یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


روزمرگی،آفت اصلاح الگوی مصرف


روزمرگی،آفت اصلاح الگوی مصرف
اساسا اصلاح الگوی مصرف را باید از ابعادی چندجانبه نگریست. مفهوم اصلاح الگوی مصرف، مصادیق مصرف نادرست و ریشه‌های مصرف‌گرایی از جمله این ابعاد هستند. چگونگی شیوه‌های مصرف و شاکله اصلی آنها در اقتصاد اجتماعی مردم ایران بیانگر این واقعیت است که ما جامعه‌ای مصرفی هستیم، در حالی که دیاگرام مصرف ما به هیچ وجه با تولید ملی‌مان متناسب نیست و این شکاف میان مصرف و تولید از طریق درآمدهای نفتی پر می‌شود و به همین سبب از خیل عظیمی از تصمیمات و سیاست‌های عقلانی که در غیاب نفت می‌بایست گرفته می‌شد، مغفول مانده‌ایم.
الف)‌ بررسی مفهومی و تئوریک اصلاح الگوی مصرف
اصلاح الگوی مصرف عبارت است از نهادینه کردن روش صحیح استفاده از منابع کشور به قسمی که سبب ارتقای شاخص‌های زندگی مردم و کاهش هزینه‌ها شده و از این منظر زمینه‌ای برای گسترش عدالت عمومی است. از طرفی الزام مصرف بهینه باعث شده تا علاوه بر پیشرفت علمی ناشی از ارتقای فناوری در طراحی و ساخت وسایل و تجهیزات بهینه مطابق با استانداردهای جهانی، فرصت توزیع مناسب منابع و پیشرفت در بخش‌هایی که کمتر مورد توجه قرار داشته نیز فراهم شود.
نکته قابل تامل آن است که اصلاح مصرف با اصلاح الگوی مصرف تفاوت داشته و نباید آن دو را با هم خلط کرد. در ابتدا سخن از کاهش مصرف مردم نیست، چرا که اصلاح مصرف، یک مبحث مدیریتی است و لذا اصلاح، لزوما به معنای کاهش نیست. حتی در ارتباط با واژه الگو نیز منشأ بسیاری از رفتارها به مردم برنمی‌گردد و نظام مدیریتی آنها را ایجاد کرده است.
واژه مصرف مبتنی بر نیاز و ضرورت است و اگر فرآیند تولید در کنار مصرف نباشد، به بیراهه رفتن است. یکی از علل رواج مصرف‌گرایی در کشوری چون ایران همانا سیاست‌های کشورهای صنعتی است. از آنجا که حیات کشورهای صنعتی به تولیدشان وابسته است، بنابراین با استراتژی‌هایی همچون ایجاد بازارهای جدید برای تولیدات خود و گسترش بازار مصرف با تبلیغات گسترده و پایین آوردن عمر مفید محصولات تولیدی خود و غیرقابل تعمیر کردن آنها که شاکله نوین دکترین استعمار کشورهای در حال توسعه و گذار است، حیات این کشورها را به خود وابسته کرده و موجب افزایش مصرف کالاهای تولیدی خود در میان جوامع شده‌اند. از عوامل مهم دیگر مصرف‌گرایی، مناطق آزاد هستند. با این که برای تسهیل صادرات ایجاد شده، اما به خاطر نبود بسترسازی کافی به منظور صادرات، در عمل به مناطقی برای واردات تبدیل شده‌اند.
کشور چین با آن جمعیت و گستره سترگ جغرافیایی تنها ۳ منطقه آزاد و جمهوری اسلامی ایران ۳۱ منطقه آزاد دارد و به نوعی از این لحاظ در دنیا رکورد زده‌ایم. کنترل نشدن مرزها که ارتباط مستقیم با مناطق آزاد نیز دارد مشکل رواج مصرف‌گرایی را مضاعف کرده و تسهیل قاچاق کالاهای مصرفی به کشور را با رقمی حدود ۱۰ میلیارد دلار واردات غیرمجاز، ایران را در جایگاه اول دنیا قرار داده است.
سیاستگذاری نادرست و به عبارتی نبود سیاست و برنامه در سطوح مدیریتی کشور، مصرف نادرست و الگوی نامناسب مصرف در جامعه را دامن می‌زند و پارادایم اصلاح الگوی مصرف که مبتنی بر یک اندیشه توسعه‌گراست را در نهایت به ضد خود تبدیل می‌کند.
اصلاح الگوی مصرف نه از طریق مداخله در تابع مطلوبیت که با تغییر در محدودیت‌های بودجه از طریق اصلاح قیمت به کف خواهد آمد، چرا که این تابع امری درونی و خارج از دست سیاستگذار است و در صورت تاثیرگذاری نیز عملی شدن این تغییر در گرو شکسته شدن حریم خصوصی است.
