یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


سریال حضرت یوسف (ع ) از جنس انبیا نیست


سریال حضرت یوسف (ع ) از جنس انبیا نیست
۱ ) حکیم الهی آقا میرزاابوالحسن جلوه یکی از دانشمندان جهان تشیع است . سال ۱۲۳۸ قمری متولد شد . تحصیلات خود را در اصفهان آغاز کرد و از محضر علمایی چون میرزا حسن نوری میرزا حسن چینی ملاعبدالجواد تونی خراسانی بهره برد . در سال ۱۲۷۳ ق درحالی که ۳۵ بهار از عمر را پشت سر نهاده بود اصفهان را ترک و به تهران عزیمت کرد . مدرسه ای که حکیم جلوه در آن اقامت یافت « دارالشفا » نام دارد.
جلوه در مدرسه دارالشفا تهران به مدت ۴۱ سال به تدریس حکمت فلسفه ریاضیات مشغول بود و در عصر نامبرده آقا محمدرضا قمشه ای آقاعلی مدرسی و جلوه سه استاد کامل فلسفه و حکمت بشمار می رفتند.
میرزا محمد طاهر تنکابنی میرزا محمد علی شاه آبادی (استاد امام خمینی ) آیت الله مرعشی نجفی آیت الله میرزا محمد تقی آملی آقا سید حسین بادکوبه ای حکیم میرزا ابراهیم حکمی زنجانی حکیم ملامحمد هیدجی زنجانی عبدالرسول مازندرانی ضیا الحکمای زواره ای میرزا محمد آشتیانی میرزا علی اکبر حکیم یزدی میرزا محمود مدرس کهکی قمی حاج شیخ عبدالنبی نوری سید عباس شاهرودی سیدمحمود حسینی مرعشی نجفی (پدر آیت الله مرعشی نجفی ) حاج میرزا عبدالکریم سبزواری (فرزند حاج ملاهادی سبزواری ) از جمله شاگردان او بودند. جلوه به حاضر جوابی و نکته سنجی شهرت داشت . از جمله نکته هایی که از او به یادگار مانده جوابی است که درباره جدایی او از همسرش داده ار مانده است .
۲ ) حکیم جلوه در تمام طول عمر خود مجرد زیست و فقط چند صباحی متاهل بود . ماجرای ازدواج او شنیدنی و جالب است . در اواخر عمر برخی از دوستان به او اصرار کردند که بپذیرد ازدواج کند و همسر بگیرد تا کمک کار و همدمی در زندگی داشته باشد. بالاخره بر اثر اصرار دوستان حکیم جلوه می پذیرد ازدواج کند. ازدواج صورت می گیرد اما چند صباحی از آن ازدواج نمی گذرد که حکیم جلوه همسرش را طلاق می دهد. بعد از جدایی جلوه از همسرش دوستان و آشنایان او فراوان سئوال می کردند و می خواستند علت و دلیل اصلی جدایی جلوه از همسرش را بدانند. حکیم جلوه در پاسخ به سوال دوستانش درباره اینکه چرا از همسرش جدا شد فقط یک کلمه گفت و تا آخر عمر کلمه ای به آن یک کلمه اضافه نکرد. حکیم جلوه در پاسخ سئوال همه دوستانش فقط این کلمه را گفت :
« از جنس ما نبود. »
۳ ) سریال حضرت یوسف (ع ) هم از جنس انبیا و اولیا نیست . درباره اینکه سریال حضرت یوسف (ع ) چرا و به چه دلیل از جنس انبیا نیست مفصل و با دلایل و براهین می توان نوشت . بدیهی است یک مقاله معمولی جایگاه و گنجایش بحث های علمی دینی وفنی درباره تاریخ انبیا و تاریخ حضرت یوسف (ع ) و حضرت یعقوب (ع ) و...را ندارد. من در این مقاله صرفا به یک نکته اشاره می کنم و آن اینکه در سریال حضرت یوسف (ع ) شان مقام و مرتبه انبیا به شدت متنزل و سطح پایین جلوه داده شده و می شود.
الف ) کسانی که سریال امام علی (ع ) را دیده باشند و در زمان پخش آن سریال برای اولین بار در جریان تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه ایران بوده باشند خوب به یاد دارند که در سریال امام علی (ع ) نکته ای در جامعه پخش شد وآن اینکه گفته می شد مردم به روابط عمومی صدا و سیما تلفن می کنند و می گویند : آقا قطامه اش را زیاد کنید. ظاهرا مسئولین صدا و سیما از گذشته ها و تجربیات خود خواسته اند به نحو احسن استفاده کنند و بنابر این این بار تصمیم گرفته اند سریال حضرت یوسف (ع ) با قطامه بیشتر بهتر و رنگین تر پخش کنند.
ب) در این سریال نقش حضرت یعقوب (ع ) در پایین ترین سطح خود نمایش داده می شود. آنجا که حضرت یعقوب به صورت نعره وار و مثل بچه هایی که از مادر یا پدرشان شکلات و بستنی می خواهند زارزار در فراق فرزندش یوسف (ع ) گریه می کند. نه تنها پیامبران و انبیا بلکه اولیا و بزرگان عرفان و سیر و سلوک که نه پیغمبر هستند و نه نبی در مشکلات و نابسامانیهای زندگی نعره وار گریه نمی کنند. صدا و سیما چگونه به خود جرات می دهد که یک پیامبر الهی را در مقابل یک امتحان الهی آنچنان بی صبر نشان دهد و سطح او را آنچنان پایین جلوه دهد که زار زار نعره بزند و گریه کند.
۴ ) دوست و دشمن شاهد مرام و منش امام خمینی در مقابل شهادت فرزندش حاج آقا مصطفی خمینی بودند . مرام امام خمینی در این زمینه در تاریخ ثبت است . امام خمینی حتی یک دقیقه هم درس حوزه نجف را به خاطر شهادت فرزندش تعطیل نکرد.
آیا امام خمینی پس از شنیدن خبر مرگ فرزندش نعره کشید زار زارگریه کرد حالا آیا امام خمینی بالاتر است یاحضرت یعقوب (ع ) بالاخره باید معلوم شود کار امام خمینی درست بوده یا حضرت یعقوب که نعره وار در سریال یوسف (ع ) گریه می کند و آیا صبر معنا و مفهومش این است آیا در مکتب انبیا معنای صبر این است که آدم نعره بکشد و با صدای بلند گریه کند
۴ ) در احوالات علامه طباطبایی آمده است که روزی درحال عزیمت به سمت حرم مطهر امام رضا(ع ) بین راه در اندیشه این بوده که از امام رضا(ع ) چه بخواهد. به نظرش می رسد که بهترین چیزی را که می تواند از امام رضا(ع ) بخواهد مقام رضا و تسلیم به خدا باشد. با خودش عهد می بندد که زمانی که وارد حرم مطهر امام رضا(ع ) می شود به طور جد و با حال کامل از امام رضا(ع ) بخواهد که او را به مقام رضا و تسلیم به خدا برساند. در همین حین و در شرایطی که علامه طباطبایی در عالم خودش بوده و با خودش حرف می زده و به دعا و حاجتش از امام رضا(ع ) فکر می کرده یک دوچرخه سوار جوان مشهدی می آید و محکم می کوبدبه او او را به زمین می اندازد و به شدت زخمی و بیهوش می کند. علامه طباطبایی را مردم سریع به بیمارستان می رسانند و دوچرخه سوار را دستگیر می کنند. علامه طباطبایی وقتی در بیمارستان به هوش می آید اولین درخواستی که می کند آزادی دوچرخه سوار است . اطرافیان و دوستانش اعتراض می کنند و او در پاسخ اعتراض آنان ماجرای حاجتش را در حرم امام رضا(ع ) مطرح می کند و می گوید :
« من از خدا درخواست مقام تسلیم و رضا کردم . شاید این واقعه امتحانی است که تا بدانند من چقدر شایسته رسیدن به مقام تسلیم و رضا هستم . »
۵ ) کسانی که از موزه عبرت تهران دیدن کرده اند می دانند که در یکی از بندهای موزه مجسمه مردی قرار دارد که روی تخت شکنجه دراز کشیده است . این مجسمه امروز زنده است و اتفاقا در حوالی دفتر مرکزی روزنامه جمهوری اسلامی زندگی می کند . این مرد عزت شاهی (عزت مطهری ) است . این مرد ۲۶۵ روز به عنوان شکنجه با چشم بند پابند و دست بند توسط ساواک و در کنار بند قرارداده شده بود. خاطرات او و شکنجه هایی که ساواک روی او اعمال کرده منتشر شده است . عزت شاهی مردی است که بسیاری از بزرگان امروز نظام با او هم بند و هم سلول بوده اند. سوال اینجاست آیا این مرد در سلول یا بند زندانها و شکنجه گاه های رژیم شاه مثل حضرت یعقوب سریال یوسف (ع ) ـ نعوذبالله ـ نعره می کشیده در مقابل بازجویان ساواک زار زار گریه می کرده
۶ ) از این دست نمونه ها مقاومت ها صبرها در انقلاب اسلامی بویژه در مقطع دهه ۴۰ ۵۰ و ۶۰ و بویژه در مقطع پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی فراوان داریم . آیا مادرانی که ۳ تا۴ فرزند خود را در راه انقلاب و اسلام تقدیم کردند در تشییع جنازه فرزند یا فرزندانشان نعره کشیدند از این آیاها صدها نمونه می توان نوشت که یک مقاله مطبوعاتی جای آن نیست .
۷) تاسف بارتر اینکه این حرکات جلف سبک با اضافه کردن چند اسم به آخر سریال و تشکر از یک شخصیت معروف مهر تایید می گیرد. آیا شخصیت هائی که نام آنان در لیست تشکر تهیه کنندگان سریال حضرت یوسف (ع ) قرار دارد تعریفشان از انبیا و تاریخ انبیا و شان و منزلت انبیا این است
۸ ) کسانی که فیلم « محمد رسول الله (ص ) » و « عمر مختار » را ساختند خیلی راحت و بهتر از ما می توانند سریالهای مذهبی دیگر بسازند اما آنها قصد پر کردن برنامه های تلویزیونی با مستمسک قرار دادن دین و مذهب و انبیا را ندارند. مسئولین صدا و سیما برای پر کردن کانالهای تلویزیون دست از سر سریالهای دینی بردارند. افراط در تولید این گونه سریالها دلسوزی برای دین نیست وهن دین است وهن شان و شخصیت و عزت انبیا و اولیا است .
ث رضا رضوی
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی


همچنین مشاهده کنید