یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


متهم اصلی قاچاق فیلم کیست


متهم اصلی قاچاق فیلم کیست
این‌كه چرا بازار قاچاق فیلم به وجود آمده و چرا مردم به سینما رفتن علاقه ندارند، یا این‌كه اگر بساط سی‌دی فروش‌های سرگذر جمع نشود، چه بلایی به سر سینمای ایران می‌آید، سوال‌هایی است كه اهالی سینما از كارگردان و تهیه‌كننده و بازیگر بارها درباره‌شان داد سخن داده‌اند و پاسخ‌هایشان را می‌توان به آسانی لابه‌لای اوراق روزنامه‌ها و پنجره‌های فرهنگی و هنری خبرگزاری‌ها و سایت‌های خبری پیدا كرد، اما این سوال كه یك فیلم چطور سر از بازار قاچاق در می‌آورد و در بساط سی‌دی فروش‌های سر گذر به چشم می‌خورد، همان سوال ممنوعه است كه سینماگران تمایلی به تشریح آن ندارند. هرچند در محافل هنری به آن‌ها اشاره می‌شود، اما زمانی كه پای مصاحبه به میان می‌آید، همه محتاط می‌شوند و تشریح و بررسی احتمالات ممكن در این مورد را به صلاح سینمای ایران نمی‌دانند.
سوال این‌طور مطرح می‌شود: «آیا همان‌طور كه باستان‌شناسان می‌توانند حدس بزنند اشیای عتیقه از كدام كانال‌ها از ایران خارج می‌شود، در بازار قاچاق فیلم هم می‌توان حدس زد فیلم‌ها از چه راهی سر از كوچه و خیابان در می‌آورند؟»
تنها كسی كه حاضر است به‌این سوال جواب صریح بدهد، تمایلی به ذكر نامش ندارد: «در این باره چند نظریه وجود دارد كه هیچ‌كدامشان قابل اثبات نیست، تنها امكان‌هایی هستند كه برای مقابله با قاچاق فیلم و پیدا كردن راه حل باید به آن‌ها هم نگاه كرد و آن‌ها را هم در نظر گرفت. عنوان كردن آن‌ها ممكن است به منزلهء اتهام به شخص یا گروه خاصی تلقی شود.»
او پاسخ به سوال را این‌طور آغاز می‌كند: «مسلم است كه قاچاق سی‌دی در ایران وجود دارد و عده‌ای از این راه نان می‌خورند، اما این‌كه دقیقا چه كسانی هستند و چه مقدار سود می‌كنند، معلوم نیست. چون سی‌دی و دی‌وی‌دی، رسانه‌ای افسار گسیخته به شمار می‌آید و كنترل عرضه آن از دست نیروهای انتظامی و قضایی خارج است. حتی خود قاچاقچی هم روی این بازار كنترلی ندارد. به عنوان مثال روز اول یك هزار سی‌دی روانهء بازار می‌كند و در روز‌های بعد می‌داند جریان به دست مردمی سپرده می‌شود كه در خانه‌شان یك دستگاه كامپیوتر دارند و سی‌دی را برای دوست و آشنا كپی می‌كنند.»
ادامه می‌دهد: «در این میان نظریه‌ای وجود دارد، مبنی بر دخالت سینماداران در این ماجرا، صاحبان سینما كه از فروش فیلم راضی نیستند، یك كپی از فیلم را به قاچاقچی می‌فروشند. اما سوال این‌جاست; مگر قاچاقچی بابت این كپی چقدر پول می‌دهد؟ نهایتا پنج میلیون تومان، اما به عنوان مثال وقتی اخراجی‌ها روزی سه میلیون تومان می‌فروشد، سینمادار چرا باید با اقدامی اینچنین سود خود را مخدوش كند؟ این درحالی است كه بیش‌تر شاهد سی‌دی شدن فیلم‌هایی هستیم كه در گیشه موفقیت خوبی كسب كرده است.»
او به نظریه‌ای دیگر اشاره می‌كند: «نظریهء دیگر بر دخالت تهیه‌كننده در انتشار فیلم دست می‌گذارد، اما باز هم سوال این است كه مگر قاچاقچی چقدر پول به تهیه‌كننده می‌دهد؟ بعضی پاسخ می‌دهند اغلب سی‌دی‌ها زمانی پخش می‌شود كه مدتی از اكران فیلم گذشته و تهیه‌كننده مطمئن شده كه فیلم در گیشه فروش خوبی ندارد، سی‌دی را پخش می‌كند تا هنگام بازپرداخت وام به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهانه‌ای برای عدم پرداخت وام داشته باشد، این‌ها تهیه‌كنندگانی گنجشك روزی هستند. البته مواردی هم وجود دارد كه پخش سی‌دی سبب افت فاحش سود تهیه‌كننده می‌شود، یعنی این اتفاق دربارهء همهء فیلم‌ها نمی‌افتد و دربارهء همهء تولیدات سینمایی صادق نیست.»
و نظریهء بعدی به كارگردان‌ها اشاره دارد: «نظری دیگر می‌گوید كارگردان‌ها فیلم‌هایشان را در بازار قاچاق پخش می‌كنند، تا از این طریق خود را میان مردم مطرح كنند و تبدیل به یك چهره شوند.»
او به فعالیت یك قدرت برتر علیه سینمای ایران اشاره می‌كند: «یك نظریهء دیگر هم وجود دارد و آن هم وجود یك قدرت برتر است كه می‌خواهد سینمای ایران نابود شود، حال این قدرت برتر كیست و چرا چنین هدفی دارد، نمی‌دانیم.»او در پایان صحبت‌هایش دوباره تاكید می‌كند، همه آنچه ذكر شد، حرف‌هایی در گوشی است كه در محافل سینمایی مطرح می‌شود و تاكنون ثابت نشده اما اگر بخواهیم ماجرای قاچاق فیلم و پیامدهای منفی آن در ایران پایان گیرد، باید به تمام آن‌ها فكر كنیم.»
نكتهء دیگر، وجود بازار قاچاق فیلم در تمام دنیاست، حتی سینمای ‌هالیوود با آن عرض و طول و با آن شركت‌های بزرگ و انحصاری گرفتار همین ماجراست. گردش مالی بازار قاچاق فیلم‌های آمریكایی تنها در كشور چین در سال۲۰۰۶ ۲۲ میلیارد دلار بوده است، اما سینمای‌هالیوود همچنان به زندگی و تولید ادامه می‌دهد. سوال این‌جاست كه چرا پدیدهء قاچاق این همه برای سینمای ایران تهدید‌كننده است و امكان دارد آن را به نابودی كامل بكشاند.
جهانگیر كوثری، تهیه‌كننده‌ای كه هیچ یك از فیلم‌هایش طی دو سال اخیر از بساط‌های خیابانی سر در نیاورده است، برای پاسخ به ‌این پرسش، پدیدهء قاچاق فیلم را عارضه‌ای می‌داند كه تنها می‌تواند به ۱۰ درصد از سینمای ایران ضربه بزند: «شرایط ضعیف اقتصادی در سینما و عدم استقبال تماشاگرها، نداشتن سالن مناسب و سیستم حساب شدهء اكران سبب شده كوچك‌ترین آفت در سینما اشاعه پیدا كند و مانند یك غدهء سرطانی همه چیز را تحت تاثیر قرار دهد و بیمار كند. بدنهء سینمای ایران به دلیل تب‌های پی در پی ضعیف شده و ما باید در تمام صنوف به سمت درمان و تقویت سینما برویم.»
با این وجود معتقد است تهیه‌كنندگان بیش‌ترین نقش را در ورود فیلم‌هاشان به بازار قاچاق بازی می‌كنند: «تهیه‌كنندگان ما برای پخش، طراحی سنجیده ندارند، كدگذاری‌های دقیق و صحیح و نظارت مستقیم بر تمام مراحل مونتاژ و پخش مانع افتادن فیلم به دست سودجویان می‌شود. این روشی است كه به كار می‌گیرم، هنگامی كه فیلم‌هایم مونتاژ می‌شوند، با كدبندی بسیار دقیق مراحل، اجازه دخالت سودجویان را نمی‌دهم و تا به حال حتی یكی از فیلم‌های من سی‌دی نشده‌اند. «یك شب» از دو سال پیش و «عصرجمعه» از یك سال و نیم پیش آماده اكران هستند، اما به دام قاچاق نیفتاده‌اند.»
