازیگر تبدیل شوند، وگرنه با عروسک‌های داخل ویترین یک مغازه چندان تفاوتی نخواهند داشت.
در نمایش عروسکی، جان بخشی و شبیه‌سازی فقط هنگامی معنا و کاربری دارد که عروسک‌های بازیگر تبدیل به پرسوناژ شوند و در رابطه با حضور خویش روی صحنه واکنش‌های عاطفی و اندیشه‌ورزانه‌ای را در ذهن و احساس تماشاگر برانگیزند. متاسفانه در نمایش"یوهان اشتراوس و دوشیزه دانوب" عروسک‌ها از آغاز تا پایان همچنان یک عروسک می‌مانند. ضمناً از لحاظ روایی هم نمایش دارای ضعف است. به رغم مخالفت پدر"یوهان" با موسیقی‌دان شدن پسرش باید روی این حقیقت زیبا، انکارناپذیر و پارادوکس‌دار بیشتر تاکید می‌شد که راه"اشتراوس پسر" دقیقاً ادامه راه"اشتراوس پدر" و ضمناً بزرگترین ارثیه پدر برای پسر همان موسیقی است.
آنچه که نمایش در رابطه با"یوهان اشتراوس پسر" به تماشاگر می‌دهد اساساً ارزش آن را ندارد که طرح و تم یک نمایش قرار بگیرد. همه قطعات موسیقی"یوهان اشتراوس" همین چند قطعه نبوده و خود زندگی او هم در همین مدت کوتاه خلاصه نشده است، در نتیجه معرفی بسیار کوتاه او در چنین نمایش مجملی، به جایگاه و مرتبت والای این موسیقیدان آسیب زده است.
همان طور که قبلاً به طور ضمنی اشاره شد عروسک‌هایی که"ورنر هیرزر" روی صحنه ارائه می‌دهد، مخصوصاً عروسک خود یوهان اشتراوس و عروسک پری دریایی، هرگز تبدیل به پرسوناژ نمی‌شوند، زیرا وجوه معین و شاخص خود را در قالب یک بیان بصری و نمایشی به تماشاگر عرضه نمی‌کنند. علت آن هم روشن است: نمایش در اصل از دو نمایش جداگانه تشکیل شده و هر دو هم بسیار کوتاه و اشاره‌و‌ار از کار درآمده‌اند و همین سبب شده که عروسک‌ها مجال شخصیت‌پردازی نداشته باشند و فقط به حضور فیزیکی و شیئی آنان اکتفا شود.
اجرای این نمایش هم مناسب سالن اصلی تئاترشهر نیست، زیرا به تناسب کوچک بودن صحنه و نقطه کور داشتن بخش‌های جانبی سالن، صحنه عقب‌‌تر رفته و نهایتاً برای تماشاگران ردیف‌های عقبی سالن تا حدی نامعلوم و در نتیجه، ابهام‌آمیز و نازیبا جلوه می‌کند. این نمایش باید در کارگاه نمایش که طول و عرض آن کمتر است، به اجرا درمی‌آمد.
حسن پارسایی
منبع : ایران تئاتر


همچنین مشاهده کنید