یکی از راه‌های اصلی این که پی ببریم آیا در رفتارهای مصرفی، اصلاحی صورت گرفته یا خیر، استفاده از معیار بهره‌وری است. از منظر اقتصادی، اصلاح الگوی مصرف ارتباط ارگانیکی با بهبود بهره‌وری داشته و حرکت به سوی طراحی و اجرای نظام اقتصادی کارآمد با مولفه‌های ایرانی ‌ اسلامی از رویکردهای بلندمدت در این عرصه است.
به عبارتی، اصلاح الگوی مصرف با بهره‌وری مترادف و حرکت به سمت هر کدام دستیابی به دیگری را دربر دارد. هرگاه بهره‌وری عوامل نیروی کار و سرمایه، سهم قابل ملاحظه‌ای در تولید ثروت کشور داشته باشند، می‌توان نتیجه گرفت که از پتانسیل‌های تولیدی اقتصادی کشور استفاده مطلوبی شده و مصرف منابع نیز در مسیر و میزان بهینه‌ای واقع شده است.
در مجموع به نظر می‌رسد اولین و مهم‌ترین اقدام ضروری برای اهتمام به اصلاح الگوی مصرف، اما تبدیل این مشترک لفظی به یک مشترک معنایی و ارائه یک تبیین درست از موضوع است؛ چراکه در پرتو یک درک جامع و مشترک، امکان تاثیرپذیری بیشتری بر این مهم میسر خواهد شد. تاکید این نکته از جانب رهبر معظم انقلاب که <فرآیند اصلاح الگوی مصرف شاید به زمانی بیش از ۱۰ سال نیاز داشته باشد> نیز اشاره‌ای به لزوم ساماندهی تفکری عمیق درباره اصلاح الگوی مصرف در جامعه و در سطوح نهادهای مسوول بوده که البته همگان بدان مکلف و مسوول خواهیم بود.
ب)‌ بررسی نقش فرهنگ و ارزش‌های فرهنگی در اصلاح الگوی مصرف
اصلاح، الگو و مصرف، هرسه واژگانی فرهنگی‌اند و پرداختن به ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی فرآیند اصلاح الگوی مصرف بدون در نظر گرفتن مبانی فرهنگی آن، در واقع آب در هاون کوبیدن است.
این نخستین تلقی اشتباه در سال جدید بود که پنداشتند امسال یک سال اقتصادی است. بی‌شک دستگاه‌های فرهنگی کشور درصدر توجه و مخاطب رهبر فرزانه انقلاب بودند؛ چراکه هیچ اصلاح واقعی در عرض یک سال نهادینه نخواهد شد؛ بلکه به رفتاری روزمره و فصلی تبدیل شده که البته سطحی، زودگذر و ناپایدار است. همین مساله که ایشان می‌فرمایند <اگر مسوولان اهل مطالعه نیستند بهتر است مسوولیت هم نداشته باشند...( >۲۶ دی ۱۳۷۷)‌ خود مهم‌ترین ادله مبنی بر نقش پررنگ فرهنگ که رابطه‌ای مستقیم با مطالعه دارد، در امور دیگر مملکتی است. معظم‌له در ادامه همین نکته ناب و خطیر به مطالعه گاه ۵ ساعتی خود برای یک نماز جمعه در دوران ریاست‌جمهوریشان اشاره می‌کنند.
امسال باید سال جهش به سمت فرهنگی‌تر شدن جامعه جوان کشور و گسترش کتابخوانی و روزنامه‌خوانی و در نهایت جایگزینی کتاب و روزنامه و اقلام فرهنگی در سبد خرید خانوار باشد.
سیاستگذاری نادرست و به عبارتی نبود سیاست و برنامه در سطوح مدیریتی کشور، مصرف نادرست و الگوی نامناسب مصرف در جامعه را دامن می‌زندکتب، رسانه‌ها و روابط عمومی‌ها هریک نقش و برد خاصی در افکار عمومی برای فرهنگسازی داشته و بویژه روزنامه‌ها به لحاظ ماندگاری پوشش خبری گزارشی در موضوع متصف، اثر تعیین‌کننده‌تری دارند. برتاباندن اولویت‌های اصلی و به‌روز و راهبردی بخصوص در روند اجرای اصلاح الگوی مصرف، معطوف به رسانه‌ها بوده که پل ارتباطی مردم و مسوولانند و هم‌اندیشی و همیاری مردم جامعه را نهادینه خواهند کرد. رسانه‌ها در حوزه کلان نقش مهم‌تری داشته و با مخاطب عام سر و کار دارند حال آن که روابط عمومی‌ها با مخاطب خاص روبه‌رو بوده و متناسب با شرایط و اقتضائات سازمان‌های متبوع خود ‌‌باید هدفگذاری و عمل کنند. رسانه‌ها واقعیات را به ممتاز و غیرممتاز دسته‌بندی کرده و نظام اولویت را به طور همزمان در آن اعمال می‌کنند. از آنجا که رسانه‌ها در همه حال بر افکار و آراء تاثیر گذاشته و واقعیات را در جهات خاص هدایت می‌کنند، برای مقوله اصلاح الگوی مصرف در اولویت اول افکار عمومی قرار می‌گیرند و در تمام طول سال باید در صفحات اول و آخر خود و حتی در ویژه‌نامه‌ها، ‌فضایی را به این موضوع اختصاص داده تا افراد جامعه با توجه به این حوزه روز خود را آغاز و بسامان کنند.