او اكران فیلم‌های فرهنگی و وضعیت نابسامان سینماهای ایران را عاملی می‌داند كه سبب ضعف روزافزون سینمای ایران می‌شود: «صاحبان سنتی سینماها حاضر به اكران فیلم‌های فرهنگی نیستند، زیرا ۵۰ درصد فروش مال آن‌هاست و آن‌ها هم طالب سود بیش‌ترند، به همین دلیل ترجیح می‌دهند، فیلم‌هایی تجاری را اكران كنند كه شانس بیش‌تری برای برنده شدن دارد. در تمام كشورهای دنیا از آمریكا تا گابون و مالی، دولت است كه از فیلم‌های فرهنگی حمایت و میان اكران انواع تولیدات سینمایی موازنه ‌ایجاد می‌كند. وقتی سینما دچار عدم تعادل است، ناگهان یك عارضهء ۱۰ درصدی به یك دمل چركین تبدیل می‌شود، دهان باز می‌كند، مثل ویروس انتشار می‌یابد و همه چیز را از پا می‌اندازد.»
كوثری هشدار می‌دهد: «اگر فكری به حال اكران فیلم‌های فرهنگی نكنیم، این بخش از سینما محو می‌شود و به مرور همان بلایی به سر سینما می‌آید كه در دههء ۵۰ آمد; سینمای مبتذل بر سینمای ایران غالب شد. زمانی كه كار به‌این‌جا می‌رسد، برون رفت بسیار سخت خواهد بود.»
از نظر كوثری تعداد اندك سینماها و توزیع نامناسب آن‌ها در سطح شهر، از دیگر عوامل ضعف مدام سینما است: «سینماهای موجود در تهران بر اساس تعریف جغرافیایی دههء ۵۰ پی‌ریزی شده‌اند. زمانی كه مركز تهران لاله‌زار بود، آن‌جا ۱۸ سینما داشت، اما مركز تهران ۱۳ میلیونی دیگر لاله‌زار نیست، خانواده دیگر از لاله‌زار عبور نمی‌كند. با این وجود تجربه ثابت كرده است، هركس به دنبال ساخت سینما باشد، بالاخره جایی به بن‌بست می‌خورد.»
هوشنگ گلمكانی، منتقد سینما و سردبیر ماهنامه سینمایی فیلم نیز در پاسخ به سوال یاد شده این‌طور آغاز می‌كند: «بازار سینمای ما محدود است ما تنها بازار داخلی داریم و در این حالت كوچك‌ترین تهدید، بازار ضعیف ما را از بین می‌برد. فیلم‌هایی كه در سینمای آمریكا تولید می‌شود، تنها به درد پخش در سینما می‌خورد و تماشای آن‌ها همراه با جمعیت، بر پرده جذاب است. با این وجود قاچاق به آن‌ها هم ضربه می‌زند اما كل بازار را از میان نمی‌برد ولی تماشای فیلم‌های سینمای ایران روی پرده یا در تلویزیون فرقی ندارد.»
او به آیین سینما رفتن در دنیا اشاره دارد: «در دنیا سینما و سینما رفتن جاذبه دارد، آیین سینما رفتن جذاب است و در كنار آن تفریحات متعدد دیگری هم وجود دارد، اما در ایران سینما رفتن توام با شكنجه است. درآمریكا و اروپا سینما به عنوان یك سرگرمی به رسمیت شناخته شده، اما در ایران سینما جایی است كه آدم باید انگشت به شقیقه تفكر كند. پاپ كورن جزء جدایی‌ناپذیر سینماهای آمریكاست و در صندلی‌ها جایی برای لیوان پاپ كورن تعبیه شده، اما سالن‌های سینما و مقولهء سینما رفتن از طبیعت این ماجرا در دنیا دور شده است.»
گلمكانی ادامه می‌دهد: «با وجود همهء ‌این كمبودها مردم به تفریح نیاز دارند، فیلم دیدن یكی از این تفریحات است، وقتی راه‌های ارزان‌تر و راحت‌تر برای تماشای فیلم پیش پای مردم هست، عقل حكم می‌كند كه آن‌ها را انتخاب كنند. به ویژه كه با ورود سیستم‌های جدید صوتی تصویری به بازار كه صدای استدیو دارند و به سینماهای خانگی معروفند، مردم با لباس راحت، در حالی كه انواع خوراكی‌ها دوروبرشان است مقابل تلویزیون خانه‌شان می‌نشینند و فیلم تماشا می‌كنند.»
وقتی همهء ‌این عوامل در كنار هم قرار می‌گیرند، انگار تكه‌های یك پازل بزرگ به هم متصل شده‌اند تا تصویری ناخوشایند از سینمای ایران ارایه دهند، سینمایی كه به انواع بیماری‌ها مبتلاست و درمان آن جز با بسیج همت عمومی میسر نیست.
سارا امت‌علی
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید