یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


ناایمنی‌، اضطراب‌ و به‌ هم‌خوردگی‌ هنجارها


ناایمنی‌، اضطراب‌ و به‌ هم‌خوردگی‌ هنجارها
تالكوت‌ پارسونز جامعه‌ شناس‌ معاصر در مقاله‌ منابع‌ و الگوهای‌ اولیه‌ خشونت‌ در ساخت‌ اجتماعی‌ جوامع‌ مدرن‌، خشونت‌ و ناهمنوایی‌ نسل‌ جوان‌ با هنجارهای‌ اجتماعی‌ را از بعد جامعه‌ شناختی‌ بررسی‌ می‌كند و به‌ تشریح‌ عوامل‌ ساختاری‌ موجود در خانواده‌ ونظام‌ شغلی‌ در جوامع‌ شهری‌ مدرن‌ می‌پردازد. او می‌گوید: جوانان‌ و بخصوص‌ پسران‌ در جریان‌ عبور از دوران‌ كودكی‌ به‌ بزرگسالی‌ با مشكلاتی‌ مواجهند كه‌ در نظام‌ سنتی‌ با آن‌ كمتر برخورد می‌كنند.
فرد در دوران‌ كودكی‌ محبت‌ پدر و مادر را بدون‌ قید و شرط‌ دریافت‌ می‌كند اما به‌ محض‌ رسیدن‌ به‌ دوران‌ بلوغ‌، دریافت‌ محبت‌ مشروط‌ به‌ توفیق‌ فردی‌ می‌شود. موفقیت‌ در جامعه‌ توانایی‌ جدیدی‌ می‌ طلبد. قبول‌ مسوولیت‌، مهارت‌ انجام‌ دادن‌ كار، قدرت‌ تصمیم‌گیری‌، ابتكار و خلاقیت‌ فردی‌ همه‌ درموفقیت‌ شغلی‌ سهم‌ دارند. مسلم‌ است‌ كه‌ همه‌ جوانان‌ در كسب‌ شغل‌ وموفقیت‌ در كار برنده‌ نیستند و عده‌ زیادی‌ بازنده‌ می‌شوند. از نظر پارسونز، احساس‌ ایمنی‌ به‌ دوران‌ كودكی‌ محدود می‌شود. به‌ محض‌ ورود فرد به‌ دوران‌ بلوغ‌، صلاحیت‌ های‌ معین‌ برای‌ پذیرش‌ و قبول‌ مسوولیت‌های‌ اجتماعی‌ جدید مطرح‌ می‌شوند. ورود به‌ اجتماع‌ نیازمند قبول‌ مسوولیت‌های‌ جدید است‌ كه‌ جوان‌ برای‌ ورود به‌ آن‌ آماده‌ نشده‌ است‌. ناتوانی‌ در رسیدن‌ به‌ اهداف‌ اجتماعی‌ اساس‌ احساس‌ بی‌ كفایتی‌ و به‌ دنبال‌ آن‌ احساس‌ ناایمنی‌ در جوانان‌ است‌. اما جوان‌ در ارزیابی‌ وضعی‌ كه‌ در آن‌ قرار گرفته‌ از خود می‌ پرسد كه‌ نداشتن‌ كفایت‌ و آمادگی‌ برای‌ قبول‌ مسوولیت‌ های‌ اجتماعی‌ متوجه‌ كیست‌? او خود را مسوول‌ نمی‌شناسد و احساس‌ می‌كند دیگران‌ با او صادق‌ نبوده‌اند. در نتیجه‌ به‌ دیگران‌ بی‌ اعتماد می‌شود و از جامعه‌ فاصله‌ می‌گیرد. خانواده‌ مقدس‌ و مامن‌ است‌ و جوان‌ نمی‌تواند نفرت‌ و خشم‌ خود را متوجه‌ آن‌ سازد پس‌ آن‌ را متوجه‌ هنجارهای‌ اجتماعی‌ موجود می‌كند. شیوه‌ های‌ مقابله‌ او به‌ شكل‌ تخریب‌ اموال‌ عمومی‌، بی‌ اعتنایی‌ به‌ اخلاق‌ اجتماعی‌ ومصرف‌ مواد مخدر است‌. این‌ نوعی‌ دهن‌ كجی‌ به‌ جامعه‌یی‌ است‌ كه‌ در آن‌ زندگی‌ می‌كند. از آنجا كه‌ نمی‌ توانند خشم‌ و نفرت‌ خود را متوجه‌ نهاد خانواده‌ كنند كه‌ به‌ نظرشان‌ نهادی‌ مقدس‌ است‌، به‌ ناچار، خشم‌ و نفرت‌ خود را متوجه‌ بیرون‌ خانه‌ می‌كنند و به‌ هنجارهای‌ اخلاقی‌ و اجتماعی‌ بی‌ اعتنا می‌شوند. احساس‌ می‌كنند كه‌ قضاوت‌ جامعه‌ عادلانه‌ نیست‌ و این‌ فرآیند در واقع‌ عامل‌ بی‌ اعتمادی‌ و جدایی‌ آنها از جامعه‌ است‌.