اصولا آدمی واقعیات را آن‌گونه که هست نمی‌بیند، بلکه آن‌گونه که زبان می‌نمایاند دیده و درک می‌کند. در دوران پست مدرن امروزی که سرعت، حرف اول را می‌زند زبان‌های انسان‌ها همانا رسانه‌ها هستند، چرا که رسانه‌ها استعاره‌ها را ساخته و استعاره‌ها، محتوای فرهنگ‌ها را می‌آفرینند. نقش غالب رسانه‌ها در فرهنگ نه فقط به خاطر بازتاب فرهنگ که با شرکت در فرهنگ‌سازی نیز نمود می‌یابد. از یک‌سو، فرآیندهایی هستند که فرهنگ از آن بیرون آمده و ساخته می‌شود و از دیگر سو در صحنه‌ای بازی کرده که حیات اجتماعی و فرهنگی در آن جریان دائمی دارد.
فرهنگ محصول نیروهای انتزاعی نیست، بلکه شالوده آن بر نظام‌های ملموس علیت است. در الگوی فرهنگ مشترک، فرهنگ خلق شده، تقسیم گشته، تغییر کرده و در نهایت توسط ارتباطات منتقل می‌شود، لذا اولویت‌های رسانه اغلب به صورت اولویت‌‌های جامعه درآمده و آنچه مورد تاکید رسانه‌‌هاست، مورد تاکید انفرادی و اجتماعی مخاطبان رسانه‌ واقع می‌شود.
روابط عمومی‌ها اما به لایه‌های عمیق‌تر و تخصصی‌تر اجتماع وارد شده و برای تحقق اهداف اصلاح الگوی مصرف ذیل سند چشم‌انداز ۲۰ ساله و برنامه پنجم توسعه مدل‌سازی کرده و همگام با دیگر نهادها، اصلاح الگوی مصرف را به مصادیق محسوس، ملموس و اهداف عملیاتی که قابل دستیابی در زمان معین و سنجش‌پذیر باشند، ترجمان کنند.
تردیدی نیست که الگوی مصرف در فرهنگ مصرف وابسته به ۲ عنصر کلیدی فرد و جامعه و نیز به روابط متقابل میان آن دو است، زیرا روابط و رفتارهای حاصل از آن ترجمان و تعریف فرهنگ بوده که با اصل همبستگی اجتماعی رابطه‌ای دوسویه دارند.
خلاقیت در اصلاح الگوی مصرف، طی طریق سریع پیشرفت و لذا نقطه آغازین تلاش برای تبدیل آن به الگویی برای تمام فصول است. برای کشوری در حال توسعه همچون جمهوری اسلامی ایران که افق ۱۴۰۴ آن نزدیک است، پویایی و حرکت به سمت کمال، رمز رسیدن است. رسیدن به خودکفایی و صعود پله‌های ترقی که بدون اصلاح الگوی مصرف و جا افتادن فرهنگ آن در جامعه قیاس مع‌الفارق است.
ج) بررسی نقش آموزه‌های دینی در اصلاح الگوی مصرف
ارائه الگوی صحیح و اصلاح الگوی موجود مصرف به معنای حفظ، تقویت، ساماندهی ظرفیت‌ها و امکانات بی‌پایان کشوری است که می‌خواهد در دوره معاصر، تمدن اسلامی را بازسازی و جامعه نمونه‌ای را برای ارائه به دیگر جوامع معرفی کند.
ارائه الگوی صحیح مصرف به معنای ارائه الگوی مدیریت و نظارت در سرمایه‌ها و منابع ملی و توزیع در عرضه آن نیز هست که در آیاتی از جمله در داستان حضرت یوسفع، بدان اشاره شده است؛ بنابراین لازم است با تهیه قوانین و به‌کارگیری درست و اعمال قانون از هرگونه سوءاستفاده در بخش مدیریت (بخصوص مدیریت دولتی) جلوگیری شود که این خود یکی از منابع مهم افزایش ثروت و سرمایه ملی برای دستیابی به شکوفایی و پیشرفت اقتصادی است.
خداوند بصراحت در آیه دهم سوره اعراف از تسلط و مالکیت و حکومت انسان بر زمین و بهره‌مندی وی ازانواع مواهب سخن گفته و از وی خواسته تا با بهره‌گیری درست و مناسب از این نعمات و قدرت در مسیر کمال و تعالی گام بردارد و سپاس و شکر عملی و حقیقی را به این شکل ابراز و اظهار کند. در ضمن از آنجا که هرگونه فعالیت و تصرفی در هر یک از بخش‌های مربوط به تولید، مبادله و مصرف در رشد و شکوفایی اقتصادی بسیار موثر است، مساله تبیین بهترین و کامل‌ترین روش در بخش‌های مذکور مورد توجه قرآن و اسلام واقع شده است.
دکتر فریبرز درجزی
منبع : روزنامه جام‌جم


همچنین مشاهده کنید