آنتونی‌ گیدنز و اولریش‌ بك‌ اساتید جامعه‌ شناسی‌ معتقدند كه‌ تغییرات‌ جامعه‌ صنعتی‌، در ابتدای‌ رشد به‌ دلایل‌ مختلف‌، از جمله‌ رشد تسهیلات‌ زندگی‌ و افزایش‌ رفاه‌ نسبی‌ با استقبال‌ مردم‌ روبرو بوده‌ است‌. اما جامعه‌ امروز به‌ دلیل‌ افزایش‌ آثار نامطلوب‌ صنعتی‌ شدن‌ مانند آلودگی‌ محیط‌ زیست‌، آلودگی‌ هسته‌یی‌، افزایش‌ جمعیت‌ و فراوانی‌ بیماری‌های‌ جدید مانند ایدز، شیوع‌ مواد مخدر و غیره‌ مشروعیت‌ خود را از دست‌ داده‌ است‌. اضطراب‌ و نگرانی‌ در چهره‌ شهروندان‌ نمایان‌ است‌. جامعه‌ مدرن‌ هرچند توانسته‌ بر نگرانی‌ های‌ ناشی‌ از فقر و گرسنگی‌ در گذشته‌ غلبه‌ پیدا كند، اما شاهد تغییرات‌ جدید و دایمی‌ در نهادهای‌ اجتماعی‌ است‌ كه‌ اضطراب‌ و نگرانی‌ را در شكل‌ دیگری‌ تجدید كرده‌ است‌. میان‌ اعضای‌ خانواده‌ امروز ارتباطات‌ و تعامل‌ كاهش‌ یافته‌ است‌، هر یك‌ از اعضا برای‌ تحصیل‌ یا كار به‌ سویی‌ می‌رود. از حمایت‌ اجتماعات‌ قومی‌ و محلی‌ نیز كاسته‌ شده‌ است‌.ساكنان‌ اجتماع‌ محلی‌ كه‌ در گذشته‌ در منطقه‌ ماندگار می‌شدند، بر رفتار اهالی‌ منطقه‌ نظارت‌ می‌كردند اما در جامعه‌ امروز به‌ دلیل‌ جابه‌ جایی‌ محل‌ سكونت‌ خانوارها، این‌ كاركردها بتدریج‌ از میان‌ رفته‌اند. بازگشت‌ به‌ اشكال‌ كهن‌ نظارت‌ عملا غیرممكن‌ است‌ و جامعه‌ مدرن‌ با تعدد ارزش‌ ها روبرو است‌. قبول‌ خطر بخشی‌ از زندگی‌ اجتماعی‌ اعضای‌ خانواده‌ شده‌ است‌. افراد باید دایما خود را با تغییرات‌ نظام‌ اجتماعی‌ سازگار كنند. احساس‌ هویت‌ با توجه‌ به‌ این‌ تغییرات‌ و اتفاقات‌ از طریق‌ نهاد های‌ اجتماعی‌ پایداری‌ ندارد. مشاغل‌ در جامعه‌ امروزی‌ بیشتر موقت‌ و قراردادی‌اند. هویت‌ شغلی‌ پایدار نیست‌. این‌ مدام‌ احساس‌ ناایمنی‌ شهروندان‌ راافزایش‌ می‌دهد. گروه‌های‌ حاشیه‌ یی‌ و محروم‌ در ابتدا مشتاق‌ رشد و پیوند با جامعه‌ بوده‌ اند اما پس‌ از احساس‌ شكست‌ و بسته‌ دیدن‌ راه‌ های‌ ورود به‌ جامعه‌ و كسب‌ پایگاه‌ امن‌ در آن‌ دچار احساس‌ بی‌ ارزشی‌ و ناایمنی‌ شده‌ اند. از سوی‌ دیگر آنان‌ شاهد توزیع‌ ناعادلانه‌ منابع‌ و درآمد ها در جامعه‌ هستند و این‌ وضعیت‌ همراه‌ با كاهش‌ نظارت‌ های‌ غیر رسمی‌ نهاد های‌ سنتی‌ و بحران‌ هویت‌، اقشار طرد شده‌ را به‌ سمت‌ رفتارهای‌ ضد اجتماعی‌، خشونت‌ یا ورود با شبكه‌ های‌ قاچاق‌ مواد مخدر و سرانجام‌ به‌ قبول‌ اعتیاد سوق‌ می‌دهد. به‌ بیان‌ رابرت‌ بوهم‌، جرم‌ زمانی‌ اتفاق‌ می‌ افتد كه‌ فرد به‌ این‌ نتیجه‌ برسد كه‌ از برخی‌ جهات‌ با جامعه‌ و دیگر مردم‌ پیوند ندارد. مردم‌ را به‌ صورت‌ گروهی‌ جدا از خود می‌نگرد كه‌ نسبت‌ به‌ دیگران‌ احساس‌ مسوولیت‌ نمی‌كنند. منظورازاین‌ مباحث‌ این‌ است‌ كه‌ انگیزه‌ انحراف‌ از هنجارهای‌ اجتماعی‌ ریشه‌ در ساخت‌ اجتماعی‌ دارد. در واقع‌ برخی‌ مشكلات‌ ساختاری‌ باعث‌ می‌شود كه‌ گروهی‌ از مردم‌ از ورود به‌ جامعه‌ و كسب‌ منزلت‌ اجتماعی‌ محروم‌ و انگیزه‌ خود را برای‌ همرنگی‌ با هنجارهای‌ اجتماعی‌ از دست‌ بدهند. كسانی‌ كه‌ در این‌ حوزه‌ كار می‌كنند، هرچند غیر مستقیم‌، فراوانی‌ وقوع‌ جرم‌ را به‌ طرد شدگان‌ از جامعه‌ نسبت‌ می‌دهند ولی‌ به‌ اشتباه‌، انگیزه‌ جرم‌ را به‌ گروه‌ های‌ طرد شده‌ محدود می‌كنند.پیشگیری‌ با صرفه‌ ترین‌ راه‌ مداخله‌ در امر مبارزه‌ با مواد مخدر است‌. نیمی‌ از زندانیان‌ كشور به‌ نحوی‌ در رابطه‌ با مصرف‌ یا خرید و فروش‌ مواد مخدر هستند. بسیاری‌ جرایم‌ دیگر بخصوص‌ سرقت‌ و قتل‌ مرتبط‌ با مواد مخدر گزارش‌ شده‌ اند. آمار كسانی‌ كه‌ برای‌ كاهش‌ دردهای‌ جسمانی‌ به‌ مواد مخدر پناه‌ می‌برند نسبتا زیاد است‌ اما آمار كسانی‌ كه‌ برای‌ مقابله‌ با استرس‌ و اضطراب‌ به‌ مصرف‌ داروهای‌ مخدر پناه‌ می‌برند پیوسته‌ رو به‌ افزایش‌ است‌. در كنار گشودن‌ مدارهای‌ بسته‌ به‌ روی‌ حاشیه‌ نشینان‌ برای‌ حفظ‌ جوانان‌ درمقابل‌ بحران‌ های‌ زندگی‌، از ابزارهای‌ دیگری‌ می‌توان‌ استفاده‌ كرد. بالا بردن‌ كفایت‌ و كارآمدی‌ جوانان‌ برای‌ مقابله‌ با بحران‌ های‌ زندگی‌ و استفاده‌ از توانایی‌های‌ بالقوه‌ آنان‌ از جمله‌ راه‌های‌ پیشگیری‌ است‌.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید